به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی به تحلیل برخی رفتارهای تفرقه افکن در کشور پرداخت.
تعاملات داخلی قطعا نمیتواند بیتوجه به مناسبات برونمرزی و خصومتها علیه استقلال کشور باشد. مدتی است نژادپرستان سفید، سیاهی درونی خود را _ که همواره با شعارهای زیبا و تبلیغاتی حرفهای آرایش شده است _ آشکار ساختند؛ تا به زعم خویش با دامن زدن به تمایلات نژادی برخی بنبستهای نظام سرمایهداری را به تعویق اندازند.
بیشتر بخوانید:
تبعات زمانناشناسی طرح یک سؤال
اعتمادسازی یا اعتمادسوزی
شناخت عوامل چنین بحرانهایی و اینکه رهاسازی این غول سرکش آیا قادر خواهد بود حتی در میان نتیجه بخش باشد، موضوع این بحث نیست. سخن پیرامون واقعیتی است ملموس و مشهود که با آن مواجهیم و آن پررنگ شدن رویکرد نژادپرستانه در مناسبات حاکمیتی سردمدار جهان سرمایهداری است.
بدون تردید به جز برخی مبلغین و مروجین نظام سرمایهسالار، قریب به اتفاق دارندگان سلایق مختلف سیاسی در این مرز و بوم کرنش در برابر برخوردهای نژادپرستانه را مغایر شئون خود میدانند. بنابراین به ضرورت مواجهه یکپارچه و تمام قد با این پدیده شوم واقفند و از این رو هموارترکردن راههای تقویت تعاملات سیاسی داخلی را طالبند.
در این رابطه آنچه از کنشگری حوزه مدیریت کلان نظام میتوان استنباط کرد نوع دعوت از فعالان سیاسی در ضیافت افطار رهبری با دستاندرکاران کشور بود.گزینشها میتواند شاخص مناسبی در این راستا باشد. شاید از یک سو برخی نیروها که در حال، زیست نمیکنند بلکه به نظر میرسد در مقطعی از زمان منجمد شدند و از دیگر سو اقلیتی تند افراطی که موجودیتشان در تنش و فضای سیاسی غبارآلود معنی پیدا میکند، نورافشانی بر این نکته را برنتابند. کما اینکه برخی موضعگیریها نسبت به وحدت بروز یافته در روز قدس، منعکس کننده این تقابل است.
در حالی که باید خوشنود از قرار گرفتن همه دارندگان سلایق سیاسی در صفوفی به هم فشرده علیه آمریکا و صهیونیزم بود. عدهای هر چند قلیل به شعار دادن علیه برخی شخصیتها پرداختند. همزمان برخی نیروهای تندرو، چرایی تقابل با اسرائیل را مطرح ساختند و این وجه اشتراک را به عنوان آرمانهای انقلاب اسلامی هدف گرفتند. خوشبختانه این دو جریان بسیار محدود و اندکند.
همانگونه که اشاره شد وحدت خاستگاه همگانی دارد و پیام ضیافت رهبری نیز ضرورت ایجاد همدلی در جریاناتی بود که بسیار از یکدیگر فاصله گرفتند. برای نمونه دعوت از ریاست دفتر رئیسجمهوری که در جریان حوادث سال 88 و تمرد جماعتی علیه قانون بازداشت شده بود، معنای روشنی دارد و آن این است که براساس مصالح ملی میتوان از برخی خطاها گذشت. اما در جهت سهل کردن این روند _که بدخواهان داخلی و بیرونی ثابتقدمی دارد هرکس به سهم خود می بایست گامی بردارد_ اذعان به برخی خطاها که کشور را تا مرز رویایی گسترده مردم با مردم کشاند، موجب عزت خواهد بود، بهویژه اگر با درک مقتضات زمان همراه باشد. زیرا ثابت خواهد کرد که ما به چه میزان فرزند صادق این آب و خاک هستیم اگر چه که با ارزیابی غلط از یک رخداد خطایی فاحش مرتکب شده باشیم.
در نظر داشته باشید سختترین فشارها، یک ملت متحد را نه تنها از پا در نمیآورد بلکه قویتر و مقاومتر میسازد. در این مختصر هدف فراموشی تجربیات، ناشی از خطاها_ که بعضا از خصومت دشمنان مخربتر است_ نیست، بلکه یادآوری این مهم است که میدان اثبات عبور از خود فراهم آمده است. در میان دعوت شدگان رئیسجمهور سابقی بود که به دلیل نارواگوییهای بیشمار اخیرش نسبت به مدیریت کلان نظام، هیچکس را باور تا این حد چشمپوشی از خطا نبود. این دعوت نشان از آن دارد که حتی امکان بازگشت برای این چنین لغزش یافتگانی نیز فراهم آمد.