گروه جهاد و مقاومت مشرق - جشنواره فرهنگی ورزشی جانبازان نخاعی کشور، با شکوه هرچه تمامتر و با حضور بینظیر جانبازان نخاعی گردنی و کمری در رامسر برگزار شد. هرچند بهانه این تجمع کم نظیر، رقابت ورزشی بود، ولی آنچه مورد اتفاق کلیه جانبازان بود، نشاطی وصف ناپذیر بود که فرقی بین برنده و بازنده نداشت. آنچه درپایان موج میزد صفا و صمیمیت و روحیه مضاعف از دیدار دوستان و یاران همدرد از اقصی نقاط کشور بود. هرچند به عنوان اولین جشنواره، خیلی دیر برگزار شد و جا داشت خیلی سال قبلتر، مقدمات چنین جشنوارههایی فراهم میشد ولی برگزاری این مراسم که البته بیشتر به همت و پیگیری دوستان انجمن نخاعی و هزینه بنیاد شهید به سرانجام رسید، میتواند شروعی برای گردهماییهای اینچنینی برای جوانان دیروز و پیرمردان امروز باشد.
قاعدتا تجمعی با این گستردگی و ویژگی شرکت کنندگان، دارای کم وکاستیهایی هم بود. مثلا مشکلاتی در اسکان و یا تردد که با عدم تناسب محل برگزاری با شرایط ویژه جانبازان نخاعی ویلچری ارتباط داشت که امید است با تدوام این سنه حسنه درسالهای آتی مکان متناسب تعبیه شود و یا برودت هوا که با توجه به حساسیت این عزیزان باعث کسالت و تب و لرز تعدادی از جانبازان نخاعی شد که باز امید است سالهای بعد پیگیریهای انجمن زودتر به بار بنشیند و مسئولین امر بهجای فکر سود و زیان به امر خدمترسانی ممحض شوند و مکان مناسب در زمان مناسب با توجه به آب و هوای مطلوب را تخصیص دهند.
با وجود استقبال بیش از حد انتطار جانبازان نخاعی از این همایش که همه من جمله مسئولین برگزاری و هتل را غافلگیر کرده بود ولی باز گلایههای جانبازان نخاعی جا مانده از حضور، پررنگ بود. تعداد محدود رشتههای برگزاری و تخصیص بودجه ناکافی، باعث شد بسیاری از عزیزان با وجود رغبت فراوان به حضور، متاسفانه از این رقابت جا بمانند که انشالله این نقیصه هم با نظر مساعد مسئولین بنیاد در سالهای بعد مرتفع شود. هرچند کم وکاستیهایی در برگزاری این جشنواره بود که البته باتوجه به تعداد شرکت کنندگان و شرایط خاص ایشان دور از ذهن نبود. ولی آنچه بر شیرینی این حضور افزود و کاستیها را پوشانید، این بود که تقریبا مدیریت و برگزاری همایش فوق توسط خود جانبازان نخاعی انجمن ایرانیان انجام گرفت.
وقتی جانبازان عزیز میدیدند که چگونه عزیزانی از جنس خودشان و با شرایط جسمی همسان، اینگونه تلاش شبانه روزی برای بهتر برگزار شدن جشنواره دارند، نه تنها سختیهای احتمالی را به تن میخریدند و به دیده اغماض مینگریستند بلکه با لبخندی شیرین و با بزرگواری از کنار آن میگذشتند و همین دستمریزاد جانبازان ورزشکار، مرهمی بود بر خستگی دوستان دست اندرکار که خواب را از چشمان خستهشان میزدود. به اذعان خود مسئولین امر، برگزاری چنین مسابقاتی با این حجم و گستردگی و تعداد و شرایط ویژه شرکتکنندگان و با این بودجه تخصیص یافته، تعجبآور بود که باز هم نشان داد شیران دیروز عرصه نبرد، هر چند زخم دیده و پا به سن گذاشته باشند، باز همان شیرند اما اینبار در عرصه مدیریت. قادرند در عرصه مدیریت جهادی، مدیران نجومی بگیر را به چالش بکشند.
هر چند معاونت فرهنگی بنیاد شهید در روز اختتامیه خود را به محل برگزاری رساند که البته به علت زمان نامناسب اختتامیه از فیض حضور تعداد کثیری از جانبازان نخاعی که زودتر محل مسابقه را ترک گفته بودند، باز ماندند ولی با وجود این گفتنی است که در این میان جای آقای شهیدی، ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران در این جمع کاملا مشهود بود و میتوان ایشان را غایب بزرگ این میدان نامید. با وجودیکه تمامی ورزشکاران نخاعی حاضر در این مسابقات، پیروز واقعی میدان بودند، جناب آقای شهیدی و مسئولین تراز اول بنیاد را میتوان بازندگان بزرگ این رقابت نامید.
هر چند به شهادت اینجانب که افتخار درک این حماسه حضور را داشتم، جانبازان سرافراز حاضر در همایش، بیشتر از آنکه دربند رفت و آمد مسئولین باشند، مست دیدار یاران عهد جهاد خویش بودند و به قول معروف غرق در قهقهه مستانه دیدار دوستان، عند ربهم یرزقون بودند. با وجودیکه تقریبا هیچ سوال و حتی اشارهای مبنی بر حضور و یا عدم حضور جناب آقای شهیدی از جانب دوستان مطرح نشد ولی شرط ادب حکم میکرد ولو برای دقایقی چند، ریاست بنیاد شهید به احترام این جمع عزیز در محل برگزاری حاضر میشد.
همانطور که عرض شد؛ نه اگر میآمد به اندازه ارزنی به ارزش این جمع میافزود و نه حال که نیامد،گردی بر دامن شرافت جانبازان نخاعی نشست. به قول معروف این مسئولین هستند که از امثال این بزرگواران شرافت به عاریه گرفتهاند و این عزیزان بنشسته در گوشه، زینت عرش کبراییاند. این اندامهای نحیف و چشمهای به گود نشسته از زخم روزگار، سالهاست که مشتاقانی از بهشت دارند که در حسرت دیدارشان اشک شوق میریزند.
ریاست بنیاد شهیدها باید برای بدست آوردن شرافت و عزت سر بر آستان این عزیزان بسایند و برای شرف حضور در جمع ایشان کسب اجازه کنند. وگرنه حضور و یا عدم حضور مسئولین بر آستان این عزیزان غباری ننشاند. ولی همانطور که عرض شد، حضور ریاست و مسئولین بنیاد در واقع نشان از عقلانیت ایشان بود و حال که نیامدند... البته عدم حضور ایشان را به دو دلیل بیشتر نمیتوان تفسیر کرد؛ اول اینکه خدای نکرده این جمع بزرگ و ارزشمند را کوچک شمردهاند و بیاهمیت انگاشتهاند که وای بر ایشان اگر چنین اندیشهای حتی از مخیلهشان گذشته باشد و یا اینکه شرم حضور از اینکه عرضی برای گفتن نداشتهاند باعث شده، خود را به آن راه بزنند.
وگرنه حضور وقت و بیوقت ریاست بنیاد در جلسات نه چندان مهم و یا حضور ایشان در تجمعات مشابه ایثارگران، مثل تجمع سال پیش جانباران قطع عضو در کردان کرج، برما این امر را مشتبه میکند که نکند واقعا خود ایشان هم میدانند که سیاستهای بنیاد چه بر سر جانبازان نخاعی آورده و ایشان و مسئولین مربوطه در طول این سالیان چه ظلم عظیمی بر این قشر مظلوم روا داشتهاند و لذا از شرم حضور، قدم به این جایگاه نگذاشتهاند. ولی به هرحال هیچ توجیهی برای این قصور متصور نیست. تجمع پایان یافت و عزیزان با خاطری گشاده از دیدار دوستان و با توان و نیرویی چندبرابر راهی دیار خود شدند ولی همایش تمام شد و روسیاهی به .... به قول آن ناطق انتخاباتی بعد از این همایش چگونه آب و صابون بیاوریم تا صورت بعضیها را بشوریم... / سجاد قنبری (جانباز نخاعی)