سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «برجام و پیروزی بر داعش» نوشت:«پیروزی بر داعش در بخش مهمی حاصل گشایشهای اقتصادی و سیاسی ناشی از برجام بوده است. اگر برجام نبود، داعش بود. اگر برجام نبود، امروز ایران در ذیل تهدیدات فصل هفتم شورای امنیت و معضلات ناشی از تنگناهای تحریمهای اقتصادی بود. در این شرایط نهتنها تهدید داعش پایان نیافته بود، بلکه دامنه آن میتوانست به داخل مرزهای ایران نیز سرایت نماید».
گویا دستاورد تقریبا هیچ برجام، اصلاح طلبان را متوهم کرده است.بر همین اساس هر اتفاق مهمی که رخ می دهد،با دلایل واهی و بعضا خنده دار آن را به برجام نسبت می دهند.
اینکه بگوییم «نابودی داعش،حاصل گشایش های اقتصادی و سیاسی برجام است»،بیشتر به طنز شبیه است. کاملا واضح و مبرهن است که نابودی داعش حاصل رشادت های مدافعان حرم است. امروز به برکت خون شهدای مدافع حرم و فتح الفتوح رزمندگان مقاومت اسلامی، ملتهای مظلوم منطقه نابودی داعش در عراق و سوریه را جشن میگیرند.
سردار قاسم سلیمانی، روز یکشنبه 28 آبان ماه در عملیاتی که شخصا عهدهدار آن بود شهر بوکمال آخرین منطقه شهری مهم در سوریه که تحتاشغال داعش بود را آزاد کرد و با این «فتح الفتوح» پس از مقاومت و مجاهدتهای شبانهروزی و نثار خونهای هزاران شهید مدافع حرم از ایران و زینبیون پاکستان ، فاطمیون افغانستان، حیدریون و حشدالشعبی عراق و حزبالله لبنان «وعده صادق» نابودی شجره خبیثه داعش محقق شد و فرزندان مقاومت پس از 7 سال، در نبرد دشوار و پیچیدهای پیروز شدند که هنری کیسینجر و موشه یعلون (وزیر جنگ اسرائیل) آن را جنگ جهانی سوم خوانده بودند.
«فتح الفتوح» و کار کارستانی که سرلشگر سلیمانی و همرزمان گمنام او از افغانستان و عراق تا سوریه و لبنان کردند، بسیج قدرتمندانه ظرفیتهای مقاومت بود. این در حالی بود که پیش از این اصلاح طلبان به دفعات اعلام کرده بودند که حضور نظامی ایران در سوریه منطقی و قابل قبول نیست! و باید با راه و روش دیپلماسی، با مسأله داعش برخورد کرد.
روزنامه های اصلاح طلب در سال 94 با جنجال رسانه ای و تیترهایی همچون «صبح بدون تحریم»، «تحریمها به تاریخ پیوست»، «کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»،«فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»،«تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ»و...به استقبال برجام رفتند.
اکنون حدود 28 ماه از امضای برجام و همچنین حدود 22 ماه از اجرای برجام سپری شده است. نه تنها تحریم ها به تاریخ نپیوست بلکه زیرساخت تحریم ها با قوانین بی سابقه ای همچون «کاتسا 2017»- یا همان مادر تحریم ها- گسترده تر شد. ظریف چندی پیش اعلام کرد که «هنوز نتوانسته ایم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم».
پیش از آن عراقچی گفت «تحریم ها فقط روی کاغذ لغو شده است». به اذعان مقامات ارشد دولت، ایران علیرغم انجام تمامی تعهدات، تحقیقا هیچ دستاوردی عایدش نشد. هسته ای از دست رفت و تحریم ها باقی ماند.
قرار بود با اجرائی شدن برجام، صدها میلیارد دلار از داراییهای کشورمان که بلوکه شده است، آزاد شود، تمامی تحریمها آنگونه که آقای رئیسجمهور به صراحت اعلام کرده بود، لغو شود، گشایش اقتصادی ایجاد شود، روابط تجاری که لازمه آن گشایش «السی» در بانکهای خارجی است از بنبست خارج شود،چرخ معیشت مردم همراه با سانتریفیوژها به چرخش درآید، سرمایهگذاری خارجی صورت پذیرد، تورم از میان برداشته شود و تولید از رکود خارج شود اما به دلیل رعایت نکردن قاعده «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیشبینی برگشتپذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است، برجام نتوانست برآوردهکننده این شعارها باشد و تاکنون طرف مقابل و مخصوصاً آمریکا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده است.
واکنش اصلاح طلبان به دو موضوع در هفته های اخیر، قابل توجه و مهم است. اولین موضوع مربوط به هفته های گذشته است.جبهه مقاومت به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی،کمر داعش را در سوریه و عراق شکست. اما این اتفاق بزرگ از سوی اصلاح طلبان سانسور شد و این جریان با کم اهمیت نشان دادن شکست داعش
با الگوی مقاومت،مدعی شدند که باید پرونده منطقه از سپاه قدس به وزارت خارجه تحویل داده شود!
نابودی داعش هیمنه آمریکا را در هم شکست.«هیلاری کلینتون» وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتاب خود با عنوان «گزینههای دشوار» اذعان کرده بود که داعش ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است.کلینتون در این کتاب نوشته:«قرار بود ما در روز پنجم ماه ژوئیه سال 2013 در نشستی با دوستان اروپایی خود دولت اسلامی را به رسمیت بشناسیم. من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی از دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی بلافاصله پس از تشکیل آن، توضیح دهم».
نکته قابل تأمل اینکه داعش سر سوزنی دشمنی با رژیم صهیونیستی نداشت و تیزی چاقویش را به سمت ملت های مسلمان و محور مقاومت گرفته بود.به همین دلیل، تحقق وعده سردار سلیمانی در نابودی داعش، خشم صهیونیست ها را در پی داشت. در همین رابطه «گرشون هکوکین» یکی از ژنرال های سابق ارتش رژیم صهیونیستی در واکنشــی تهدید آمیز به موفقیت های نیروهای مقاومت در منطقه به رهبری ایران،با گزافه گویی، ترور ســردار سلیمانی را هدف اســرائیل و بازوهای امنیتی آن عنوان کرد.
در اسفندماه 95،منابع خبری اعلام کردند که کانال دو تلویزیون رژیم صهیونیستی تصاویر ویدئویی مربوط به سخنان «موشه یعلون» را منتشر کرده که در آن، «یعلون» در مورد همکاری اسرائیل و گروههای مسلح مخالف دولت سوریه(بخوانید تروریست های تکفیری) حرف میزند.تحلیلگر امور نظامی کانال دوم تلویزیون اسرائیل درباره سخنان یعلون گفت:«این نخستین بار است که اسرائیل به هماهنگی و همکاری امنیتی با گروههای مخالف (دولت) سوریه در منطقه جولان و استقرار این گروهها در طول مرز اذعان میکند».در مجموع مستندات زیادی از ارتباط داعش با رژیم صهیونیستی و آمریکا موجود است.
دومین موضوع مربوط به روزهای گذشته است. قرارنگرفتن «علیرضا کریمی» کشتیگیر قهرمان کشورمان در برابر حریفی از رژیم کودک کش صهیونیستی با اعتراض روزنامه های اصلاح طلب مواجه شد.اصلاح طلبان با تقلا برای تبرئه رژیم صهیونیستی، مدعی شدند که به دلیل اینکه این غده سرطانی را به رسمیت نمیشناسیم، بازنده هستیم. این در حالی است که رژیم صهیونیستی همیشه از بحران مشروعیت رنج میبرده است و قرار گرفتن در مقابل حریف صهیونیست در یک بازی رسمی و حتی غیر رسمی به منزله مشروعیت دادن و اعتبار دادن به اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل بوده و این همان آرزویی است که رژیم صهیونیستی همواره در جهت نیل به آن است.
این دو اتفاق افکار عمومی را به یاد فتنه 88 و موضع گیری سران رژیم صهیونیستی انداخت. در جریان فتنه 88، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند»! و شیمون پرز، رئیس جمهور وقت رژیم کودک کش اسرائیل گفت:«اصلاح طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران می جنگند»!.
اصلاح طلبان در سال 94 با ادعای «تحریم ها به تاریخ پیوست» مدعی شدند که «منتقدان برجام با اسرائیل همنوا شده اند».این ادعای مضحک در حالی بود که مقامات رژیم صهیونیستی بارها از برجام دفاع کردند. برای نمونه در تیرماه سال جاری، در دوسالگی برجام مقام ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی (کارمی گیلون رئیساسبق شینبت) در فارن پالیسی نوشت:«برجام برای تلآویو یک موهبت بود و به همین دلیل، حتی سرسختترین منتقدین برجام از جمله ترامپ، نتانیاهو و تعدادی از همکاران من در مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل نیز امروز علنا یا تلویحا به نتایج مثبت آن اذعان دارند یا اینکه دستکم برخلاف گذشته در برابر آن سکوت کردهاند».
به نظر شما افسردگی از نابودی داعش و ناراحتی از به رسمیت نشناختن نماینده رژیم کودک کش صهیونیستی،مصداق همنوایی با اسرائیل نیست؟!
روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «دو مسیر فراروی دیپلماسی» نوشت:«به طور اجمالی، موارد زیر موضوعات رقابتی سیاست های خارجی این دو کشور ]ایران و عربستان[ است که عنوان می شود:1- در جنگ داخلی یمن جنگ نیابتی بین حوثی های طرفدار ایران و ائتلاف نیروهای عربی به رهبری عربستان. 2- در عراق دولت شیعه ی مورد حمایت ایران و حمایت ضمنی عربستان از نیروهای ضد ایران و ترغیب دولت مرکزی به دشمنی با ایران. 3- در جنگ داخلی سوریه، دولت مرکزی اسد در حمایت ایران و متحدان، و عربستان در حمایت از نیروهای مخالف اسد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«برای آینده دو مسیر قابل پیش بینی است اول مسیری که جمهوری اسلامی ایران، سیاست های تدافعی در منطقه را تبدیل به سیاستهای تهاجمی کند و در عقب نشینی عربستان از سیاست خارجی و تمرکز بر سیاست داخلی، سعی کند تا قدرت برتر در منطقه باشد با اولویت عقب راندن عربستان در منطقه...مسیر دوم هم این است که ایران تغییر موضع داده و سیاست های خارجی در منطقه را در همین حد نگاه دارد و بیشتر از موضع دیپلماسی و مذاکره حتی با عربستان پیش برود و بیشتر بر روی ساختارهای اقتصادی داخلی تمرکز کند و از این راه پتانسیلهای داخلی خود را در محوریت قرار کرده و در سیاست خارجی موازنه امتیتی و بعد رقابت های نرم مثل رقابت های اقتصادی را روی میز قرار دهد. با این استراتژی ایران می تواند برجام را پله ای برای عنوان کردن خود به عنوان کشوری با پرستیژ متعادل معرفی کند و نتیجتا این کشور خواهد توانست پله های قدرت از نوع دیگر را طی کند».
نکته قابل تأمل اینجاست که این روزنامه زنجیره ای، جنایات وحشیانه آل سعود علیه مردم مظلوم یمن و حمایت های آمریکا و هم پیمانانش از گروه تکفیری تروریستی داعش در عراق و سوریه و تجهیز تروریست ها از سوی این کشورها را نادیده گرفته و مدعی شده است که این جنگ ها صرفا جنگ های داخلی در این کشورهاست!
نکته دیگر اینکه ایده «منطقه قدرتمند به جای قدرت منطقهای» ایدهای غلط و مغایر با منافع ملی و در حقیقت همان برجام منطقهای و به عبارتی برجام ۲ و ۳ و...است. این ایده که در ماههای اخیر و با ادبیات مختلف توسط روزنامههای اصلاحطلب تکرار شده است، در حقیقت بر لزوم کوتاه آمدن از سیاستهای انقلابی ایران در منطقه، کاهش حمایت از متحدان استراتژیک منطقهای و گفتوگوی بیپشتوانه با کشورهای مرتجع منطقه تاکید دارد.در حالی که آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه آشکارا از تروریستها حمایت میکنند و از لزوم کشاندن ناامنی به داخل ایران میگویند و با همراهی رژیم صهیونیستی در خیال راهاندازی ناتوی عربی علیه ایران هستند.در چنین منطقه آشوبزدهای آنچه تاکنون امنیت ایران را تضمین کرده، صرفا مولفههای قدرت آن بوده است. مولفه قدرتی که حاصل رشادتهای مدافعان حرم و محور مقاومت در منطقه بوده است.لازم به ذکر است که الگوی پیشنهاد شده توسط روزنامههای اصلاح طلب به نحو دیگری توسط کشورهایی مانند اردن و مصر در دهههای قبل پیاده شده که آنها را در حال حاضر تبدیل به کشورهای پیرو و فاقد قدرت و اقتدار کرده و توان بازیگری نه در منطقه و نه در جهان را دارند و همیشه آماده پذیرش قدرتهای بزرگ در داخل کشورهای خود هستند.
روزنامه جامعه فردا در یادداشتی با عنوان «مسئله جهانگیری» نوشت:«دولت روحانی سه سال و نیم از دوره کاری خود را هنوز در پیش دارد و به دلایلی کارنامهاش خواهی نخواهی بر فرجام انتخابات آتی گره خواهد خورد. آشکار است که هزینه عدم تناسب محتوای این کارنامه با مطالباتی که به انباشته شدن سبد رأی آقای روحانی انجامید، تاحد زیادی بر عهده جناح اصلاحطلب خواهد بود که مردم کماکان پشت سر نفوذ آنان گرد میآیند. این مسئلهای است که لزوم تعیین فرجام در موضوعی به نام «مسئله جهانگیری» را مطرح و آن را اکید میکند.حال که آوازه کنار رفتن یا کنار گذاشته شدن آقای جهانگیری از معاونت اولی آقای روحانی تا دورترین نقاط کشور رفته است، معقول مینماید آقای روحانی به قول دانشجویان سیستانی «واضحا» بگوید «مسئله جهانگیری» اساسا وجود دارد یا نه و اگر بله، ماهیت آن چیست؟».
مدتی است که تعدادی از صاحبنظران جریان اصلاحات در تلاشند هر طور شده خطکشی با دولت را پر رنگ و سهم خود را در بروز مشکلات امروز کشور کمرنگ کنند، چرا که ایجاد این تصور در جامعه را به نوعی برگ برنده خود در انتخابات آینده میدانند.این در حالی است که این جماعت سهم خود را تمام و کمال از دولت دریافت کرده است.
کارشناسان معتقدند که اگر به هر دلیل، اصلاحطلبان از عملکرد روحانی در ۴ سال نخست ریاست جمهوری راضی نبودند، چه به لحاظ سیاسی و چه اخلاقی، موظف بودند که یا با یک نامزد مجزا از روحانی که کاملاً هویت اصلاحطلبانه داشت وارد عرصه رقابت میشدند، یا این که دیگر حمایت همهجانبه خود را مصروف روحانی نمیکردند؛ اما با وضعیت کنونی، همان کسانی در خوب و بد دولت دوازدهم شریک هستند که شعار «با روحانی تا ۱۴۰۰» را مطرح کردند.
آمارهای دولتی با واقعیت همخوانی ندارد
در روزهای گذشته روزنامه آرمان در مطلبی نوشته بود: «بهرغم سخنرانیهای متعدد رئیسجمهور درخصوص برونرفت از تورم بهعنوان مژده به ملت ایران، آثار واقعی آن در زندگی روزمره مردم آشکار نشده است».
در حال حاضر بررسی آمارهای رسمی دولت و مقایسه آن با واقعیتهای اقتصادی زندگی مردم و بنگاهها نشان میدهد بسیاری از این آمارها بیانگر وضع موجود اقتصاد نیستند. در چهار سال دولت یازدهم، آمارهایی منتشر شد که بعضی از آنها از
حیث محتوا با زندگی آحاد جامعه نسبت درستی نداشت و یا از نظر زمان و نحوه انتشار، دارای شائبه سیاسیکاری بود.
در دولت یازدهم، مجموعه دولت در اغلب موارد با پروژههای جنگ روانی، گفتاردرمانی را بر اقدام و عمل ترجیح میداد. در این روش حل مشکلات اساسی به آینده- مانند دوران پسابرجام- حواله داده میشد و در شرایط فعلی اقدام قابل توجهی انجام نمیشد. علاوه بر این تمامی مشکلات و کمکاریها را به دولت قبل و منتقدان دولت حواله میداد و برای حل آن راهکار ارائه نمیکرد. در نهایت دولت با دوقطبیسازی و دامن زدن به مجادلات غفلتآور، ذهن مردم را از مطالبه کارنامه و کارآمدی دولت منحرف میکرد.
این روش بارها با اعتراض کارشناسان و حتی کارشناسان حامی دولت مواجه شد.