کد خبر 832027
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۸

ابراهیم حاتمی‌‏کیا که همواره در صحنه‌های مختلف صف ‏شکن بوده و از این رو نیز در مقاطع مختلف مورد بی‏‌مهری سلایق متضاد قرار ‏گرفته است در این ایام نیز مورد تهاجم جدی جریانی در داخل واقع گشته است.

به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی نوشت:

کمتر در تاریخ مکتوب یا به تصویر در آمده، قساوت و خشونت کشورهای سردمدار سرمایه‌‏داری، در معرض قضاوت در آمده است.چنین رویه‏‌ای آیا به این دلیل است که آنان بدون تجاوز به حقوق دیگران به ثروت‏‌های نجومی دست یافته‌اند یا این‏که به ‏‌ویژه در قرون اخیر بخش اعظم اعمال ضدانسانی برای تسلط بر داشته‌‏های دیگر ملت‏ها به صورت نیابتی صورت گرفته است؟ حتی در موارد نادری که ناگزیر از ارتکاب جنایات مستقیم شده‌‏اند آن‏چنان حصار کشی شده که هزینه ورود به آن بسیار بالا باشد و این موضوع ،بسیارتأمل برانگیز است. ارتکاب اعمال غیر قابل باور در دو جنگ بین الملل از‏جمله قتل عام  غیرنظامیان ، کشتار اسرا و...از سوی این قدرت‏ها برگه‌‏ای از این کارنامه است که صرفاً سهم ایران در آن جان باختن مظلومانه ده میلیون هموطن بود. اما آیا در این سال‏ها هنرمندان توانسته‏‌اند ازاین خط قرمزها و حصارها عبور کنند و ابعادی از رخدادهایی این‏چنین را به تصویر کشند؟ شاید تصور شود چون از این رخدادها سالیان دراز گذر شده گرد فراموشی برآن نشسته است و دیگر، مستندات و منابع در خوری در اختیار نیست که به آن پرداخته ‏شود، اما با تلخی باید اذعان داشت حتی به جنایات چند دهه اخیر علیه ملتمان همچون حمله تروریستی به سفارت ایران در لندن در سال 1359 تحت هدایت مستقیم انگلیس که منجر به شهادت چند دیپلمات ایرانی شد پرداخته نشده است.

بیشتر بخوانید:

حاتمی‌کیا از منتقد تا وابسته!

پرداختن به موضوع داعش به‏ ویژه بعد از شکست آن‏، که بار دیگر سردمداران سرمایه‌‏داری را ناگزیر کرد به‏ طور مستقیم در حمایت از این پدیده نیابتی وارد میدان شوند، از جمله مصادیق شکستن خط‏ قرمزها برای بعضی حتی در داخل کشور است.

بیشتر بخوانید:

واژه‌سازی برای پوشش «پول‌های بادآورده و سینمای سفارتی»

ابراهیم حاتمی‌‏کیا که همواره در صحنه‌های مختلف صف ‏شکن بوده و از این رو نیز در مقاطع مختلف مورد بی‏‌مهری سلایق متضاد قرار ‏گرفته است در این ایام به این دلیل که هنر را در خدمت شناخت پدیده‌‏های نیابتی در خدمت سرمایه‏‌سالاران قرار داده مورد تهاجم جدی جریانی در داخل واقع گشته است. ظاهراً برخی برنمی‌‏تابند که چهره پر رنگ ولعاب حقوق بشری و دمکراسی‌خواهی این قدرت‏های چندوجهی مخدوش شود. به راستی چرا باید این ذهنیت شکل بگیرد که داعش یعنی همان آمریکا، و کاخ سفید یعنی زایشگاه افراطی‏‌ترین نژادپرستان صهیونیست؟!  اگر هنرمندان متعهد به آرمان‏های انسانی این خط‏‌قرمزها را بشکنند آیا باز هم برخی می‏‌توانند از بسط دمکراسی و آزادی توسط سرمایه‏‌سالاران حاکم بر جهان سخن گویند؟ قطعاً خیر. بنابراین گناه  این هنرمند برجسته بسیار سنگین است که به شکستن حصارها می‏‌پردازد! جوانانی که تاکنون از طریق رسانه‏‌های تبلیغاتی و برخی طرفداران دمکراسی غربی در داخل با نظام سرمایه داری آشنا شده اند اگر به واسطه هنر متعهد در پشت چهره داعش، مجسمه آزادی را ببینند کم گناهی برای این هنرمند نخواهد بود؛ زیرا گناه این "ابراهیم" نیز بت شکنی است!