شهید عبدالخالق حسینی می‌گفت: «این راهی است که خودم انتخاب کرده‌ام، آنقدر می‌روم تا شهادت قسمتم شود».

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، اولین وداع عمومی با پیکرهای دو شهید فاطمیون هفته گذشته با حضور خانواده شهدا و زائران معراج الشهدای تهران در حالی برگزار شد که چند روز قبل از این مراسم، انتشار تصویری از وداع همسر و فرزند یکی از شهدای فاطمیون در معراج الشهدای تهران موجی از همراهی و همدردی با خانواده شهدای افغانستانی را در فضای مجازی ایجاد کرد. همین موضوع باعث شد تا با اطلاع رسانی عمومی معراج الشهدا برای ادای احترام به پیکر مطهر دو شهید فاطمیون علاوه بر خانواده شهید، اقشار مختلف مردم در حسینیه معراج الشهدا به استقبال این شهیدان بروند.

در ادامه ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار ما را با بستگان این شهدا می‌خوانید.


عبدالخالق سومین شهید خانواده شد

شهید عبدالخالق حسینی 23 سال داشت که بیش از شش بار به سوریه اعزام شده بود و در آخرین اعزام خود، دو ماه پیش در این کشور به شهادت رسید. نزدیک به یک ماه زمان برد تا پدر و مادر برای دیدار با پیکر فرزند، خود را از افغانستان به ایران برسانند.

محمداکبر حسینی پدر شهید حسینی با اشاره به هدف فرزندش از حضور در جبهه سوریه گفت: عبدالخالق در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید، خودش این راه را انتخاب کرده بود، حرفش این بود که می روم تا شهادت قسمتم شود.

پدر شهید ادامه داد: پسرم جوان بسیار شجاع، دلیر و غیرتمندی بود که هدفی جز جهاد و شهادت نداشت. او سومین شهید خانواده ماست. برادرم در مبارزه با شوروی به شهادت رسید و دختر 16 ساله ام در ارتباط با جنگ طالبان شهید شد و عبدالخالق نیز در دفاع از حرم عمه سادات جانش را تقدیم کرد.

سرنوشت من شهادت است

زن عموی شهید گفت: عبدالخالق پنج خواهر و برادر دارد. در افغانستان درس خوانده و برای کار به ایران آمده بود، از یک سال و نیم قبل برای دفاع از حرم به سوریه رفت. یک بار هم در منطقه محاصره شد، آخرین بار که برگشت تصمیم گرفته بود که نرود اما دلش طاقت نیاورد و دوباره به سوریه برگشت تا اینکه به شهادت رسید.

وی افزود: وقتی از او می پرسیدیم که چرا به سوریه می روی می گفت من این راه را دوست دارم و سرنوشتم است. زمانی که جلویش غذا می گذاشتیم با بی میلی غذا را می خورد. می گفت به وضعیت جبهه عادت کرده ام که همیشه در آماده باش بودیم.

زن عموی شهید حسینی از آخرین تماس شهید با برادرش اینطور گفت: آخرین بار با برادرش تماس گرفت و گفت چند روز دیگر عملیات است، خداحافظی کرده بود و حلالیت طلبیده بود، برادرش گفته بود برگرد، گفته بود سرنوشت من هرچه باشد همان می شود.

طلبه ای از افغانستان که شهید مدافع حرم شد

وی بیان کرد: بسیار خوش اخلاق بود، از سوریه که می آمد لباس نظامی اش را همه جا حتی در عروسی تن می کرد. می گفتم تو چرا هربار که به سوریه می روی سیاه می شوی؟ می گفت مدام در بیابان و منطقه جنگی هستیم.

نجیب الله انوری دیگر شهید فاطمیون که مراسم وداع با پیکر او همراه با شهید عبدالخالق حسنی در معراج الشهدا برگزار شد، مرداد ماه در سوریه به شهادت رسید. وی 20 ساله بود و مدت دو سال می شد که در ایران درس طلبگی می خواند تا اینکه به سوریه رفت. سه برادر و شش خواهر دارد که همه در افغانستان زندگی می کنند. دوران مدرسه را در افغانستان گذراند و برای یادگیری دروس طلبگی به ایران آمد که عضو فاطمیون شد.

خواهر شهید انوری گفت: اخلاقش خیلی خوب و از نظر ذهنی باهوش بود. یک ماه بیشتر در سوریه نبود که به شهادت رسید. هیچ صحبتی از رفتنش به سوریه با ما نداشت، فکر می کرد اگر به ما بگوید مانع رفتنش می شویم. البته یکی از بستگان که در ایران زندگی می کرد شنیده بود که قرار است به سوریه برود. آخرین بار با خانواده تماس گرفت و احوال همه را پرسید تا اینکه خبر دادند به شهادت رسیده است. چون پیکرش قابل شناسایی نبود دو ماه پیش آزمایش دی ان ای گرفتند ولی چون پدرش در افغانستان بود، پیکر شهید در معراج الشهدا ماند.

منبع: دفاع پرس