کد خبر 818371
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۹

سریال روزی روزگاری که در سالهای آغازین دهه هفتاد از صدا و سیما پخش شد یکی از مغفول مانده‌ترین نمونه‌های این مسئله است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در اختتامیه هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار، از امرالله احمدجو، کارگردان آثاری مثل «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر» و... پاسداشت ویژه به عمل آمد. در یادداشتی که در ادامه می‌خوانید به مجموعه «روزی روزگاری» از آثار ماندگار تلویزیونی پرداختیم.

مسئله ژانر در ادبیات سینمایی و تلویزیونی ایران یکی از موضوعاتی است که گاه­ و بیگاه از آن سخن به میان می‌آید. برخی امکان تولید ژانر در فضای هنرهای نمایشی ایران را غیرممکن می‌­داند و برخی دیگر با کمی ارفاق واقع شدن چنین امری را فقط و فقط در کپی محض از دیدگاه های فرمی و محتوایی سینمای غربی بر می‌شمارند. اما رویکرد دیگری نیز وجود دارد که جنگ زرگری دیگران معمولاً مانع شنیده شدن آن است. این دیدگاه معتقد است امکان وقوع ژانرهای جدید یا تغییر ژانرهای کنونی متناسب با زیست-سپهر مخاطب ایرانی چیز بعیدی نیست.

یکی از این ژانرها، سینمای وسترن است. سینمایی که غالبا وقوع آن را غیرممکن می‌دانند یا نزدیک ترین نوع آن را، نزاع های خونین لوطیان و جاهلان پیش از انقلاب می‌دانند. اما نکته ای که معمولا از آن غفلت فراوانی می‌شود سیر تطور سینمایی با متر و معیارهایی بومی است.

گرچه خیل روشنفکران و اهل سینما، سینمای وسترن را یکسره از آن مخاطب عام دانسته و ساختارش را متناسب با بیان اندیشه های محکم و عمیق نمی­دانند اما با نگاهی به برترین آثار این سبک، می­توان نگاه اشتباه آنها دریافت. ژانر وسترن که در واقع مخصوص سینمای آمریکاست از جنبه های هنری بسیار قابل بررسی است. ژانری که هم توانست برای سینمای آمریکا تشخص به دست بیاورد، هم چرخ اقتصاد سینما را بچرخاند و هم برای نویسندگان و کارگردانان فرصتی شد تا اندیشه های خود را از این طریق به گوش مردم برسانند.

سریال روزی روزگاری که در سالهای آغازین دهه هفتاد از صدا و سیما پخش شد یکی از مغفول مانده‌ترین نمونه‌های این مسئله است. سینمایی که در آن هم زبری و سختی سینمای وسترن را می‌­توان دید هم دیدگاه های انسانی که در ذات ادبیات نمایشی ایرانی نفهته است.

روزی روزگاری، قابلیتهای نهفته بسیاری دارد که پس از سالها، هنوز اهل نقد و پژوهش نتوانسته اند گوهرهای آن را پیش چشم مخاطب بگذارند. اتمسفری که در سریال روزی روزگاری شکل گرفت در همان حال که فضایی تاریخی را در دل خشونت صحرا نشان می‌دهد، عمیقترین مفاهیم انسانی را نیز در خود حمل می­‌کند.

روزی روزگاری یک اثر کامل است. موسیقی این سریال، نه تنها اثری خوش ساخت و متناسب با فضای فیلم است بلکه به صورت مختلف در آثار هنری دیگر به آن ارجاع داده شده یا از آن اقتباس شده است. دقیقا همانند رخدادی که برای فیلمهایی چون خوب، بد، زشت، بخاطر چند مشت دلار و ریو براوو اتفاق افتاد. فیلمهایی که امروزه جزء کلاسیکهای سینما قرار گرفته اند.

دیالوگهای روزی روزگاری نیز ماندگار است. دقت نظری که امرالله احمدجو در شکل دادن شخصیتها و کاشت و برداشت در قصه سریال و نوشتن دیالوگها به­کار برده­است را می­‌توان در حافظه تاریخی مردم جستجو کرد. آنجایی که هنوز بسیاری از دیالوگهای آن در زبان مردم می­‌چرخد و شخصیتهایی که احمدجو خلق کرده است برای مردم حکم مثال و تمثیل شده است و این نشان از کمال این سریال می‌­دهد.

در واقع روزی روزگاری را می­توان پاسخی عملی به ادعاهایی دانست که ایجاد یک ژانر بومی و ملی را نشدنی برمی­‌شمارند و هر وقت از سینمای ملی سخن به میان می‌آید هم، حداکثر به خلق یک محتوای سینمایی در قالب ژانرها و فرمهای جاافتاده فکر می‌کنند. روزی روزگاری نشان داده است که سینماگر ایرانی اگر با فرهنگ، مردم و تمدن و اعتقادات مردم و کشور خودش پیوند خورده باشد، می­‌تواند ژانری بومی و ملی هم برای محتوای ریشه دارش بسازد.

***مسعود آذرباد