سرویس جهان مشرق - کارشناسان آمریکایی اعتراف میکنند هر آنچه طی ماههای اخیر در خاورمیانه رخ داده به نفع ایران تمام شده است. چه تحولاتی که به دست ایران رقم خوردهاند و چه نقشههایی که دشمنان جمهوری اسلامی برای تضعیف این کشور اجرا کردهاند، همگی نهایتاً نفوذ منطقهای تهران را تعمیق نمودهاند. حتی اقدام اخیر دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی نیز اگرچه آرزوی چندین و چند ساله سران این رژیم و غلامهای حلقهبهگوششان در واشینگتن بود هم نتیجهای نداشت جز وحدت مسلمانان و حتی غیرمسلمانها حول محور «مقاومت فلسطین» که ایران چندین دهه است روی آن تأکید میکند.
اندیشکدههای آمریکایی نیز طی این مدت گزارشهای متعددی را نوشته و در آنها ضمن تبیین نقاط قوت ایران در منطقه تلاش کردهاند تا راههای مقابله با جمهوری اسلامی را به دولت ترامپ گوشزد کنند. «مؤسسه صلح آمریکا» یکی از این اندیشکدههاست که اخیراً با برگزاری نشستی درباره اوضاع خاورمیانه، ضمن بررسی تحولات اخیر این منطقه، به نقش و نفع ایران در این تحولات پرداخته است.
گزارش این نشست تحت عنوان «خاورمیانه: متفرق و مختل[۱]» منتشر شده و صحبتهای چهار تحلیلگر برجسته آمریکایی یعنی «رابین رایت» خبرنگار مجله نیویورکر و عضو مؤسسه صلح آمریکا و مرکز بینالمللی محققان وودرو ویلسون، «بروس ریدل» تحلیلگر سابق سیا و مدیر پروژه اطلاعاتی اندیشکده مؤسسه بروکینگز، «مونا یعقوبیان» مشاور ارشد مؤسسه صلح آمریکا در امور سوریه و خاورمیانه، و «آرون دیوید میلر» نایبرئیس طرحهای نوین و برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون را تشریح کرده است. این نشست اوایل ماه دسامبر ۲۰۱۷ تحت عنوان «آشفتگی در سراسر خاورمیانه چه معنایی دارد[۲]؟» برگزار شد.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از مهمترین نکات گزارش اندیشکده مؤسسه صلح آمریکاست. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
ایران و متحدانش تنها برندگان تحولات خاورمیانه
گزارش اندیشکده مؤسسه صلح آمریکا با اعتراف به این نکته آغاز میشود که ایران تنها بازیگری است که از تحولات اخیر خاورمیانه سود برده است: «خاورمیانه حتی قبل از آنکه ترامپ یکی از سیاستهای محوری آمریکا را نقض و بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد، وضعیت آشفتهای داشت. خلافت داعش سقوط کرده بود. رژیم اسد در سوریه تقریباً پیروز جنگ داخلی شش ساله در این کشور شده و نفوذ ایران و روسیه را تقویت کرده بود. عربستان بخشی از خانواده سلطنتی خود را پاکسازی کرده بود. نخستوزیر لبنان به یکباره استعفا داده و سپس از تصمیم خود صرفنظر کرده بود. و کُردهای عراق به استقلال رأی داده و جرقه تقابل با بغداد را زده بودند. اگرچه هیچ کشوری در این تحولات اخیر، مزیتی کلی نسبت به کشورهای دیگر نداشته است، اما ایران و متحدان شیعه این کشور، به قیمت شکست رقبای سنیشان تحت رهبری عربستان، منافع خود را تأمین کردهاند.»
ایران و متحدان این کشور موضع قویتری نسبت به گذشته و در سوریه، عراق، لبنان و یمن در موضع قدرت قرار دارند، در حالی که قدرتهای سنی و متحدان نزدیک آمریکا، به ویژه عربستان، سلطه خود بر منطقه را از دست دادهاند.در ادامه این گزارش میخوانیم: «ایران و متحدان این کشور، به ویژه حزبالله لبنان، نزدیک به هفت سال پس از بهار عربی و آغاز درگیریها در سوریه، موضع قویتری نسبت به گذشته دارند. آنها در سوریه، عراق، لبنان و یمن در موضع قدرت قرار دارند. این در حالی است که در سوی دیگر، قدرتهای سنی و متحدان نزدیک آمریکا، به ویژه عربستان، سلطه خود بر منطقه را از دست دادهاند. اگرچه دولت ترامپ قول داده تا با ایران مقابله کند، اما در عمل، اقدامات اندکی برای مهار نفوذ ایران در منطقه انجام داده است.»
خاورمیانه امروز در ۱۰ بند
رابین رایت خبرنگار شناختهشده آمریکایی، وضعیت کنونی خاورمیانه را در نشست اندیشکده مؤسسه صلح آمریکا در ۱۰ بند، به شرح زیر توصیف میکند:
- طی چهار دهه گذشته، خاورمیانه هیچگاه تا این اندازه مختل، متفرق، و از نظر سیاسی متزلزل نبوده است.
- طیف سیاسی در خاورمیانه از زمان استقلال کشورهای این منطقه تا کنون هیچگاه تا این اندازه قطبی نبوده است. گزینههای سیاسی [در رأس حکومتها] در حال حاضر عمدتاً یا دیکتاتورهایی مانند «عبدالفتاح السیسی» «سپهبدِ رئیسجمهورشده» مصر هستند یا گروههای افراطی مانند داعش.
- خاورمیانه با یک چالش بیسابقه نسلی مواجه است. اعضای نسل قرن ۲۱، تحصیلکردهتر و از طریق رسانههای اجتماعی با هم مرتبط هستند. این نسل اکنون در بسیاری از کشورهای خاورمیانه اکثریت را تشکیل میدهند و در مقابل نخبگان قدیمیای قرار گرفتهاند که تمایلی به رها کردن قدرت ندارند.
- خلافت داعش شکست خورده است، اما جهادگرایی خیر. در غیاب راهحلهای سیاسی و اقتصادی یا نهادهای قدرتمند [در کشورهای منطقه]، جهادگرایی همچنان [برای افراطگرایان] جذابیت خواهد داشت. داعش اکنون به منطقه سینا، افغانستان و لیبی تغییر مکان داده است.
- این جنگها و بحرانهای سیاسی، هیچ برندهای ندارند. راهحلهایی که از نظر آمریکا قابلقبول و به صورت عملی قابلاجرا هستند، در دسترس به نظر نمیرسند.
- نقش سنیها و شیعیان معکوس شده است. سنیها قرنها از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر خاورمیانه مسلط بودند، اما اکنون فاقد رهبری و مدیریت هستند و این در حالی است که گروههای شیعه، سازمانیافته هستند و احساس میکنند هدف مشخصی دارند. به عنوان نمونه، حزبالله در سوریه، عراق و یمن شاخه یا فعالیت دارد. به عبارتی، سنیهای امروز، شیعیان دیروز هستند.
- ایران از انقلاب سال ۱۹۷۹ تا کنون هیچگاه قدرتمندتر از الآن نبوده است. این کشور در بسیاری از نقاط جهان، دیگر منزوی نیست و متحدانش در بغداد، دمشق و بیروت قدرت را در دست دارند.ایران از انقلاب سال ۱۹۷۹ تا کنون هیچگاه قدرتمندتر از الآن نبوده است. این کشور در بسیاری از نقاط جهان، دیگر منزوی نیست و متحدانش در بغداد، دمشق و بیروت قدرت را در دست دارند.
- بشار اسد رئیسجمهور سوریه احتمالاً تا انتخابات سال ۲۰۲۱ قدرت را در دست خواهد داشت، اگرچه نمیتوان او را برنده [بحران کشورش] دانست. اسد ممکن است در صلح، آسیبپذیرتر از جنگ باشد، چراکه متحدان وی، که همگی دارند اولویتهای دیگر خود را میسنجند، احتمالاً در زمان صلح حمایتشان را از او کاهش خواهند داد.
- محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، انسجام خاندان سلطنتی و اصل حاکمیت بر اساس اجماع را به چالش کشیده است. او که هیچ اعتباری به عنوان یک عالم مذهبی ندارد، قول داده تا نسخهای میانهرو از اسلام را در این کشور پیاده کند. وی در تلاش برای افزایش نفوذ ریاض در مقابله با ایران و متحدانش، اتحاد میان اعضای شورای همکاری خلیج [فارس] را نابود، جنگی را در یمن آغاز، و بحرانی سیاسی را در لبنان ایجاد کرده است.
- دولت ترامپ، بهرغم محبوبیتش در میان دیکتاتورهای عربی، با سرمایهگذاری شدید روی تنها چند کشور [و بازیگر منطقهای]، به ویژه اسرائیل و چند متحد سنیاش، مرتکب اشتباه شده است.
«جیمز جفری» سفیر سابق آمریکا در خاورمیانه ایران را تنها برنده تحولات منطقه میداند
بحران در مهمترین متحد عربی آمریکا
بروس ریدل تحلیلگر سابق آژانس مرکزی اطلاعات (سیا) آمریکا معتقد است که اگر ۴۰ سال گذشته عربستان را بررسی کنید خواهید دید که این کشور در ۳۷ سال آن، قابلپیشبینی بوده است و در این مدت «به راحتی میتوانستید بگویید ۲۰ سال دیگر، چه کسی پادشاه خواهد بود.» وی میگوید این روند با نشستن ملک سلمان روی تخت سلطنت در عربستان و اقدام او در تفویض بخش زیادی از قدرت به پسر ۳۲ سالهاش، دچار تغییر شده و اوضاع در این کشور اکنون «بینهایت متزلزل است؛ بینهایت غیرقابلپیشبینی است؛ و خطرناک است.»
قیمتهای پایین نفت موجب شده تا طی حدود پنج سال گذشته، درآمدهای دولت عربستان به شدت دچار کاهش شود و این کشور طی سه سال گذشته، یک سوم از ذخایر ارزی خود را مصرف کند.این عضو ارشد اندیشکده بروکینگز خاطرنشان میکند که «از میان سه چالش اساسی پیش روی حکومت سعودی، نخستین [و مهمترین] چالش، چالش اقتصادی است. قیمتهای پایین نفت موجب شده تا طی حدود پنج سال گذشته، درآمدهای دولت عربستان به شدت دچار کاهش شود. نظام رفاهی «گهواره تا گور» این کشور برای شهروندان دیگر قابلیت تمدید را ندارد، و به نظر هم نمیرسد که دولت برنامهای آماده برای مقابله با این موضوع داشته باشد.»
ریدل تشریح وضعیت سعودیها را با آماری عجیب اینگونه ادامه میدهد: «عربستان طی سه سال گذشته، یک سوم از ذخایر ارزی خود را مصرف کرده است. دولت این کشور امسال تلاش کرد تا یارانههای انرژی، از جمله یارانه بنزین، را نیز کاهش دهد، اما به دلیل مخالفتهای عمومی، اجرای این طرح را متوقف کرد. دولت سعودی همچنین مجبور شد اجرای طرح کاهش حقوق بخش عمومی را نیز بعد از اجرا متوقف نماید. به علاوه، نظام سعودی بار سنگین بودجه دفاعیای را نیز روی دوش خود احساس میکند که طی سالهای اخیر در جهان رتبه سوم (یا چهارم) را از نظر حجم به خود اختصاص داده است.»
این مقام سابق آمریکایی، چالش دوم پیش روی آلسعود را چالش امنیت ملی میداند و توضیح میدهد: «در حالی که سعودیها طی نیم قرن گذشته، سیاستهای با ریسک پایین را دنبال میکردند و به دنبال دخالت در منطقه به طرز زیرکانه، در پشت صحنه، و معمولاً از طریق دستهچک [به شکل غیرمستقیم] بودند، اکنون تهاجمیتر شدهاند و مایل هستند به شکل نظامی در منطقه دخالت کنند. به عنوان مثال، حکومت عربستان سال ۲۰۱۱ نیروهای نظامی خود را به بحرین اعزام کرد تا از سلطنت سنی این کشور در مقابل اعتراضات مردمیای حمایت کنند که از دل اکثریت شیعه در این کشور برخاسته بود.»
محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع عربستان، سال ۲۰۱۵ «عملیات طوفان قاطع» را برای مقابله با حوثیها کلید زد؛ عملیاتی که تنها ویژگی «قاطع» آن آسیبهایی است که «قطعاً» به مردم یمن وارد کرده است.ریدل با انتقاد صریح از حمله نظامی عربستان به یمن ادامه میدهد: «همچنین محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع عربستان، سال ۲۰۱۵ «عملیات طوفان قاطع» را برای مقابله با حوثیها کلید زد. این در حالی است که تنها ویژگی «قاطع» این عملیات، بعد از ۳۰ ماه، آسیبهایی است که «قطعاً» به مردم یمن وارد کرده است.» جنگ و محاصره عربستان علیه یمن، بحرانی انسانی را به وجود آورده است که به موجب آن، یکچهارم از جمعیت ۲۸ میلیون نفری این کشور اکنون دچار سوءتغذیه هستند. به اعتقاد ریدل، آلسعود در درگیریهای یمن، قطر و سایر کشورهای منطقه، برنامههای بلندپروازانهای را آغاز کرده، اما برای دستیابی به اهداف خود هیچ طرح واقعیای ندارد.
سومین چالشی که به عقیده این عضو سابق سیا پیش روی خاندان سعودی قرار دارد، مسئله «جانشینی» است: «پاشنه آشیل همیشگی نظامهای سلطنتی مطلق». ریدل یادآور میشود: «حکومت کنونی آلسعود، که سومین حلقه [حکومت این خاندان] محسوب میشود، در پی دو پادشاهی سعودی دیگر به قدرت رسیده است که آن دو نیز عمدتاً به دلیل سیاستهایشان درباره موضوع جانشینی، شکست خوردند. عزل دو ولیعهد طی سه سال، انسجام و مشروعیت خاندان سلطنتی عربستان را زیر سؤال برده است و دستگیری بیش از ۱۰۰ مقام رسمی سعودی تحت عنوان «سرکوب فساد» بدون ارائه سند یا تفهیم اتهام نشان میدهد که حاکمیت قانون در این کشور در هم شکسته است.»
زندگینامه و معرفی محمد بن سلمان؛ سیاستمداری که عربستان را به ورطه بحران انداخته است
سرنوشت نامعلوم جنگ در سوریه
تحلیل مسائل سوریه در نشست مؤسسه صلح آمریکا به عهده مونا یعقوبیان بود. وی در مقدمه صحبتهایش تصریح میکند که جنگ چندجانبه در سوریه پس از گذشت بیش از شش سال، اکنون وارد مرحله پساداعش شده، در حالی که توازن قدرت در این کشور تغییر کرده و هر یک از طرفهای جنگ، چشم به اهداف جدیدی دوختهاند.
حزبالله به یک «قدرت» منطقهای تبدیل شده که زرادخانهای مملو از سلاح و ارتشی جنگدیده دارد و یک نگرانی کلیدی برای اسرائیل خواهد بود.مشاور ارشد مؤسسه صلح آمریکا در امور خاورمیانه اذعان میکند که در این میان، یک تحول اساسی نیز به وجود آمده است: حزباللهی که از جنگ سوریه بیرون آمده، بسیار قدرتمندتر از حزباللهی است که وارد این جنگ شد. وی ادامه میدهد: «حزبالله به یک «قدرت» منطقهای تبدیل شده است که بدون شک زرادخانهای مملو از سلاح و ارتشی جنگدیده دارد.» یعقوبیان معتقد است قدرت جدید حزبالله یک نگرانی کلیدی برای اسرائیل خواهد بود.
کارشناس اندیشکده مؤسسه صلح آمریکا همچنین خاطرنشان میکند که پایان عملیات نظامی علیه داعش موجب شده تا درگیریهای بالقوه جدیدی از زیر خاکستر سر برآورند. وی این درگیریهای بالقوه را اینگونه توضیح میدهد:
- اسد قول داده است تمام سوریه را پس بگیرد و این مستلزم درگیری بیشتر با کُردها در این کشور است. کُردها قلمرو، منابع آب و میدانهای گازیای را تحت کنترل دارند که اسد برای تحکیم قدرت حتماً به آنها نیاز دارد.
- اتحاد آمریکا با کُردهای سوریه و نقش واشینگتن در رقه احتمال بروز درگیریهایی را افزایش میدهد که در آنها نیروهای آمریکایی در برابر حکومت اسد و متحدان آن قرار خواهند گرفت. سوریه و ایران رقه را یک شهر اشغالشده میدانند و میگویند حضور آمریکاییها در این شهر غیرقانونی است.
- ترکیه مکرراً هشدار داده است که وجود یک منطقه خودمختار کُرد در امتداد مرزهایش با سوریه را تحمل نخواهد کرد. آنکارا ممکن است به این نتیجه برسد که الآن میتواند در این زمینه اقدام عملی انجام بدهد.
- شاید مهمتر از همه اینها افزایش احتمال بروز درگیری میان آمریکا و ایران باشد. هربرت ریموند مکمستر مشاور امنیت ملی ترامپ، اخیراً اعلام کرده که ۸۰ درصد از نیروهای اسد در جنگ سوریه، نیروهای نیابتی ایران هستند که تلاش دارند تا یک پل زمینی از ایران تا دریای مدیترانه ایجاد کنند.
سیاست آمریکا: تعاملی، نه تحولی
آرون دیوید میلر عضو ارشد اندیشکده مرکز ویلسون صحبتهای خود درباره سیاست خاورمیانهای آمریکا را اینگونه آغاز میکند: «هر گونه سیاست مؤثری از جانب آمریکا در خاورمیانه باید با تعریف دولت آمریکا از منافعش در منطقه آغاز شود. دولت ترامپ ماهیتاً ریسکگریز است. این دولت در اوایل سال ۲۰۱۷، ایران را «تحتنظر» قرار داد، اما تا کنون برای مهار یا پس راندن نفوذ ایران در منطقه اقدامات اندکی انجام داده است.»
این مشاور سابق وزرای خارجه جمهوریخواه و دموکرات آمریکا معتقد است: «رویکرد دولت ترامپ، ماهیتی تعاملمحور دارد، نه تحولمحور، و علاقهای به پرداخت هزینههای سنگین یا اعزام نیروهای نظامی آمریکا برای تحقق هدف «ملتسازی» در این رویکرد دیده نمیشود.» وی نمونهای از این رویکرد را اولویتبندیهای سیاست خارجی ترامپ میداند و تأکید میکند: «سیاست خارجی ترامپ اولویت را به متحدان کلیدی آمریکا در خاورمیانه، نظیر اسرائیل، مصر و عربستان داده است. در حالی که هر چهار رئیسجمهور قبل از ترامپ، کانادا یا مکزیک [همسایههای آمریکا] را به عنوان مقصد اولین سفرهای خارجی خود انتخاب کرده بودند، ترامپ پیش از هر جای دیگری، به اسرائیل و عربستان سفر کرد.»
میهمانان مؤسسه صلح آمریکا اولین کارشناسانی نیستند که به پیروزی ایران در کارزار تحولات اخیر خاورمیانه اعتراف میکنند. مطالب متعدد مشرق طی روزهای گذشته (به عنوان مثال، این مطلب)، سیر ممتد گزارشهایی را نشان میدهد که هر یک با کلماتی متفاوت و به بیان کارشناسی متفاوت به همین واقعیت اشاره کردهاند. «نفوذ منطقهای» ایران کلیدواژهای است که در تمام این گزارشها بارها و بارها تکرار میشود و بر نقش تعیینکننده جمهوری اسلامی در تحولات منطقه صحه میگذارد. برخی از گزارشهای تحلیلگران آمریکایی با موضوع نفوذ خاورمیانه ایران و لزوم و روشهای مقابله با این نفوذ را میتوانید از بخش «اخبار مرتبط» در انتهای همین گزارش بخوانید.