سرویس جامعه مشرق - از ۵شنبه هفته گذشته دومینوی اعتراضات مردم به وضعیت اقتصادی کشور از مشهد به راه افتاد و طولی نکشید که سایر استانها را نیز با خود همراه کرد. این تجمع که در ابتدا توسط مالباختگان موسسات مالی و اعتباری و همچنین معترضان به وضعیت اشتغال و گرانی و رکود راه افتاده بود در ادامه با جوسازی های شبکه های خارجی ضدانقلاب همراه شد و نتیجهای که در آخر برای مردم ماند این بود که نه تنها اعتراض مسالمت آمیز آنان به حاشیه رفت بلکه امنیت کشور نیز در مواردی دچار خلل شد.
اما از صبح امروز خبرهایی از برگزاری تجمعات اعتراضی در تهران نیز به گوش رسید که اوج آن را میتوان از بعداز ظهر دانست. این تجمعات که در ضعف اطلاع رسانی صحیح رسانه های داخلی و با میدان داری رسانه های معاند قوت گرفت به صورت پراکنده درحوالی میدان انقلاب تا میدان فردوسی شکل گرفت و معترضان چندین بار در این مسیر تردد کردند.
تفاوت مهم میان این تجمع در تهران با سایر تجمعات را می توان در حاشیههای آن و فراموش شدن اصل مطلب عنوان کرد که برای نمونه میتوان به این مسئله اشاره کرد که کانال تلگرامی آمدنیوز که در خلال تجمع امروز مردم را به استفاده از مواد آتش زا و صدمه به اموال عمومی دعوت کرده بود، نه تنها اشارهای به مسئله اصلی مردم در تجمع که همان معیشت و اقتصاد بود نکرد بلکه طوری مسایل را نشان داد که برای افرادی که در تهران زندگی نمیکنند غیر عادی جلوه کند.
به عنوان نمونه همه میدانند در ساعات پیک رفت و آمد در میدان انقلاب و اطراف در حالت عادی نیز جمعیت بسیار زیادی وجود دارد و با پدیده ترافیک انسانی مواجه هستیم اما مطالب طوری منعکس شده بود که انگار این جمعیت که هرروز در آن مسیر تردد میکنند به دنبال اغتشاش هستند.
یا در روایت ماجرا تنها قسمت های کمی از مراسم را که عده محدودی از جمعیت درحال سر دادن شعارهای ساختارشکن بودند را نشان میداد تا مخاطب عمومی فکر کند واقعا جمعیت معترض این شعارها را دادند و محوطه تجمع آشوب شده است.
از این موارد در خصوص دروغهای اطلاع رسانی این کانال زیاد است که با کمی تامل در محتوای آن میتوان به راحتی به این مسایل پی برد.
همین مسئله نیز سبب شد برای اینکه بی واسطه در جریان اتفاقات تهران در چند ساعت گذشته قرار بگیرم، به خیابان محل تجمع (محدوده ۴راه ولیعصر) بروم. و روایتی از حضور نزدیک به دو ساعته را در میان قشرهای مختلف و سلایق متفاوت مردم بنویسم. سعی میکنم در این نوشته نگاهی داشته باشم به واقعیتهای تجمع تهران، بدون درنظر گرفتن سلایق سیاسی.
گروه اول: معترضان واقعی
کافیست اخبار را رصد کنید تا در جریان ظلمی که چند ماه است بر سر سپرده گذاران موسسات مالی و اعتباری آمده با خبر شده باشید. کاسپین و میزان و ثامن و پدیده و ... موسسات مالی و اعتباری و شرکتهایی یودند که با مجوزهای رسمی و قانونی با وعده های جذاب اقدام به جذب دارایی های خرد و کلان مردم کردند و وقتی حسابی پول جمع کردند تعهداتشان را نادیده گرفته و با انواع و اقسام فسادهای مالی پول مردم را بالا کشیدند.
قسمت غم انگیز ماجرا هم آنجاست که متاسفانه بانک مرکزی که وظیفه پاسخگویی در قبال این موسسات را داشت هم از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کرد و مردم را به دست گرگ های اقتصادی و ابرسرمایه داران رانتی سپرد.
همین مسئله سبب شد طی ماههای اخیر روزی نباشد که این قشر مستضعف از استیصال و درماندگی گوشه ای از شهر تجمع نکنند و از مسئولی کمک نخواهند.
این افراد مالباخته، یکی از بخش های اصلی آغاز تجمع روز گذشته بودند در کنار مردم عادی که به وضعیت معیشت و اقتصاد کشور گلایه داشتند.
خانم مسنی که من را پسرم خطاب میکرد معلم دبیرستان بود و میگفت با بیش از ۲۰ سال سابقه حقوقش کمتر از ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است و چون سرپرست خانوار است نمیتواند مایحتاج خانواده اش را آنطور که باید تامین کند. در هزینه های تامین جهیزیه دخترش مانده بود و ایستادنش کنار نرده های چهارراه ولیعصر هم بخاطر دل نگرانی پسرش بود که درون جمعیت است. میگفت پسرم دو سال است لیسانس دارد اما کار ندارد. افسرده شده و حالا هم دلش طاقت نداشت و برای اینکه مراقبش باشد آماده در میان تجمع.
پس این افراد گروهی از حاضران در محوطه تجمع بودند که خواسته های به حقی داشتند (هرچند راه پرخطر تجمع بدون مجوز را انتخاب کردند) و باید صدایشان شنیده و مطالباتشان دیده شود. چه خوب است برای صحبت با این افراد تیم اقتصادی رئیس جمهور بدون حفاظ امنیتی به خیابان بیایند.
گروه دوم: نیروهای نظامی وخدماتی
خب طبیعیست وقتی چنین تجمعی قرار است با تهییج کانال های معاند در یکی از شلوغ ترین مکان های شهر بدون داشتن مجوز قانونی برگزار شود حضور نیروی انتظامی برای کنترل و حفظ امنیت شهر و خود معترضین و سایر مردم لازم و ضروری است.
کافیست فقط چند دقیقه مسیر شاهراهی خیابان انقلاب مسدود شود تا هزاران نفر در ترافیک خسته کننده سرسام آور در این هوای آلوده تهران گرفتار شوند. بنا بر این حضور نیروهای انتظامی و خدماتی نظیر اورژانس و آتش نشانی لازم به نظر میرسد.
البته تعدد و تکثر نیروهای انتظامی نیز به چشم میخورد که در خیابانها حاضر بودند که مطمئنن امکان مدیریت حضور این عزیزان که در سخت ترین شرایط مشغول خدمت هستند نیز بود. جدای از اینکه شاید کاهش تعداد نیروها به کاهش التهاب روانی جامعه کمک میکرد.
گروه سوم: مردم عادی
از حوالی بعداز ظهر اعلام شد دو ایستگاه پرتردد مترو در چهارراه ولیعصر و میدان انقلاب خدمات دهی ندارند. تعطیلی این دو ایستگاه برای مردمی که روزانه از این مسیر تردد میکنند به منزله این است که هر لحظه هزاران نفر سرگردان شوند و مجبور باشند برای تردد از وسایل دیگر استفاده کنند.
اما آنچه در واقع اتفاق میافتاد این بود که استفاده از وسایل حمل و نقلی دیگر به دلایلی مقدور نبود چراکه عده ای معترضین بخشی از مسیر اصلی خیابان را بسته بودند که نتیجه آن ایجاد ترافیک سنگین شده بود.
بنابراین تردد با اتوبوس های بیآرتی و یا تاکسی درصورتی که فضای خالی داشتند به شدت سخت و طولانی بود. موتور هم که گرچه زیاد به چشم میخورد اما هزینه آن برای رفتن از چهارراه ولیعصر به میدان انقلاب نجومی شده بود و بین ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان برای همین مسیر کوتاه درخواست میشد.
پس مردم عادی که روزانه مسیر کار و زندگی و تحصیلشان در این محدوده است سومین گروهی بودند که در خیابان به چشم میخوردند و خواسته و ناخواسته در جمعیت بودند.
گروه چهارم: بالاشهرنشینان تهرانی
این گروه از حوالی غروب به محل تجمع آمدند و برخلاف گروه اول که معترضان به وضعیت معیشتی و اقتصادی بودند هیچ مشکلی در این زمینه نداشتند. یکی از معترضان به من گفت ساعت فلانی که داد میزند رو ببین. به اندازه کل زندگی من ارزش داره.
این گروه از افراد که خود را به جمع معترضان رسانده و قصد داشتند از آب گل آلود برای خود ماهی بگیرند، ذرهای حس همذات پنداری با پدری که برای اشتغال فرزندش نگران است یا مادری که خرج زندگیش مانده و او را به خیابان ها کشانده تا شاید صدایش به جایی برسد نداشتند و ندارند و تنها برای تفریح و انجام اقدامات ساختارشکنانه در خیابان حاضر شدند.
تفاوت مهم این گروه با گروه اول را میتوان در نوع دغدغه هایشان دانست. آن ها ناراحتند از افزایش قیمت ساده ترین ملزومات زندگی و این ها نگران عوارضی که باید برای سفرهای چندباره خارجیشان بدهند.
آن ها پولشان را در اختیار موسسات سپردند تا سودی دریافت کنند و این ها جزو همان ۴ درصدی هایی هستند که زالوصفتانه خون بقیه را میمکند و بزرگ میشوند و تنها خودشان برایشان مهم است.
برای درک بهتر این اختلاف به کلیپ سخنان توهین آمیز یک سلبریتی مراجعه کنید که میگفت رعیت همیشه برای یک کیسه برنج بیشتر دست به هرکاری میزند.
گروه پنجم: افرادی که برای مقابله با تجمع کنندگان آمده بودند
کناری ایستاده بودم و با مردمی که واقعا معترض بودند صحبت میکردم که ناگهان دیدم از دور عده ای از افراد آمدند در میان تجمع کنندگان و باعث متفرق شدن آن ها شدند.
با اعضای این گروه که همکلام شوید مشخص میشود که از سر دلسوزی برای حفظ امنیت مردم و کشور وارد میدان شده اند و برای کار خود دلایل منطقی دارند اما هم به واسطه برخی اقدامات نابجا از سوی برخی از این طیف و هم به واسطه جو شدید روانی که رسانه های معاند ایجاد کردند حضور این افراد موجب میشد مردمی هم که اعتراض ساده و به حقی داشتند هم برافروخته تر شوند.
خوب یا بد این گروه هم از مردم حاضر در خیابان ولیعصر بودند.
گروه ششم: اجیر شده ها
من برای حضور در چهارراه ولیعصر از سمت تقاطع طالقانی به پایین آمدم. دو سه کوچه اول حلقه های افرادی را با تیپ و قیافه خاص توجهم را جلب کرد اما در چنین شرایطی زیاد برایم مهم نبود. پایینتر که آمدم ناگهان در کوچه ای نزدیک ورودی دانشگاه دیدم جوانکی را که چاقو (قمه) خود را زیر لباسش پنهان میکند. این حرکت توجهم را جلب کرد و پس از دور کوتاهی از کنار این گروه رد شدم.
این گروه ها جزو اراذل و اوباشی بودند که به شدت سازمان یافته به تجمع آمده بودند و هر گروهی لیدر خاص خود را داشت و از او خط میگرفت. عمده این افراد به سلاح های سرد مجهز بودند.
نمیدانم این بار هم پای آمریکایی ها یا انگلیسی ها یا ... در میان است تا ایران را متشنج کنند یا نه اما آنطور که از تهور رسانه های سعودی مشخص است بعید نیست پول کثیف سعودی های خائن در جیب جوانان خام و هیجان زده گذاشته شده باشد تا مجری اوامر پادشاه شوند.
اما هرچه که هست به نظر میرسد نیاز فوری این باشد که دستگاه های امنیتی سرشاخه های این افراد را پیدا و با آنان به اشد ممکن برخورد کنند و در میان مردم به نمایش بگذارندشان تا درس عبرتی شود برای سایر اراذل.
گروه هفتم: دغدغهمندان
تجربه نشان داده در شرایط بحرانی آن کسانی که واقعا دلشان به حال مردم و کشور میسوزد بیش از سایرین به میان مردم میآیند و هزینه میدهند و کمک میکنند مشکلات حل شود و فضا آرام.
خداروشکر این افراد هم که دغدغه خدمت و کمک به مردم برای حل مشکلات را داشتند در میان جمعیت دیده میشدند. گرچه کم بودند.
گاهی اوقات شنیدن حرف مردم و نشستن پای درد و دلشان و همصدایی با خواسته های به حقشان میتواند به راحتی همه مشکلات و ضعف ها را برطرف کند و امید تازهای در دلها بپروراند. چقدر خوب است نیروهای انقلابی که دغدغه هایشان عمدتا با معترضین یکی است به میان مردم بیایند و با هم و درکنار هم کمک کنیم تا مشکلات زودتر برطرف شود.
مسئولین نیز نترسند. این مردم با آن ها کاری ندارند و بلایی سرشان نمی آید. یک بار شیشه دودی ماشین را پایین دهند و به میان جمعیت بیایند و پای صحبت ولی نعمتان اصلی انقلاب بنشینند. مطمئنا با این کار در میان مردم نیز محبوبیت بیشتری پیدا میکنند.
نمونهاش را میتوان در حال خوش مردمان مصیبت زده سرپل ذهاب دید هنگامی که پیرمراد انقلاب را با عمامه خاکی در میان خودشان دیدند.
این موارد بالا مختصری از مهمترین گروه های حاضر در تجمع تهران بودند که فارغ از جنس و سن و مدرک و دارایی باید پای صحبت ها و خواسته های به حقشان نشست و برای حل آن چاره اندیشید و اقدام کرد. مردم منتظر اقدام مسئولانند. آقای رئیس جمهور؛ پی اقدام تو هستند هنوز این مردم.
بعدالتحریر: هم اکنون اطلاع دادند که دروغ نیوز (آمدنیوز) رسانه وابسته به عربستان سعودی پس از تشویق مردم به استفاده از بمب دستی در تجمعات توسط تلگرام مسدود شد. به امید روزی که رسانه های داخلی به جای دعواهای سیاسی مطالبات به حق مردم را پوشش دهند.
**محسن باقری