کد خبر 818973
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۳:۳۰

قدرت‌های جهانی دارای سیاستی دوگانه و یک بام و دو هوا در این زمینه هستند؛ سیاستی که در پی افزایش جمعیت جوامع خودشان و کاهش جمعیت کشورهای دیگر به ویژه جوامع مسلمان است.

به گزارش مشرق، تاکنون مقالات و گزارش‌های متعددی با رویکرد هشدارهای کاهش جمعیت در مطبوعات منتشر شده و زوایای متعدد این چالش را بررسی کرده‌اند، اما به جرئت می‌توان گفت مقاله مفصل «شاخص‌ها و سیاست‌های جمعیتی در ایران» تألیف دکتر مصطفی سمیعی‌نسب، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و مرتضی ترابی کارشناس ارشد اقتصاد و دستیار پژوهشی مرکز تحقیقات میان‌رشته‌ای علوم انسانی و اسلامی دانشگاه امام صادق(ع) که پیشتر در فصلنامه «نگاه دو» منتشر شده است، از جمله مقالات متفاوت در تحلیل مؤلفه‌های مرتبط با سیاست‌های فرزندآوری و جمعیت است؛ متفاوت از این حیث که در این مقاله دو شاخه برجسته دیده شده است.

اول واکاوی اصولی که در اذهان بسیاری از ما به عنوان یک اصل مسلم درباره فرزندآوری تثبیت شده است. به طور مثال اینکه اکثر ما معتقدیم بین رفاه اقتصادی و حتی شاخص فرهنگی خانواده و تعداد فرزندان رابطه عکس وجود دارد، به این معناست که هرچه تعداد فرزندان بیشتر می‌شود، عیار تربیتی آنها افت می‌کند و خانواده هم از حیث تأمین مایحتاج روان و تن فرزندان به زحمت می‌افتد و فرسوده می‌شود. در این شاخه، این مقاله می‌کوشد با ابزارهایی چون قیاس، گزاره‌هایی از بزرگان جامعه‌شناسی و البته رهیافتی دینی، به اصولی که در ذهن بسیاری از ما به عنوان امور مسلم جا خوش کرده است، خدشه وارد کند، اما شاخه دومی که در این مقاله دیده شده، نگاه به مسئله مهار جمعیت به عنوان بخشی از سیاست‌های اعمال‌شده از سوی قدرت‌های جهانی در جهت تأمین منافع و خواست‌ها و سیاست‌های آنها در مناطق مختلف دنیاست.

در واقع قدرت‌های جهانی دارای سیاستی دوگانه و یک بام و دو هوا در این زمینه هستند؛ سیاستی که در پی افزایش جمعیت جوامع خودشان و کاهش جمعیت کشورهای دیگر به ویژه جوامع مسلمان است. در این میان وقتی شهروندان جوامع هدف قید فرزندآوری را می‌زنند گامی برای خشنودی و منافع قدرت‌ها برمی‌دارند. آنچه در این مقاله مطرح می‌شود، نکات قابل تأمل و گاه تکان‌دهنده‌ای است. از آنجا که این مقاله بلند که بیشتر صورت یک کتاب را به خود گرفته، حجم قابل توجهی دارد، ما در اینجا صرفاً به چکیده‌ای از آن بسنده و مخاطبان را به خواندن نسخه کامل آن در منبع اصلی دعوت می‌کنیم.

  آیا جمعیت افزایش فقر می‌آورد؟
در ابتدا باید پرسید آیا جمعیت بیشتر مستلزم فقر است؟ به طور قطع نمی‌توان این الزام را پذیرفت که جمعیت زیاد با فقر ملازم باشد. به طور مثال کشور چین با بیش از یک‌میلیارد و ۳۰۰ میلیون جمعیت در وضعیتی کاملاً متفاوت با کشور هند با جمعیتی قریب به همان جمعیت قرار دارد. همچنین خانواده‌های پرجمعیت زیادی وجود دارند که به اتکای فراوانی و جوانی افراد، فعال‌تر و بانشاط‌تر بوده و به سلامت و صحت زندگی می‌کنند. اگرچه خانواده‌های پرجمعیتی هم وجود دارند که به دلیل شرایط اجتماعی - اقتصادی دیگر، تعداد افراد خانواده برای آنها ایجاد مشکل کرده است. در عین حال می‌توان پذیرفت که اگر خانواده‌های پرجمعیت در بستر فقر اجتماعی قرار گیرد، مشکلاتشان افزوده می‌شود.

به عبارت دیگر در چنان شرایطی، خانواده‌های کم‌جمعیت مشکلات کمتری را تحمل می‌کنند و به مراتب نگرانی‌های کمتری نیز پیش ‌رو دارند.  ترکیب «تک‌فرزندی و رفاه» نیز بر رفتار والدین و کودکان تأثیر فراوانی دارد. کودکان در خانواده‌های تک‌فرزند در سلسله فراوانی از خواسته‌های بی‌پایان خود رشد می‌کنند که همه یا اکثر آنها اجابت می‌شود. مفاهیم اخلاقی‌ای نظیر کف نفس و قناعت، ایثار و گذشت برای دیگری، تلاش در جهت استقلال شخصیت به گونه‌ای مسئولانه برای این کودکان تجربه نمی‌شود. از سوی دیگر به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین نیز فرزند بیشتر را «مزاحم» تلقی می‌کنند. بدیهی است که فرزندان در رشد و ارتقای شخصیت والدین‌شان تأثیر دارند.

در خانواده‌های تک‌فرزند والدین نیز از تأثیرات مثبت فرزندان کم‌ بهره می‌برند. بنابراین اگر در نگرش دینی قناعت، ایثار، تمرین اخلاقی، کار و تلاش برای رشد و راحتی دیگران فی‌نفسه ارزش است، رفاه و لذت مادی در درجه دوم اعتبار و اهمیت قرار دارد. سیاست‌های کاهش جمعیت تا حد پیدایش خانواده‌های تک‌فرزند از این منظر می‌تواند مورد تجدیدنظر یا سؤال قرار بگیرند.


  تراکم جمعیتی، عامل پویایی روابط
در گذشته، نگرش‌های جامعه‌شناختی، آثار اخلاقی فراوانی را برای جمعیت در اجتماع قائل بود. برای مثال دورکیم برای تراکم جمعیتی دو اثر مثبت قائل بود: اول آنکه تراکم جمعیتی باعث تقسیم کار دائم و بهتر در طول توسعه اجتماعی می‌شود؛ دوم آنکه این تراکم، باعث تراکم اخلاقی می‌شود. از نظر دورکیم، جمعیت بیشتر باعث می‌شود روابط بیشتری بین انسان‌ها برقرار شود. افزایش سطح روابط، تحرک فزاینده‌ای ایجاد می‌کند که به خلاقیت و در نهایت پیشرفت سطح تمدن منتهی می‌شود. دورکیم معتقد است زمانی که جمعیت قابل توجه باشد، افراد ناچارند برای حفظ موجودیت خود، کار و تحرک بیشتری داشته باشند. این تحرک وافر نیز باعث ایجاد و تحقق فرهنگی بسیار بالاست.

شاید بتوان مراد دورکیم را چنین توضیح داد که مردم در سایه کار و تقسیم آن به انسان‌های خودساخته‌تر، منضبط‌تر و متعامل‌تری بدل می‌شوند. در چنین ساختی، دوره کودکی کوتاه‌تر است و انسان‌ها زودتر وارد دوره پختگی و تلاش می‌شوند.


  اروپا در حال محو شدن است
یکی از مشکلات جوامع توسعه‌یافته و کم‌جمعیت، پیری و در نتیجه نداشتن نشاط اقتصادی - اجتماعی آنهاست. بدیهی است که رونق اقتصادی به نیروی جوان وابسته است. زمانی که جوامع پیر می‌شوند، دولت‌ها و صاحبان سرمایه، احساس خطر می‌کنند. جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند. اکثر جهش‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز از دل نیروهای جوان جوشیده است.

شیراک، زمانی که نخست‌وزیر فرانسه بود، درباره کشورهای مدرن اروپایی پیش‌بینی کرد: اروپا در حال محو شدن است. به زودی کشورهای ما خالی می‌شوند. به همین دلیل بعضی کشورهای بزرگ از جمله کانادا به طور جدی روی برنامه مهاجرت‌پذیری، سرمایه‌گذاری کرده‌اند. ایالت کبک در کانادا حمایت از زادآوری را شروع کرده است.

در این ایالت برای نوزادان جدید ۷ هزار و ۵۰۰ دلار نقد در نظر گرفته شده است، بنابراین باید محاسبه کرد که آیا اجرای سیاست‌های کنترل جمعیت و ایجاد رفاه کامل برای مقطعی از عمر جوامع، به پیری و فرسودگی دائمی یا درازمدت آنها ترجیح دارد یا خیر؟ زمانی که سیاست‌های کاهش جمعیت اعمال می‌شود، رفتارهای زادآوری افراد تغییر می‌کند و عادت‌های نوین جایگزین می‌شود، دیگر جوان کردن جامعه به سهولت ممکن نیست.

  هراس غرب از پویایی جمعیت در تمدن اسلام
افزایش جمعیت جوان کشورهای اسلامی مسئله عمده‌ای است که از سوی قدرت‌های استعماری به عنوان یک خطر تلقی شده است. «ساموئل هانتینگتون» در بخشی از مصاحبه خود درباره تمدن اسلام و چین و چالش آنها با تمدن غرب، با اشاره به نقش روزافزون مسلمانان می‌گوید: «تمدن اسلام، تمدنی است که چالش آن تا حدودی متفاوت از دیگر چالش‌هاست چراکه این تمدن اساساً ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد. رشد بالای زاد و ولد که در اکثر کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم این چالش را متفاوت کرده است. امروزه بیش از ۲۰ درصد جمعیت جهان اسلام را جوانان ۱۵ تا ۲۵ ساله تشکیل داده‌اند.» تحلیلگران غربی هراسناک، جمعیت جوان کشورهای اسلامی را تحلیل می‌کنند.

در شرایط فعلی موازنه جمعیت جوان و تحصیلکرده جهان، به نفع کشورهای اسلامی رقم می‌خورد. از سوی دیگر همین جمعیت جوان و آگاه است که انرژی خود را صرف دفاع و حمایت از کشور و نوامیس خود و باطل ساختن توطئه‌های قدرت‌های استکباری می‌کند. به همین دلیل این جمعیت، خطر بزرگی بر سر راه اهداف آنها محسوب می‌شود.  افزایش جمعیت مسلمانان در درون کشورهای غربی نیز نگرانی دیگر قدرت‌های بزرگ است.

رشد منفی جمعیت ‌نژاد اروپایی و زاد و ولد زیاد مسلمانان می‌تواند در بسیاری از مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مذکور اثر بگذارد. از موضع‌گیری‌هایی که در مقابل جمعیت مسلمانان می‌شود، این به دست می‌آید که جمعیت، یک فاکتور مهم در اقتدار سیاسی است. این مسئله در موارد دیگر هم صادق است. امروزه کشور چین با جمعیت فراوانش یک تهدید جدی برای قدرت‌های بزرگ به حساب می‌آید. البته روشن است که جمعیت به کمک عوامل دیگری چون پویایی اقتصاد، اصرار بر حفظ ارزش‌های ملی، دینی و سنتی با اتکا بر فرهنگ و اجتماعی غنی، چنان تأثیری را بر جای خواهد گذاشت.


  رویکرد دینی به جمعیت چیست؟
نکته مهم دیگر در بحث کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، آگاهی از رویکرد دینی در این باره است. حکومت دینی نمی‌تواند در طراحی موضوعات اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی نسبت به اولویت‌های دینی بی‌تفاوت باشد، اگرچه احراز نظریه قاطع دینی درباره کنترل جمعیت به عنوان یک پدیده اجتماعی، چندان راحت نیست اما آگاهی دولتمردان از آنچه در متون مربوط آمده، یک ضرورت است. در آیات و روایات زیادی موضوعاتی طرح شده که هر کدام به نوعی با مسئله کنترل جمعیت نفیاً و اثباتاً مرتبط هستند.
اولین مسئله، ازدواج است.

در آیات قرآن و روایات، تشویق فراوانی به ازدواج و خروج از تجرد شده است. بدیهی است که یکی از نتایج ازدواج در اغلب موارد تولید و احیاناً تکثیر نسل است. در برخی روایات، توصیه به ازدواج با هدف تکثیر نسل، صورت گرفته است.


آیات و روایاتی وجود دارد که فزونی جمعیت مسلمانان را یک معیار مهم هم در دنیا و هم در آخرت قرار داده است.

فرزندان در دنیا زینت، مایه استعانت، امداد و قدرت و مایه غلبه مؤمنان و در آخرت مایه مباهات پیامبر اسلام (ص) معرفی شده‌اند. برخی محققان از مجموع این روایات، اصل اولی را استحباب تکثیر نسل دانسته‌اند. همچنین در روایات متعددی، فرزندکشی و امتناع از فرزنددار شدن به دلیل ترس از فقر مورد نکوهش قرار گرفته است.

 متقاعدسازی و مداخله سیاسی در جمعیت‌زدایی
در سال ۱۳۲۷ دولت امریکا یک واحد پژوهشی به نام «دفتر تحقیق عملیات» تأسیس کرد تا پایه‌های نظری عملیات روانی در علوم اجتماعی را استخراج کند. این دفتر توسط دانشگاه جان هاپکینز و طی قراردادی با ارتش امریکا در بالتیمور مریلند پایه‌ریزی شد. بعدها مهارت و تخصصی که در برنامه دفتر تحقیق عملیات ارتش امریکا / دانشگاه جان هاپکینز ایجاد شده بود، به شکل استادانه‌ای در هم تافته و به مدرسه بهداشت و سلامت عمومی دانشگاه جان هاپکینز انتقال یافت که رشته «ارتباطات سلامت عمومی» را ایجاد کرد. 

همچنین مرکز برنامه‌های ارتباطات در سال ۱۳۶۷ توسط فیلیپس نیلسون پیوتر و به عنوان بخشی از اداره پویایی جمعیت در مدرسه بهداشت و سلامت عمومی تأسیس شد که هدف اصلی این مرکز، کنترل جمعیت جهانی است.  این معنا هنگامی تقویت می‌شود که بدانیم کاهش جمعیت جهانی یکی از طرح‌های شورای امنیت امریکا بوده است.

طی دهه ۱۳۵۰ و در زمان هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور وقت، طرح مطالعاتی درباره تأثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی امریکا انجام شد. این پروژه که «۲۰۰ NSSM» نام گرفت روند فزاینده رشد جمعیت جهانی را برخلاف امنیت ملی امریکا دانست و با تشریح راهبرد امریکا در مورد جمعیت جهانی، سیاست‌ها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمان‌های بین‌المللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین می‌کند.


  وقتی تئوری جمعیتی مالتوس  موضوعیتش را از دست می‌دهد
مطرح‌ترین تئوری جمعیتی که در مباحث توسعه اقتصادی بیان می‌شود، توسط مالتوس مطرح شده که شاه‌بیت آن به این مسئله اشاره دارد که «رشد جمعیت بر پایه تصاعد صعودی و افزایشی بوده در حالی که رشد منابع غذایی بر پایه تصاعد عددی و حسابی و به آرامی صورت می‌گیرد.»

طبق برآورد مالتوس در برهه‌ای از زمان، رشد جمعیت از رشد امکانات و منابع پیشی گرفته و بنابراین امکانات موجود پاسخگوی نیازهای جمعیت نخواهد بود. در نتیجه بحران جمعیتی و انسانی پدیدار خواهد شد. توصیه مالتوس بر پذیرش جلوگیری از زاد و ولد به منظور تعویق انداختن بحران یا حذف بحران بود.

البته این تئوری با ورود بازده فرایند به مقیاس و افزایش سطح تکنولوژی و در نتیجه افزایش بهره‌وری از واحدهای ثابت موضوعیت خود را از دست داد.  در واقع نگرانی‌های موجود درباره تکافو نکردن منابع و امکانات طبیعی خدادادی در پاسخ به نیازهای جمعیتی دارای ریشه در مبانی معرفت شناختی علم اقتصاد مبتنی بر آموزه‌های لیبرال سرمایه‌داری است.

در تعریف پایه علم اقتصاد تصریح می‌شود که علم اقتصاد عبارت است از علم تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود انسان، اما از منظر گزاره‌های ایدئولوژیک اسلامی و قرآنی اساس این تعریف محل اشکال است چراکه این تعریف دائماً مصرف‌گرایی انسان و نیازهای او را به هر قیمتی دامن می‌زند.


  آیا هرم پیر جمعیتی در انتظار ماست؟
تحلیل نتایج سرشماری‌های جمعیتی در شش سرشماری صورت گرفته در تاریخ ایران از یک سو و همچنین کالبدشکافی هرم سنی جمعیت مبتنی بر سرشماری جمعیتی در سال ۸۵ از منظر کوتاه مدت بیانگر آن است که گرچه قواعد هرم سنی جمعیتی هم اکنون در سنین۳۰-۲۰ سال بوده، بنابراین از این منظر پاسخگویی به نیازهای متنوع این طیف جمعیتی، بزرگ‌ترین چالش اساسی کشور به شمار می‌رود لکن سیاست‌های جمعیت‌زدایی که پس از دوران انفجار جمعیتی ایران در سال‌های اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ رخ داده، موجب شده آهنگ رشد جمعیت به شدت کاهش یابد. 

در تحلیل مناسبات جمعیتی با توجه به گذشته و با توجه به روندهای جهانی و شواهد موجود ایران، میزان واکنش مردم به قبول کاهش جمعیت به مراتب بیشتر از واکنش آنها به افزایش جمعیت است. تغییر روندهای تولیدی از اقتصاد مبتنی بر خانواده و کشاورزی به اقتصاد صنعتی و سپس مبتنی بر دانش و کاهش نقش انسان در فرایندهای تولیدی مؤید این نکته است. 

از سوی دیگر وجود انواع جاذبه‌های مصنوعی و مشغولیات و فناوری‌های سرگرم‌کننده نیز به تدریج جایگزین انسان و مناسبات خانوادگی شده است. برآیند این تحولات به همراه تداوم روند کنونی کاهش آهنگ جمعیت و از سوی دیگر افزایش سن ازدواج و تحلیل فرزندآوری از سوی خانواده‌های جدید، هرم سنی پیش‌بینی شده در ۴۰ سال آینده را یک هرم پیر جمعیتی نشان می‌دهد.

به صدا درآوردن این زنگ خطر از هم‌اکنون از سوی کارشناسان و ارکان عالی حکومت، اقدام شایسته‌ای است که در صورت توجه خانواده‌ها به آن شاید بتوان نتایج آن را سه دهه بعد شاهد بود. 

منبع: روزنامه جوان