به گزارش مشرق، قراردادهای نظامی به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از تاریخ نیروهای مسلح هر کشور شناخته میشوند که در حوزههای گوناگون منعقد شده و برای دستیابی به تجهیزات مورد نیاز به سرانجام می رسند، این پیمانها میتوانند میان مجموعه ساخت تسلیحات (وزارت دفاع یا سازمانهای خصوصی) و نیروی عمل کننده داخل یک کشور یا در سطح بینالمللی بسته شوند و متعاقب آن، از پیچیدگیهای متفاوتی برخوردار باشند.
طبیعتا طرفین درگیر در این معاملات یا پیمانها به جهت رعایت مصالح ملی نهایت تلاش را به کار میبندند تا با بهرهگیری از بالاترین سطح کارشناسی، سلامت قرارداد را از همه لحاظ تضمین کنند.
در این میان گاهی ممکن است توافقها به سبب شرایط مختلف اعم از سیاسی و نظامی به مشکل خورده و ملغی شوند که هر دو طرف درگیر معمولا دچار آسیب فراوان خواهند شد، چراکه کشور خواهان، از دستیابی به تسلیحات مورد نیاز باز میماند و کشور فروشنده نیز از مبلغ، اما در برخی موارد این آسیب ها تنها متوجه یک طرف میشود و این دقیقا همان موضوعی است که ما درخصوص پیمان خرید جنگندههای F-۱۶ از آمریکا، قصد پرداختن به آن را داریم؛ قراردادی که در دوران حکومت پهلوی با ایالات متحده بسته و نهایتا در دولت بختیار (آخرین دولت ایران پیش از انقلاب) درست در روزهای پایانی عمر این دولت لغو شد که علاوه بر ضربات سنگین و جبرانناپذیر به شاکله نیروهای مسلح، موجب از دست رفتن سرمایههای ملی بسیاری گردید.
ما در این نوشتار، به طور خاص به داستان قرارداد جنگندههای F-۱۶ ایران اشاره خواهیم کرد تا در گذر تاریخ به فراموشی سپرده نشود.
پیش از شروع این مطلب میبایست تقدیر کنیم از دوست عزیزمان «محمدحسین جهانپناه» که ما را در تهیه بخشهایی از این گزارش یاری کرد.
* خرید از غرب؛ بازی دوسر برد
پیش از انقلاب اسلامی، حکومت شاهنشاهی با سرلوحه قراردادن خرید نسل جدید تسلیحات پیشرفته نظامی از کشورهای مختلف، سعی بر این داشت تا خود را به عنوان یک قدرت برتر منطقهای اثبات کرده و از سوی دیگر به جهت حفظ منافع بلوک غرب در خاورمیانه و ایجاد سپر دفاعی در برابر شوروی نقش به سزای خود را ایفا کند.
این خریدها که بعد اثر مثبت خود را در جنگ ۸ ساله نیز نشان داد، با صرف هزینههای بالایی همراه بود و منبع خوبی برای تامین درآمد قدرتهای بزرگ به شمار میرفت خصوصا آنکه با دکترین «نیکسون» عملا دست کشورمان برای خرید هر سلاحی [جز تسلیحات کشتار جمعی] باز گذاشته شده بود و به سبب درآمدهای بالای نفتی دهه ۵۰ خورشیدی، ایالات متحده در نظر داشت تا به جای کمک دفاعی به متحد اول منطقهای خود در خاورمیانه، با بهرهگیری از سود سرشار فروش تسلیحات به ایران، حجم مالی بالایی را روانه مجموعههای اسلحهسازی خود کند و متقابلا کشورمان نیز به سبب تهدیدات روزافزون بلوک شرق در منطقه و همچنین همسایه خطرناک خود «عراق»، از چنین روندی راضی به نظر می رسید، این موضوعات سبب انعقاد قراردادهای بسیاری گشت که در حوزههای مختلف زمینی، هوایی و دریایی منجر به ورود نسل جدیدی از انواع تسلیحات پیشرفته و بهروز گردید که البته صرفا منحصر به آمریکا نبود و گستره وسیعی از کشورهای غربی را شامل میشد.
* سرمایههایی که دود شد
اما این روند خرید که برخی با پرداخت پول کامل و برخی اقساط همراه بود، در نهایت دچار مشکلاتی شد. حجم وسیعی از این قراردادها با ارزش نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار لغو شد و این اتفاق، علاوه بر ضربه سنگین به ساختار نظامی کشور، به سبب لغو از سوی ایران، به صورت عمده موجب از دست رفتن سرمایههای مادی فراوانی شد که حجم عمدهای از آن هیچگاه به کشورمان بازنگشت و برای همیشه بلوکه ماند.
* همه آنچه دولت بختیار و بازرگان لغو کردند
از جمله قراردادهایی که در روزهای پایانی حکومت بختیار [به عنوان آخرین دولت در حکومت پهلوی] و البته ماههای ابتدایی دولت موقت بازرگان [پس از انقلاب] لغو شد، میتوان به قرار داد خرید ۱۶۰ فروند جنگنده F-۱۶، هفت فروند هواپیمای هشدار زودهنگام هوابرد (آواکس) E-۳، شانزده فروند جنگنده شناسایی RF-۴ و تعداد ۳۲ فروند جنگنده رزمی F-۴، چهار فروند ناوشکن کلاس کوروش (کلاس اسپروونس)، نزدیک به ۱۰۰۰ عراده تانک شیر ایران (چلنجر)، نفربرهای B.M.P، بالگردهای بل ۲۱۴ اس تی، سه فروند زیردریایی کلاس کوسه (تانگ)، تعداد مختلفی از انواع موشکهای هوا به هوا، هوا به سطح، ضدزره و... اشاره کرد که البته به این موارد باید تحویل ناقص برخی از خریدها همچون بالگردهای شینوک و سی کینگ، ناوچههای موشکانداز کلاس کمان و انواع تسلیحات توپخانه را اضافه کرد حال آنکه برخی از قراردادها در حوزه ارتقا و روزآمدسازی تجهیزات همچون پروژه شنود IBEX نیز رها شد و روند تامین قطعات یدکی مورد نیاز نیز بر هم خورد، ضمن آنکه مذاکرات برای خرید برخی تسلیحات جدید نظیر شناورهای سنگین و هواپیماهای F-۱۸ و تعداد بیشتری از هواپیماهای F-۱۴ به فراموشی سپرده شد و تمامی این رخدادها به صورت پلکانی و یک به یک با تحت شعاع قراردادن توان دفاعی، تضعیف بنیه ملی را در پی داشت که بعدا این بینظمیها اثرات خود را در آغاز جنگ ۸ ساله نشان داد و موجب مشکلات فراوانی شد.
مواردی که در بالا ذکر شد، قطرهای است از دریای بیکران سرمایه ملی که به سبب بیتدبیری و جو ناشی از شرایط انقلاب در بازه زمانی کوتاه و با تفکرات مختلف سیاسی اعم از کاهش خریدها برای جلوگیری از انقلاب تا عدم نیاز به ارتش انجام گرفت و ضرر آن دامنگیر کشور شد.
به همین علت است که امروز تنها امکان پیگیری و بازپسگیری مبالغ برخی از این سفارشها -که از سوی طرف مقابل لغو شده- ممکن است و اندک قراردادهایی که ترکش لغو پیمانهای نظامی به آنها برخورد نکرد، بعدها در طی جنگ تحمیلی -هرچند ناقص- تحویل کشورمان شد.
همانطور که در بالا نیز گفته شد، ما در این گزارش تنها به یکی از این قراردادها خواهیم پرداخت؛ قرار داد خرید F-۱۶ و شاهینهایی که هرچند در ابتدا برای ایران تولید شدند، اما در نهایت سر از جای دیگر درآوردند...
* «شاهین» چطور متولد شد
جنگنده بمبافکن F-۱۶ ساخت شرکت «جنرال داینامیکس» -بعدا لاکهید مارتین- (به انگلیسی General Dynamics F-۱۶ Fighting Falcon) و با عنوان «فایتینگ فالکن» (شاهین مبارز)، محصول دهه ۷۰ میلادی صنایع هوایی ایالات متحده است که با هدف طراحی یک هواپیمای سبک، ساده و ارزان قیمت جهت خدمت در تعداد بالا در نیروی هوایی کشور سازنده و همچنین صادرات متولد شد.
این جنگنده در اصل حاصل تفکرات جنگ ویتنام و کره بود که نیاز به یک هواپیمای توانمند در عرصه دفاع هوایی و اجرای عملیاتهای رهگیری با توانایی مانور بالا، قدرت رانش به وزن بیشتر، وزن سبکتر جهت چابکی مناسب، دید بهتر خلبان و بهرهگیری از تسلیحات پیشرفته جهت مقابله با هواگردهای شوروی را بیش از پیش نشان می داد.
این پرنده جدید، به سبب قیمت متناسب آن میتوانست در تعداد بالایی تحویل نیروی هوایی شود.
در آن زمان، ایالات متحده جنگنده F-۴ (فانتوم) را در اختیار داشت که اگرچه برای اجرای عملیاتهای مختلف هوا به هوا و هوا به سطح مناسب بود، اما نمیتوانست سطح انتظارات را در درگیریهای هوایی با نسل جدید هواپیماهای بلوک شرق -که به زودی وارد عرصه نبرد میشدند- برآورده کند و از سوی دیگر تولد جنگنده مکدانل داگلاس F-۱۵ (ایگل) نیز به سبب قیمت بالا و به طبع محدودیت در به خدمتگیری، پوشش دهنده همه نیازها نبود، لذا طرحی برای ساخت جنگنده نسل جدید از هواگردهای شکاری سبک و با توانایی بالا در صنایع هوایی این کشور شکل گرفت که منجر به ارائه دو پیش نمونه تحت عنوان YF-۱۶ فالکن از شرکت «جنرال داینامیکس» و YF-۱۷ کبرا از شرکت «نورثروپ» در سال ۱۹۷۲ گردید که نهایتا F-۱۶ پیروز این میدان شد و هواپیمای دیگر با تغییراتی، بستر نسل جدید هواگردهای ناونشین ایالات متحده با نام F/A-۱۸ گردید که تا به امروز در خدمت قرار دارند.
اولین پرواز هواپیمای F-۱۶ در تاریخ ۱۳ دسامبر ۱۹۷۳ و در پایگاه هوایی ادواردز واقع در کالیفرنیا به وقوع پیوست و اگرچه کمی بعد، سانحهای برای یکی از پیش نمونهها رخ داد، ولی این اتفاق منجر به ایجاد مشکلات اساسی در روند تصمیمگیری نیروی هوایی نشد و نهایتا در ماههای پایانی سال ۱۹۷۴، جنگنده F-۱۶ دیوار صوتی را در یک پرواز تمرینی شکست و رسما آمادگی خود را برای ورود به خدمت اعلام کرد.
جنگنده F-۱۶ یک هواپیمای تک سرنشین (در نمونه رزمی) مافوق صوت است که از یک دستگاه پیشرانه توربوفن جنرال الکتریک F۱۱۰-GE-۱۲۹ یا پرت اند ویتنی F۱۰۰-PW-۲۰۰ بنا بر نمونههای تحویلی (اینجا مدل C جنگنده) با مصرف سوخت معقول نیرو میگیرد که به آن توانایی دستیابی به سرعت حداکثری ۱.۲ برابر صوت در سطح دریا و ۲ برابر صوت در ارتفاع را میدهد، ضمن آنکه این موتور توانایی رساندن هواپیما تا حداکثر ارتفاع ۵۰ هزار پایی را داراست.
F-۱۶ که اساسا برای رهگیری هوایی در روز متولد شده بود، در حال حاضر قابلیت اجرای تمامی عملیاتها اعم از هوا به هوا، هوا به سطح و جنگ الکترونیک را در تمامی شرایط آب و هوایی شبانهروز داراست و با تعداد تولید ۴۵۰۰ فروند از سال ۱۹۷۶ تا به امروز، بیشترین هواپیمای ساخته شده بلوک غرب پس ازفانتوم و بعد از جنگ جهانی محسوب شده و در حال حاضر بیشترین نمونه تحت خدمت در جهان است به گونه ای که ۱۵% جنگندههای عملیاتی فعلی در سرتاسر کره خاکی را فایتینگ فالکنها تشکیل میدهند.
* مشخصات فنی
F-۱۶ از نظر ظاهری ۱۵.۰۶ طول، ۹.۹۶ عرض بال و ۴.۸۸ متر ارتفاع از سطح زمین دارد که میتواند با حداکثر حجم سوخت درونی و همچنین مخازن بیرونی به برد انتقالی ۴۲۲۰ کیلومتر دست یابد حال آنکه شعاع عملیاتی آن با ۱۰۰۰ پوند سلاح و بدون مخازن سوخت خارجی به ۵۵۰ کیلومتر میرسد همچنین توانایی سوخت گیری هوایی را نیز دارد.
«شاهین مبارز» در کنار بهرهگیری از مسلسل ام ۶۱ ولکان، از ۱۱ آویزگاه حمل تسلیحات در بخش زیرین بدنه، بالها و نوک بهره میگیرد که بر روی آنها میتوان انواع موشکهای هوا به هوای هدایت حرارتی و راداری شامل ایم ۹ سایدوایندر، ایم ۷ اسپارو، ایم ۱۲۰ امرام، آی آر آی اس-تی یا موشکهای خانواده پیتون اسرائیلی را حمل کند.
در بحث تسلیحات هوا به سطح، انواع بمبهای سقوط آزاد خانواده مارک، هدایت شونده لیزری پیووی، هدایت اپتیکی، هدایت ماهوارهای JDAM، بمب های دورایستا و حتی تسلیحات هستهای (صرفا برای ایالات متحده) قابل نصب است که به این موارد میتوان راکتاندازها و موشکهای هوا به سطح ازجمله ماوریک، هارپون، هارم و پنگوئن و انواع کروزهای دورایستا توسعه داده توسط کشورهای دارنده جنگنده را برای عملیاتهای ضدزمینی، ضدکشتی و ضد رادار افزود.
F-۱۶ برای درگیریهای نزدیک هوایی از یک آسمانه (کانوپی) حبابی شکل با دید بینظیر ۳۶۰ درجه بهره میبرد که در بین تمام جنگندههای ساخت غرب ممتاز است.
این آسمانه به نحوی طراحی شده که با خاصیت ارگانومیک داخل کابین هماهنگ است تا خلبان بیشترین آرامش را در شرایط عملیاتی داشته باشد ضمن آنکه بهرهگیری از فناوری Fly-By-Wire جهت هدایت برای نخستین بار در میان جنگندههای جهان که در کنار پایداری مناسب (اصطلاحا پایداری منفی) جنگنده مانورپذیری بالایی را موجب میگردد از این هواپیما اصطلاحا اسب کاری ساخته است که میتواند با هزینه تعمیراتی پایین و ساعت پروازی بالا در کنار نگهداری ساده و فاصله بین پروازهای کم آن را برای عملیات در هر شرایطی آماده سازد.
ساختار حفاظتی جنگنده با بهرهگیری از انواع غلافهای جنگ الکترونیک پیشرفته و هدفگذاری تسلیحات در تمام شرایط آب و هوایی به همراه رهاکنندههای چف و فلیر (شراره و باریکه) به آن قابلیت نفوذ در سنگینترین شرایط رزمی و همچنین مختل از اغتشاشات الکترونیکی را میدهد.
رادار این هواپیما در نسل جدید از نوع آرایه فازی است که علاوه بر توانایی بالا در شناسایی اهداف هوایی (شناسایی ۱۰ هدف) قابلیت دید به پایین جهت انجام ماموریتهای هوا به سطح و بهرهگیری در عملیاتهای ضد کشتی را داراست ضمن آنکه با توانایی نقشهبرداری از سطح زمین و هماهنگی با ناوبری ماهوارهای جهت پروازهای ارتفاع پایین، ایمن و عمقی، خلبان را در اجرای ماموریت توانمند میسازد که به این موارد باید قابلیت بهرهگیری از انواع تسلیحات همچون موشکهای هدایت راداری فراتر از میدان دید یا سلاحهای هماهنگ با غلافهای هدفگذاری روز و شب را افزود.
ساختار بدنه هواپیما از جنس آلیاژ آلومینیوم به طور خاص و همچنین استیل و تیتانیوم است که با آیرودینامیک فوقالعاده، توانایی مانورپذیری بینظیری را در محدوده +۹ جی تا -۴.۵ جی (شتاب گرانش) و پرواز در زوایای حمله بالا را میدهد که این مورد محقق نمیشود مگر با بهرهگیری از موتور قدرتمند با توانایی رانش به وزن بالا و همچنین شکل سازهای «فایتینگ فالکن» به گونهای که در میان خلبانان آن رسم بر این است که میگویند: «شما با هواپیما پرواز نمی کنید بلکه هواپیما با شما پرواز می کند.»
کابین جنگنده نیز علاوه بر شرایط مناسب برای خلبان از حداقل نشاندهندهها و بهرهگیری از نمایشگرهای کریستال مایع (MFD) جهت آرامش روانی و یک نمایشگر سر بالا (HUD)، قابلیت بهرهگیری از کلاههای هوشمند خلبان و سامانههای دید در شب به همراه اهرم هدایتی مناسب بهره میگیرد و در شرایط اضطراری نیز صندلی پرتاب شونده صفر–صفر «مارتین بیکر»، امنیت خلبان را تامین کرده و آن را نجات میدهد.
علاوه بر این موارد، طراحی بخش بال و دم، ساختار مناسب بدنه جهت عبور هوا، چتر کُندساز و ارابه فرود قدرتمند، از دیگر ویژگیهای این هواگرد است.
* ایران؛ اولین خواهان «شاهین مبارز»
F-۱۶ به سبب قیمت مناسب و قابلیت نگهداری عالی، به خدمت کشورهای مختلف جهان ازجمله بحرین، بلژیک، شیلی، دانمارک، مصر، یونان، اسرائیل، اندونزی، عراق، اردن، مراکش، هلند، نروژ، عمان، پاکستان، لهستان، پرتغال، رومانی، سنگاپور، کره جنوبی، تایوان، تایلند، ترکیه، امارات و ونزوئلا در آمده است ضمن آنکه پیشتر به عنوان اجاره در خدمت نیروی هوایی ایتالیا بوده و در کشور سازنده نیز علاوه بر خدمت رزمی، در تیم آکروجت (نمایش پروازی) «تاندربرد» نیز پرواز میکند و حتی برنامهای برای فعالیت در نیروی دریایی آمریکا نیز وجود داشت.
این جنگنده همچنین حداقل ۱۰ مدل گوناگون و بلاکهای مختلف را به خود دیده که شامل نسخه دو کابین آموزشی (با توانایی رزمی) نیز شده و برخی کشورها نمونههای مختص به خود را تحویل گرفتهاند از جمله آنکه امارات نسل جدید این هواپیما را در بلاک ۶۰ و از نمونه F-۱۶E خریداری نموده است که از مخازن سوخت تطبیقی جهت افزایش برد در کنار بدنه و از نسل جدید رادار و سامانههای هدفگذاری بهره میگیرد یا رژیم صهیونیستی نیز نمونه F-۱۶I را با ویژگیهای مورد نیاز و بنا بر توان تاسیسات هوایی داخلی خود تغییر داده است.
این جنگنده که حتی نمونه های هدف هوایی را جهت بهره گیری برای تست سامانههای پدافندی و موشکی دارد، با جنگنده روسی MiG-۲۹/۳۵ (فالکروم) و Mirage ۲۰۰۰ در یک کلاس است که بارها هریک در رقابت گوناگون جهت فروش به دیگر کشورها شرکت جستهاند.
F-۱۶ علاوه بر این موارد، به عنوان بستری برای ساخت بومی جنگنده همچون نمونه میتسوبیشی اف ۲ در ژاپن بوده است.
از فعالیتهای رزمی این هواپیما نیز به صورت کوتاه میتوان به حضور در عملیات طوفان صحرا (جنگ اول خلیج فارس)، جنگ عراق و افغانستان، جنگ اعراب و اسرائیل، تقابلهای مرزی بین ترکیه و یونان، پرواز بر فراز مناطق ممنوعه عراق و لیبی، دفاع هوایی کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، جنگ کوزوو، جنگ سوریه، درگیریهای بین هند و پاکستان و مبارزه با شورشیان مواد مخدر در آمریکای لاتین اشاره کرد که در آخرین نمونه، یک فروند از جنگندههای پیشرفته F-۱۶I رژیم صهیونیستی ملقب به Sufa یا طوفان توسط سامانه پدافند هوایی سام ۵ سوریه سرنگون شد.
در میان همه این کشورها، «ایران» نیز خواهان در اختیار گرفتن F-۱۶ بود و ازجمله اولین خریداران آن به حساب میآمد.
در ادامه به ماجرای انعقاد قرارداد، دلایل خرید و نهایتا لغو پیمان خرید این جنگنده مابین ایران و آمریکا خواهیم پرداخت.
* شاهینهای فراموش شده
با آغاز دهه ۵۰ شمسی و در پی افزایش قیمت نفت، درآمد سرشار مالی به خزانه کشورمان وارد شد و در همین زمان نوعی بازی تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه شکل گرفت که کشورهای متحد ناتو (بلوک غرب) و کشورهای حامی شوروی (بلوک شرق) را در مقابل یکدیگر قرار داد.
در این میان شاه ایران با هدف تبدیل کشور به یک قدرت مطلق منطقهای و ایستادگی در برابر تفکرات کمونیستی و پانعربیسم، خریدهای بسیاری را از کشورهای مختلف آغاز کرد تا جایی که حتی متحدان غربی نیز از اهداف اصلی حکومت پهلوی و تهیه این حجم از تسلیحات پیشرفته متعجب شدند.
متعاقب این اتفاقات نیروی هوایی، برنامه عظیمی را در جهت روزآمدسازی خود دنبال میکرد که یکی از اجزای آن به خدمتگیری نسل جدید هواپیماهای رهگیر یعنی F-۱۶ بود.
ایران اولین سفارش دهنده خارجی این هواپیما بود که به تازگی در رقابت با جنگنده سبک نیروی هوایی ایالات متحده پیروز گشته بود.
* بزرگترین قرارداد نظامی تاریخ ایران
این برنامه نوسازی برای نیروی هوایی نخست منجر به خرید هواپیماهای رهگیر F-۱۴ (تامکت) گردید که تنها در ایران و کشور سازنده خدمت کرد.
سپس با هدف جایگزینی جنگندههای سبک F-۵ (تایگر) برنامه خرید F-۱۶ (فایتینگ فالکن) از آمریکا در نظر گرفته شد و نهایتا جهت افزایش توان هوایی و حضور در مناطق دریایی بنا بود تا نسخه زمینپایه هواگرد در حال توسعه F-۱۸ با نام F-۱۸L (هورنت) خریداری شود که البته سنای آمریکا با این مورد به شدت مخالفت کرد، اما در نهایت پس از ارسال درخواست ایران مبنی بر خواست خود و موافقت مجلس سنای آمریکا، در تاریخ ۲۷ اکتبر ۱۹۷۶ (۵ آبان ۱۳۵۵) قراردادی با نام PEACE ZEBRA به ارزش ۳.۴ میلیارد دلار جهت خریداری ۱۶۰ فروند جنگنده F-۱۶ از نوع تک سرنشین رزمی A و دو سرنشین آموزشی B از بلاک ۵ و ۱۰ بین ایران و آمریکا منعقد شد که به موجب آن تحویل این هواپیماها از زمستان ۱۳۵۸ و با یک فروند در ماه آغاز و نهایتا با افزایش به ۴ فروند در ماه در پاییز سال ۱۳۶۲ به پایان میرسید.
این بزرگترین قرارداد نظامی تاریخ ایران تا آن زمان و به صورت یکجا بود و جهت اجرای این برنامه، جمع کثیری از خلبانان و متخصصان زمینی برای آموزش به آمریکا اعزام شدند و برخی از تجهیزات لازم شامل دستگاههای تست موتور، راه اندازهای زمینی، موشکهای هوا به هوای سایدوایندر L و مقداری از قطعات یدکی وارد ایران شد، ضمن آنکه شماره سریال ۰۳۰۸-۷۸ تا ۰۴۶۷-۷۸ در ساختار نیروی هوایی ایالات متحده برای این هواپیماها در نظر گرفته شد و تا زمان وقوع انقلاب، ۵۵ فروند از این هواپیماها از نوع F-۱۶A رزمی (بلاک ۵ و ۱۰) [ ۴۷ فروند] و F-۱۶B آموزشی (بلاک ۵) [۸ فروند] یا در مراحل پایانی ساخت و تست خود قرار داشتند و یا در خط تولید به سر میبردند.
طبق برنامه، قرار بود تا این ۱۶۰ فروند جنگنده با مرکزیت پایگاه هشتم شکاری اصفهان و سپس پایگاه پنجم شکاری امیدیه خدمت خود را آغاز کنند و با پایان فعالیت جنگندههای F-۵ (تایگر) و تبدیل شدن آنها به هواگردهای آموزشی، کم کم در سایر پایگاههای دارنده تایگر خدمت کنند.
از سوی دیگر با روند آغاز یا رو به رشد ساخت پایگاههای شرقی همچون بیرجند و زاهدان، بنا بود تا بخش دیگری از این هواپیماها که در خرید بعدی قرار داشت، در این مناطق حساس نقش سپر دفاعی را در مقابل نیروهای شوروی حاضر در افغانستان ایفا کنند.
به همین منظور، در مرداد ۵۷ ایران از خواست خود برای خرید ۱۴۰ فروند دیگر از این هواپیما پرده برداشت به این شرط که آنها را در مراکز هواپیماسازی ایران (هسا) واقع در شاهینشهر اصفهان مونتاژ کند و اندکی بعد نیز به تامین کننده منطقهای این هواپیما [به جهت ارز آوری] تبدیل شود که به دلیل شرایط کشور در سال منتهی به انقلاب اسلامی هیچ گاه به سرانجام نرسید و قرارداد در حد همان ۱۶۰ فروند باقی ماند و تفکر مونتاژ هواپیما و تامین منطقهای برای دیگر کشورها نیز به شرکت آسالسان ترکیه رسید.
F-۱۶های ایرانی از رادار وستینگهاوس AN/APG-۶۶ بهره میبردند و از نظر حمل تسلیحات میتوانستند موشکهای هوا به هوای هدایت حرارتی نسل جدید AIM-۹L سایندوایندر را حمل کنند، ضمن آنکه جهت ماموریتهای هوا به زمین، توانایی رهاسازی انواع بمبهای سقوط آزاد و بمبهای لیزری با بهرهگیری از غلاف مربوطه هدفگذاری را در کنار شلیک موشکهای هوا به سطح AGM-۶۵ ماوریک را داشتند.
این هواپیماها میتوانستند در غالب شرایط آب و هوایی و به صورت محدود شبانه نقش ایفا کنند. آنها همچنین توانایی سوختگیری هوایی جهت افزایش برد را داشتند، ضمن آنکه طبق قرارداد، اگر هریک از طرفین آن را لغو میکردند پول پرداختی عینا بلوکه شده (برای فروشنده) یا به خریدار بازمیگشت.
همچنین جهت پشتیبانی مناسب از این ناوگان عظیم و بهینهسازیها در گذر زمان، بندهای لازم پیش بینی شده بود تا طرف آمریکایی همواره ملزم به تامین نیازهای جنگندههای F-۱۶ در کنار ارائه بستههای ارتقاء روزآمد باشد.
اما شرایط در نهایت به آن شکل که باید، پیش نرفت و حتی یک فروند از این جنگندهها وارد کشورمان نشد و هرآنچه ساخته شده بود به خریدار دیگری تحویل داده شد.
آموزش کرو پروازی و زمینی به صورت نیمه کاره رها گردید و اندک تجهیزات وارد شده نیز به کشوری دیگر فروخته یا به حال خود رها شد.
اما چرا این اتفاق افتاد و چطور چنین رخداد هولناکی گریبانگیر کشورمان شد که منجر به از دست رفتن تمامی پیش پرداخت های این قرارداد گردید؟
* قراردادهایی که مثل آب خوردن دود می شوند
در ماههای منتهی به انقلاب اسلامی، همه چیز تحت شعاع قرار گرفت که از جمله آن میتوان به قراردادهای نظامی گسترده ایران با سایر کشورها اشاره کرد منتهی در تمامی این زمانها به جز روزهای پایانی حکومت پهلوی، غالب سران سیاسی و نظامی بر اجرای دقیق خریدهای تسلیحاتی اتفاق نظر داشتند، اما این روند تداوم چندانی نیافت.
چرا که در نیمه بهمن ماه ۱۳۵۷، دولت آمریکا با در نظر گرفتن شرایط ایران ازجمله ناپایداریهای سیاسی، امکان عدم تامین مادی به سبب اعتصابهای گسترده شرکت نفت و برهم خوردن روند ارسال پرداختهای قرارداد و نهایتا احساس خطر از به کارگیری این سلاحهای پیشرفته در حکومتی متضاد سیاستهای ایالات متحده، خواهان کاهش یا لغو برخی از مفاد آن بود و جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا، خود یکی از اصلیترین موافقان این تصمیم به شمار میرفت.
* لغو قراردادها؛ آخرین اقدام دولت بختیار
در این سو اما به دلیل فشار روزافزون نیروهای انقلابی و همچنین برخی مذاکرات پشت پرده، دولت بختیار به جهت دادن امتیاز، خارج شدن از مخمصه موجود و همچنین کاهش تنشها، با هدف بیان توجه به دیدگاههای عمومی مبنی بر خرج کمتر درآمدهای نفتی در راه خرید اسلحه، تصمیم به لغو و کاهش برخی از قراردادها در قامت دولت رسمی و وقت ایران گرفت.
به این منظور در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ (یک روز پیش از تشکیل دولت موقت جمهوری اسلامی ایران) و مطابق با سوم فوریه ۱۹۷۹ در تهران، نشستی بین مقامات دولت ایران و دولت آمریکا برگزار شد که به موجب آن، قرارداد خرید ۱۶۰ فروند هواپیمای F-۱۶، هفت فروند هواپیمای آواکس E-۳A و ۱۶ فروند جنگنده شناسایی RF-۴E با تمامی جزییات و تجهیزات به طور کامل لغو و سایر موارد از جمله موشک های هوا به هوا، ضدکشتی، هوا به سطح، انواع تسلیحات توپخانه ای و ضدزره، در کنار ناوهای کلاس کوروش و زیردریاییهای کلاس کوسه کاهش محسوسی پیدا کرد.
این اقدام که به سبب استقرار دولت بختیار به عنوان حکومت قانونی ایران ثبت گردید، موجب از دست رفتن داراییهای فراوانی از جمله تمامی پرداختهای کامل یا پیش پرداختها مطابق قراردادهای پیشین شد و عملا آسیب فراوانی را به کشور وارد کرد اما این تمام ماجرا نبود.
* خسارت چند میلیارد دلاری با یک تصمیم
پس از استقرار دولت موقت [بازرگان] و با هدف انقلابیگری، شعار تعطیلی ارتش سر داده شد و از این روی باقی قراردادها نیز با تفکر اینکه نیازی به آنها نیست و ما با کسی سر جنگ نداریم، لغو یا به حال خود رها شد تا جایی که «سپهبد آذربرزین» از فرماندهان نیروی هوایی در زمان رژیم پهلوی و نخستین فرمانده نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در کتاب خاطرات خود با نام «فرماندهی و نافرمانی»، در خصوص قراردادهای باقی مانده از حکومت پهلوی مینویسد:
«مدتی پیش از انقلاب آمده بودند یک ماده به قراردادها اضافه کرده بودند که اگر یکی از طرفین، این قرارداد را کنسل کند، اگر ایران باشد، مبلغ پیش پرداختی که تا قبل از تحویل پرداخت کرده است از بین میرود و اگر دولت آمریکا زیر قرارداد بزند، باید معادل مبلغی که ما پیش پرداخت کردهایم روی آن پول بگذارد و به ما پس دهد.
این قرارداد را نوشتیم و همه هم گفتند که عادلانه است، دو طرفه است. اما نمیدانستند که ما در مملکتمان آدمهایی داریم که کارهایی میکنند که بقیه نمیفهمند.
چهارمین روز نخستوزیری بازرگان بود، من را هم دعوت به کار کرده بود که ضمن اینکه فرمانده نیروی هوایی باشم، مشاور عالی نخستوزیر در امور دفاع و امنیت ملی هم باشم.
صبح داشتم میرفتم اداره، دیدم که دکتر یزدی در رادیو اعلام کرد که دولت ایران تمام قراردادهایش را با دولت آمریکا فسخ کرد.
بقیه که میشنوند چیزی نمیگویند و میگویند بارکالله! اینها نمیدانند که چه خبر شده، نخستوزیر هم نمیداند چه شده، هیچکس نمیدانست.
تلفن را برداشتم و به بازرگان گفتم که شما خبر را شنیدی؟ گفت چه خبر؟ گفتم الان یزدی اعلام کرد که دولت ایران یک طرفه قراردادهایش را با آمریکا فسخ کرد.
گفتم این مسئله فقط در مورد نیروی هوایی نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار خسارت میشود. حالا من در مورد نیروی زمینی و بقیه نمیدانم. گفت: بیا اینجا.
رفتم سراغش، نشستم و کاغذ گذاشتم و قرارداد رو توضیح دادم که اگر یک طرفه فسخ شود، کل پولی که دادهایم بدون بازگشت، به آمریکاییها میرسد.
تلفن کرد به یزدی گفت: آقا این چی بوده؟ من ناسلامتی نخست وزیرم، من باید این اعلامیه رو بدانم یا نه؟ خلاصه نمیدانم بین اینها چه گذشت که گوشی را گذاشت زمین.
بازرگان رفت پیش [امام] خمینی، به من هم گفت اینجا باش تا من برگردم. رفت و ماجرا را به [امام] خمینی گفت. [امام] خمینی هم گفت بگو حرفش را پس بگیرد.
او هم نمیدانست که چه شده. آمد در دفتر من را صدا کرد و گفت آذربرزین یک افسر که در مورد این قرارداد مطلع باشد را بفرست برود پیش یزدی.
«صفیری» که الان در واشنگتن است یکی از افسرهای عالی فنیمان بود که رئیس بسیاری از پروژهها بود. به او گفتم که شما با دکتر یزدی برو آنجا. او مذاکراتی میکند، شما هم شرکت کنید. مسئله را به او گفتم. رفت آنجا و به فاصله ۲۴ ساعت به من تلفن کرد. گفت این یزدی میرود درون اتاق، من را بیرون مینشاند، من داخل اتاق نمیروم، بنابراین کاری از دست من برنمیآید!
به بازرگان گفتم و او را برگرداندم. یزدی رفت آنجا، حرفش را هم نتوانست پس بگیرد و با کمال رشادت پولها را به باد داد.»
[توضیح: ابراهیم یزدی در دولت موقت ابتدا معاون نخست وزیر و سپس وزیر امور خارجه شد]
اندکی بعد، ابراهیم یزدی به این صحبتها واکنش نشان داد و با استناد به متن قرارداد ۱۴ بهمن ماه ۱۳۵۷، آن را فاقد وجاهت قانونی دانست اما بنا بر خاطرات «برژینسکی» [مذاکره کنندگان آمریکایی حاضر در الجزایر با دولت موقت و پیش از تسخیر سفارت آمریکا در تهران] به نظر میرسد که مقامات این کشور از احترام به قراردادهای فروش تسلیحات سخن گفتهاند، اما با تمامی این تفاسیر و توجه به رخ دادن این اتفاق در حکومت قبلی، احتمالا با مذاکرات سیاسی امکان تغییر متن قرارداد وجود داشت خصوصا آنکه در ادامه همین تفاهمنامه ذکر شده است که طرفین در جولای ۱۹۷۹ جهت مذاکره دقیق با یکدیگر دیدار میکنند و همین موارد میتوانست به توضیحی به جهت آنکه رخدادهای سابق در حکومت قبلی به ضرر منافع ملی ایران تمام شده و بار دیگر باید بازبینی شود به نتیجه بهتری منجر شود اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه با افتخار از لغو باقی قراردادها سخن به زبان آمد تا جایی که ابراهیم یزدی در مصاحبهای از تمایل ایران به بازپس فرستادن جنگندههای F-۱۴ به سبب هزینه بالای آنها صحبت کرده است! که البته مورد مخالفت شدید مقامات وقت قرار گرفت.
این گونه رخدادها که تقریبا در اکثریت موارد از سوی مقامات کشورمان صورت گرفت عملا دست ایران را در جهت بازپسگیری سرمایههای داده شد بست و اگرچه به احتمال بالا آمریکا نیز از تحویل تجهیزات خریداری شده به ما سرباز میزد اما حداقل امکان شکایت و پیگیری در مجامع بین المللی وجود داشت.
ضمنا در خصوص سایر کشورها، در صورت عدم لغو، امکان پیگیری وجود داشت و نمونه بارز آن دنبال کردن غرامت تسلیحاتی از بریتانیا است که توسط این کشور تحویل نشد و یا حداقل ممکن بود در گذر زمان همچو تحویل ناقص برخی محموله های نظامی در میانه جنگ به کشورمان برسد.
حکایت لغو قراردادهای نظامی که با عنوان دادن امتیاز جهت جلوگیری از انقلاب اسلامی یا ظاهری انقلابیگری اما با نتیجه ضربه به ساختار و تمامیت ارضی کشور، بدون هیچ تفکر صحیحی و بدون برنامه درست -که در مقطعی چند ماهه صورت پذیرفت و احتمالا هیچگاه از ماهیت دقیق برخی فرازهای آن مطلع نخواهیم شد- جز خیانت آشکار نمیتواند چیز دیگری باشد.
* به نام ایران، به کام اسرائیل
پس از لغو قرارداد F-۱۶ها توسط ایران، قیمت تمام شده برای هر فروند از هواپیماها برای شرکت جنرال داینامیکس بالا رفت و این مجموعه تحت فشار بالایی قرار گرفت، اما از سوی دیگر بنا بر قرارداد PEACE MARBLE I بین ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) بنا بود تا ۷۵ فروند از جنگندههای F-۱۶ تحویل این رژیم شود، لذا بلافاصله ۵۵ فروند هواپیمای تولیدی برای ایران که مراحل پایانی ساخت خود را میگذراندند -یا در خط تولید قرار داشتند- خریداری جدید پیدا کرده و آماده ارسال به سرزمینهای اشغالی شدند و کمی بعد نخستین فروند از آنان در تیر ماه ۱۳۵۹ در پایگاه هوایی «رامتا دیوید» به زمین نشست.
فالکنهای اسرائیلی خیلی زود وارد چرخه عملیاتی شدند و با نام عبری Netz به معنای «شاهین»، نخستین شکار خود با این هواگرد و نخستین شکار تاریخ این جنگنده را ۲۸ در آوریل ۱۹۸۱ با هدف قرار دادن بالگرد سوری به دست آوردند و کمی بعد در ۷ ژوئن ۱۹۸۱ نیز با شرکت چندین فروند از آنان در عملیاتی موسوم به «اپرا»، نیروگاه اتمی عراق با نام «تموز» -که چندی پیش از آن توسط جنگنده های فانتوم ایرانی در ابتدای جنگ بمباران شده بود- را نابود ساختند.
این هواپیماها در عمر عملیاتی نزدیک به ۳۷ ساله خود، همواره به عنوان دست برتر توانمند در برابر جنگندههای ساخت شوروی کشورهای عربی عمل کردند و توانستند چندین پیروزی هوایی را به دست آورده و عملیاتهای مختلفی را در جنوب لبنان یا بر فراز فلسطین به انجام برسانند، ضمن آنکه ۱۰ فروند از آنان نیز طی حوادث مختلف از دست رفت و امروزه آنچه باقی مانده است در حال آماده به پرواز اما خارج از خدمت قرار دارند تا با یافتن یک مشتری جدید (احتمالا کرواسی) فروخته شده و حیات دیگری را تجربه کنند.
از باقی ۱۶۰ فروند جنگنده سفارش ایران، تعدادی هم به مصر تحویل داده شد و برخی نیز با انجام تغییرات، به خدمت نیروی هوایی آمریکا درآمد، البته به جز ۵۵ فروند ابتدایی، از مابقی، تنها یک شماره سریال وجود داشت و عملا پا به خط تولید نگذاشته بودند اما برنامههای ساخت برای آنان به سمت و سوی دیگر خریداران رفت.
در پایان نیز لازم به ذکر است که همانطور که گفته شد، هیچ هواپیمای F-۱۶ تحویل ایران نشد و آنچه مبنی بر تصاویر در شبکههای اجتماعی موجود بوده و گاه به نادرستی به آن استناد میشود، تصویری است از ماکت معروف مرحوم فریبرز شَمّاس که سالها به عنوان تصویر تنها فالکن ایرانی دست به دست می شود.
ضمن آنکه پس از سفر سردار مصطفی محمدنجار وزیر دفاع دولت نهم به ونزوئلا، اخباری در شبکههای مجازی ذکر شد که این کشور مایل به فروش ۲۱ جنگنده F-۱۶ دست دوم خود به ایران است حال آنکه این رخداد از اساس غیرممکن است چرا که به دلیل مفاد قراردادهای نظامی، امکان ارائه تسلیحات به کشور ثالث بدون اجازه فروشنده وجود ندارد و احتمالا این کشور تنها به جهت فشار سیاسی به آمریکا برای تامین قطعات یدکی ناوگان قدیمی و فرسوده خود دست به ارائه چنین خبری زده است که البته این جنگنده احتمالا به زودی و به طور کامل با جنگنده روسی سوخو ۳۰ در ونزوئلا جایگزین خواهد شد.