کد خبر 829010
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۶:۲۹

رژیم صهیونیستی می‌خواهد کل فلسطین را در چارچوب طرح موسوم به معامله قرن ببلعد و برای فلسطینی‌ها نیز از کیسه دیگر دولت‌های عربی همچون مصر و اردن و یا حتی سوریه ببخشد.

به گزارش مشرق، «احمد کاظم زاده» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

در روزهای اخیر امکان وقوع جنگ جدید در منطقه به‌خصوص میان رژیم صهیونیستی و گروه‌های مقاومت لبنانی و فلسطینی دوباره مطرح شده و روزنامه اسرائیلی هاآرتص از آمادگی ۹۵ درصدی حماس برای جنگ در نوار غزه خبر داده است‌. شاید بتوان گفت اولین سؤالی که به ذهن متبادرمی شود این است که چه عواملی باعث ایجاد این ذهنیت شده و چه شاخص‌هایی در این زمینه وجود دارد؟

معمولاً درعرصه بین‌الملل جنگ زمانی روی می‌دهد که دیپلماسی و مذاکره به بن‌بست برسد و در مورد فلسطین نیز مذاکراتی که از اسلو آغاز شده بود اکنون کاملاً به شکست انجامیده است و طرف صهیونیستی به پشتوانه تجدیدنظرطلبان و افراطیون حاکم بر دولت ترامپ طرح موسوم به معامله قرن را بدون هماهنگی از طرف فلسطینی روی میز گذاشته و از آن می‌خواهد که بدون هیچ مخالفتی آن را تأیید کند حال آنکه در آن به هیچ یک از دغدغه‌های طرف فلسطینی توجه نشده و اساساً تلاش می‌شود همه مسائل حیاتی از دستور کار حذف شود.

 در این طرح چیزی به نام دولت فلسطینی در کرانه باختری وجود نخواهد داشت و فلسطینی‌های ساکن این مناطق یا می‌توانند تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی باقی بمانند  یا اینکه به اردن کوچانده خواهند شد. فلسطینی‌های ساکن غزه نیز به انضمام بخش‌هایی از خاک مصر در صحرای سینا یک مجموعه واحد تشکیل خواهند داد و آوارگان فلسطینی به این منطقه کوچانده خواهند شد.  

به عبارت روشن‌تر رژیم صهیونیستی می‌خواهد کل فلسطین را در چارچوب طرح موسوم به معامله قرن ببلعد و برای فلسطینی‌ها نیز از کیسه دیگر دولت‌های عربی همچون مصر و اردن و یا حتی سوریه ببخشد که این می‌تواند به فتنه جدید در روابط میان فلسطینی‌ها و دیگر کشورهای عربی بینجامد و آنها را با یکدیگر درگیر کند.

 نکته قابل توجه در این میان این است که خود تشکیلات خودگردان و گروه سازشکار که سال‌ها به حل بحران از طریق مذاکره دل بسته بودند، قرار است در چارچوب معامله قرن قربانی شود و در این راستا قرار است عباس نیز از مقام خود برکنار شود که البته در صورت مقاومت می‌تواند به سرنوشت یاسر عرفات نیز دچار شود.  بنابراین اگر این استدلال گروه سازشکار و تشکیلات خودگردان پذیرفته شود که آنها از طریق مذاکره می‌خواستند به احقاق حقوق فلسطینی‌ها دست پیدا کنند اکنون که راه مذاکره بسته شده و آنها راهی به جز پذیرش یک طرح تحمیلی در اختیار ندارند، در این صورت قاعدتاً باید به همان راه قبلی خود برگردند که مبارزه مسلحانه بوده است‌. 

در این میان شرایط برای مردم فلسطین و گروه‌های مقاومت به مراتب طاقت‌فرساتر بوده است‌. چه آنکه نزدیک به ۲ میلیون فلسطینی ساکن غزه برای چندمین سال متوالی در محاصره کامل قرار دارند و در واقع در یک زندان بزرگ گرفتار شده‌اند. مردم کرانه باختری نیز با وضعیت مشابهی روبه‌رو هستند چراکه احداث دیوار موسوم به حائل و همچنین احداث بیش از ۳۰۰ شهرک صهیونیست‌نشین ساکنان فلسطینی را نیز در زندان‌های بزرگ قرار داده است. در این میان فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی سال ۱۹۴۸ موسوم به اسرائیل ضمن اینکه همواره در معرض انواع تبعیض‌ها قرار داشتند اکنون در معرض آوارگی و کوچ اجباری از ناحیه اجرای طرح تشکیل دولت خالص یهودی قرار دارند. 

بنابراین از هر منظر که به سرزمین‌های اشغالی نگاه شود اوضاع انفجاری بر آن حاکم است و زمینه‌های قیام در سراسر فلسطین به‌خصوص بعد از اعلام انتقال سفارت امریکا به بیت‌المقدس فراهم است و فقط منتظر یک جرقه است و از دیگر سو نیز رژیم صهیونیستی برای اجرای طرح‌های خود در زمینه طرح تشکیل دولت خالص یهودی یا معامله قرن لحظه‌شماری می‌کند و در انتظار یک فرصت مناسب است. از این رو در آینده احتمال وقوع جنگ در فلسطین جدی است و هر دو طرف در پی فرصت مناسب هستند.

 با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی خود بانی ائتلاف تجدیدنظرطلب است لذا برای اینکه بقیه اعضای این ائتلاف را به جنگ بکشاند هر از گاهی نیاز دارد که خود نیز تظاهر به جنگ بکند اما هر وقت که به این اهرم متوسل می‌شود قبل از همه افکار عمومی داخلی خود به وحشت می‌افتد. از این دید رژیم صهیونیستی با تظاهر به جنگ می‌خواهد بقیه اعضای ائتلاف تجدیدنظرطلب را فریب دهد و آنها را به جلو بیندازد تا هزینه احتمالی بر گردن آنها بیفتد.