به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی» نوشت:
دور جدید مذاکرات سوریه در شهر «سوچی» روسیه در حالی کلید خورده است که به رغم خواست قدرتهایی که قریب به هفت سال، جنگ و ویرانی را به این کشور تحمیل کردند، «راه حل سیاسی» مورد نظر ایران و متحدانش، اکنون بیش از هر زمان دیگری عینیت پیدا کرده است. آمریکا، عربستان و اروپا از روزهای آغازین ناآرامیها با تکیه بر نظامی گری و انواع و اقسام توطئهها، در توهم پایان کار دولت مشروع سوریه طی مدتی کوتاه بودند ولی قدرت ارتش سوریه و ورود متحدان دمشق به صحنه کارزار، با تاکید بر یافتن یک راه حل سیاسی، شرایط را دگرگون کرد.
همه مذاکراتی که تاکنون صورت گرفته اعم از نشستهای «ژنو»، «وین»، «آستانه» و «سوچی» دارای ارکان و اصول ثابتی هستند که میتوان گفت تغییر طرفهای مقابل با دولت سوریه، در آن تاثیری نداشته است.
یکی از این ارکان، طرفهای مداخله گر خارجی هستند که هر چه داشتند رو کرده و اکنون فاقد برگ برنده هستند. دوم، دولت سوریه به عنوان محور مباحث و نماینده مردم این کشور است که مسئولیت حل و فصل درگیریها را برعهده دارد.
سوم، مجموع گروه های معارض که علیرغم همه تغییرات و تغذیه های مالی، سیاسی و تسلیحاتی، نه بخشی از مردم را نمایندگی میکنند و نه امتیازی برای ارائه در مذاکرات سیاسی در اختیار دارند.
برای یک گروه سیاسی دو عامل مهم است؛ یکی اینکه سخنگوی گروهی از مردم باشند که این مورد ابداً در خصوص مخالفان نظام سوریه صدق نمیکند، چراکه عوامل میدانی این گروهها، تروریستهایی بودند که با وعده های واهی از سراسر دنیا جمع آوری شدند و سپس شکست خورده و پا به فرار گذاشتند. عامل بعدی، برخورداری از امتیاز یا برگ برنده در میادین نظامی یا سیاسی است که این فاکتور نیز در گروه های مخالف سوریه به چشم نمیخورد.
از طرفی، نشستن مخالفین، پای میز مذاکره برای دستیابی به یک «توافق» و به اصطلاح مصالحه در حالی است که آنها عملاً دچار تمامیت خواهی بوده، در تضاد با چارچوبهایی عمل میکنند که سازمان ملل به ظاهر اعلام کرده و مذاکره خوب را مذاکره ای میدانند که به شروط آنها جامه عمل بپوشاند. این دیدگاه را مقایسه کنید با نگاه سوریه و متحدانش که حق تعیین سرنوشت را از آن مردم میدانند و تا جایی که مخالفین، حرف حقی داشته باشند، میشنوند که انتظار چنین رفتاری از سوی جریانهای معارض رسماً محال است!
از جمله چشماندازهایی که گروه های معارض در روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری در سوچی به دنبال تحقق آن هستند، این است که بین طرفداران، همپیمانان با دولت سوریه، انشقاق و انفکاک ایجاد کنند. چشم انداز بعدی، پیچیده تر کردن معادلات میدانی برای ورود کشورهای حامی مخالفین و در نتیجه، متقاعد کردن آمریکا به مداخله نظامی مستقیم در سوریه است.
متأسفانه ترکیه از طریق تحریک کردهای مخالف آنکارا و مداخله در عفرین، وارد این بازی شد، بدون اینکه به عواقب آن بیاندیشد؛ همانگونه که از ابتدای ورود به صحنه ناآرامیها، به عاقبت شوم آن فکر نکرده بود. ارتش ترکیه با نادیده گرفتن آرامش نسبی در سوریه، گسلهای نظامی را بار دیگر فعال و آتش جنگ را شعلهور کرده است و خط و نشان کشیدن تلویحی آنکارا و واشنگتن برای یکدیگر، احتمالاً به همان هدفی منجر شود که گروه های مخالف مستظهر به غرب، از تحریک ترکیه در نظر داشتند.
نکته دیگر، در خصوص سندی است که شبکه لبنانی «المیادین» آن را منتشر کرده و بر اساس آن، پنج کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، اردن و عربستان، نقشه راهی را به سازمان ملل ارائه کردهاند که چشمانداز این کشور را در شرایط جدید، ترسیم میکند.
در این طرح از یک طرف، سوریه به پنج منطقه فدرال تقسیم شده و در عوض موازنه سازی در مقابل ائتلاف حامی دولت سوریه، بر بی ثبات سازی دولت مرکزی تمرکز شده و از سوی دیگر، برنامههایی برای بی اثرسازی روندهای سیاسی مورد حمایت روسیه در سوچی دنبال میشود. بی اثر کردن نتایج مذاکرات سوچی به این دلیل صورت میگیرد که آمریکا و متحدانش اعتقاد دارند این کنفرانس، تلاشی است برای ایجاد مسیری جدا از روند تلاشهای سازمان ملل که به تضعیف آنها و فراهم آوردن راه حل مطلوب بشار اسد و متحدانش است، منجر میشود.
در خصوص نتیجه گفتگوها نیز باید گفت که بخشی از آنچه در سوچی اتفاق خواهد افتاد، به خصومت میان آمریکا و روسیه مرتبط است، چراکه این دو کشور از هر فرصتی برای اعمال نفوذ و تثبیت موقعیت خود در منطقه استفاده میکنند و مسکو تلاش میکند قسمتی از تحریمهای غرب را با حضور قدرتمند در میادین سیاسی و نظامی در سوریه تلافی کند اما بخش دیگر، مربوط به موقعیت برتر سوریه در مذاکرات به دلیل برتریهای میدانی است که طبیعتاً مورد نظر ارتجاع منطقه، صهیونیستها و آمریکاییها نیست.
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که کنگره سوچی، فینال روند سیاسی به شمار نمیآید، چراکه طرفهای شرکت کننده هنوز به واقع بینی و درک صحیح از این فرایند نرسیدهاند و برای تکمیل شدن این چرخه، قطعاً برگزاری مذاکراتی از این دست، ضروری به نظر میرسد. به بیان دیگر، مذاکرات ژنو، آستانه، سوچی و نشستهای دیگر، مجموعاً حلقههایی هستند که به تدریج، شکل روند سیاسی آینده را تعیین میکنند ولی از آنجا که به تقویت دولت سوریه و تضعیف جبهه مقابل منتهی میشود، دستاوردهای سیاسی، بیش از همه، موجبات نگرانی صهیونیستها و آمریکاییها را فراهم کرده است.
از زمانی که موعد کنفرانس سوچی مشخص شده، رهبران تلآویو و واشنگتن نسبت به برگزاری آن بی تابی کرده و برخی از جریانهای مخالف نیز نتوانسته اند که موضع واحد و مشخصی در قبال آن اتخاذ کنند، چون مطلعند که شرکت در آن، گامی به سوی تحقق خواسته های مردم و کنار گذاشتن بخش قابل توجهی از مطالباتشان به شمار میآید. «کمیته مذاکرات سوریه» که نماینده گروههای اصلی مخالفان سوری محسوب میشود، اعلام کرده است که کنگره سوچی را تحریم میکند و از این رهگذر امیدوارند قدرت چانه زنی خود را در مذاکرات تقویت کند. این اتفاق در ادوار گذشته نیز اتفاق افتاده، به گونه ای که چندین بار خبر شرکت یا عدم شرکت آنها اعلام شده و این تذبذب، گواه روشنی از جعلی بودن و اصالت نداشتن طرفهای مدعی در معادله میدانی سوریه است.
برخلاف جریانهای معارض، دولت و ملت سوریه برای شرکت در هر مذاکره و گفتگویی اعلام آمادگی کرده و همیشه از چنین فرصتهایی برای عرضه و نمایش بخشی از توانمندی سوریه استفاده نمودهاند.
شاید گفته شود که هدف مخالفان غربگرای سوریه از شرکت در اجلاس سوچی، حمایت از روند سیاسی آمریکا در کنفرانس ژنو است، در حالی که این روند، به دلایل متعددی، از مدار اثرگذاری خارج و کارایی خود را از دست داده است. بنابراین، شرکت و یا حتی تمایل گروه های مخالف دولت سوریه به شرکت در نشست سوچی، مهر تأییدی است بر راهکار سیاسی جمهوری اسلامی و متحدانش که بطلان راه حل نظامی را به کرات اعلام کرده بودند.