به گزارش مشرق، حسن رضایی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز به بررسی موضوع چیستی مذاکره پرداخت که در ادامه می خوانید:
«من دوست دارم در فیلمها مذاکره و تعامل ببینم». اینها بخشی از سخنان فروتن، یکی از داوران جشنواره سیوششم فیلم فجر در توضیح دلایل رأی ندادن به «لاتاری» و حذف عوامل آن از گردونه رقابتی عادلانه با سایر آثار است.
صدرعاملی هم گفته است: «لاتاری به دلیل قصه و تمی که داشت، همه هیات داوران را آزار داد». فارغ از خوب و بد «لاتاری» و اینکه محمدحسین مهدویان باید بابت چنین آزارهایی از هیأت داوران عذرخواهی کند یا نه، به نظرم باید به مسؤولان وزارت ارشاد بابت انتخاب چنین هیأت داوران عشقمذاکرهای آفرین گفت.
دولت دارد ارابه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خلاصه همه چیز را با یک سوار میراند و این هماهنگی همه اجزای دولت در یک مسیر خود یک توانایی قابل تحسین است. شاهبیت موجود در فکتشیت همه این حوزهها هم یکی است: «تعامل و مذاکره»! احتمالاً اگر شهرام اسدی هم میخواست این روزها «روز واقعه» را بسازد، ناچار بود برای دیده شدن در جشنواره، پیش و بیش از هر چیز، ثابت کند: «کربلا هم درس مذاکره است!»
حامیان تز «هنر برای هنر» و الهههای عدم وابستگی اما باز هم میدانند حمایت و تاکید آشکار هیأت داوران بر کلیدواژه «مذاکره» به عنوان قدیسهای تابناک هم، هرگز به معنای زیر سوال رفتن عدم وابستگی آنها نیست، بله؟... - بله!... – خب! پس شکر خدا، مشکلی نیست و ما بحث را ادامه میدهیم! در ادامه اما خوب است به «برجام» به عنوان مهمترین نماد راهبرد «مذاکره» در تمام حوزهها نظری بیندازیم. «برجام» توافقی بینالمللی است که توسط دولت رسمی جمهوری اسلامی به امضا رسیده و ملت ایران، خواه ناخواه باید پای عواقب یا دستاوردهای آن بایستد. ما اما ابتدا باید بدانیم قرار است تبعات و دستاوردهای چه چیزی را دریافت کنیم. این کمترین حق ممکن است! حتی برای بیسوادها، عصر حجریها، بیشناسنامهها و... .
بعید میدانم از خیل هنرمندان، داوران و حتی سیاسیون عشق مذاکره، کسی یک بار هم متن کامل برجام را خوانده باشد. جناب عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه اما اخیراً با حضور در برنامه «جهانآرا»ی شبکه افق، توضیحات نسبتاً مفصلی در همین زمینه ارائه کرد. توضیحاتی که با توصیه همگان به «تقوا» و «صداقت» آغاز شده، هماکنون میتواند مفهوم و تصویری دقیقتر از «تقوا»، «صداقت» و «مذاکره» پیش روی ما قرار دهد. جناب عراقچی گفته است: «در ژنو تصمیمات کلی گرفته شد؛ بعداً همینها در توافق برجام پیاده شد». وی در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: «در بحث تحریمها توافق کرده بودیم باید تمام تحریمهای مرتبط با هستهای بهطور کامل برداشته شود، در برجام هم عیناً قید و عمل شده است».
ایشان در نهایت برای نشان دادن عمق قدرتمندی برجام، تاکید کرد: «برجام تمام تحریمهایی را که بهخاطر هستهای گذاشته شدهاند؛ چه ثانویه و چه غیر از آن- ضمن اینکه تمام تحریمهای آمریکا در هستهای ثانویه بود- به اضافه تحریمهای اتحادیه اروپایی و شورای امنیت برداشته و همه را ریز کرده است». متن برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» اما چه میگوید و چقدر با متن توافق ژنو هماهنگی دارد؟ در متن توافق ژنو میخوانیم: «این راهحل جامع، به رفع همهجانبه تمام تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای چندجانبه و تحریمهای ملی مربوط به برنامه هستهای ایران میانجامد». در متن برجام اما تحریمهای غیرمالی هستهای اتحادیه اروپا، تحریمهای غیرمالی هستهای تکتک کشورهای اروپایی، تحریمهای غیرمالی هستهای آمریکا و تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای شورای امنیت همچنان پابرجا باقی مانده است.
در ادامه در حد وسع این نوشته، به بیان مصادیق متعدد این واقعیت خواهیم پرداخت. مسأله مهم دیگر اما موضوع لغو یا تعلیق تحریمهاست. بنا به گفتههای جناب عراقچی، تمام تحریمهای مورد بحث، لغو شدهاند. واقعیت اما چیست؟ عمده تحریمهای اتحادیه اروپایی ضد برنامه هستهای کشورمان در قانون تحریمی موسوم به تصمیم 413 (413Decision) تجمیع شده است.
پیوست 5 بند 16-1 برجام در همین زمینه میگوید تنها بخشی از این زیرساخت تحریمی برداشته شده و بخش دیگر از آن، تا 8 سال دیگر دستنخورده باقی میماند. مسأله مهمتر اینکه قانون مورد بحث تا ابد، واجد اعتبار باقی خواهد ماند و بحث تعلیق مورد بحث، تنها مربوط به آییننامههای اجرایی مربوط به آن است.
مواردی چون تحریم سوئیفت، تحریم 224 شخص، سازمان، شرکت، دانشگاه، بانک و...، تحریم فلزات، تحریم تسلیحات، تحریم اقلام فناوری دومنظوره و هستهای و چندین مورد دیگر، در زمره تحریمهایی است که ذیل تصمیم 413 قرار داشته، پس از گذشت 8 سال هم برداشته نخواهد شد. در بند 20 پیوست 5 برجام، به صراحت به این واقعیات اشاره شده است. مسأله درباره تحریمهای آمریکا اما از این هم جالبتر است. آمریکا در متن برجام، هیچ تعهد حقوقی روشنی بابت لغو تحریمهای ایالتی مرتبط با هستهای ارائه نکرده است. تعلیق تحریمهای دولت آمریکا نیز منحصر در تعلیق برخی دستورات اجرایی رئیسجمهور(تمام 4 دستور 13574، 13590، 13622 و 13645 و بخشهایی از دستور 13628) و توقف موقت بخشی دیگر از تحریمهای مرتبط با کنگره با صدور یک دستور اجرایی جدید است.
بر این اساس، دیگر دستورات اجرایی رئیسجمهور آمریکا که اتفاقاً مرتبط با هستهای بوده، همچنان دستنخورده باقی ماندهاند؛ دستوراتی چون دستور شماره 13599 و... که بالغ بر 18 دستور اجرایی است! تحریمهای هستهای وزارت خزانهداری آمریکا مانند تحریم چرخه دلار و تحریم موسوم به پاتریوت 313 نیز با وجود منشأ هستهای، طبق متن برجام، تا ابد دستنخورده باقی مانده است که ذکر تبعات مربوط به هر کدام، بحثی مفصل میطلبد. تداوم تحریم تراکنشهای نفتی ایران با موسسات خارجی تا ابد، واقعیت تلخ دیگری است که در متن برجام به چشم میخورد. مطابق بند 4-3 در پیوست شماره 2 برجام، بند D4 قانون DNAA که مربوط به تراکنش نفتی ایران با موسسات خارجی است، با وجود اینکه در متن تحریمی هستهای جا گرفته، بر خلاف بندهای D1 و D2 همان قانون، هرگز تعلیق هم نخواهد شد. چنین شگردی درباره بخشی از تحریم IFCPA نیز در متن برجام استفاده شده است.
قانونی تلقی شدن برداشت دادگاههای آمریکا از منابع مسدود بانک مرکزی ایران نیز بخش دیگری از قانون تحریم هستهای موسوم به TRA محسوب میشود (بند 502 قانون TRA) که طبق متن برجام، تا ابد دست نخورده باقی مانده است. به این واقعیت تلخ در بند 1-1-4 برجام در صفحه 54 ترجمه فارسی اشاره شده است. آنچه تا اینجا بدان اشاره شد، بخش کوچکی از کلیات واقعیت رفع تحریمهای هستهای(و نه همه تحریمها چنانکه از ابتدا تبلیغ شد) در برجام است. جناب عراقچی اما در کمال «تقوا» و «صداقت» اصرار دارد بگوید: «هیچ تحریمی نیست که در آمریکا به خاطر هستهای گذاشته و در برجام برنداشته شده باشد!» مسأله دیگری که باید در نظر داشت، این است که برداشته شدن تحریمهای ایران در برجام، منوط به اقدام پیشدستانه ایران و راستیآزمایی آژانس در این زمینه شده است.
واقعیت این است که عشق عراقچی و دوستانش به مذاکره و توافق به هر قیمت، باعث شده ما از لوزان تا ژنو و برجام، مکرر از حقوق خود کوتاه بیاییم. مسؤولان دولتی با شعار «تقوا» و «صداقت» اما چیز دیگری به جامعه میگویند. در این شرایط، عشق مفرط فردی چون فروتن به مذاکره را طبیعتاً نباید خیلی عجیب تلقی کرد. او «لاتاری» را نمیپسندد، چون «لاتاری» معتقد است مذاکره برای فروش بعضی چیزها، بدتر از مرگ است. همچنان که امام حسین(ع) در «روز واقعه» چنین اعتقادی داشت و بر سر آن جان داد. حالا اما برخی دوست دارند با تبلیغ مذاکره بر سر صنایع موشکی، ما را به چیزی بدتر از مرگ برسانند. بدتر از مرگ در آنسو اما این است که همزمان با کتک خوردن مهدویان برای به فروش نگذاشتن همه چیز، فردی در نشست خبری جشنواره فجر، نمایش خودارضایی اجرا میکند! کتک خوردن او البته دلیلی ندارد، چرا که به قدیسه تابناک «مذاکره» جسارت نکرده است! مذاکره البته فینفسه ابداً بد نیست، مذاکرهزدگی اما حتماً بد است و موجب دریدگی و وقیحتر شدن افراد در تمام حوزهها خواهد شد.