چیزی که در این میان، نگران کننده است، پایین آمدن ذائقه هنری مردمی است که در طول سال، هر خوراکی را روانه چشم ها و ذهن هایشان می کنند. همان هایی که پای برخی سریال های سطحی می نشینند.

گروه فرهنگ و هنر مشرق - اینکه «خجالت نکش» جزو 10 فیلم آرای مردمی است باعث نمی شود با صدای بلند ننویسم که انتخاب این فیلم برای جشنواره ای که 22 فیلم در آن شرکت دارند، چقدر اشتباه است.

خجالت نمی کشم و می گویم: شاید «خجالت نکش» فیلم بدی نباشد اما واقعا استاندارد سینمای ایران، اینقدرها هم پایین نیست!

فیلم «خجالت نکش»

اگر احمد مهران فر (در نقش قنبر) سابقه بازی در سریال های پایتخت را نداشت، ضعف بازی اش در نقش یک پیرمرد مازندرانی تا این حد به چشم نمی آمد. حتی شبنم مقدمی (در نقش صنمبر) هم انتخاب خوبی برای اولین تجربه سینمایی رضا مقصودی (کارگردان) نیست.

«خجالت نکش» بیش از هر چیز این گمانه را در ذهن تقویت می کند که مقصودی پس از سالها فیلمنامه نویسی، تصمیم گرفته تحت هر شرایطی فیلمش را جلوی دوربین ببرد که البته با شرایط فعلی سینما، قابل تقدیر هم هست اما این ابهام که «خجالت نکش» چگونه به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرده، همچنان زدوده نمی شود.

فیلم «خجالت نکش»

در «خجالت نکش»، «قنبر» و «صنمبر» در دوران پیری و با داشتن سه پسر و دو عروس که در تهران زندگی می کنند، فرزنددار می شوند و بنا دارند به هر ترتیبی این فرزند را از دید سایرین پنهان کنند.

منطق روایی فیلم در بسیاری از سکانس ها نادیده گرفته می شود و اولین موضعی که به ذهن خطور می کند این است که نویسنده فیلمی مثل «لیلی با من است» که تا آن حد هنرمندانه منطق های روایی را حفظ کرده و تماشاگر را با داستانش همراه می کند، چگونه توانسته تا این حد برای فیلم خودش، کم کاری کند؟!

فیلم «خجالت نکش»

«خجالت نکش» برای جذابیت دست به دامن «احمدی نژاد» هم می شود و علاقه قنبر به فرزنددار شدن را به سیاست گره می زند. گره ای که در محکم کردن چفت و بست فیلم، ناتوان است.

او حتی بی دلیل، قنبر را در سکانس آخر فیلمش ، راهیِ دیدار با حسن روحانی، رییس جمهور می کند که هیچ دلیلی جز جلب توجه برای دوستان سازمان سینمایی و عزیزانِ شورای صدور پروانه ساخت و نمایش، نمی شود برای آن متصور بود.

فیلم «خجالت نکش»

با این همه یادمان نرود «خجالت نکش» در کسب آرای مردمی (با همه ایرادهای این رای گیری) موفق بوده. چیزی که در این میان، نگران کننده است، پایین آمدن ذائقه هنری مردمی است که در طول سال، هر خوراکی را روانه چشم ها و ذهن هایشان می کنند. همان هایی که پای برخی سریال های سطحی می نشینند و آن ها را تا پایان دنبال می کنند و حتی از تکرارشان هم نمی گذرند!

*میثم رشیدی مهرآبادی