سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
درسی که جهانگیری از آشوبهای تهران نگرفت
«میگویند شما میگویید شاخصها خوب است؛ ولی مردم این را احساس نمیکنند. اقتصاد را به ته درّه بردهاید و ما داریم هنر میکنیم که آن را بیرون بیاوریم ولی هنوز ته دره قرار دارد و معلوم است که بهبود را حس نمیکنیم.»
به گزارش فارس، او همچنین ناامیدکردن مردم از مسئولین را جفایی در حق ایران دانسته و اظهار کرده است: صدا و سیما باید در روش خود تغییر ایجاد کند؛ صداوسیما نمیتواند در انحصار یک گروه محدود تندرو قرار گیرد.[۱]
*گفتمان سیاهنمای «ته درّه» متأسفانه در اظهارات جهانگیری مسبوق به سابقه است.
او دیماه سال گذشته نیز در اظهاراتی گفته بود: کشوری که به ته درّه برده شده، حال چند پله بالاتر آمده و هنوز ته درّه است، اتفاقی که در تورم سال ۹۱ و ۹۲ انجام شد و رکود حاصل از آن درآمد سرانه مردم را به قدری کاهش داد که دولت هر چه تلاش میکند، تاکنون نتوانسته آنچنان که باید جبران نماید.[۲]
در همان روزها نیز مسعود میرکاظمی، وزیر اسبق نفت طی یادداشتی به این اظهارات سیاهنمای جهانگیری واکنش نشان داد.
او در بخشی از یادداشت خود نوشته بود: همانهائی که امروز با دادن آدرس غلط اقتصادی و سیاسی کردن آن میگویند دولت قبل اقتصاد را ته دره برد و ما کمی بالاتر آوردیم. غافل از آنکه اگر حرفشان صحیح باشد خود پایهگذار ریلی بودهاند که اقتصاد ایران را ته دره برده است.[۳]
وبلاگ مشرق همان روزها با اشاره به این سیاهنماییهای دولت و اصلاحطلبان از اوضاع اقتصادی کشور، در مطالبی دنبالهدار، کراراً تأکید کرده بود که این رفتارها دست آخر به چیزی به نام «فتنه اقتصادی» خواهد انجامید.
جالب آنکه سیدحسن خمینی نیز در مراسم بزرگداشت مرحوم هاشمی، طی سخنانی گفته است: پمپاژ ناامیدی در جامعه علت اتفاقات اخیر بود.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از سیاهنماییهای مقامات دولت یازدهم درباره اقتصاد کشور است که نه تنها هرگز صحیح نبودند و نیستند بلکه بسترسازی آنها برای ایجاد آشوب خیابانی بارها هشدار داده شد. (و البته این سؤال هنوز هم به قوّت خود باقیست که چرا مقامات دولتی که خود مسببالاسباب وضع موجود هستند اما به انتقاداتی در حد و اندازه اپوزسیون، از اقتصاد کشور میپردازند؟)
_ قطعا با مردم گرسنه و فقیر و بیکار نمیتوان امنیت را تأمین کرد و حرکت ما به سمت اقتصاد مقاومتی میتواند برای ما امنیت را هم رقم بزند.
_ عموماً شاخصهای اقتصادی ما غیر قابل قبول است.
_خزانه خالیست.
_ دولت، خونریزی شدید اقتصاد ایران را مهار کرد.
_ محمدعلی نجفی، مشاور اقتصادی رئیسجمهور: فکر نبودن برجام، تنم را میلرزاند.
_ اسحاق جهانگیری: بزرگترین فسادهای قرن در دولت گذشته اتفاق افتاد! [۴]
غیر از سؤال پیشگفته اما اکنون و پس از بروز بلوا و آشوب به بهانه مشکلات اقتصادی در کشور و نیز کشته شدن حدود ۲۰ نفر؛ یک سؤال اساسی نیز ایجاد شده است و آن اینکه چرا افرادی مثل آقای جهانگیری، از درون بدنه دولت در کنار اصلاحطلبان همچنان بر بحرانی نشان دادن اوضاع کشور و گفتمان ته درّه اصرار دارند!؟
آیا وقت تنبّه و عبرت گرفتن از آنهمه سیاهنمایی که میرفت تا بسترساز اتفاقات خطرناکی شود؛ فرا نرسیده است؟
آیا آقایان جدای از اینکه درباره مسئولیت خود در اوضاع اقتصادی کشور توضیحی نمیدهند، نمیخواهند بیان کنند که بالاخره فرق میان مشکل اقتصادی و بحران اقتصادی را متوجه هستند یا اینکه اصرار دارند اتفاقاتی که در اوکراین افتاد و منجر به براندازی دولت این کشور شد، در ایران هم تکرار شود!؟
گفتنیست در دوران دولت رئیسجمهور احمدینژاد نیز یکی از مسئولان دولتی در تشریح اوضاع اقتصادی کشور و سختی شرایط، عبارت «شِعب ابیطالب» را بهکار برد که این مسئله با واکنش رهبر معظم انقلاب مواجه شد و ایشان تأکید کردند که ایران اسلامی نه تنها در شرایط شِعب ابیطالب نیست که در «شرایط بدر و خیبر» است.
*عکس از ایلنا
***
مشاوران دولت و تزِ «کارمند آلمانی بهتر از پستچی امانتدار ایرانی»
محمود سریعالقلم، از استادان اصلاحطلب و فردی که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانیست، به تازگی طی یادداشتی که سایت جماران آنرا منتشر کرد، نوشته است:
«به رسمیت شناختن نیازهای دیگران، اولین شرط اعتمادسازی است. چرا بعد از سونامی ژاپن، مردم ۱۸۰ میلیون دلار پول نقد را جمع آوری کرده به دولت دادند؟ چون نیازی به آن پول نداشتند. چرا وقتی یک ایرانی سعی کرد ممیز مالیاتِ آلمانی را فریب دهد نتوانست؟ چون ممیز مالیاتی دسته چکی را به او نشان داد که با اجازه دولت آلمان هر چه می خواست می توانست تهیه کند و نیازی به رشوه نداشت. آیا تجربه کرده اید که بعضی ها از ده جمله ای که می گویند، یازده جمله آن دروغ است؟ آن ها برای بقا، رشد، دسترسی به امکانات، رفع محرومیت های گذشته، نیاز به دروغ گفتن دارند. به عبارتی کوتاه تر، نیازهای گذشته و حال آنان برطرف نشده است. در ایجاد یک نظام اجتماعی سالم، باید کاری کرد تا افراد نیازهایشان برطرف شود تا دروغ نگویند و رفتارهای نامعقول نداشته باشند.»[۵]
*جدای از کنایه همیشگی آقای سریعالقلم به مردم ایران درباره دروغگویی و اینکه حکومت ایران حکمرانی مطلوب را بلد نیست! در اشاره به مثالهای ایشان از ژاپن و آلمان گفتنیهای زیادی وجود دارد.
یکی از مشکلات اصلی کشور ما وجود برخی دیدگاههای غربگرایی است که هیچ ایمانی به زیباییهای اطراف و محیط خود ندارند و تمام قیام و قعودشان به سمت غرب و بافتارهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و غیره آن است.
سریعالقلم در حالی از کمک مالی مردم ژاپن به دولت این کشور سخن میگوید که فرض بر صحت این حرف باید از این استاد دانشگاه پرسید چرا به جان و مال دادن مردم ایران برای حفظ حکومتشان در دوران جنگ تحمیلی اشارهای ندارد!؟
چرا از این نمیگوید که کمکهای مردم ایران به زلزلهزدگان، آنقدر وفور داشت که حیرت جهانیان را هم برانگیخت؟
سریعالقلم چرا از رخداد بیهمتا و مهمی مثل ۹ دی و راهپیماییهای اخیر که مردم در آن از حکومت خود رسماً حمایت کردند و در مقابل معاندین داخلی ایستادند نیز حرفی نمیزند و باز هم پول دادن ژاپنیها را مهمتر میداند!؟
در اشاره به آن ممیز مالیاتی هم اوضاع به همین منوال است و مشکل غربزدگی نگاه مذکور به نحوی دیگر جلوهگر میشود...
همین چند روز قبل بود که رسانهها خبر امانتداری یک پستچی ایرانی را منتشر کردند که ۱۹۸ میلیون تومان چک در وجه حامل را به صاحبش بازگرداند. [۶]
و یا روزی نیست که خبری از امانتداری رفتگران و یا کارمندان شریف ایرانی در رسانهها انتشار نیابد.
و یا مثلاً سریعالقلم گویی نمیخواهد رفتار انسانی آن معلم ایرانی را ببیند که برای همدردی با شاگرد مبتلا به سرطانش موهای خود را تراشید؛ یا آن معلم فداکار (زنده یاد امیدزاده) که در آتش سوزی مدرسهای، برای نجات دانشآموزان، خود در آتش سوخت و بعدها جان سپرد.
البته مسئله واضح آنست که از نظر آقای سریعالقلم، فقط آنچه که در آلمان میگذرد خوب است و آنچه در مملکت ایران و ایرانی رخ میدهد تماماً محکوم به مذمت، توهین و نکوهش است.
گفتنیست، محمود سریعالقلم، بعنوان کسی که آقای روحانی برخی شعارهای خود را از او قرض گرفت؛ اظهارات دیگری مثل مردم ایران حسود هستند، لبوفروشها و راننده تاکسیها دانشی درباره مسائل کشور ندارند و خودکفایی بیمعناست را نیز در کارنامه جالب خود دارد. [۷]
برخی معتقدند اثرات نظرات اوست که افرادی مثل مشاور وزیر نفت هم به خود اجازه دادهاند که مردم را «گدا» خطاب کنند! [۸]
***
آیا دوباره پای «ترور» در میان است؟
پس از امام اعتدالی، تفسیر قرآن اصلاحی_اعتدالی هم از راه میرسد
محسن آرمین، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه سال ۸۸ به تازگی کتابی تحت عنوان «جریانهای تفسیری معاصر و مسئله آزادی» منتشر کرده است که بنا به گفته خودش به پژوهش درباره نسبت تفاسیر قرآنی با مسائلی مثل آزادی میپردازد.
او در بخشی از مصاحبه خود در همین رابطه با خبرگزاری ایبنا گفته است:
«نتیجه دیگری که در این پژوهش بدان رسیدهام و البته جنبه تحلیلی و پیشبینی دارد این است که براساس سیر تحولاتی که در حوزه آثار تفسیری مشاهد میکنیم بهنظر میرسد با گذشت زمان، دیدگاههای رادیکال و افراطی در حوزه تفسیر قرآن، جای خود را به دیدگاههای معتدل و اصلاحی میدهد، دیدگاههایی که با مقولاتی نظیر آزادی سر سازگاری بیشتری دارند. این پژوهش در سالهای اول دهه هشتاد انجام شده و امروز پس از گذشته بیش از یک دهه فکر میکنم بهرغم مشاهده افراطیگری و رادیکالیسم در حوزه سیاسی که طی سالهای اخیر شاهد آن هستیم، در سطح اندیشه دینی در جهان اسلام، شاهد غلبه رویکرد اصلاحی - اعتدالی و تلاشهای ارزشمند و تحسینبرانگیزی درباره مقولاتی نظیر آزادی و دموکراسی و نسبت آن با اسلام و قرآن هستیم.»
آرمین در قسمتی دیگر از صحبتهای خود نیز اظهار میکند: تفاسیر گذشته در شرح آیات شورا از حد چند حدیث در استحباب مشورت فراتر نمیرفت، اما در دوره جدید، تحتتاثیر همین آشنایی با جهان غرب و مشاهده نظم سیاسی جدید و پارلمان و شورا در این کشورها، آیات شورا مبنایی برای فهم شورا فراتر از حوزه مناسبات فردی شد و به یکی از مبانی نظریه حکومت ارتقاء یافت! [۹]
*جالب است که آقای آرمین در سرتاسر گفتوگوی خود، پژوهندگان و مفسّرین قرآنی را به تأثیرپذیری از شرایط محیط پیرامونی در تفسیر قرآن متهم کرده اما خود صراحتاً تحت تأثیر القائات تفکر اصلاحطلبی و دولتی! در این باره سخن میگوید.
این در حالی است که امر تفسیر قرآن که شیعیان با نگاه وحیانی_عقلانی به آن مینگرند قاعدتاً و به لحاظ منطقی نمیتواند در تأثیر و تأثیر این دولت یا آن دولت و مفاهیمی مثل اصلاحطلبی و یا اعتدال آقای روحانی باشد!
در واقع امر عقلانی یک امر ثابت و مطلق است و رهیافتهای مسیر آن اگرچه میتوانند بدیع باشند اما نه گذشته و نه آینده خود را تکفیر نمیکنند.
به سخن دیگر اینکه از درون رهیافت وحیانی_عقلانی این نگاه بروز نمیکند که مثلا افرادی در یک مقطع با تفسیری خاص از قرآن سببساز ترور شهید مطهری [۱۰] و یا بازجوییهای خشن هم بشوند و همین افراد در مقطعی دیگر مدعی اصلاحطلبی باشند و از آزادی و حتی غلبه اصلاحطلبی بر مفسّرین قرآن کریم سخن بگویند.
افرادی که البته آقای آرمین دارای قرابت نزدیکی با آنهاست و آنها را بخوبی میشناسد!
پر واضح آنکه همه میدانند در صدر انقلاب و پیش از آن، یکی افراد خاص که بعدها بعنوان سران جبهه اصلاحطلبان معرفی شد، تفاسیری از قرآن کریم ارائه کرده بود که منجر به تأثیرپذیری غلط عدهای و نیز ترور برخی شخصیتهای کشور انجامید.
طنز ترسناک ماجرا آنجاست که محسن آرمین هماکنون به پژوهندگی قرآن کریم روی آورده و مژده ورود دیدگاههای اصلاحی-اعتدالی به آنرا میدهد که پرونده بازجوییهای خشن او در دهه ۶۰ هر از گاهی مورد اشاره آگاهان امر قرار میگیرد. [۱۱]
با توجه به آنچه گفته شد و با توجه به این واضحات تاریخ انقلاب اسلامی، بدیهیست که بایستی با نگاه «خائفا یترقب» به اظهارات آرمین نگریست و در آنها تدقیق کرد.
جدای از خدشههای جدی که به تحلیل آقای آرمین درباره غلبه رویکرد اصلاحی – اعتدالی بر مفسّرین اصیل قرآن کریم وجود دارد؛ ذکر این نکته ضروریست که افرادی از اصلاحطلبان حتی در مقطعی عنوان کردند که اگر امام راحل نیز در زمان ما حیات داشتند؛ اصلاحطلب و اعتدالی میشدند! [۱۲]
***
1_http://fna.ir/a3ahu0
2_mshrgh.ir/671567
3_http://fna.ir/7B1D5E
4_mshrgh.ir/671567
5_https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-833518
6_http://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3327450
7_ http://www.rajanews.com/news/224552
8_mshrgh.ir/818484
9_ http://ibna.ir/fa/doc/naghli/256477
10_ mshrgh.ir/808135
11_http://tn.ai/1554938
12_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930904001610