سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
چپها بعد از سردار سلیمانی و شورایعالی امنیت ملی سراغ چه کسی میروند؟
ایلنا گزارش داد: «مجید انصاری» از فعالان اصلاحطلب به تازگی در یک میتینگ سیاسی طی اظهاراتی گفته است:
شورای عالی امنیت ملی گاهی در بحث تقنین پایش را از گلیمش درازتر میکند![1]
قبل از او، ابراهیم اصغرزاده، دیگر فعال اصلاحطلب نیز به تازگی طی اظهاراتی در اشاره به نامه سرگشاده سردار سلیمانی مبنی بر «پایان داعش»؛ تلویحاً فرمانده سپاه قدس را مورد اعتراض قرار داده و گفته بود:
«گویی کار از دست رئیسجمهور و رئیس دستگاه دیپلماسیاش خارج شده است و برخی دیگر درباره اوضاع منطقه تصمیم میگیرند، اطلاعیه میدهند و برای دیگران خط و نشان میکشند. کجا در ممالک دموکراتیک و متمدن رسم است که چنین رفتاری خارج از وزارت خارجه انجام بگیرد؟!»
او میافزود: عدهای کاسه داغتر از آش شده تیترهای موشکی میزنند و متوجه حساسیت اوضاع نیستند.[2]
شورای نگهبان نیز چند مدتیست که به دلیل تفسیر قانونی خود از یک قانون مرتبط با انتخابات و ممنوع اعلام کردن کاندیداتوری اقلیتهای مذهبی در انتخابات شورای شهر، مورد هجوم گسترده اصلاحطلبان و برخی دیگر از جریانات قرار گرفته است.
حواشی این ماجرا که طی آن عضویت یک زرتشتی به نام «سپنتا نیکنام» در شورای شهر یزد به تعلیق درآمد؛ گویا هنوز ادامه دارد و جمعی از نمایندگان اصلاحطلب و اعتدالی مجلس نیز قصد دارند با تغییر قانون، رأی شورای نگهبان را در این زمینه بلااثر کنند.
در همین حال، «محمود صادقی» از نمایندگان اصلاحطلب مجلس نیز به تازگی یک بدهکار کلان بانکی را بعنوان داماد آیتالله مکارم شیرازی، از مراجع تقلید معرفی کرد که البته بعداً ادعای خود را پس گرفت.
*عمق و همزمانی این حملات علیه تأثیرگذارترین اشخاص و نهادهای نظام جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه نمیتواند اتفاقی باشد.
شدیدتر شدن و شفافتر شدن هجمهها و دراز شدن انگشت اشاره چهرههای اصلاحطلب به سمت نقاطی جدید در بدنه نظام اسلامی از جمله مفاهیمی است که در این انتقادات تند و البته همزمان به چشم میخورد.
مسئله واضح دیگر نیز آنست که هیچیک از رفتارهای اشاره شده اثری از خرد و منطق ندارند و نمیتوان به آنها قید «انتقاد» را اطلاق کرد.
چه اینکه همه میدانند شورای محترم نگهبان، شورایعالی امنیت ملی و شخص سردار سلیمانی، از تأثیرگذارترین نهادها و اشخاص در نظام جمهوری اسلامی هستند که همّ و غمّی غیر از اعتلای اسلام ناب و ارتقای امنیت مردم ایران ندارند و از طرفی عقول منصف هم درباره آنها تصور عملکرد جناحی و حزبی ندارند.
ضمن اینکه چهرههایی در حال دمیدن بر هجمهها علیه سردار سلیمانی، شورایعالی امنیت ملی و شورای نگهبان هستند که در پروندههایی مثل «الهه راستگو»، «فتنه» و «حمایت از محور مقاومت» به هیچ وجه سابقه مطلوبی ندارند.
انگارههایی وجود دارد که نشان میدهد یک هدف خاص از این هجمههای همزمان و تند مد نظر است ضمن اینکه حکما اهداف جدیدتر و شاید بزرگتری نیز در دستور کار است.
***
«سیستان و بلوچستان» نسبت به دوران طاغوت تغییری نکرده است!
جلال جلالی زاده، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم به تازگی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با اشاره به استان سیستان و بلوچستان نوشته است:
«فارغ از مشکل اشتغال و محرومیتی که در این استان وجود دارد، اقلیت قومی – مذهبی بلوچ و سنی احساس نادیده گرفته شدن دارند و تصور میکنند مورد توجه حاکمیت نیستند.»
او میافزاید: گرچه در ایام انتخابات و تب و تاب ریاست جمهوری و مجلس همواره کاندیداهای اصلاح طلب و اعتدالی رأی بالایی از این استان کسب کرده اند و توجه به اقلیتها در شعارهای آنان به چشم میخورد اما باز هم تغییر محسوسی در وضعیت آنها به چشم نمی خورد و محرومیت در سطوح مختلف قابل مشاهده است.
این فرد در بخش دیگری از یادداشت خود نیز نوشته است: پس از انقلاب انتظار می رفت که به این محرومیتها توجه بیشتری نشان داده شود، تلاشهایی هم صورت گرفته اما همچنان در این استان شکافها کمتر نشده[3]
*متأسفانه دیدگاهی در میان برخی سیاسیون تندرو وجود دارد که تلاش میکند استان عزیز سیستان و بلوچستان را همواره بعنوان یک کِیس خاص، جدا از کلیت ایران اسلامی و با مطالبات «اقلیت مورد ظلم» جلوه دهد!
صد البته مسئلهای به نام محرومیت دامنگیر بخشها و نقاطی در ایران اسلامی هست اما همه میدانند که این مسئله صرفاً اختصاص به یک استان خاص ندارد و اتفاقا مناطق شیعهنشین دچار محرومیت، گستردگی و تعدد بیشتری دارند.
کیست که نداند امروز استان سیستان و بلوچستان و زاهدان ما، از بسیاری از استانها و مراکز استانهای دیگر، پیشرفتهتر، مدرنتر و البته امنتر است؟!
از طرفی آقای جلالیزاده که ادعا میکند سیستان و بلوچستان در بعد از انقلاب اسلامی تغییری نکرده است؛ گویا در دوران طاغوت در ایران اسلامی و بویژه در سیستان و بلوچستان زندگی نکرده و ندیده که مردم سیستان و بلوچستان در آن دوران حتی با ماجرای «غلام و کنیز» گیری برخی خوانین نیز مواجه بودند.
بلوچستان آن زمان به دلیل سطح محرومیت به «بادیهنشینی» شهره بود و اوضاع محرومیت در سرتاسر این استان عزیز به گونهای بود که همه از آن به عنوان یک زندان طبیعیِ پر مشقّت یاد میکردند که حتی زندانیان نیز برای تبعید به آنجا فرستاده میشدند.
آیا سیستان و بلوچستان عزیز ما امروز در این شرایط است؟!
آیا ظلم نیست در حالی که نظام جمهوری اسلامی ایران دهها سردار سپاهی و چند هزار شهید انتظامی و اطلاعاتی خود را در راه امنیت مردم عزیز سنی و شیعه این خطه تقدیم اسلام کرده است؛ کسی بیاید و بگوید که شکافها نسبت به دوران طاغوت کمتر نشده است؟!
آیا جلالیزاده و سایر هممسلکان او میتوانند نام حتی یک سناتور یا تیمسار رژیم شاهنشاهی را بیاورند که جانش را فدای مردم سیستان و بلوچستان کرده باشد؟!
مدعیان دیده نشدن بلوچهای عزیز و شکافهای گسترده در سیستان و بلوچستان! آیا میدانند که سردار «شهید نورعلی شوشتری»، کثیری از خانواده اشرار معدوم را نیز تحت سرپرستی بیمه قرار داد و دغدغه اصلی و اولویت اول مسئولان و گروههای جهادی کشور نیز نه مناطق شیعه نشین، که استان عزیز سیستان و بلوچستان است؟
از طرفی «دیده شدن» که مدام مورد اشاره برخی تندروها قرار میگیرد هرگز به این معنی نیست که حاکمیت، پستهای کلان حکومتی را در اختیار چند چهره قومیتی قرار بدهد.
بلکه دیده شدن در وادی عقلانیت و سیاست به این معنیست که حکومت اسلامی، امکانات عمومی را به مساوات و عدالت تقسیم کند و حتی اقلیتهای مذهبی را در ارجحیت بیشتری قرار دهد نه چیزی بیشتر از این.
پیرامون ماجرای رأی دادن مردم سیستان و بلوچستان به اصلاحطلبان و عدم رؤیت نتایج ملموس این رأی، که جلالیزاده به آن اشاره کرده است نیز قضاوت را به مخاطبان محترم وا میگذاریم...
***
عارف: نیازی نبود اعتدال را به اصلاحات الصاق کنیم
محمدرضا عارف، فعال اصلاحطلب و رئیس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی به تازگی در یک دیدار سیاسی گفته است: شخصا «اعتدال» را یک گفتمان نمیدانم و شرایط زمانی ما را به مسیری برد که واژه «اعتدال» را به «اصلاحات» الصاق کردیم در حالیکه الزاما نیازی به این کار نبود چرا که در دل گفتمان اصلاحات ،اعتدال نهفته است.
به گزارش جماران، او تصریح میکند: اصلاحات پاسخگوی نیازها هست.[4]
*عارف پیش از این نیز در سخنانی جنجالی که انتقادات گسترده اصلاحطلبان را سبب شد، گفته بود: در انتخابات –مجلس- سال 98 با دولت ائتلاف نمیکنیم.[5]
صحبتهای آقای عارف فاز دیگری از پروژه سیاسی «عبور از روحانی» و تقلّای اصلاحطلبان برای گرفتن طلاق سیاسی خودشان از دولت است.
پروژهای با این مبنا که چپها قصد ندارند همراه با رئیسجمهور روحانی و کارنامه ضعیف دولت و البته بیدستاوردی شکست پروژه برجام، وارد دو انتخابات پیش رو در سالهای 98 و 1400 شوند و از همین رو از روز نخست آغاز به کار دولت دوم رئیسجمهور روحانی، اشکالگیری، انتقاد و ان قلت بابت تمام قیام و قعودهای دولت را آغاز کردند.
اما این اشکالگیریها و انقلتها در حالی است که اصلاحطلبان تا پیش از انتخابات، خود را «فدائیان روحانی» مینامیدند و از این میگفتند که «ما تضمین روحانی هستیم»![6]
آنها حتی به مردم گفتند که ما دستبوس روحانی و ظریف هستیم و تمام کارهای رئیسجمهور هم قانونیست...
اما همین چهرهها اکنون به اینجا رسیدهاند که از جدایی از دولت، عدم نیاز الصاق اعتدال به اصلاحات و حتی «تغییر روحانی» و چرخش به راست او[7] سخن میگویند.
مقولهای که صد البته بایستی محل تأمل و تدقیق مردم و خواص کشور باشد.
چه اینکه اصلاحطلبان بنا به دو دوره حمایتهای پرطمطراق و مسئولیتآور از رئیسجمهور روحانی، حتی از خود ایشان هم مسئولیت بیشتری در قبال کارنامه دولت دارند و بایستی در این زمینه به مردم پاسخگو باشند.
آقای عارف باید بداند که دیگر برای این انفکاک و ترسیم مرزبندیها دیر شده و اعتدال و اصلاحات همان وقتی که در انتخابات 92 گفته شد عارف به نفع روحانی کنار رفته است؛ به یک روح در 2 بدن و با سرنوشتی مشترک تبدیل شدند...
***
1_http://tnews.ir/news/1ff0100012760.html
2_mshrgh.ir/802340
3_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3670335
4_https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-803392
5_http://www.armandaily.ir/fa/news/main/198103
6_https://www.isna.ir/news/96021206977/
7_http://fna.ir/a260db