کد خبر 806759
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۴:۴۶

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده در اقدامی که همگان آن را گامی در راستای تضعیف روند سازش خاورمیانه دانسته‌اند.

به گزارش مشرق، «سجاد مرادی کلارده» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده در اقدامی که همگان آن را گامی در راستای تضعیف روند سازش خاورمیانه دانسته‌اند، دستور انتقال سفارتخانه دولت امریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس را صادر کرد و قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت. این در حالی است که هنوز بسیاری چشم امید به برگزاری نشست‌های سازش خاورمیانه به رهبری امریکا و توجه کشورهای به اصطلاح میانه‌رو عرب بسته‌اند. انجام این اقدام از سوی ترامپ، از چندین جنبه قابل‌تحلیل به نظر می‌رسد. 

نخست، این اقدام نیز همچون سایر اقدامات چندماهه اخیر ترامپ مانند تهدید به پاره کردن برجام و تروریستی خواندن سپاه پاسداران، نشان‌دهنده بی‌ثباتی در تصمیم‌گیری‌های هیئت حاکمه امریکا و برخوردار نبودن از راهبردی منسجم و پویا در قبال مسئله فلسطین است. برای مثال این راهبرد ترامپ با راهبرد اروپا متفاوت است.

اتحادیه اروپا به جای رویکرد یکجانبه ترامپ از روند مذاکرات صلح حمایت می‌کند. بنابراین، تصمیم ترامپ که بیش از پیش حکایت از خوی تندروانه و یکه‌تازانه وی دارد، ایجاد شکاف بین امریکا و برخی از متحدینش به ویژه اتحادیه اروپا را در پی دارد. 

از طرف دیگر، این تصمیم ترامپ نشان‌دهنده نوعی امنیت‌محوری در سیاست خارجی امریکا است. در واقع ترامپ به این نتیجه رسیده که تکیه بر آنچه که امریکایی‌ها آن را حمایت از رویکردهای دموکراتیک در رابطه با خاورمیانه و به ویژه فلسطین می‌نامند، پاسخ مناسبی در پی ندارد. ترامپ همگام با برخی تئوریسین‌های اﻣﻨﯿـﺖﻣﺤـﻮر امریکا معتقد است که راهبرد این کشور در قبال دولت‌های مختلف بایستی ﭼﻨﺪﺑﻌﺪی و ﮔﺰﯾﻨﺸﯽ ﺑﺎﺷﺪ.

ﮐﺸﻮرﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﻣﻮﻗﻌﯿـﺖ و ﺟﺎﯾﮕـﺎه خود، برای امریکا دارای اولویت هستند. امریکا در یک جا از آن چیزی حمایت می‌کند که آن را دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ می‌خواند و در جای دیگر مسائل امنیتی را دنبال می‌کند. ﺧﺎورﻣﯿﺎﻧـﻪ مکانی است که در آن نگاه امنیتی غلبه پیدا می‌کند، بنابراین برای امریکا در شرایط کنونی، نه دموکراسی، بلکه حفاظت از این منطقه در برابر قدرت‌های رقیب نظیر ایران و روسیه دارای اهمیت است. 

در طرف سوم نیز، این اقدام ترامپ در سطح منطقه همگام با راهبرد عادی‌سازی روابط بسیاری از کشورهای عرب منطقه همچون مصر، اردن، عربستان، بحرین با رژیم صهیونیستی اتخاذ شده است. در واقع از آنجا که ارتقای مناسبات این رژیم با اعراب منطقه شکل آشکاری به خود گرفته‌، ترامپ نیز خود را مقید به گفت‌وگوهای سازش نمی‌بیند و قائل به انجام تحولی اساسی در این روند است.

چنانچه نتانیاهو نیز این اقدام وی را تاریخ‌سازی و در ردیف لحظات بزرگی چون بیانیه بالفور و تأسیس‌ رژیم دانست. واقعیت این است که سیاست خارجی امریکا در دوره ترامپ، برخلاف اوباما که سعی در اجماع‌سازی علیه تهدیدات و تقسیم بار اقتصادی و سیاسی امور داشت، بیش از پیش به سمت یکجانبه‌گرایی حرکت کرده است.

از سوی دیگر، تمامی رؤسای جمهور ایالات متحده به فرض عمل‌گرایی در سایر امور سیاست خارجی، در مسائل مربوط به رژیم صهیونیستی، حمایت قاطعی از سیاست‌ها و راهبرد این رژیم در سطوح داخلی همچون سیاست شهرک‌سازی و در سطح منطقه‌ای ابراز کرده‌اند. این موضوع درباره اوباما نیز صدق می‌کرد. به‌رغم اینکه وی در دوره اول ریاست جمهوری خویش از تشکیل دولت فلسطینی حمایت به عمل آورد، اما با نزدیک شدن به انتخابات دوره دوم در سال ۲۰۱۲، از مواضع قبلی خود فاصله گرفت.

بنابراین، چنانکه گفته شد تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را بیش از هر چیز باید در تعاملات داخلی امریکا، رویکرد یکجانبه‌گرایانه جدید موجود در سیاست خارجی این کشور به ویژه در سطح خاورمیانه و نیز تسریع در عادی‌سازی روابط اعراب با این رژیم جست‌وجو کرد.