ساختمان PEC تیم ملی یک مرکز محرمانه است.

به گزارش مشرق، مرکزی که کی‌روش با اصرار زیاد و نظارت بر خرید همه دستگاه‌ها ساخت، برای دریافت هزینه‌ها با فدراسیون فوتبال جنگید و برای تجهیزش با مرکز پزشکی فدراسیون وارد دعوا شد و حتی زهره هراتیان، رئیس این مرکز را متهم کرد که پول تیم ملی را گرفته، همان جایی که قاطعانه برای در اختیار تیم ملی ماندن‌اش ایستاد و حالا از تمرین کردن بازیکنان‌اش در آن راضی است. Performance elite center همان جایی است که کارلوس کی‌روش مغز متفکر تیم ملی خوانده و برای ارتقای روند آماده‌سازی تیم ملی از آن استفاده می‌کند و گفته می‌شود تجهیزات آن در حد بزرگ‌ترین باشگاه‌های اروپا است. با این حال کسی چیزی از این مرکز مهم می‌داند؟ جز اندکی نه.

بازیکنان ملی‌پوش لیگ ایران هر هفته راهی این مرکز می‌شوند، ۲۴ ساعت، بیشتر یا کمتر، زیر نظر مربیان تیم ملی هستند، تصویرهایی از حضور آن‌ها در تمرین‌ها منتشر می‌شود، گاهی خبرنگاران به مرکز راه داده می‌شوند و با همه این‌ها هیچ‌کس نمی‌داند در این مرکز دقیقا چه اتفاقی می‌افتد. چند تصویر کلی که حرکات ساده بازیکنان تیم ملی را نشان می‌دهد، یا چند عکس از یک سالن بزرگ با روکشی از چمن مصنوعی در بخشی از آن، بازیکنانی که حرکات نرم انجام می‌دهند، تصاویری از دوچرخه‌های ثابت که چند آبی‌پوش روی‌شان نشسته‌اند، جز این‌ها هیچ چیز از مرکز PEC منتشر نشده. حتی حضور خبرنگاران از رسانه‌های مختلف هم راز معماهای عمارت کارلوس کی‌روش را نگشوده. اما واقعا در این مرکز که گویا برای کی‌روش اهمیت زیادی دارد، چه اتفاقاتی می‌افتد؟


رمزگشایی از روی تصاویر
تصاویر نشان می‌دهند امکانات کاملا عادی است. مرکز PEC یک سالن بزرگ دارد که امکانات تمرین‌های فیتنس و بازیابی ریکاوری در آن قرار دارد. کف زمین در بخشی از این سالن را با چمن مصنوعی پوشانده‌اند که بازیکنان بتوانند تمرین‌های ریکاوری را در آن‌ها انجام دهند. در بخشی دیگر دستگاه‌هایی شبیه به دوچرخه‌های ثابت وجود دارد که تمرین کردن بازیکنان روی آن‌ها هم از جمله تصاویر مجاز این مرکز است. جز این‌ها یک رختکن آبرومند حالا در اختیار بازیکنان ملی‌پوش است و سونا و استخر و جکوزی که احتمالا لازمه هر نوع ریکاوری است هم به آن‌هایی که به مرکز PEC راه داده شده‌اند نشان داده شده است. همه این‌ها امکانات و تجهیزاتی عادی برای یک تیم فوتبال است. امکاناتی که معمول است و نه خارق‌العاده. اما در مقایسه با گذشته تیم ملی و حالای بسیاری از تیم‌های باشگاهی ایران، همین مرکز یک مرکز فوق‌العاده است. مرکزی تر و تمیز و منظم با افرادی که آمادگی ارائه خدمات مستمر به بازیکنان ملی‌پوش را دارند و شرح وظایف همگی‌شان کاملا مشخص است. این‌ها همه چیزهایی است که از مرکز تمرینی تیم ملی به بازدیدکننده‌ها و حتی به خبرنگاران و عکاس‌ها نشان داده شده است. یک مرکز معمولی با اموری کاملا معمولی که صرفا برای ریکاوری بازیکنان راه‌اندازی شده آن‌قدر ارزش نداشت که کی‌روش با اصرار ملی‌پوش‌هایش را هر هفته از هر کجایی به تهران بکشاند و دوباره آن‌ها را برگرداند؟


چرا کی‌روش هیچ توضیحی نداد؟
سرمربی تیم ملی اولین بار در برنامه ۹۰ از برنامه‌اش برای داشتن هفتگی بازیکنان ملی‌پوش گفت. از این که می‌خواهد تعدادی از بازیکنان را که برای‌شان برنامه‌ریزی کرده برای بازیابی و تمرینات ذهنی در اختیار داشته باشد. از سرمربی‌های تیم‌های لیگ برتری هم خواست که به پشتوانه تجربه‌ و تخصص‌اش به او اعتماد کنند. موضوعی که می‌توانست برای کی‌روش و تیم‌ملی چالش‌برانگیز باشد، چرا که باشگاه‌ها و سرمربیان‌شان حق داشتند بازیکنان خود را نگه دارند و براساس قواعد از دادن بازیکن به تیم ملی خودداری کنند. راهی که کی‌روش برای داشتن بازیکنان انتخاب کرد هم راه دشواری بود. او حاضر نشد توضیح بیشتری بدهد و حتی با سرمربیانی که اجازه خروج بازیکنان را مشروط به گفت‌وگو با کی‌روش کرده بودند هم حاضر به مذاکره نشد. در واقع او خواست‌اش را در نهایت با مذاکره‌های فدراسیون فوتبال بدون دادن اطلاعات بیشتر به کرسی نشاند. رفتاری که البته شبیه به رفتارهای لجوجانه دیگر او بود اما گذشت زمان نشان داد او قصد ندارد درباره کارهایش در این مرکز توضیح بدهد. بازدیدکننده‌های این مرکز کاملا مانند بازدیدکننده‌های موزه‌ها، هدایت می‌شوند و جاهایی از پیش‌ تعیین‌شده را که بیشتر شامل امکانات فیزیوتراپی و فیتنس است می‌بینند، به آن‌ها توصیه می‌شود کی‌روش دوست ندارد آن‌چه در مرکز اتفاق می‌افتد به بیرون درز کند و البته خود او هم وقتی در برابر سوالی درباره تمرین‌های ذهنی قرار می‌گیرد کلی‌گویی می‌کند.


ذهن‌ها چطور آماده می‌شوند؟

بخشی از رازهای کی‌روش اما در همان کلی‌گویی‌ها نهفته است. بازیکنان تیم ملی از نظر او با همین تمرین عادی یک روزه هم بخشی از آمادگی ذهنی حضور در جام جهانی را کسب خواهند کرد. تصور کنید احمد عبدالله‌زاده که باشگاه‌اش در اهواز است با چه چیزی روبه‌رو است: هر هفته بعد از بازی تیم‌اش، بلیت از همان محل بازی به مقصد تهران در اختیارش‌ قرار می‌گیرد، به مرکزی می‌رود که قصد همه آماده کردن او برای جام جهانی است، با بیشترین احترام با او برخورد می‌شود، تمرین‌هایی ساده یا غیرساده انجام می‌دهد، دوباره بلیت برگشت به اهواز را می‌گیرد و به تیم‌اش برمی‌گردد. در واقع احتمالا بخشی از برنامه کی‌روش به همین سادگی است: ذهن بازیکنان معطوف به جام جهانی و خودش هم مراقب باشد. در واقع حتی حضور در یک مرکز فیزیوتراپی ساده به صورت هفتگی هم تاثیرگذار است، هرچند که به نظر می‌رسد آن‌چه کی‌روش انجام می‌دهد بیش از این‌ها است. از جمله کارهای ساده دیگری که برای آماده کردن بازیکنان انجام می‌دهند، استفاده از ویدئوهای فوتبالی است. بازیکنان در تمرین‌شان مثل جلسات آنالیز به فیلم دیدن نمی‌نشینند و توضیحات را نمی‌شنوند بلکه مثلا وقتی تمرین‌شان را روی دوچرخه ثابت شروع می‌کنند ویدئوی استارت‌های انفجاری سریع‌ترین بازیکنان دنیا را می‌بینند. گفت‌وگو نه بین مربی و بازیکنان بلکه بین خود بازیکنان شکل می‌گیرد. آن‌ها هستند که درباره چطور بازی کردن روبه‌روی جوردی آلبا با هم صحبت می‌کنند.


دستگاهی که سرعت تصمیم‌گیری بازیکنان را می‌سنجد
کی‌روش آمادگی ذهنی و چابکی بازیکنان در تصمیم‌گیری را در مرکز پک آنالیز و با تمرین‌هایی آن‌ها را تقویت می‌کند و این از جمله معدود تمرین‌هایی است که شاهد بیرونی هم داشته است: بازیکنان تیم ملی به نوبت روبه‌روی یک دستگاه قرار می‌گیرند. این دستگاه چند چراغ دارد که به صورت تصادفی و هر بار یکی از آن‌ها با سرعت‌های مختلف روشن می‌شود. در دو سوی آن هم دو چراغ دیگر همراه با دو تشک قرار دارند. بازیکن باید دستش را روبه‌روی چراغ روشن بگیرد و به این ترتیب حسگرهای دستگاه حضور دست را ثبت می‌کنند و چراغ دیگری روشن می‌شود. بعد از چند تکرار در نهایت یک چراغ قرمز روبه‌روی بازیکن قرار می‌گیرد. بازیکن فریاد می‌زند: RED. بعد از فریاد توپی به سمت بازیکن پرتاب می‌شود و یکی از دو چراغ بالای تشک‌های دو طرف دستگاه هم روشن می‌شود. بازیکن هم‌زمان باید هم توپ را نگه دارد و هم چراغ روشن را ببینند و توپ را به تشک مربوط به این چراغ بزند. این دستگاه سرعت تصمیم‌گیری بازیکنان را اندازه‌گیری می‌کند. همان عاملی که دغدغه این روزهای کی‌روش است و او بهبود آن را برای بازی‌های پرفشاری مثل ایران- اسپانیا و ایران-پرتغال حیاتی می‌داند. یکی از دو ماموریت ویژه حسین اجاقی، سرمربی تیم ملی ووشو در کنار تیم ملی هم همین است. او وظیفه بالا بردن چابکی بازیکنان ملی‌پوش ایران را بر عهده دارد و می‌تواند حدس زد که ماموریت دوم او بالا بردن روحیه جنگندگی ملی‌پوشان است.


چه کسی کجا است؟
به جز حسین اجاقی، دستیارهای دیگر کی‌روش هم شرح وظایفی مشخص دارند. سرمربی حتی اگر در دفتر کارش در مرکز حاضر باشد معمولا به صورت مستقیم در تمرینات حاضر نیست و در دفترش مشغول به کار دیگری است. روزهای حضور بازیکنان، میکو و دیگو دو دستیار کی‌روش روزهای شلوغی را پشت سر می‌گذارند. آن‌ها بیشتر از دیگران در تعامل با بازیکنان هستند و دیگران هم هر کدام سهمی در تمرین دادن بازیکنان دارند. نقش مربی دروازه‌بان‌ها و البته سباستین در تمرین‌ها کم‌رنگ است. سباستین، همان کسی که حضورش در مرکز جنجال‌آفرین و پسرخوانده کی‌روش نامیده شد، فیزیوتراپی را بر عهده دارد. حضور کی‌روش در میان بازیکنان معمولا حضوری چند دقیقه‌ای و صرفا برای سرکشی است. او صرفا نظارت می‌کند که همه چیز طبق برنامه پیش رفته باشد.

منبع: از روزنامه سازندگی