سرویس تاریخ مشرق- وزارت خارجهی آمریکا برای معرفی نظام سیاسی حاکم بر ایران دوران پهلوی به نیروهای وزارت خارجه در اسناد محرمانه ی خود نظام استبدادی و نحوه حکومت شاهنشاهی در ایران را چنین معرفی کرده است:
«بخش سیاسی استمپل
قسمت A/۱
محرمانه
۲۲ ژوئیه ۱۹۷۶
تصمیمات در ایران
سفارت در مورد رهبری شاه در بیشتر سالها گزارشهای فراوانی را تفسیر کرده است. روشی که شاه مملکت را به وسیله مشاورانش اداره می کرد، طی سالها او را مصمم و مجرب کرده است. سیاست مدرنیزه کردن را به وسیله انقلاب شاه و مردم ارائه کرد. اشخاصی که در تصمیم گیری در ایران نقش مهمی دارند ۱۵ نفر هستند که از این ۱۵ نفر، ۲ نفر زن می باشند که در امور تصمیم گیری مشاور شاه هستند. این دو نفر یکی فرح و دیگری اشرف است. در این بین قسمتهای دیگر هم نقش عمده ای بازی می کنند که از جـمله قسمتهای امنیتی و نیروهای مسلح هستند. شورای عالی اقتصاد و کمیسیون شاهنشاهی هم تحت نظر شاه فعالیت دارند. کابینه تحت نظر هویدا در این تصمیم گیریها نـقش مـهمی نـدارد، ولی تـعدادی از وزرا توصیه های سیاسی خود را مستقیماً به شاه می دهند. نقش سفیران و مستشاران خارجی هم برای دادن اطلاعات و تغییر تصمیم گیریهای شاه دارای اهمیت است. در زمینه سیاسی اغلب٬ شاه بدون مشاورت با وزیر امور خارجه، خلعتبری، خودش تصمیم می گیرد. تصمیم گیریها در رابطه با اجرای اهداف انقلاب شاه و مردم است و با وجود نارسایی ها و بدیهای این تصمیم گیریها، ایران در زمینه سیاسی و اقتصادی پیشرفتی چشمگیر داشته است.
تفرقه بینداز و حکومت کن
به علت اینکه اهمیت مردم بیشتر از مؤسسات است٬ طرح رهبری شاه چنین ریخته شده که او افرادی را انتخاب میکند که بر اساس همان سیاستی که او دنبال می کند، باشند. عامل مهم در این موضوع درجه اطمینانی است که او می تواند در افراد بیابد. شاه به تعداد خیلی کمی از مقامات اطمینان دارد و او کنترل خود را بر روی مقامات ایرانی با سیاست محتاطانه تفرقه بینداز و حکومت کن دنبال می کند. مثل روزولت که چنین کارهایی انجام می داد. شاه اغلب مسئولیتهایی که به هم ارتباط دارند را بین مقامات تقسیم می کند، به طوری که آنها جداگانه به او گزارش داده و او می تواند از کامل بودن و صحیح بودن گزارش آگاهی یابد. وقتی که مقام به خصوصی به نظر می آید که بیش از آنچه که شاه می خواسته نفوذ پیدا کرده، مقداری از مسئولیتهای او به دیگران محول می شود، یا به طور ساده به او مقام پایین تری داده می شود. دو طریق بالا در مورد وزیر کشاورزی »ارسنجانی» در سال ۱۹۶۳ زمانی که او سرپرستی رفراندم زمینها را به یک عامل نفوذ و قدرت سیاسی مبدل می کرد٬ به کار گرفته شد.» [۱]
همچنین مشخصات کلی نحوه سلطنت پهلوی در این اسناد چنین معرفی شده است:
«در رأس کلی ساخت سیاسی و اجتماعی٬ شاه قرار دارد. روش حکومتی وی که در خاورمیانه سنتی معمول است ۶ خصیصه دارد:
۱. فردیت: زمامدار به کار گرفتن روابط شخصی خود را به استفاده از تشکیلات رسمی دیوانسالاری ترجیح می دهد.
۲. قرابت: آنها که به شخص رهبر نزدیکترند با نفوذترند.
۳. غیر رسمیت: اغلب از طرق نهانی غیر رسمی بیشتر از مؤسسات رسمی چون احزاب سیاسی و هیئتهای مقننه برای اعمال تسلط سیاسی و آمریت استفاده می شود.
۴. تخاصم متعادل: رهبر همچون اکثر زیردستانش از طریق یک مشی ایجاد تفرقه و سپس فرماندهی حکومت می کند، مخاصمه بین رقبا تشویق می شود، اما برای حفظ تعادل بین شخصیتها و گروههای متخاصم این آمادگی وجود دارد که پستها تغییر داده شوند.
۵. لیاقت نظامی و شجاعت فردی: در این سیستم در اختیار داشتن نیروی نظامی برای رهبر حکم اساسی دارد. در تاریخ خاورمیانه تصویر یک جنگجوی قهرمان محبوبیت دارد و موفقیت (یا شکست) در صحنه کارزار بـه موقعیت رهبر در صحنه سیاست داخلی اثر برجسته ای دارد.
۶.توجیه دینی: زمامداران سنتی خاورمیانه به وسیله ارتباط دادن خود به نحوی از انحاء با ماوراء الطبیعه اقدام به توجیه زمامداری خود کرده اند.» [۲]
[۱] اسناد لانه جاسوسی، کتاب اول، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، صفحه ۲۷۳.
[۲] اسناد لانه جاسوسی، کتاب اول، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، صفحه ۲۴۶.