به گزارش مشرق، روزنامه وطن امروز نوشت: نقش بازیکردنهای تازه و دروغین جریان موسوم به اصلاحات و فتنه همچنین پدرخواندههای این جریان درباره کشتار فلسطین فیلم طنزی را تولید کرده که از سکانسهای جالب توجه بیشتری هم برخوردار است که به مثابه دیوار حائل مقداری از آن زیر زمین ساخته شده است. در این نوشتار مقداری از سکانسهای روی زمین و البته زیر زمین مورد یادآوری قرار گرفته است.
چندان اهمیتی ندارد که اصلاحطلبان در شرایط کنونی سر دادن شعار «نه غزه نه لبنان» را تکذیب کرده و آن را به گردن عدهای «واخورده»، «رادیکال» و «افراطی و نفوذی» بیندازند یا اینکه با قید خودجوش بودن آن را فاقد پیروی از متن و محتوای گفتمان این گروه سیاسی معرفی کنند، مهم این سکانسهایی است که به سادگی از یاد نخواهد رفت و البته نقش و اندازه سهم این افراد در خونریزیهای غزه را برجسته میکند.
سکانس اول: آوریل 2005 در حاشیه مراسم خاکسپاری پاپ، کاتساو و خاتمی با هم برخوردی داشتند که در فرودگاه و هنگام وارد شدن خاتمی به کشور از سوی وی تکذیب شد اما کاتساو، رئیس وقت رژیم صهیونیستی به رسانهها گفته بود با خاتمی دست داده و به فارسی با او درباره سرزمین مادری یعنی ایران و شهر یزد سخن گفته است. اگر چه خاتمی هیچگاه این خبر را تایید نکرد اما صهیونیستها تا امروز نقل دیگری را از ماجرای روز خاکسپاری پاپ اسبق مورد تایید قرار ندادهاند.
سکانس دوم: رسانهها، موسسات مطالعاتی و حتی برخی تریبونهای رسمی در دولت اصلاحات به حذف واژههایی همچون رژیم صهیونیستی، رژیم اشغالگر قدس و نظایر اینها پرداخته و سعی کردند از واژههایی همچون «دولت اسرائیل» و «شهروندان اسرائیل» استفاده کنند، واژههایی که تکرارش در دولت احمدینژاد و توسط مشاور وی بازتابهای فراوانی را به خود اختصاص داد اما از 8 سال قبل در دستور کار دولت قبلی قرار داشته و مناسبات خود را عملا با رژیم صهیونیستی در معرض تعادل قرار داده بود.
سکانس سوم: اصلاحطلبان با تالیف تعدادی از اسناد راهبردی و همچنین وارد کردن متونی ترجمه شده از لزوم بازیابی «مثلث استراتژیک اسرائیل، ترکیه و ایران» گفتند و از لزوم بازسازی روابط خارجی ایران اسرائیل و همچنین ترکیه بهعنوان عامل بالانس سیاستهای اعراب در خاورمیانه سخن به میان آورده و یکی از عناصر اصلاحطلب در حاشیه نشستی سیاسی اظهار کرد بهترین زمان برای دوستی ما و اسرائیل هماکنون است، چرا که اسرائیل بهترین عاملی است که میتواند از ما در برابر اعراب محافظت کند.
سکانس چهارم: روابط دولت اصلاحات با دولت پادشاهی عربستان و دیدارهای خاص تقویت شده و همچنان با محوریت نقشآفرینی هاشمی ارتباطهای فیمابین در تقویت بسر برده و از سوی دیگر دولت سعودی روابط خود را با اسرائیل نیز بر مدار دوستی و مناسبات تجاری و مالی گسترده به پیش میبرد. انتفاضه تحت فشار شدید و عدم حمایتهای اسلامی منطقه و مقاومت در حال تجربه سختترین روزهای خود است، در همین مقطع زمانی است که جرقههای فاصله مقاومت از ایران در اذهان رهبران این جنبش زده میشود.
در واقع توسعه بخشیدن به این روایت که جمهوری اسلامی در تعقیب منافع سیاسی و مالی خود از جنبشهای اسلامی و مقاومت استفاده ابزاری میکند باعث میشود سران مقاومت در فلسطین هر روز ایدههای جدایی را بیشتر از قبل در سرپرورانده و نگرانیهای خود را با رهبر معظم انقلاب در میان بگذارند.
سکانس پنجم: قرارداد 3/2 میلیون دلاری نفتی با «اوریت گادیش» یک زن صهیونیست که دارای شرکتی با تابعیت ایتالیایی بوده و علاوه بر اینکه متولد سرزمینهای اشغالی به شمار میآید، مدتی نیز در ارتش رژیم صهیونیستی به خدمت اشتغال داشته است.
این برنامه ناظر بر طراحی و برنامهریزی زیرساختی برای شرکت نفت جمهوری اسلامی بوده است، جالب اینجاست که در سالهای انعقاد این قرارداد موج تحریمهای شرکتهای صهیونیستی اغلب کشورهای حامی مقاومت فلسطین را فرا گرفته و حتی مسلمانان اروپا نیز به این سمت و سو حرکت میکردند.
سکانس ششم: دیدارهای محمد خاتمی و سوروس پیرامون مسائل داخلی ایران و تکذیب این اخبار از سوی خاتمی در حالی که سوروس همچنان اصرار داشت با خاتمی دیدار داشته و با او درباره انقلاب در ایران و تغییرات سیاسی و اجتماعی، دموکراسی، جامعه باز و سیاستهای کشور گفتوگو کرده است.
سوروس یکی از شناخته شدهترین صهیونیستهای رسانهای و فعال در بخش سیاستهای خاورمیانهای آمریکا به شمار میآید.
سکانس هفتم: بهزاد نبوی اعلام کرد ما در انتشار اطلاعات مربوط به فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی نقش بازی کردیم چرا که معتقد بودیم اگر حاکمیت بتواند بمب اتم بسازد ما دیگر نمیتوانیم در این کشور جیک بزنیم. در پی انتشار این اطلاعات علاوه بر فشار بسیار سنگین، اسرائیل وارد فاز ترور شده و تعدادی از دانشمندان ارزنده کشورمان را به شهادت رساند.
همکاری اصلاحطلبان با اسرائیل در تایید ادعاهای این رژیم، انتشار اطلاعات مهم فعالیتهای اتمی و تبدیل کردن آن به یک معضل بینالمللی برای نظام برگ دیگری از همصدایی اصلاحطلبان و صهیونیستهاست.
سکانس هشتم: تلاش گسترده رژیم صهیونیستی برای حمایت از وقوع فتنه 88 در ایران و القای مقایسه انقلاب سنگ در فلسطین با تظاهراتهای احتمالی در جمهوری اسلامی در شبکههای رسانهای وابسته به این رژیم و حمایت صریح سران این رژیم از عوامل فتنه و دعوت از نامزد ندا صالحی آقاسلطان به شبکه 2 تلویزیون رژیمصهیونیستی در کنار بیان عبارتهایی بسیار جالب از سران این رژیم همچون اینکه «اصلاحطلبان به نمایندگی از ما با حکومت ایران میجنگند».
سکانس نهم: رسوایی عجیب و حیرتانگیز روز قدس سبز که در آن علاوه بر سردادن شعارهایی علیه مقاومت در فلسطین و لبنان بهصورت رسمی، آقایان موسوی، کروبی، هاشمی و حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون و جبهه مشارکت بر خلاف رویههای معمول و مسبوق به سابقه با انتشار بیانیههایی تحریکآمیز تلاش کردند جمعیت مرتبط با سازمان فتنه را برای درگیری به سطح خیابانها کشانده و مساله حمایت جمهوری اسلامی را تحتالشعاع قرار دهند.
این حرکت شنیع موضع بسیار جالب سیدحسن نصرالله را نیز به همراه داشت که ابعاد گسترده خسارت وارده به ماهیت راهبردی جمهوری اسلامی را نشان میدهد: «شعار نه غزه نه لبنان، اثر منفی زیادی داشته بویژه که رسانهها و ماهوارههای غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش میدهند... مردم لبنان از ایران انتظار ندارند که اگر اسرائیل علیه لبنان جنگ بهپا کرد مردم ایران به آنها کمک کنند اما مردم لبنان لحظهای که اسرائیل به ایران حمله کند، لحظهشماری میکنند نخستین کسانی باشند که علیه اسرائیل وارد جنگ شوند».
این بزرگترین ضربهای بود که در سطح بینالمللی عده یاد شده به آبروی جمهوری اسلامی در ارتباط با حمایت از جنبش اسلامی مقاومت در فلسطین و لبنان وارد کرده و عملا با تحریک تجمعکنندگان غیرقانونی مسیر راهپیمایی را از نظر محتوایی و شکلی در برابر روز قدس قرار دادند.
سکانس دهم: وارد شدن تمامعیار اصلاحطلبان در کارزار رسانهای و عملیات روانی علیه سوریه همسو و همداستان با غربیها و حمایت قاطع و بیچون و چرا از مواضع غربیها در تهاجم علیه دولت قانونی بشار اسد و یاد کردن از جریان تحرکات تروریستی سوریه با عنوان گروههای معترض اپوزیسیون، دگراندیش و تجدیدنظرطلب که در این رابطه هزاران صفحه سند از سوی بنگاههای خبری اصلاحطلب منتشر شده است.
این حمایت قاطع و همپیمانی با رژیم صهیونیستی که در کارنامه رسانهای، سیاسی و فرهنگی اصلاحطلبان ثبت و ضبط شده و در تضاد کامل با سیاستهای جمهوری اسلامی قرار داشت بسیار قابل توجه است ضمن اینکه داعش و گروههای تروریست دیگر نیز فیلمهای مربوط به اغتشاشات و فتنه 88 را در سوریه منتشر کرده و خود را میراثدار همان فتنه عمیق ضد جمهوری اسلامی معرفی میکردند.
امروز بر هیچ فرد صاحبنظر و بهتر است بگوییم صاحب عقلی پوشیده نیست که جنگطلبی در سوریه از روز نخست تا هماکنون مورد حمایت صهیونیستها بوده است و از ارسال اسلحه و مهمات تا تدارک و آموزش نیروهای مخرب توسط این رژیم و به واسطه ترکیه صورت پذیرفته است.
جالب اینجاست که اصلاحطلبان همواره ارتباط خود با عربستانسعودی را از مزیتهای سیاست خارجی دوران هاشمی و اصلاحات معرفی و ارزیابی کرده و این رژیم حامی ترور در سوریه و البته عامل قتلعام بیگناهان در فلسطین را نسبت به خود دارای تعاملات راهبردی و دوستانه توصیف میکردند.
دقیقا یک ماه قبل از فتنه 88 نیز خاتمی با سفر به عربستان در ویژهبرنامهای با عنوان ادیان حضور پیدا کرده و یکی از مشاوران وی از ارتباط بسیار خوب او با پادشاه سعودی و توصیههای پادشاه عربستان به وی در خصوص احمدینژاد و انتخابات و دولت ایران خبر داد.
حتی پادشاه سعودی در جریان یک گفتوگو به بدگویی از احمدینژاد از یکسو و تعریف و اعلام حمایت از هاشمی و خاتمی پرداخته بود که این خبر کمتر در اختیار رسانهها قرار گرفت.
سکانس یازدهم: هاشمی اعلام میکند با اسرائیل سر جنگ نداریم. وی همچنین در پاسخ به سوالی از سوی زیباکلام در خصوص نظر صهیونیستها پیرامون ارتباط ایران و آمریکا میگوید: «اگر ما بخواهیم، اسرائیلیها هم کمک میکنند. برای اینکه میدانند اگر یک رابطه معمولی باشد، آمریکا میتواند روی کم کردن خصومت ما تاثیر بگذارد. اسرائیلیها هم آیندهنگر هستند».
یکسال بعد زیباکلام که در حال حاضر به تریبون و سخنگوی همزمان دولت روحانی و جریان اصلاحات بدل شده است از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سخن به میان آورده و رسما به دفاع از دیدگاه مطرح شده میپردازد.
سکانس دوازدهم: وزیر امور خارجه دولت روحانی عید یهودیان را در فضای توئیتر تبریک گفته و عملا محیط تازهای از روابط ایران و یهودیان را رونمایی میکند اما در فاصله بسیار کوتاهی مشاور و دستیار ارشد رئیسجمهور در اقدامی بسیار خاص با استفاده از عبارت «حکومت امروز بنیاسرائیل» حلقه مفقوده دیگری را تکمیل کرده و به نوعی سیاست خارجی دولت در قبال رژیم صهیونیستی را روشنتر بیان میکند.
حتی اگر تبریک ظریف و عبارت مورد استفاده یونسی در جمع یهودیان شیراز نیز از منظر سیاسی و تشکیلاتی اعمالی سازمان یافته و با هماهنگی قبلی در نظر قرار داده نشود که البته بسیار بعید است، دارای بار روانی گسترده برای گشودن آتش انتقام صهیونیستها علیه فلسطین به شمار میآید.
وضعیت امروز غزه بهرغم مواضع رسمی جمهوری اسلامی و رئیسجمهور فعلی، عملا ثمره تقویت دیدگاههای اصلاحطلبان در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، تقویت دیدگاه کسانی که معتقد بودند نفی هلوکاست یعنی یکی از بزرگترین دروغهای شاخدار صهیونیستها در کنار آرزوی نابودی این رژیم از سوی احمدینژاد یک موضع افراطی و نادرست در سیاست خارجی تلقی میشود و بهتر است با این رژیم نیز به مثابه یک دولت مرکب از مشروعیت، سرزمین و جمعیت و شهروند به مذاکره پرداخت.
قطعا دشمن صهیونیستی در حمله به زنان و کودکان و نوجوانان فلسطینی به مواضع و واکنشهای مهمترین حامی منطقهای مقاومت نظر داشته و تصمیمها و رویکردهایش را با توجه به پالسهای دریافتی تغییر میدهد.
اگر چه رزمندگان مقاومت همچنان مورد حمایت قاطع رهبر فرزانه انقلاب اسلامی قرار داشته و زعیم گرانقدر مسلمین جهان هوشمندانه و عالمانه جبهه فلسطینی مبارزه با صهیونیستها را مورد دفاع و صیانت قرار دادهاند اما طبیعتا اخلالهایی اینچنین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی متحدان منطقهای و راهبردی کشورمان را با مشکلات متعددی روبهرو خواهد کرد.
چندان اهمیتی ندارد که اصلاحطلبان در شرایط کنونی سر دادن شعار «نه غزه نه لبنان» را تکذیب کرده و آن را به گردن عدهای «واخورده»، «رادیکال» و «افراطی و نفوذی» بیندازند یا اینکه با قید خودجوش بودن آن را فاقد پیروی از متن و محتوای گفتمان این گروه سیاسی معرفی کنند، مهم این سکانسهایی است که به سادگی از یاد نخواهد رفت و البته نقش و اندازه سهم این افراد در خونریزیهای غزه را برجسته میکند.
سکانس اول: آوریل 2005 در حاشیه مراسم خاکسپاری پاپ، کاتساو و خاتمی با هم برخوردی داشتند که در فرودگاه و هنگام وارد شدن خاتمی به کشور از سوی وی تکذیب شد اما کاتساو، رئیس وقت رژیم صهیونیستی به رسانهها گفته بود با خاتمی دست داده و به فارسی با او درباره سرزمین مادری یعنی ایران و شهر یزد سخن گفته است. اگر چه خاتمی هیچگاه این خبر را تایید نکرد اما صهیونیستها تا امروز نقل دیگری را از ماجرای روز خاکسپاری پاپ اسبق مورد تایید قرار ندادهاند.
سکانس دوم: رسانهها، موسسات مطالعاتی و حتی برخی تریبونهای رسمی در دولت اصلاحات به حذف واژههایی همچون رژیم صهیونیستی، رژیم اشغالگر قدس و نظایر اینها پرداخته و سعی کردند از واژههایی همچون «دولت اسرائیل» و «شهروندان اسرائیل» استفاده کنند، واژههایی که تکرارش در دولت احمدینژاد و توسط مشاور وی بازتابهای فراوانی را به خود اختصاص داد اما از 8 سال قبل در دستور کار دولت قبلی قرار داشته و مناسبات خود را عملا با رژیم صهیونیستی در معرض تعادل قرار داده بود.
سکانس سوم: اصلاحطلبان با تالیف تعدادی از اسناد راهبردی و همچنین وارد کردن متونی ترجمه شده از لزوم بازیابی «مثلث استراتژیک اسرائیل، ترکیه و ایران» گفتند و از لزوم بازسازی روابط خارجی ایران اسرائیل و همچنین ترکیه بهعنوان عامل بالانس سیاستهای اعراب در خاورمیانه سخن به میان آورده و یکی از عناصر اصلاحطلب در حاشیه نشستی سیاسی اظهار کرد بهترین زمان برای دوستی ما و اسرائیل هماکنون است، چرا که اسرائیل بهترین عاملی است که میتواند از ما در برابر اعراب محافظت کند.
سکانس چهارم: روابط دولت اصلاحات با دولت پادشاهی عربستان و دیدارهای خاص تقویت شده و همچنان با محوریت نقشآفرینی هاشمی ارتباطهای فیمابین در تقویت بسر برده و از سوی دیگر دولت سعودی روابط خود را با اسرائیل نیز بر مدار دوستی و مناسبات تجاری و مالی گسترده به پیش میبرد. انتفاضه تحت فشار شدید و عدم حمایتهای اسلامی منطقه و مقاومت در حال تجربه سختترین روزهای خود است، در همین مقطع زمانی است که جرقههای فاصله مقاومت از ایران در اذهان رهبران این جنبش زده میشود.
در واقع توسعه بخشیدن به این روایت که جمهوری اسلامی در تعقیب منافع سیاسی و مالی خود از جنبشهای اسلامی و مقاومت استفاده ابزاری میکند باعث میشود سران مقاومت در فلسطین هر روز ایدههای جدایی را بیشتر از قبل در سرپرورانده و نگرانیهای خود را با رهبر معظم انقلاب در میان بگذارند.
سکانس پنجم: قرارداد 3/2 میلیون دلاری نفتی با «اوریت گادیش» یک زن صهیونیست که دارای شرکتی با تابعیت ایتالیایی بوده و علاوه بر اینکه متولد سرزمینهای اشغالی به شمار میآید، مدتی نیز در ارتش رژیم صهیونیستی به خدمت اشتغال داشته است.
این برنامه ناظر بر طراحی و برنامهریزی زیرساختی برای شرکت نفت جمهوری اسلامی بوده است، جالب اینجاست که در سالهای انعقاد این قرارداد موج تحریمهای شرکتهای صهیونیستی اغلب کشورهای حامی مقاومت فلسطین را فرا گرفته و حتی مسلمانان اروپا نیز به این سمت و سو حرکت میکردند.
سکانس ششم: دیدارهای محمد خاتمی و سوروس پیرامون مسائل داخلی ایران و تکذیب این اخبار از سوی خاتمی در حالی که سوروس همچنان اصرار داشت با خاتمی دیدار داشته و با او درباره انقلاب در ایران و تغییرات سیاسی و اجتماعی، دموکراسی، جامعه باز و سیاستهای کشور گفتوگو کرده است.
سوروس یکی از شناخته شدهترین صهیونیستهای رسانهای و فعال در بخش سیاستهای خاورمیانهای آمریکا به شمار میآید.
سکانس هفتم: بهزاد نبوی اعلام کرد ما در انتشار اطلاعات مربوط به فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی نقش بازی کردیم چرا که معتقد بودیم اگر حاکمیت بتواند بمب اتم بسازد ما دیگر نمیتوانیم در این کشور جیک بزنیم. در پی انتشار این اطلاعات علاوه بر فشار بسیار سنگین، اسرائیل وارد فاز ترور شده و تعدادی از دانشمندان ارزنده کشورمان را به شهادت رساند.
همکاری اصلاحطلبان با اسرائیل در تایید ادعاهای این رژیم، انتشار اطلاعات مهم فعالیتهای اتمی و تبدیل کردن آن به یک معضل بینالمللی برای نظام برگ دیگری از همصدایی اصلاحطلبان و صهیونیستهاست.
سکانس هشتم: تلاش گسترده رژیم صهیونیستی برای حمایت از وقوع فتنه 88 در ایران و القای مقایسه انقلاب سنگ در فلسطین با تظاهراتهای احتمالی در جمهوری اسلامی در شبکههای رسانهای وابسته به این رژیم و حمایت صریح سران این رژیم از عوامل فتنه و دعوت از نامزد ندا صالحی آقاسلطان به شبکه 2 تلویزیون رژیمصهیونیستی در کنار بیان عبارتهایی بسیار جالب از سران این رژیم همچون اینکه «اصلاحطلبان به نمایندگی از ما با حکومت ایران میجنگند».
سکانس نهم: رسوایی عجیب و حیرتانگیز روز قدس سبز که در آن علاوه بر سردادن شعارهایی علیه مقاومت در فلسطین و لبنان بهصورت رسمی، آقایان موسوی، کروبی، هاشمی و حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون و جبهه مشارکت بر خلاف رویههای معمول و مسبوق به سابقه با انتشار بیانیههایی تحریکآمیز تلاش کردند جمعیت مرتبط با سازمان فتنه را برای درگیری به سطح خیابانها کشانده و مساله حمایت جمهوری اسلامی را تحتالشعاع قرار دهند.
این حرکت شنیع موضع بسیار جالب سیدحسن نصرالله را نیز به همراه داشت که ابعاد گسترده خسارت وارده به ماهیت راهبردی جمهوری اسلامی را نشان میدهد: «شعار نه غزه نه لبنان، اثر منفی زیادی داشته بویژه که رسانهها و ماهوارههای غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش میدهند... مردم لبنان از ایران انتظار ندارند که اگر اسرائیل علیه لبنان جنگ بهپا کرد مردم ایران به آنها کمک کنند اما مردم لبنان لحظهای که اسرائیل به ایران حمله کند، لحظهشماری میکنند نخستین کسانی باشند که علیه اسرائیل وارد جنگ شوند».
این بزرگترین ضربهای بود که در سطح بینالمللی عده یاد شده به آبروی جمهوری اسلامی در ارتباط با حمایت از جنبش اسلامی مقاومت در فلسطین و لبنان وارد کرده و عملا با تحریک تجمعکنندگان غیرقانونی مسیر راهپیمایی را از نظر محتوایی و شکلی در برابر روز قدس قرار دادند.
سکانس دهم: وارد شدن تمامعیار اصلاحطلبان در کارزار رسانهای و عملیات روانی علیه سوریه همسو و همداستان با غربیها و حمایت قاطع و بیچون و چرا از مواضع غربیها در تهاجم علیه دولت قانونی بشار اسد و یاد کردن از جریان تحرکات تروریستی سوریه با عنوان گروههای معترض اپوزیسیون، دگراندیش و تجدیدنظرطلب که در این رابطه هزاران صفحه سند از سوی بنگاههای خبری اصلاحطلب منتشر شده است.
این حمایت قاطع و همپیمانی با رژیم صهیونیستی که در کارنامه رسانهای، سیاسی و فرهنگی اصلاحطلبان ثبت و ضبط شده و در تضاد کامل با سیاستهای جمهوری اسلامی قرار داشت بسیار قابل توجه است ضمن اینکه داعش و گروههای تروریست دیگر نیز فیلمهای مربوط به اغتشاشات و فتنه 88 را در سوریه منتشر کرده و خود را میراثدار همان فتنه عمیق ضد جمهوری اسلامی معرفی میکردند.
امروز بر هیچ فرد صاحبنظر و بهتر است بگوییم صاحب عقلی پوشیده نیست که جنگطلبی در سوریه از روز نخست تا هماکنون مورد حمایت صهیونیستها بوده است و از ارسال اسلحه و مهمات تا تدارک و آموزش نیروهای مخرب توسط این رژیم و به واسطه ترکیه صورت پذیرفته است.
جالب اینجاست که اصلاحطلبان همواره ارتباط خود با عربستانسعودی را از مزیتهای سیاست خارجی دوران هاشمی و اصلاحات معرفی و ارزیابی کرده و این رژیم حامی ترور در سوریه و البته عامل قتلعام بیگناهان در فلسطین را نسبت به خود دارای تعاملات راهبردی و دوستانه توصیف میکردند.
دقیقا یک ماه قبل از فتنه 88 نیز خاتمی با سفر به عربستان در ویژهبرنامهای با عنوان ادیان حضور پیدا کرده و یکی از مشاوران وی از ارتباط بسیار خوب او با پادشاه سعودی و توصیههای پادشاه عربستان به وی در خصوص احمدینژاد و انتخابات و دولت ایران خبر داد.
حتی پادشاه سعودی در جریان یک گفتوگو به بدگویی از احمدینژاد از یکسو و تعریف و اعلام حمایت از هاشمی و خاتمی پرداخته بود که این خبر کمتر در اختیار رسانهها قرار گرفت.
سکانس یازدهم: هاشمی اعلام میکند با اسرائیل سر جنگ نداریم. وی همچنین در پاسخ به سوالی از سوی زیباکلام در خصوص نظر صهیونیستها پیرامون ارتباط ایران و آمریکا میگوید: «اگر ما بخواهیم، اسرائیلیها هم کمک میکنند. برای اینکه میدانند اگر یک رابطه معمولی باشد، آمریکا میتواند روی کم کردن خصومت ما تاثیر بگذارد. اسرائیلیها هم آیندهنگر هستند».
یکسال بعد زیباکلام که در حال حاضر به تریبون و سخنگوی همزمان دولت روحانی و جریان اصلاحات بدل شده است از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سخن به میان آورده و رسما به دفاع از دیدگاه مطرح شده میپردازد.
سکانس دوازدهم: وزیر امور خارجه دولت روحانی عید یهودیان را در فضای توئیتر تبریک گفته و عملا محیط تازهای از روابط ایران و یهودیان را رونمایی میکند اما در فاصله بسیار کوتاهی مشاور و دستیار ارشد رئیسجمهور در اقدامی بسیار خاص با استفاده از عبارت «حکومت امروز بنیاسرائیل» حلقه مفقوده دیگری را تکمیل کرده و به نوعی سیاست خارجی دولت در قبال رژیم صهیونیستی را روشنتر بیان میکند.
حتی اگر تبریک ظریف و عبارت مورد استفاده یونسی در جمع یهودیان شیراز نیز از منظر سیاسی و تشکیلاتی اعمالی سازمان یافته و با هماهنگی قبلی در نظر قرار داده نشود که البته بسیار بعید است، دارای بار روانی گسترده برای گشودن آتش انتقام صهیونیستها علیه فلسطین به شمار میآید.
وضعیت امروز غزه بهرغم مواضع رسمی جمهوری اسلامی و رئیسجمهور فعلی، عملا ثمره تقویت دیدگاههای اصلاحطلبان در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، تقویت دیدگاه کسانی که معتقد بودند نفی هلوکاست یعنی یکی از بزرگترین دروغهای شاخدار صهیونیستها در کنار آرزوی نابودی این رژیم از سوی احمدینژاد یک موضع افراطی و نادرست در سیاست خارجی تلقی میشود و بهتر است با این رژیم نیز به مثابه یک دولت مرکب از مشروعیت، سرزمین و جمعیت و شهروند به مذاکره پرداخت.
قطعا دشمن صهیونیستی در حمله به زنان و کودکان و نوجوانان فلسطینی به مواضع و واکنشهای مهمترین حامی منطقهای مقاومت نظر داشته و تصمیمها و رویکردهایش را با توجه به پالسهای دریافتی تغییر میدهد.
اگر چه رزمندگان مقاومت همچنان مورد حمایت قاطع رهبر فرزانه انقلاب اسلامی قرار داشته و زعیم گرانقدر مسلمین جهان هوشمندانه و عالمانه جبهه فلسطینی مبارزه با صهیونیستها را مورد دفاع و صیانت قرار دادهاند اما طبیعتا اخلالهایی اینچنین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی متحدان منطقهای و راهبردی کشورمان را با مشکلات متعددی روبهرو خواهد کرد.