به گزارش مشرق، «سید عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
همانطور که پیشبینی شده بود دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا بهطور رسمی بیتالمقدس را بهعنوان پایتخت رژیم کودککش و تروریست پرور صهیونیستی اعلام کرد، اقدامی که با واکنش منفی تمام کشورهای جهان، حتی همپیمانان غربی و عربی امریکا مواجه شده و در داخل امریکا و همچنین در داخل هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی نیز با مخالفت جدی اکثر افراد حقیقی و حقوقی و رسانهها مواجه شده است.
شکی نیست که به رسمیت شناختن قدس شریف بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی از سوی ترامپ، به مراتب خطرناکتر از مسئله انتقال سفارت امریکا به بیتالمقدس است. این اقدام ترامپ که بیشتر به یک انتحار سیاسی شبیه است تا یک اقدام استراتژیک و به زعم بسیاری از صاحبنظران، تصمیمی احمقانه نامیده شدهاست، آثار فراوانی از خود برجای خواهد گذاشت و به منزله فروپاشی و مرگ رسمی مذاکرات صلح (سازش) بوده و موقعیت شیطان بزرگ امریکا را بهعنوان میانجی به شدت به خطر میاندازد. از طرف دیگر این اقدام عجولانه ترامپ عملاً موقعیت همپیمانان عرب امریکا در منطقه غرب آسیا را نیز به خطر میاندازد. راه افتادن سومین انتفاضه مردم فلسطین در مقیاسی بزرگتر از دو انتفاضه پیشین نیز قابل پیشبینی است. ابعاد فاجعه شکل گرفته از سوی ترامپ در مقایسه با اعلامیه بالفور بهمراتب خطرناکتر است و از آن میتوان تحت عنوان «روز نکبت دوم» یاد کرد که بیتردید ابعادی نکبتبارتر از نکبت اول در سال ۱۹٤۸ در پی خواهد داشت:
۱ - با توجه به جایگاه و قداستی که قدس شریف نزد مسلمانان و مسیحیان دارد، نکبت دوم نه بهعنوان غصب سرزمین فلسطین بلکه تجاوز به باورهای قدسی مسلمانان و مسیحیان تلقی خواهد شد و با واکنش اعتقادی همه مردم جهان بهویژه مسلمانان روبهرو خواهد شد.
۲ - اقدام ابلهانه و انتحاری ترامپ علاوه بر جریحهدار کردن مسلمانان و مسیحیان جهان به منزله یک فاجعه بزرگ برای حقوق بینالملل و قوانین جهانی محسوب و نقض رسمی و آشکار همه قواعد و قوانین نظام بینالمللی تلقی میشود. براساس اسناد و قطعنامههای مکرر سازمان ملل از جمله قطعنامه ۲۷۱، قدس شریف شهری اشغالی محسوب میشود و در تمامی قطعنامههای صادره از سوی سازمان ملل بر این مهم تأکید شده که قدس هرگز شهری اسرائیلی و متعلق به (رژیم جعلی) اسرائیل نیست. آخرین قطعنامه نیز چندی پیش با ۱۵۱ رأی موافق بر این حقیقت مسلم و خدشهناپذیر صحه گذاشت.
اقدام ناپخته و لجوجانه و انتحاری ترامپ نقض صریح و آشکار قطعنامه ۲٤۲ سازمان ملل است که رژیم جعلی اشغالگر قدس را ملزم به عقب نشینی از اراضی اشغالی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ میکند. قطعنامه ۲٤۲ سازمان ملل در تمامی قطعنامههای بعدی این سازمان (مجمع عمومی، شورای امنیت، یونسکو و سایر ارکان و نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد) بهعنوان یک مرجع (Reference) مورد تأکید قرار گرفته است، کما اینکه قطعنامه ۲۷۱ شورای امنیت نیز بر غیرقانونی بودن هرگونه تغییری در وضعیت شهر قدس تأکید داشته و بر این اساس اقدام ترامپ نوعی اعلام جنگ رسمی با سازمان ملل نیز بهشمار رفته و به منزله اعلام فروپاشی رسمی سازمان ملل متحد نیز تلقی شده و مجوزی برای نقض قطعنامههای سازمان ملل متحد از سوی سایر کشورها شناخته خواهد شد.
شکی نیست که چنین تصمیمی تحت فشارهای لابی صهیونیستی و بهویژه جرارد کوشنر (داماد صهیونیست ترامپ) و با موافقت گردانندگان راهبردی امریکا اتخاذ شده و هیئت حاکمه امریکا به ابعاد وحشتناک و بینالمللی این تصمیم واقف بودهاند اما سؤال جدی این است که چه عامل یا عواملی باعث شده تا دونکیشوتهای امریکایی دست به چنین انتحار احمقانه و اقدام لجوجانه و عجولانهای بزنند.
شاید برخی از صاحبنظران بر این عقیده باشند که دولت امریکا اوضاع آشفته منطقه خاورمیانه و تنشهای چندگانه از جمله میان ایران و عربستان را فرصت مناسبی برای این طرح دیدهاست اما واقعیت این است تصمیم امروز کابوهای امریکایی نتیجه فعل و انفعالاتی است که طی چهار دهه گذشته و تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران و نابودی قریبالوقوع هژمون امریکایی و شکلگیری کانونهای جدید قدرت در جهان و ... و گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی و به صدا درآمدن ناقوس مرگ رژیم صهیونیستی اتخاذ شدهاست.
هماینک از یکسو امریکا از حیث مشکلات داخلی و خارجی در بدترین و بحرانیترین شرایط ممکن در طول تاریخ خود به سر برده و علاوه بر از دست دادن هژمون، رفته رفته در داخل ایالتهای خود با بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... مواجه شده و در نتیجه با بحران مشروعیت و واگرایی رو بهرو شدهاست و اوضاع رژیم صهیونیستی نیز به مراتب از امریکا وخیمتر بوده و اوضاع شرکای عرب امریکا در منطقه نظیر رژیم سعودی حاکم بر حجاز و امارات و... نیز روز بهروز وخیمتر میشود اما در سوی دیگر این منازعه، جمهوری اسلامی ایران روز بهروز مستحکمتر و مقتدرتر در منطقه ظاهر شده و با حل بحران سوریه و شکست داعش در عراق و سوریه عملاً شاهد شکست رؤیاهای شیطانی امریکا برای ایجاد خاورمیانه جدید و طلوع خورشید تفکر انقلابی و اسلامی در منطقه غرب آسیا هستیم. امریکاییها پیشبینی کرده بودند که اقدام آنان در آشفته بازار منازعات چند وجهی در منطقه با واکنش جدی مواجه نخواهد شد و پس از چند روز آبها از آسیاب خواهد افتاد، اما با توجه به قرائن و شواهد موجود پیشبینی میشود:
۱ - انتفاضه سوم با ابعادی گستردهتر و عمیقتر در کل جهان اسلام شکل بگیرد.
۲ - انتفاضه جدید موقعیت سران خودفروخته و شرکا و همپیمانان امریکا در منطقه را به شدت تهدید میکند.
۳ - شکلگیری مجدد بهار اسلامی در کشورهای اسلامی علیه سران مزدور قابل پیشبینی است.
٤ - به دلیل فروپاشی اقتدار شورای امنیت سازمان ملل متحد روز بهروز بر سرعت تحولات در جهان و بهویژه در منطقه غرب آسیا افزوده خواهد شد.
۵ - پیمانهای منطقهای جدید در آسیا در نقطه مقابل مهندسی صهیونیستی شکل خواهد گرفت.
۶ - رژیم اشغالگر قدس در داخل سرزمینهای اشغالی با بحرانهای جدید و گسترده رو بهرو خواهد شد.
۷ - نگاه جهانیان به شکلی گستردهتر و کیفیتر معطوف به فلسطین خواهد شد.
۸ - اروپا به دو بخش موافق و مخالف رژیم صهیونیستی تبدیل شده و اکثریت کشورهای اروپایی مجبور خواهند شد با رژیم صهیونیستی مرزبندی جدیدی ایجاد و خط خود را از صهیونیستها جدا کنند.
۹ - با فاصله گرفتن جهان اسلام از تفرقه و توطئههای انگلیسی، شاهد وحدت کلمه جهان اسلام و شکلگیری قیام سراسری علیه رژیم صهیونیستی خواهیم بود.
۱۰ - بار دیگر قدس بهعنوان مسئله اصلی جهان اسلام و نقطه وحدت مسلمانان مطرح خواهد شد.