به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مراسم رونمایی از کتاب داستانی «پناه حرم» زندگینامه شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» صبح امروز (چهارشنبه چهارم بهمن ماه) با حضور نویسنده و ناشر کتاب، خانواده، فرمانده و همرزمان شهید در خبرگزاری دفاع مقدس برگزار شد.
در این مراسم خانواده شهید و جمعی از همرزمان وی به بیان ویژگی های شخصیتی و رفتاری این شهید پرداختند و خاطراتی از شهید را نقل کردند.
حضرت زینب (س) به واسطه خوبی های مجید او را خرید
کبری خدابخش دهقی نویسنده کتاب با اشاره به هدفش از نوشتن این اثر گفت: قصه مجید قصه ای متفاوت است، این کتاب روایتگر سرگذشت جوانی با تیپ، رفتار و منش امروزی است که اگر الان شبیه او را در خیابان ببینیم با چشمانمان او را قضاوت می کنیم، غافل از اینکه خوبی ای در وجودش بود که سبب شد خداوند مجید را برای خودش بخرد.
وی به بیان یکی از خاطرات شهید پرداخت و ادامه داد: برای مثال مجید کودکی که سر چهارراه ایستاده است را به رستوران می برد و شیشلیک مهمانش میکند، وقتی از او می پرسند چرا این کار را کردی می گوید این بچه نمیدانست شیشلیک چه هست و پدر هم ندارد. به واسطه این خوبی ها خداوند مجید را خرید.
خدابخش با بیان این نکته که با شخصیت او بسیاری می توانند همذاتپنداری کنند، افزود: شاید مجید اشتباهات و خطاهایی داشته است ولی وقتی وارد حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) می شود حالاتی که پیدا می کند باعث می شود تا بانو او را انتخاب کند.
«حر مدافعان حرم» بهترین لقب به مجید است
احمدی مدیر مسئول نشر دارخوین و ناشر کتاب با اشاره به شخصیت شهید قربانخانی اظهار داشت: شخصیت امثال مجید را تنها در حر، شاهرخ و طیب ها دیده ایم. عنوان حر مدافعان بهترین لقب است که می توان به او داد.
وی افزود: تا یک هفته قبل از چاپ کتاب، با اسم مجید آشنا نبودم. در اصفهان 32 شهید مدافع ایرانی حرم و 102 شهید فاطمیون وجود دارد که این انتشارات سنگ بنایی را برای انتشار کتاب این شهدا بنا نهاده تا همچون دفاع مقدس مرور زمان شامل حالشان نشود.
در بخش پایانی مراسم از کتاب «پناه حرم» با حضور مادر، پدر، مهدی هداوندی فرمانده این شهید و قربانی از همرزمان وی رونمایی شد.
کتاب «پناه حرم» نوشته کبری خدابخش دهقی است که در 128 صفحه توسط انتشارات دارخوین اصفهان به چاپ رسیده است.
قرار است به زودی چاپ دوم این کتاب به همراه ویرایش جدید و تصاویری از شهید به چاپ برسد.
خواب عجیب مجید که حضرت زینب (س) خبر شهادتش را داده بود
مادر شهید قربانخانی در این مراسم اظهار داشت: مجید به خاطر نان حلالی که پدرش سر سفره آورد و دعایی که ما داشتیم به شهادت رسید. بچه بسیار شیطان و شلوغی بود همیشه دعایم این بود عاقبت بخیر شود و هیچ وقت فکر نمیکردم این عاقبت به خیری به شهادت ختم شود.
وی افزود: گریه های مجید را تا هفته آخری که برود ندیده بودم. می دیدم شب ها گریه می کند چندباری پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ چیزی نگفت، آهنگی درباره مادر را گوش می داد و گریه می کرد، بعدها از زبان دوستانش شنیدم که گفته بود این آهنگ را بعد از شهادتم در مراسم ختم بگذارید.
مادر شهید خواب عجیبی که مجید پیش از رفتن به سوریه دیده بود را اینگونه روایت کرد: گویا خواب دیده بود که خبر شهادتش را داده بودند. توی گوشی اش نوشته بود یا حضرت زینب نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که شب هایم با گریه می گذرد. وقتی عمه اش گفته بود که چرا انقدر اصرار به رفتن داری؟ گفته بود حضرت زینب (س) را خواب دیده بود که گفته تو مثل مادر ما با تیری که به پهلویت اصابت می کند و گمنام به شهادت می رسی که یک هفته بعد این اتفاق افتاد.
پدر شهید در این مراسم تنها یک جمله به زبان آورد و گفت: خوش به حال آقا مجید که فدای اهل بیت شد.
مجید چراغ راه کسانی است که می خواهند راه را پیدا کنند
مهدی هداوند فرمانده شهید قربانخانی نیز اظهار داشت: مجید نشان داد علم کیمیاگری از بین نرفته است و فرمول کیمایگری چیزی نیست به جز محبت اهل بیت (ع) که مجید نشان داد مس را می شود تبدیل به طلا کرد.
وی افزود: مجید نمک خاصی داشت، اگر حرفی می زد به دل می نشست. چون برای بچه ها مثل پدر بودم شب آخر به من گفت چطور پدری هستی که به بچه ات محل نمی دهی؟ گفتم تو باز خودت را به من چسباندی؟ گفت امشب پیش من باش. گفتم من نمی توانم خیلی بمانم منتظرم خبری از بچه ها از خط برسد. خوابم برد و وقتی بیدار شدم هشت صبح بود. دنبال مجید می کردم که چرا من را بیدار نکردی می گفت یک جوری خوابیده بودی دلم نیامد بیدارت کنم.
هداوند با اشاره به اینکه اگر مجید نکات مثبتی نداشت مورد تایید اهل بیت واقع نمی شد، تصریح کرد: الان مجید چراغ راه خیلی هایی شده است که می خواهند با خدا و اهل بیت (ع) آشتی کنند. مجید یکی از نشانه هایی است که می توان راه را با آنها پیدا کرد.
کلید شهادتش را از حضرت زینب (س) گرفت/ مجید اسطوره است
سوهانی از همرزمان شهید قربانخانی نیز در این مراسم اظهار داشت: آقا مهدی در گردان گفته بود که مراقب باشید بعضی از شما شهید خواهند شد. شهدا خودشان را نشان دادند. نیمه های یکی از شب ها شهید امیدواری را دیدم که از خواب بیدار شده و گریه می کرد، گفت خواب دیدم حضرت زهرا (س) ایستاده و بعضی ها را انتخاب کرده است.
این همرزم شهید با گلایه از پرداختن افراطی به برخی مسائل شهید گفت: نباید بعضی مسائل را پررنگ کرد. ملاک حال فعلی افراد است باید ببینیم که امروز مجید به چه جایگاهی رسیده و ما مانده ایم.
قربانی همرزم دیگر شهید گفت: شهدا سرشت پاکی داشتند. مجید از کسانی بود که از کودکی هیئت می رفت. تا این اواخر نمی دانستیم این مجید همان کسی است که در کودکیاش به هیئت می آمد. مجید مسئول پذیرایی گروهان بود. چون مادرش گفته بود این تک پسر است و راضی نیستم که به سوریه برود من او را کنار گذاشتم ولی خودش را با هر ترفندی بود بین رزمنده ها جا کرد. بسیار مهربان و دوست داشتنی بود.
وی با بیان خاطره ای تصریح کرد: یک روز بعد از ناهار در استراحت بودیم که مجید سرش را کنار سرم گذاشت و گفت چرا مرا کنار گذاشتی؟ چیزی نگفتم. گفت اگر این ها من را نبردند اسم من را در لیست بنویس و ببر. گفتم حواله ها دست خانوم حضرت زینب (س) است و دست من و بقیه نیست. چند لحظه بعد چشمانم سنگین شد و با صدای گریه مجید خوابم برد. نیم ساعتی که خوابیدم هنوز داشت گریه می کرد. وقتی بیدار شدم گفت کلید را دستم دادی فهمیدم باید چه کار کنم.
این همرزم شهید قربانخانی بیان کرد: مجید بسیار شجاع بود. عاشق عکس گرفتن بود. بسیار شیرین زبان بود. بعد شهادت هم خودش هم خانواده هم همرزمانش به سعادتی رسیدند. همان اوایل به خانواده اش گفتم مجید اسطوره می شودو کسانی که اهل شهادت نیستند را هدایت می کند.