کارشناس آمریکایی شورای آتلانتیک با ارائه فرضیه‌های تخیلی و با این استدلال که خاک روسیه در تیررس موشک‌های ایران است تلاش می‌کند تا موفقیت‌های ائتلاف تهران-مسکو را کم‌رنگ کند.

سرویس جنگ نرم مشرق - اعلام رسمی شکست داعش توسط سردار قاسم سلیمانی، علاوه بر خبر خوش پایان کار ائتلاف غربی-عربی-تروریستی برای منطقه، خبر بد آغاز یک ائتلاف ایرانی-روسی را هم برای غربی‌ها داشت. این ائتلاف با حضور سوریه و همکاری یک خط در میان ترکیه عملاً معادلات غرب آسیا (خاورمیانه) را به نفع خود بازنویسی کرد و شکست دیگری را برای پروژه نظم نوین آمریکایی در منطقه رقم زد.

تشکیل ائتلاف استراتژیک میان تهران و مسکو به شکلی که در سوریه مشاهده شد، بدون شک یکی از پیامدهای بحران سوریه بود و از همان روزهای اول نیز توجه کارشناسان غربی را به خود جلب کرد. چه‌بسا انگیزه ائتلاف غربی-عربی در حمایت از معارضان و تروریست‌ها در سوریه نیز با هدف کاهش ابعاد این بلای «خودکرده بی‌تدبیر» طی ماه‌های اخیر رنگ باخته و ائتلاف ضدسوری به این نتیجه رسیده باشد که به جای کمک به تحکیم ائتلاف استراتژیک ایرانی-روسی بهتر است عطای معارضان و داعشی‌ها را به لقای آن‌ها ببخشد.

به هر تقدیر، واقعیت جدید در غرب آسیا (خاورمیانه) نقش تعیین‌کننده ائتلاف شرقی و نظم نوین مدنظر آن در منطقه است و کارشناسان غربی نیز به نوبه خود تلاش می‌کنند تا ماهیت این ائتلاف، اهداف و منافع آن، و حرکت بعدی محور ایرانی-روسی را واکاوی کنند. یکی از اندیشکده‌های آمریکایی که طی چند روز گذشته به این موضوع توجه کرده، شورای آتلانتیک است که در گزارشی تحت عنوان «شریک یا رقیب [۱] ؟» به قلم «جان هربست» مدیر «مرکز امور اوراسیای دینو پاریسیو» در این اندیشکده به موضوع «آینده دوگانه قدرت ایران-روسیه در خاورمیانه» پرداخته است.

آن‌چه در ادامه این گزارش می‌خوانید گزیده‌ای از مهم‌ترین نکات گزارش شورای آتلانتیک است. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

گذشته روابط ایران و روسیه

شورای آتلانتیک در ابتدای گزارش خود تاریخچه نسبتاً مفصلی را از روابط پرفراز و نشیب میان ایران و روسیه ارائه می‌دهد و عقبه این روابط را در دورانی می‌داند که «تاجران و جنگ‌جویان وایکینگ برای اولین بار مسیرهای تجاری از دریای بالتیک تا دریاهای سیاه و مازندران را افتتاح کردند.» با این وجود، «نیروهای روسی، معمولاً قزاق، که از آستاراخان به سمت جنوب پیش‌روی می‌کردند، در قفقاز با پارس‌ها مواجه شدند و به این ترتیب اولین جنگ پارسی-روسی در دهه ۱۶۳۰ شکل گرفت.»

چنان‌که اندیشکده شورای آتلانتیک توضیح می‌دهد، طی قرن‌های بعد نیز حملات روس‌ها علیه ایران ادامه پیدا کرد و نهایتاً انگلیسی‌ها که از نزدیک شدن روسیه به «نگین تاج» استعماری خود یعنی هند هراسان بودند، به مخالفت با این پیش‌روی‌ها برخاستند. نتیجه این تقابل‌ها در اواخر قرن نوزدهم، تقسیم ایران به دو قسمت شمالی (تحت کنترل روس‌ها) و جنوبی (تحت کنترل انگلیسی‌ها) بود. این کشمکش‌ها تا اواسط قرن بیستم و در جریان جنگ جهانی دوم نیز ادامه پیدا کرد و موجب شد تا ایرانی‌ها از روس‌ها و انگلیسی‌ها دل خوشی نداشته باشند.

تانک تی-۲۶ ارتش شوروی در خیابان‌های تبریز؛ اشغال برخی از شهرهای ایران موجب دشمنی ایرانی‌ها با شوروی شد

«جان هربست» توضیح می‌دهد که انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ از جنبه‌های مختلفی منحصربه‌فرد بود و «خاورمیانه را به لرزه درآورد.» از جمله این جنبه‌ها، اسلامی بودن انقلاب ایران بود. به‌رغم آن‌که منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) عمیقاً اسلامی بود، اما تحولات عمده در دنیای عرب و منطقه گسترده‌تر غرب آسیا (خاورمیانه) تا پیش از انقلاب در ایران، تحت تأثیر نیروهای سکولار اتفاق می‌افتاد. این در حالی بود که انقلاب ایران ماهیتی دینی و اسلامی داشت و توانست معادلات قبلی منطقه را به کلی به هم بریزد. به عبارت دیگر، «پیروزی [آیت‌الله] خمینی» نشان‌دهنده احیای اکتیویسم سیاسی به دست نیروهای اسلامی بود.

نویسنده گزارش معتقد است علاوه بر تضاد ماهیتی میان ایدئولوژی‌های ایرانِ اسلامی و شورویِ کمونیست، برخی اختلافات ژئوپلتیک نیز مانع برقراری روابط میان دو کشور می‌شد. به عنوان نمونه، حمله دوم شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ نیز اتفاق دیگری بود که غرب آسیا (خاورمیانه) را به لرزه درآورد. این اتفاق از آن‌جایی بر روابط ایران و مسکو تأثیرگذار بود که اولاً دولتی کمونیست را در کشور «اسلامی» افغانستان روی کار آورد و دوماً عملاً پای نیروهای شوروی را به مرزهای ایران کشاند. حمایت‌های شوروی از صدام نیز عامل ژئوپلتیک دیگری بود که برقراری روابط میان این کشور با ایران را دشوار می‌کرد.

بازگشت امام خمینی به وطن پس از ۱۵ سال تبعید؛ شورای آتلانتیک، انقلاب اسلامی ایران را لرزه‌ای بر اندام غرب آسیا (خاورمیانه) توصیف می‌کند

دوره گذار: از فروپاشی شوروی تا توافق هسته‌ای

شورای آتلانتیک، فروپاشی شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ را «مرگ اتحاد شوروی و ایدئولوژی کمونیستی آن» توصیف می‌کند و این اتفاق را به معنای برداشته شدن مانع ایدئولوژی بر سر راه روابط میان ایران و روسیه می‌داند، چراکه «روسیه دیگر آن کشوری نبود که بی‌خدایی را ترویج می‌کرد.» به علاوه، منافع مشترک ایران و روسیه در مسائلی مانند مخالفت با آمریکا، بهره‌برداری از دریای مازندران و مبارزه با طالبان در افغانستان نیز برخی از موانع ژئوپلتیک را از میان برداشت.

هربست تشریح می‌کند که طی سال‌های بعد، روابط میان دو کشور به‌رغم بالا و پایین‌های بسیار، هیچ‌گاه قطع نشد. چنان‌که وی خاطرنشان می‌کند، اگرچه «بوریس یلتسین» اولین رئیس‌جمهور فدراسیون روسیه بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ و سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور ایران بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ تا اندازه‌ای به برقراری روابط با آمریکا و غرب گرایش نشان می‌دادند، اما این روابط هیچ‌گاه پایدار نبود و با روی کار آمدن پوتین در روسیه و محمود احمدی‌نژاد در ایران، چشم‌انداز برقراری روابط گرم میان این دو کشور و آمریکا به طور کلی از بین رفت.

کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک، برنامه هسته‌ای ایران و مذاکرات منجر به توافق هسته‌ای را یکی دیگر از دوره‌هایی می‌داند که روابط میان تهران و مسکو را در بوته آزمایش قرار داد. روسیه در ابتدا علاقه‌ای به مقابله با برنامه هسته‌ای ایران نداشت و مانند کشورهای اروپایی آن را تهدیدی علیه خود قلمداد نمی‌کرد. مسکو حتی بارها مقابل تلاش‌های مکرر آمریکا برای محکوم کردن برنامه هسته‌ای ایران در سازمان ملل نیز ایستاد و در کنار چین، قطع‌نامه‌های پیشنهادی آمریکا را وتو کرد.

با این وجود، تحت فشارهای آمریکا و رفته‌رفته کشورهای اروپایی، پوتین تصمیم گرفت تا نقش میانجی را میان ایران و کشورهای غربی ایفا کند تا به این ترتیب هم روابط دوجانبه با ایران را حفظ و هم در نظر کشورهای اروپایی، بازیگری تأثیرگذار در عرصه بین‌المللی جلوه کند. به‌رغم اِعمال برخی فشارها از سوی روسیه علیه ایران با هدف متقاعد کردن تهران به حل‌وفصل موضوع هسته‌ای، مسکو هم‌چنان در جهت جلوگیری از تیرگی روابط با تهران نیز تلاش می‌کرد و در نتیجه، روابط میان دو کشور از آزمایش هسته‌ای جان سالم به در برد.

مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی‌کند.
فایل آن‌را از اینجا دانلود کنید: video/mp4
اظهارات روحانی درباره روابط میان تهران و مسکو

سوریه: نقطه عطف روابط دوجانبه

نویسنده، بحران سوریه را یکی از زمینه‌هایی می‌داند که روابط تهران و مسکو را وارد مرحله جدیدی کرد. هربست توضیح می‌دهد که اگرچه هم‌زمان شدن حل مسئله هسته‌ای ایران با تصمیم پوتین مبنی بر تشدید دخالت روسیه در بحران سوریه در دفاع از حکومت بشار اسد صرفاً اتفاقی بود، اما هم‌زمانی این تصمیم با دیدار پوتین و آیت‌الله خامنه‌ای به هیچ عنوان اتفاقی نبود. پوتین و رهبر ایران در این مذاکرات به توافق رسیدند تا از حکومت بشار اسد حمایت و همکاری‌ها میان تهران و مسکو را در این زمینه تقویت کنند.

هربست تأکید می‌کند که روسیه نیز مانند ایران منافع مهمی در سوریه و به خصوص در حکومت بشار اسد دارد. دمشق قدیمی‌ترین شریک مسکو در غرب آسیا (خاورمیانه) و میزبان پایگاه دریایی این کشور در طرطوس است. خانواده اسد از دهه ۱۹۶۰، زمانی که حافظ اسد ابتدا وزیر دفاع سوریه و سپس رئیس‌جمهور این کشور شد، با روسیه شریک بوده‌اند. به اعتقاد نویسنده، مسکو هم‌چنین با انقلاب‌های رنگی غرب که منجر به سرنگونی دولت‌های بین‌المللی می‌شوند به شدت مخالف است و بنابراین روابط میان روسیه و سوریه به نوعی عنصر ایدئولوژیک نیز دارد.

به این ترتیب تهران و مسکو پاییز سال ۲۰۱۱ و زمانی که معارضان مسلح برای اولین بار به مبارزه با حکومت اسد برخاستند، از حکومت سوریه دفاع کردند، و به ادعای هربست، هر دو کشور ابتدا سلاح و سپس مستشار در اختیار دولت اسد قرار دادند. این حمایت‌ها طی سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و تحت تأثیر نگرانی دو کشور از احتمال سقوط بشار اسد، شدت بیش‌تری پیدا کرد و روسیه نهایتاً تصمیم گرفت عملیات هوایی بر فراز سوریه را آغاز کند؛ تصمیمی که تا اندازه‌ای نتیجه عدم حضور گسترده آمریکا در سوریه بود.

اوباما که بعد از سیاست ناموفقش در لیبی (و سرنگون کردن معمر قذافی که منجر به ظهور و گسترش گروه‌های افراط‌گرای سلفی در این کشور شد) حاضر نبود علناً در سوریه دخالت و بشار اسد را سرنگون کند، به روسیه اجازه داد تا با انجام یک سری عملیات هوایی موفق، از شکست اسد جلوگیری کند و ارتش سوریه را در پس گرفتن مناطق تحت اشغال معارضان یاری دهد. موفقیت مسکو در سوریه آن‌چنان تأثیرگذار بود که وجهه این کشور را در جهان عرب و حتی در چشم عربستان و اماراتی که حامی گروه‌های سلفی معارض در سوریه بودند نیز تحت تأثیر قرار داد.

مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی‌کند.
فایل آن‌را از اینجا دانلود کنید: video/mp4
گزارش یورونیوز درباره روابط استراتژیک ایران و روسیه (زبان فارسی)

نویسنده گزارش معتقد است حمایت روسیه از حکومت بشار اسد، علاوه بر تأمین منافع مسکو، به نوعی به تقویت یا دست‌کم حفظ روابط با تهران نیز کمک می‌کند. وی این‌گونه استدلال می‌کند که روسیه اگرچه از فاصله گرفتن کشورهای عربی از واشینگتن و گرایش آن‌ها به سوی مسکو استقبال می‌کند، اما این مسئله نمی‌تواند خدشه‌ای به روابط روسیه با ایران وارد کند، چراکه کشورهای عربی هر قدر هم که پوتین را به خاطر شجاعتش در سوریه تحسین کنند، باز هم نمی‌توانند با حمایت رئیس‌جمهور روسیه از بشار اسد کنار بیایند و بنابراین این نقطه اختلاف منافع میان ایران و روسیه جایی برای تبدیل شدن به یک شکاف را ندارد.

به علاوه، مسکو یک نگرانی مهم در مورد حل‌وفصل برنامه هسته‌ای ایران به روش پیشنهادی کشورهای غربی داشت. روسیه نگران بود که برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران منجر به نزدیک شدن تهران به کشورهای غربی و به خصوص آمریکا، و فاصله گرفتن ایران از روسیه شود. این در حالی بود که حمایت شدید ایران از بشار اسد و منافع مشترک دو کشور در سوریه این نگرانی مسکو را رفع و تضمین می‌کرد که روابط تهران با کشورهای غربی به این سادگی‌ها رو به گرمی نخواهد گذاشت.

استدلال‌های عجیب برای یک نتیجه‌گیری عجیب‌تر

مدیر مرکز اوراسیای اندیشکده شورای آتلانتیک در بخش انتهایی گزارش خود می‌نویسد: «روابط میان تهران و مسکو در دوره پساشوروی، و بیش از پیش با رسیدن ولادیمیر پوتین به ریاست‌جمهوری روسیه در سال ۲۰۰۰، از منظر نزدیکی و پایداری بسیار چشم‌گیر بوده است. نشست ماه مارس سال ۲۰۱۷ میان پوتین و روحانی رؤسای‌جمهور دو کشور نیز انعکاسی از همین واقعیت بود. دو طرف در این نشست بر ادامه اقدامات مشترک خود در سوریه تأکید، حمایت خود را از توافق هسته‌ای اظهار، مخالفت خود را با تحریم‌های یک‌جانبه ابراز و نگرانی خود را در مورد حفظ تمامیت ارضی عراق اعلام کردند.»

هربست می‌نویسد ایران و روسیه حدود ۴۰۰ سال است که همسایه‌هایی با دو فرهنگ، دو دین و دو دیدگاه سیاسی بسیار متفاوت با یک‌دیگر هستند و در این مدت، امپراتوری روسیه بارها در کشورگشایی‌هایش به سمت جنوب، تهران را تحت فشار گذاشته و ایرانی‌ها به این کشور به عنوان یک دشمن نگاه کرده‌اند. با این وجود، دوره پساشوروی در روابط دو کشور، متفاوت و بارز است و بالا و پایین‌هایی که داشته، اگرچه واقعی، اما کوچک بوده‌اند. به اعتقاد کارشناس شورای آتلانتیک دلیل این همکاری ادامه‌دار نیز واضح و مشخص است: هر دو کشور آمریکا را دشمن اصلی خود می‌دانند.

ماهیت روابط ایران و روسیه، استراتژیک و مبتنی بر منافع مشترک است، نه مذهبی یا فرهنگی

کارشناس آمریکایی شورای آتلانتیک، از این نقطه گزارش به بعد، سناریوهایی کاملاً فرضی را کنار هم می‌چیند و نهایتاً از همه آن‌ها نتیجه دل‌خواه خود را می‌گیرد. وی به‌رغم تکرار زمینه‌های ایدئولوژیک و ژئوپلتیک روابط میان ایران و روسیه می‌نویسد دشمنی دو کشور علیه آمریکا را نباید یک پیش‌فرض ثابت تصور کرد. این کارشناس آمریکایی معتقد است اگرچه این دشمنی یکی از شاخصه‌های سیاست خارجی ایران از سال ۱۹۷۹ بوده و ایرانی‌ها آمریکا را به خاطر سلطنت شاه و کودتا علیه مصدق مقصر می‌دانند، اما «هیچ تاریخ طولانی‌مدتی از درگیری یا حتی تنش میان ایران و آمریکا وجود ندارد.»

نویسنده حوادث پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ در ایران را نشان‌دهنده «خسته شدن تعداد زیادی از ایرانی‌ها از حکومت مذهبی این کشور» می‌داند و مدعی می‌شود اکثر نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند اکثریت مردم ایران از دوستی با آمریکا استقبال می‌کنند. وی سپس نتیجه می‌گیرد که اگر یک رئیس‌جمهور واقعاً لیبرال در ایران روی کار بیاید یا دولتی سکولار در این کشور به قدرت برسد، انگیزه روابط با روسیه نیز از بین خواهد رفت و آمریکا می‌تواند مانند گذشته، هم‌زمان، با کشورهای عربی سنی در خلیج فارس، اسرائیل و ایران روابط خوب داشته باشد.

هربست از سوی دیگر روابط میان مسکو و واشینگتن را تئوریزه می‌کند و معتقد است صرف‌نظر از دوره جنگ سرد با شوری (که در آن‌جا هم عنصر ایدئولوژی اهمیت زیادی داشت) روابط میان آمریکا و روسیه عمدتاً «کارآمد» (اگر نگوییم «صمیمی») بوده است. کارشناس شورای آتلانتیک تأکید دارد که گرمی می‌تواند به این روابط دوجانبه نیز بازگردد. وی سپس مدعی می‌شود سیاست خارجی پوتین در حال حاضر دارد به اقتصاد روسیه ضربه می‌زند و بنابراین باید انتظار تغییر در این زمینه را داشت.

موشک‌های ایران، تهدیدی برای روسیه؟

مدیر مرکز اوراسیای اندیشکده شورای آتلانتیک نهایتاً بر اساس این سناریوهای فرضی نتیجه‌گیری می‌کند که «در آینده نه چندان دور، اهمیت محور مسکو-تهران کاهش پیدا خواهد کرد. با این حال، تا آن زمان، باید انتظار داشته باشیم همکاری میان دو کشور افزایش پیدا کند و بنابراین بعید است که مثلاً یک رئیس‌جمهور جدید در آمریکا بتواند مسکو را متقاعد کند تا توافق هسته‌ای با ایران را اصلاح نماید. بعد از این [کاهش اهمیت روابط دوجانبه،] استراتژیست‌های روسیه ممکن است از خودشان بپرسند چرا مسکو به تهران کمک کرد تا برنامه هسته‌ای و موشک‌های بالستیک خود را تقویت کند.»

گزارش اندیشکده شورای آتلانتیک پایان کاملاً غیرمنتظره‌ای دارد که با استدلالی عجیب همراه است. نویسنده گزارش با اشاره به این‌که موشک ایرانی «عماد می‌تواند کلاهکی هسته‌ای را به نقطه‌ای تا عمق جنوب روسیه حمل کند و هم‌زمان با ساخت موشک‌های قدرتمندتر توسط ایران، بخش اعظم روسیه در تیررس این موشک‌ها قرار می‌گیرد»، بدون آن‌که هیچ دلیلی برای دشمنیِ منجر به جنگ میان ایران و روسیه و یا پایان دشمنی این دو کشور با آمریکا بیان کند، گزارش خود را این‌گونه پایان می‌دهد: «دلیلی وجود ندارد که زمینه‌های عمدتاً مساعد همکاری میان دو کشور، بعد از ناپدید شدن سیاست‌های خصمانه ضدآمریکایی آن‌ها، باز هم ادامه پیدا کند.»

روابط نظامی ایران و روسیه نیز در سایه روابط سیاسی، گسترش پیدا کرده است

این استدلال‌های متفرق و نتیجه‌گیری‌های نامربوط، بر خلاف آن‌چه که نویسنده گزارش شورای آتلانتیک می‌خواسته، اتفاقاً بر کارآمدی ائتلاف استراتژیک میان ایران و روسیه تأکید دارند؛ واقعیتی که پیروزی بر داعش در سوریه نیز به خوبی آن را به نمایش گذاشت. هربست بر خلاف اغلب کارشناسان دیگر آمریکایی، بر اختلافات مذهبی و فرهنگی میان ایران و روسیه تأکید دارد و دشمنی مردم ایران با دولت آمریکا را سطحی و کوتاه‌مدت تصور می‌کند.

این در حالی است که حتی کارشناسان آمریکایی نیز اذعان دارند که روابط روسیه و ایران از جنس روابط تهران با حزب‌الله نیست و جنبه‌های دینی یا فرهنگی ندارد، بلکه صرفاً بر اساس منافع مشترکی است که از جمله در سوریه تا حد زیادی محقق هم شده‌اند. در سوی مقابل، دشمنی ایران با آمریکا حتی اگر صرفاً «عمری» چنددهه‌ای داشته باشد، اما «عمقی» چندده برابر اختلافات با روسیه (و نه شوروی) دارد.

واقعیت این است که همکاری استراتژیک میان تهران و مسکو با پیروزی‌های این ائتلاف در سوریه تقویت شده و رو به گسترش خواهد گذاشت، و اگرچه نمی‌توان آینده‌ای یکنواخت و بدون افت و خیز را برای آن متصور بود، اما بدون شک «قرار گرفتن خاک روسیه در تیررس موشک‌های ایران» نیز استدلال قانع‌کننده‌ای برای پیش‌بینی یک آینده تیره و تار برای روابط دو کشور نیست.

[۱] Partners or Competitors? The Future of the Iran-Russia Power Tandem in the Middle East Link