به گزارش مشرق، «مالک شریعتی» طی یادداشتی در روزنامه قدس نوشت:
هوالحکیم - از آغازین روزهای سال ۸۸ یعنی چندماه قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم، رهبرانقلاب با تیزبینی نسبت به تحرکات دشمنان خارجی و اذناب آنها در داخل هشدار دادند و از سناریوی آنها برای زیر سوال بردن سلامت انتخابات پرده برداشتند: «من میبینم بعضیها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است... مسئولان وقت در هر دورهای رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟»
پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و وارد شدن تهمت ناجوانمردانه تقلب بزرگ از سوی نامزدهای بازنده انتخابات به ارکان قانونی نظام، تنها به دلیل آنکه بخش قابل توجهی از مردم در اثر هیجانات انتخاباتی و اعتماد به نامزد مورد علاقه خود ادعای تقلب را باور کرده بودند، رهبرانقلاب فقط به روشنگری روی آوردند و از همه فعالان سیاسی و خواص جامعه هم مصرانه خواستند که با مردم سخن بگویند و ساکت نباشند. باید مردم خود به تدریج آگاه می شدند که آن آشوب ها و اردوکشی های خیابانی تنها به بهانه و نام رای آنان، اما به کام دشمنان هر دو گروه اصلی مردم حامی نامزدها بود؛ انتخابات بهانه و اصل نظام نشانه بود.
علت تاکید همیشگی امام خمینی (ره) و رهبرانقلاب بر وحدت کلمه در میان آحاد جامعه این بار به وضوح در صحنه پرتلاطم فتنه۸۸ خودنمایی می کرد؛ اگر دشمن می توانست دوقطبی مردم در برابر مردم را شکل دهد و جنگ خیابانی طرفداران نامزدهای پیروز و شکست خورده را راه بیندازد دیگر کار از دست رها می شد و ایران به سرنوشت مصر دچار می شد؛ مهمترین عامل شکست انقلاب مردم مصر، دو دسته شدن مردم و درگیر شدن آنها با یکدیگر و غفلت رهبران انقلاب اخوانی مصر از ضرورت حفظ برادری در میان مردم بود.
نزدیک به ۲۰۰ روز لازم بود تا راهپیمایی عظیم سازماندهی شده چندصدهزارنفری ۲۵ خرداد معترضین انتخابات و حامی یک نامزد، به راهپیمایی میلیونی خودجوش مردمی حامی عاشورا و انقلاب اسلامی در ۹دی تبدیل شود. مگر رها کردن تعداد زیادی از مردم از دام فریب، شبهات گسترده تدارک دیده شده و دروغهای شاخدار کشته سازی و امثال آن، کار یک روز و یک هفته و یک ماه بود؟ خصوصا در تهران که رای میرحسین موسوی بیشتر هم بود و طبیعتا تصور غالب آنها بر این بود که شاید واقعا حق و رایشان نادیده گرفته شده باشد! سخنان به شدت تحریک آمیز احمدی نژاد در آن مناظره تاریخی و نیز برگزاری جشن پیروزی او در میدان ولیعصر تهران نیز عامل دیگری بود تا فنر التهابات انتخاباتی را تا حد ممکن فشرده و آماده انفجار نماید. مناظره ای که بعدها مشخص شد مورد تذکر جدی قبلی و اعتراض شدید بعدی رهبرانقلاب هم واقع شده است: «عدهای به آن معترض شدند حق هم تا حدودی با آنهاست. التهاباتی هم به وجود آورد که الان هم هنوز آثارش را داریم مشاهده میکنیم ـ خطبه ۲۹ خرداد».
در جلسه ای در همان ایام شبیه به این مضمون از رهبرانقلاب خطاب به مسوولان مقابله با فتنه نقل شد که حساب معترضین را از ضدانقلاب جدا کنید چون آنها مردم همین کشور و پاره تن ما هستند. بدون شک صبر علی گونه رهبر حکیم انقلاب بود که باعث شد بسیاری از مردم معترض با دیدن و شنیدن تحرکات غیرقانونی و شعارهای ساختارشکنانه علیه امام و اصل نظام، حمایتهای ریگی، رجوی و صهیونیستها از سران فتنه و فعال شدن پیاده نظام منافقین در خیابانهای تهران، به پشت سر و مسیر پیش روی خود با دقت نگاه کرده و بیاندیشند و راه خود را از فتنه گران جدا کنند.
ریزش قابل توجه تعداد شرکت کنندگان مردمی در تجمعات جنبش سبز از چندصدهزار خردادماه تا چندهزار آبان ماه و نهایتا چندصدنفر عاشورای ۸۸، نشان داد سیاست صبر انقلابی در کنار بصیرت بخشی جواب داد که "وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْر"؛ صبر در کنار بصیرت بود که مانع دوپاره شدن جامعه و ایجاد زلزله ای مهیب بر روی این گسل بزرگ شد و توانست این شکاف را در روز ۹ دی به پیوستگی بی نظیری در میان آحاد مردم تبدیل کند؛ مردمی که هر یک از آنها قریب ۷ ماه قبل طرفدار نامزدهای مختلفی در انتخابات ریاست جمهوری بودند ولی در روز ۹ دی همگی فقط پرچم عزای امام حسین (ع) و تصویر رهبر حسینی انقلاب را در دست داشتند؛ زیر پای فتنه را خالی، فتنه گران را ناکام و میوه شیرین وحدت را از درختی چیدند که دقیقا بر گسل تفرقه روئید و تنومند شد.