کد خبر 814739
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۵

آقای جهانگیری به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور راه پاک کردن صورت مساله را در پیش گرفته‌اند و ادعا می‌کنند این ناآرامی‌ها و اعتراضات از اساس اصالتی ندارد و کار رقبای سیاسی دولت است.

به گزارش مشرق، «امیر استکی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت: 

در میان عامه مردم معروف است که اگر می‌خواهید بفهمید کسی لهجه دارد و اینکه لهجه خود را به عمد تغییر می‌دهد، کافی است عصبانی‌اش کنید. هنگام عصبانیت فرد کنترل‌های آگاهانه بر بعضی رفتارهای خود را از دست می‌دهد و لهجه اصلی‌اش را نمایان می‌کند. حالا در این روزها که فشار معیشت بر مردم، عده‌ای از آنها را به اعتراض کشانده است، برخورد مدعیان مردمداری و حقوق شهروندی و امنیتی نکردن فضای کشور، بسیار جالب توجه است.

حالا معلوم می‌شود که آن حرف‌ها همه عاریتی بوده است و در ذات این افراد چیزهای دیگری وجود دارد. حالا که فشار اعتراضات مردمی متوجه دولتمردان تدبیر و امید شده است و از این فشار، عصبی و ناراحتند، تمام وعده‌ها و حرف‌های قشنگی را که تا دیروز و خاصه در روزهای انتخابات تکرار می‌کردند، فراموش و اصل و اساس ذهنیات و رویکردشان به ملت را عیان کرده‌اند.

آقای جهانگیری به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور راه پاک کردن صورت مساله را در پیش گرفته‌اند و ادعا می‌کنند این ناآرامی‌ها و اعتراضات از اساس اصالتی ندارد و کار رقبای سیاسی دولت است. به قول ایشان آمارها و پارامترهای اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار دارد، لذا این اعتراضات کار مردم نیست و خطای استراتژیک رقباست، چرا که به‌زعم ایشان با توجه به بعضی شعارهای سیاسی انحرافی که در این تجمعات مردمی بیان شده‌، ایشان می‌خواهند نتیجه بگیرند کنترل این بازی به طور قطع از دست مخالفان دولت خارج خواهد شد و دود این ناآرامی‌ها در تحلیل نهایی به چشم خودشان خواهد رفت.

این لب حرف‌هایی است که جناب جهانگیری بیان کرده‌اند که خلاصه می‌شود در اولا انکار کم‌کاری و بی‌عملی دولت یازدهم و دوازدهم و همچنین توطئه رقیب دانستن این حوادث. این عزیزان از همان زمان دولت‌های سازندگی که سیاست‌های تعدیل اقتصادی عرصه را بر معیشت مردم تنگ کرده بود و به اعتراض وادارشان کرده بود تا حالا که دوباره در زمان مدیریت همان افراد بر کشور، بی‌عملی و کم‌کاری و وقت‌کشی دولتمردان دوباره عرصه را بر مردم تنگ کرده است، همواره معتقد بوده‌اند اشکال کار نه از آنها و عملکردشان بلکه از توطئه‌ها و دسیسه‌های رقبا سرچشمه می‌گیرد و بر همین اساس این اعتراضات از بنیان نامشروعند و لذا برخورد قهری با آنها واجب است.

همان سال‌های دولت‌های سازندگی هم برخورد اینها با ناآرامی‌های گسترده معیشتی تجهیز نیروی انتظامی به باتوم و گاز اشک‌آور و... بود. الان هم که جناب جهانگیری تکلیف کار را مشخص و معلوم کرده‌اند این اعتراضات با توجه به آمار بخش‌های مختلف اقتصاد کشور الکی است و لذا نامشروع است. جناب ایشان البته از خطر منحرف شدن این دسیسه‌های رقبا به سمت چارچوب نظام هم یاد کرده‌اند و لذا با این تبصره هم لابد بر شدت برخوردها خواهند افزود.


پیش‌تر از این هم یکی از سران فتنه که رئیس فرقه اصلاح‌طلبی مردم‌فریب کشور معرفی می‌شود، در واکنش به کمپین پشیمانیم، آن را دسیسه دانسته بود. جناب جهانگیری هم به رهبر فرقه اقتدا کرده‌اند و دسته‌جمعی لهجه روادارانه و مردم‌دارانه و دموکرات‌منشانه خود را در این هنگامه احساس خطر رها کرده‌اند و به مردم چنگ و دندان نشان می‌دهند و بقیه حاکمیت را هم با بیان اینکه این اعتراضات به مسائل حاشیه‌ای منحرف خواهد شد، لابد می‌خواهند ساکت نگه دارند تا مبادا کسی نخواهد به علت وضعی که برای مملکت و معیشت مردم به‌وجود آورده‌اند، بازخواست‌شان کند و بگوید آن همه وعده‌ها و ادعای افتادن کار به دست کاردانان چه شد؟ آن همه وعده برای پس از برجام و ورود سیل سرمایه خارجی چه شد؟

اصلا برنامه‌تان برای خروج کشور از این شرایط نامناسب، غیر از مقروض کردن بیشتر دولت، افزایش مالیات بر «درآمد و مصرف و نه ثروت» و حذف گسترده یارانه برای تامین مخارج جاری دولت، چیست؟ دولتی که بودجه سال آینده‌اش ۸۰ هزار میلیارد تومان و بلکه بیشتر کسری دارد، آیا اساسا جز رفتاری که هم اکنون- و بر اساس آنچه از معاون اولش نقل شد- در پیش گرفته است، راه دیگری دارد؟

به قول یکی از تحلیلگران سیاسی کشور دولت کنونی فقیر در ایده و ناتوان در عمل، راه را برای نظام جمهوری اسلامی به یک بن‌بست تبدیل کرده است. طرح ساده‌لوحانه‌ای که در آن به دنبال تعطیل کردن برنامه هسته‌ای و رفع تنش با غربی‌ها، سیلی از سرمایه خارجی به ایران سرازیر می‌شد، این روزها و پس از برجام با سر به زمین خورده است. دولت حالا بعد از تعبیر نشدن این رویا به بی‌عملی دچار شده است و به قول آقای عبده‌تبریزی، مشاور اقتصادی دولت جناب روحانی، به علت فقدان خبرهای خوش در اقتصاد کشور، دل و دماغ نوشتن برای‌شان باقی نمانده است!

این وضعیت عمومی نخبگان ‌محوری دولت تدبیر و امید است. تدبیری که شکست خورده است و امیدی که در ذهن اینان به جای دیگری غیر از سوراخ مسدود سرمایه‌گذاری خارجی نمی‌تواند بند شود. بر همین اساس توسل به داغ و درفش توسط دولتمردان بر همان سیاق رفتارهای‌شان در دولت مرحوم هاشمی، پاک کردن صورت مساله  و از سوی دیگر انداختن بار هزینه‌ها بر دوش کلیت نظام است، لذا باز به قول همان تحلیلگر سیاسی باید فرض را بر نبود دولت گذاشت و از مابقی نهادهای حاکمیت خواست وارد عمل شوند. وضعیت کشور مطلوب نیست ولی به هیچ‌وجه در بن‌بست نیز قرار ندارد، البته با فرض نبود دولت، چرا که دولت کنونی مانند نعش در حال احتضاری سر راه کشور برای حرکت افتاده است و خود عامل ایجاد بن‌بست است!