به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید ابراهیم خلیلی جانباز و از تخریبچیهای لشکر عملیاتی 27 محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ که طی عملیاتی مستشاری برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) عازم سوریه شده بود در شرق حلب به آرزوی دیرینهاش رسید و به فیض شهادت نائل شد. او که چندین سال فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد سبحان تهران بود در نشریه «شلمچه» بهسردبیری و مدیرمسئولی مسعود دهنمکی و فیلم سینمایی «اخراجیهای1» فعالیتهای مستمری داشت. داود خلیلی پدر شهید ابراهیم خلیلی نیز در دوران دفاع مقدس و در منطقه دشتعباس به شهادت رسیده بود و همچنین عموی شهید خلیلی نیز در دوران هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیده بود. شهید ابراهیم خلیلی بر اثر تله انفجاری آسمانی شد و به یاران شهیدش پیوست. از این شهید والامقام یک فرزند دختر 14ساله و یک فرزند پسر 7ساله به یادگار مانده است.
سید مهدی عطایی یکی از دوستان و همرزمان شهید ابراهیم خلیلی است که به گفته خودش در سال 94 توفیق همراهی با این شهید مدافع حرم را در پادگان اموزشی داشته است. او با اشاره به شخصیت این شهید والامقام در گفتگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا میگوید: شهید ابراهیم خلیلی خیلی آدم خدایی بود و نزدیکترین کلمه به شخصیت ایشان شخصیت خدایی اوست. همیشه در سکوت بود. اهل ذکر بود. در آموزش وقتی وقت نماز میشد، فارغ از تمرین میشدیم و یا حتی گاهی اوقات حین تمرین ایشان در حال ذکر گفتن بود.
او با اشاره به اینکه حضور مستشاری این شهید در سوریه برای ما همرزمانش جای تعجب داشت، میگوید: ابراهیم هم فرزند شهید است و هم برادرزاده شهید است. در دوران آموزشی برای کسانی که به سوریه میروند، قوانین سخت گیرانهای وجود دارد و طبق همین قوانین فرزند شهید اجازه ندارد به منطقه برود. با این وجود ابراهیم علاوه بر اینکه فرزند شهید و برادرزاده شهید بود، جانباز تفحص هم بود. من یکی از دوستانی بودم که همیشه مصر به نرفتن ابراهیم بودم و میگفتم او در عملیات تفحص شهدا جانباز شده است.
عطایی به خاطرهای از دوران آموزشی و همراهی با شهید خلیلی اشاره کرده و میگوید: یک بار یادم هست در همان دوران آموزشی، سلاحش را به من سپرده بود و دست من بود. بعد از مدتی دنبال ایشان میگشتم تا سلاحش را به او برگردانم. بچهها گفتند حاج ابراهیم سمت دفتر فرماندهی است. در بین راه از بعضی بچهها سراغ او را میگرفتم و میگفتم: «حاج ابراهیم را ندیدی؟» بعضی او را نمیشناختند. برای اینکه نشانی از او داده باشم، میگفتم: «همان حاج ابراهیم جانباز یک پا قطع...!» دیدم حاج ابراهیم کمی دورتر ایستاده و درحالی که به من نگاه میکند، رنگش پریده است. چرا که اگر فرماندهی متوجه میشدند که او جانباز است، بحث اعزامش کلا به مشکل برمیخورد. وقتی آمد تا سلاحش را تحویل بگیرد به خاطر اینکه او را اینگونه خطاب قرار داده بودم از دست من خیلی شاکی شد.
دوست و همرزم شهید خلیلی با اشاره به حضور این شهید مدافع حرم به عنوان نیروی متخصص در سوریه و نقش مستشاری او میگوید: تخصص حاج ابراهیم خلیلی تخریب بود که این اواخر در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) هم مسئول تخریب لشکر بود. خیلی اصرار داشت که بسیجی راهی سوریه شود و با تخصصش به او نگاه نشود. میخواست او را بسیجی ببینیم. ولی ما میدانستیم که تخصص داشت. با اینکه جانباز بود ولی از ما در تمرینها و صعود به تپهها بهتر و تندتر بود. از خیلی جوانترهای خودش بهتر بود.