سرویس جهان مشرق - تحولات اخیر سوریه به ویژه اتفاقات و سناریوهای به وجود آمده در منطقه غوطه شرقی بار دیگر اهمیت جنگ نرم و ابزار رسانهای برای پیشبرد اهداف و مقاصد کشورهای قدرتمند جهان را روشن کرد. آمریکا و دولتهای منطقهای مداخلهجو در بحران سوریه این بار نیز مانند دفعات گذشته سعی دارند در سایه پیشرویهای گسترده ارتش سوریه و متحدانش، تروریستها را از مهلکه غوطه شرقی نجات دهند و تا جای ممکن جلوی آزادسازی این منطقه راهبردی توسط ارتش سوریه را بگیرند.
در رابطه با اهمیت منطقه غوطه شرقی در مقالات پیشین مطالبی مطرح شده است، لذا جریانهای حامی گروههای تروریستی تلاش دارند به هر نحوی که شده، حتی با قربانی کردن غیرنظامیان بتوانند اهداف شوم خود در نزدیکی پایتخت سوریه را محقق کرده و به موجودیت خود در این منطقه برای تأثیرگذاری بر دمشق و استقرار پایگاه نظامی تحت نظارت آمریکا در آن ادامه دهند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
بخشی از ابزار استفاده شده در این مسیر، شانتاژ تبلیغاتی و جنگ روانی و رسانهای است. تروریستها و رسانههای بزرگ حامی جریان آمریکایی در منطقه با همراهی رسانههای وابسته به رژیمهای مرتجع عربی در ابتدای این بحران تلاش کردند اخبار دروغین و تصاویر ساختگی و جعلی از قربانی شدن بسیاری از زنان و کودکان در حملات ارتش سوریه را در رسانههای خود منتشر کنند. آنها با استفاده از تصاویر کشورهای دیگر به ویژه یمن و میانمار و با بهرهگیری از اسناد مربوط به داعش در کشورهای مختلف از جمله عراق و سوریه به دنبال القای این مطلب هستند که ارتش سوریه با تمام قدرت به دنبال ارتکاب یک جنایت جنگی با صدها کشته در این منطقه است.
**قواعد و شرایط جنگ رسانهای
عملیات شانتاژ و فریب رسانهای بر پایه ها و اصولی استوار است که فقدان هر کدام از آنها میتواند در روند تحقق هدف مورد نظر خلل ایجاد کند.
جزئیات بیشتر از یک حادثه ادعایی میتواند ذهن مخاطب را برای پذیرش هر چه بیشتر آن آماده نگه دارد. 1- روند فریب رسانهای باید بدون اطلاع مخاطب صورت پذیرد. برای نتیجه بخش بودن بهتر و تاثیر گذاری بیشتر، باید تمامی شواهد و نشانههای مختلف موجود رسانهای معدوم گردد و اتفاقات ادعایی با واقعیتگرایی و وضوح هر چه بیشتر به نمایش گذاشته شود. مبانی کلی در فعالیتهای رسانهای و ژورنالیستی در این زمینه به کار می آید، یکی از این ترفندها انتشارمطالب ادعایی در رسانه ها و منابع متعدد خبری است تا به باور پذیری ادعاهای مطرح شده در این رابطه کمک کند. علاوه بر اینکه اعلام جزئیات بیشتر از یک حادثه ادعایی میتواند ذهن مخاطب را برای پذیرش هر چه بیشتر آن آماده نگه دارد.
2-جنگ رسانه ای همواره باید از سوی جریانی آغاز شود که اعتبار و مقبولیت در جامعه هدف را در اختیار داشته باشد.
3-ایجاد قابلیت نخبگان جامعه برای افتادن در دام فریب دشمن از طریق در اختیار داشتن منابع اطلاعاتی متعدد و مشاوران مطرح در کشورها.
تاثیر پذیری نخبگان فکری و فرهنگی و سیاسی جامعه، فضای بیشتری را برای گرایش اکثریت افکار عمومی به سمت رویکردهای مورد نظر فراهم میکند. در همین راستا اخیرا برخی رسانههای تبلیغاتی داخلی کشورمان نیز با فضاسازی دشمن در زمینه منطقه غوظه شرقی همراه شده و بدون توجه به واقعیتهای موجود در عرصه میدانی تلاش دارند دولت سوریه را به کشتار غیرنظامیان سوری متهم کنند.
اهداف و انگیزههای فریب رسانهای
جنگ رسانه ای همواره برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه و گرایش دادن به آنها در مسیر مورد نظر و تحقق اهداف مطلوب قدرتهایی دنبال میشود که دست برتر رسانهای را در اختیار دارند. این نوع جنگ از دیدگاه نظریه پردازان جنگ نرم میتواند جایگزین مناسبی برای تحقق اهداف بدون استفاده از راهکارهای سخت افزاری و جنگ و خونریزی باشد.
جنگ رسانهای میتواند روند دریافت اطلاعات صحیح و تفکر و نتیجه گیری درست را از جامعه هدف بگیرد و آنها را از تفکر صحیح بازدارد و اطلاعات غلط به آنها تزریق کند. به این ترتیب جامعه مذکور قدرت تحرک مناسب و اقدام عملیاتی مستقل در زمان مورد نیاز را نخواهد داشت. این رویکرد از مدتها پیش در میان افکار عمومی ملت سوریه دنبال میشود تا آنها را از طرفداری از دولت مشروع این کشور بازداشته و ماهیتی خونریز و خشن برای دولت سوریه و متحدانش تعریف کند که اهمیتی برای جان ملت قائل نیستند.
مشکل تراشی و فتنهانگیزی و ایجاد بحران در کشورهای مختلف و گروههای فعال در عرصه، همواره جهت مشغول کردن آنها و جلوگیری از تحقق دستاوردهای مختلفی دنبال میشود که برای کشورهای مداخلهجو و سلطهطلب اقداماتی نامطلوب به شمار میرود. بر کسی پوشیده نیست که یکی از مهمترین اهداف جنگ رسانهای اخیر ضد دولت سوریه مانع تراشی در روند پیشروی آنها در عرصههای میدانی بویژه غوطه و ادلب است. رسانه های فریبکار در این عرصه به دنبال ایجاد واقعیتی جدید و مغایر با شرایط کنونی در راستای اهداف و مطالبات خود هستند و تلاش دارند به صورتی روشمند و برنامهریزی شده در عملکرد طرف مقابل و افکار عمومی ملت سوریه تاثیرگذار باشند.
**راهکارهای فریب رسانهای
شانتاژ تبلیغاتی و فریب رسانهای طرف مقابل در دو مرحله اساسی دنبال میشود که هر کدام از آنها زیرشاخههای فرعی برای خود دارند.
مرحله اول: سرکوب و سانسور اطلاعات واقعی و جلوگیری از رسیدن اطلاعات درست به سطح جامعه هدف:
1- نادیده گرفتن کامل و نپرداختن به حوادث میدانی یا تحولات سیاسی و اقتصادی مهم و حیاتی.
2- جلوگیری از امکان انتشار اطلاعات درست و منع آزادی عمل خبرنگاران و روزنامه نگاران.
3- عدم ایجاد فرصت برای تصویربرداری از حوادث مشخص و جلوگیری از نزدیک شدن روزنامهنگاران به مکان حادثه.
4- سانسور و کنترل رسانه های جمعی و تبلیغاتی
در این رابطه بیشتر بخوانید:
5- جلوگیری از انتشار اطلاعات به بهانه مسئولیت قضایی که غالبا با توجیههایی نظیر مغایرت با امنیت ملی دنبال میشود.
6- جلوگیری از شهادت شاهدان عینی نسبت به تحولات و وقایع
7- ترور شخصیتهای مطبوعاتی که اسناد و اطلاعات حساس و مهم در اختیار دارند و به دنبال انتشار آن هستند.
8- ترور معنوی و به زندان انداختن نظریهپردازان و روزنامه نگاران مخالف برای جلوگیری از انتشار اطلاعات درست.
9- خرید قلم اصحاب رسانه برای جلوگیری از درز اطلاعات درست در رابطه با یک حادثه، جریان، گروه یا دولت مشخص.
مرحله دوم: انتشار اطلاعات جعلی و هدفدار
این مرحله مبتنی بر انتشار اطلاعات و جزئیاتی است که برخی از آنها ممکن است درست باشد، اما برای رسیدن به اهداف مورد نظر در جنگ تبلیغاتی مورد سوء استفاده قرار میگیرد. این مرحله شامل بخشهای زیر است:
1- مختل کردن و تخریب وجهه شخصیتهای مهم رقیب.
2- جنجال تبلیغاتی و جنگ روانی برای تضعیف روحیه اردوگاه مقابل و کاهش اطمینان آنها به رهبران خود و موسسات آنها و ایجاد عدم اعتماد به نفس در دیدگاهها و تحلیلهای آنها.
3- اختلاف افکنی و ایجاد بحران و صفبندی در میان جامعه هدف.
4- ایجاد رقابتهای ساختگی درون ساختاری و تضعیف دو طرف در این رقابتها که گاه هر دو از رقبای اردوگاه هژمونیطلب هستند. این رقابت باعث فرسایش دو طرف به نفع جریان سلطهطلب میشود.
5- انتشار و گسترش شایعات و اطلاعات غلط، دروغین و هدفدار.
6- غرق کردن شهروندان در اطلاعات بدون اهمیت و بیاولویت. در این ترفند حجم گستردهای از اطلاعات در برابر مخاطب قرار میگیرد که تحلیل و ایجاد ارتباط بین آنها برای مخاطب مشکل است. به این ترتیب قدرت تحلیل و ارتباط دادن مخاطب در مورد حوادث مهم و اولویت دار گرفته میشود.
7- درز برخی اطلاعات محرمانه شبکه ها و منابع امنیتی از طریق عوامل نفوذی و شخصیتهای نزدیک به آنها.
**ابزارهای شانتاژ تبلیغاتی
ابزارهای شانتاژ تبلیغاتی را در دو محور کلی می توان بررسی کرد
محور اول: بازی با اطلاعات و اخبار
این محور شامل ایجاد تغییر و انحراف در اخبار و اطلاعات از طریق بازی با محتوای آنها و متون وارد شده در اخبار و تغییر معانی و اهداف آن است که از روشهای زیر قابل انجام است:
1- بازی با اولویتبندی و سازماندهی آنها و برجسته کردن برخی واقعیتها و اطلاعات.
2- نادیده گرفتن سابقه حوادث یا توصیف آنها به صورتی مغایر با واقعیت موجود.
3- ادغام و اختلاط میان اطلاعات واقعی و نادرست.
4- استفاده از الفاظ و اصطلاحات ویژه برای ایجاد تاثیر مورد نظر.
5- کم اهمیت کردن واقعیتها و انجام نظرسنجیهای فرمایشی.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
6- کم ارزش جلوه دادن برخی واقعیتها و اطلاعات.
7- گزینشی عمل کردن و جانبداری در انتخاب اطلاعات.
8- وارونه نشان دادن واقعیتها و چهره حوادث.
9- انحراف اطلاعات و جعل مضامین آنها.
10- انتشار اطلاعات بی ارتباط با حادثه مذکور و انحراف افکار عمومی
محور دوم: فریبکاری از طریق جعل تصاویر
این بخش مبتنی بر فریب افکار عمومی از طریق تصاویر و نشان دادن آنها به عنوان اسنادی برای باورپذیرتر کردن اخبار مورد نظر است. روشهای مورد استفاده در این بخش را میتوان در موارد زیر برشمرد.
1- فریبکاری از طریق تصاویر در نحوه گرفتن تصاویر یا تغییر مضمون آنها یا بازی با رنگها و اضافه کردن چهره اشخاص یا اشیاء یا حذف آنها. رسانه های فریبکار با وجود تغییراتی که در این تصاویر اعمال می کنند، آنها را به عنوان سندی برای اثبات ادعاهای خود منتشر میکنند.
2- فریب مخاطب با انتخاب تصاویر واقعی از یک شخص یا حادثه که البته از زاویه مشخص یا لحظه مشخص گرفته شده است. این اتفاق برای دادن اطلاعات گمراه کننده در رابطه با این شخص یا مواضع وی و یا حادثه مورد نظر استفاده میشود.
3- مونتاژ تصاویر و بازسازی مجدد آنها در راستای خدمت به اهداف رسانه های دروغ پرداز. موارد متعددی از این نمونهها در پروندههای سوریه و یمن قابل بررسی است که ذکر آنها مقاله مذکور را به درازا می کشاند.
**نتایج شانتاژ تبلیغاتی
جنگ رسانهای بر اساس راهکارهایی که به آنها اشاره شد، میتواند نتایج زیر را در پی داشته باشد:
1- استفاده از اطلاعات نادرست یا غلط میتواند تفکر انسانها را دچار اختلال کرده و حاکمیت را به فساد بکشاند.
2- جنگ رسانهای میتواند اهداف کشورهای رقیب را به شکست بکشاند.
3- ایجاد تزلزل در اعتماد به مبانی فکری و سیاسی و فرهنگی و امنیتی کشورهای هدف.
4- ایجاد شک و تردید و اتهام زنی به اشخاص یا مجموعههای مختلف در پرونده های امنیتی و سیاسی.
5- اختلال در محاسبات سیاسی و امنیتی و نظامی و بازی با آرمانهای جامعه هدف.
6- تاثیر پذیری در زمینه جنگ روانی و ایجاد سرخوردگی در طبقات جامعه هدف از طریق وارد کردن اطلاعات گمراه کننده.
7- ایجاد رویکردهای اشتباه و مفاهیم غلط در رابطه با مسائل حساس و تاثیر گذار در منطقه.
8- رفتار بر اساس برنامه کاری دشمن و فعالیت به نیابت از آن برای تحقق اهداف موردنظر دشمن.
9- از بین رفتن دیدگاه و تصورات موردنظر و اختلال در رویکردهای استراتژیک در برخی مسائل ملی.
10- تشتت تلاشها و تفرقه در پتانسیلها و منابع کشور در جهت اهداف نادرست که با گمراه کردن اولویت بندی ها صورت میگیرد.
11- تضعیف روحیه معنوی مردم و کاهش اعتماد آنها به رهبران و موسسات فعال در کشور.
12- ایجاد روحیه دروغین در میان طرفداران خود از طریق انتقال وجه اخبار و شایعات.
13- از بین بردن میزان اعتبار طرف مقابل.
14- فریب دائمی جامعه هدف باعث میشود آنها در پاسخ به مطالبات خواسته شده از سوی رهبران جامعه سستی به خرج دهند.