سرویس سیاست مشرق - عباس عبدی، فعال اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه شرق که پیرامون التهابات اخیر، بویژه در بحث نرخ ارز انجام شده گفته است: برخی از افراد درون ساختار هیچ علاقهای ندارند به این نکته اذعان کنند که رابطه دولت به معنای عام با مردم دچار یک اختلال جدی و عام شده است. حتی مردم انتظارات خود را هم نمیتوانند بیان کنند، مسیر ساده و در دسترسی برای بیان انتظارات و گرفتن پاسخ از طرف سیستم وجود ندارد، بهخصوص که سیستم به شکلی در حل مسائل اساسی دو پاره هم شده است.
به نظر من تا این دو موضوع حل نشود، هیچ کدام از مسائل حل نمیشود. از یک طرف میگویند دلار پنجهزارتومانی است، از آن طرف صف چندکیلومتری مردم در مرز ورود به ترکیه را میبینیم که رفتهاند و خرید کردهاند. حتی قیمت بنزین هم مسئله مهمی شده است؛ از یک طرف میگویند بنزین در ترکیه حدود لیتری هشت هزارتومان است و حملونقل قابل قبولی دارد اما این طرف جرئت ندارند قیمت را ٢٠٠ تومان بالاتر ببرند. همه اینها مسئولیتش در درجه اول بر عهده سیستمی است که نمیتواند رابطه درستی را با مردمش برقرار کند تا بتواند تصمیمات اساسی بگیرد.»
این صحبتها اما در حالی است که وضع موجود و زوایای آن مثل التهابات نرخ ارز، حساس شدن جامعه درباره مسائل روشنی مثل پیامرسانهای خارجی، قیمت سوخت، کندی حرکت دولت و غیره تماماً دستپخت حامیان ستادی رئیسجمهور روحانی و اصلاحطلبان است.
و اگرچه دولت دچار کندی و تعلل و اشتباه است اما حساس شدن افکار عمومی نسبت به این مسائل را بایستی در رفتارهای اصلاحطلبان جست نه در چیز غیر قابل اثباتی به اسم اختلال در روابط دولت و مردم!
مگر این همان دولتی نیست که با پروپاگاندا و تعاریف اهورایی اصلاحطلبان در سال ۹۶ بیش از ۲۳ میلیون رأی مردم را به خود جذب کرد و از دوره قبلی خود نیز بیشتر رأی آورد!؟
اکنون آیا معقول است که گفته شود چنین دولتی توانایی دیالوگ با مردم را ندارد!؟
و یا همینطور مگر فهرست اصلاحطلبان در شورای شهر تهران با حمایت همین دولت به یک پیروزی صد در صدی نرسید!؟ چگونه است که بانیان آن لیست اکنون مدعیاند که سیستم رئیسجمهور روحانی توانایی گفتوگو با مردم را ندارد!؟
*چه کسانی بر آتش التهابات میدمند!؟ / منجنیقهایی با هدف «دروازهبانی نامشروع خبر»
میتوان با عباس عبدی موافق بود که فضای ایجاد شده درباره بسیاری از اتفاقات روز کشور، غیر واقعی و حبابگونه است. مثلا میتوان با او موافق بود که افزایش نرخ سوخت بصورت پلکانی یکی از وظایف عقلانی دولت است که سال به سال بایستی بر اساس مبانی صحیح انجام شود و تعلل در آن به دلیل فشار افکار عمومی صحیح نیست. و همینطور ازدحام قشرهایی از مردم در مرز ترکیه علیرغم اینکه ادعا میشود مردم اوضاع اقتصادی خوبی ندارند یک واقعیت جالب است.
اما نکته و حرفی اصلی که عباس عبدی به آن اشاره نمیکند، اینجاست که این حساسسازیها و ایجاد حبابها تماماً در ستاد جریان سیاسی خاص پخت و پز شده و در دامن افکار عمومی قرار گرفته است.
جالب است که همواره بر سر چیزهایی جنجال شکل میگیرد و ایجاد حساسیت میشود که اصلاحطلبان میخواهند.
مثلا چرا درباره مرگ یک اسنوبرد باز جوان که به تازگی در محل پیست دچار ایست قلبی شد [۲] خبری از جنجال نیست!؟
چرا برای اتوبوسی جمعی از روحانیون و استادان دانشگاه که چندی قبل در مسیر عتبات عالیات دچار سانحه شده و تنی چند از آنان کشته شدند، مانند حادثه چندی قبل اتوبوس سربازان کسی مرثیه نمیخواند؟
چرا درباره سقوط یک هواپیما در ایران از سوی سلبریتیها و محافل نزدیک به اصلاحطلبان دهها تحلیل درباره ناامیدی مردم ایران، سیاه بودن اوضاع ایران و فرسوده بودن ناوگان هوایی کشور ارائه میشود اما هیچیک از این افراد و محافل درباره سقوط سه هواپیمای نظامی آمریکا تنها ظرف ۲ روز [۳] هیچ حرفی نمیزنند و تحلیل یا نظری ندارند!؟
دلیلش ساده است...
در فضای سیاسی و اجتماعی این روزهای ایران اسلامی، مقولاتی که بتوان از رحِم آنها چیزی در جهت سیاهنمایی از اوضاع کشور و یا در جهت منافع اصلاحطلبان بیرون کشید بلافاصله در منجنیقهای چپها قرار میگیرد و به سمت افکار عمومی پرتاب میشود.
بقیه مقولات از جانب جریان چپ هیچ ارزش خبری نخواهند داشت و خوب یا بد اما کأنه در ایران رخ ندادهاند.
از همین رو بود که برخی محافل تحلیلی، با رصد رفتارهای اصلاحطلبان و مقولات مورد علاقه آنها از ۶ سال قبل دریافتند که پای یک «اعتراض ظالمانه خیابانی» علیه نظام در میان است و بوی این دستپخت خیلی وقت بود که از مطبخ اصلاحات به مشام میرسید.
تحلیلی که اگرچه غیر واقعی مینمود اما پیشلرزه آن در دیماه ۹۶ رخ داد و جمعیتی به خیابانها ریختند که اگرچه گفته شد گرسنهاند و مشکلات اقتصادی دارند! اما بعدها طبق آمار رسمی وزارت کشور مشخص شد که ۶۰ درصد از دستگیرشدگان آنها شاغل بودهاند و ۷۰ درصد شعارهای جمعیت نیز سیاسی بوده است نه اقتصادی.
*جامعه و نظام ایران در چه شرایطی قرار دارند!؟ / البته اگر «جریان خاص» بگذارد...
وقتی با حقایق و فکتهای پیشگفته به تماشای جامعه فعلی ایران بنشینیم و بدانیم که گلوگاههای بایکوت اخبار خوب و پمپاژ اخبار بد و منفعتطلبانه کجا هستند؛ آنگاه است که میتوان قضاوتی واقعیتر درباره نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم داشت.
جامعه و نظام جمهوری اسلامی ایران هماکنون در هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای خود در حال تثبیت امنیت مردم است، اقتصاد خود را به جایگاه هجدهمین اقتصاد جهانی رسانده است، هژمونی ایدئولوژیک خود را در بیرون از مرزهایش نیز گسترانیده است، اتکای حیاتی خود را به درآمد نفتی به کمترین میزان رسانده است، میزان بیکاری خود را کاهش داده است، ضریب جینی یا همان شاخص عدالت اقتصادی در ایران هماکنون رتبهای بهتر از آمریکا و چین دارد [۴] و ...
و هیچ گسل قومی و جمعیتی و شکافی هم میان جامعه و بین مردم و حکومت اسلامی وجود ندارد.
چه اینکه اگر گسلی وجود میداشت، نظام جمهوری اسلامی ایران حتی به یک مورد از توفیقات ملموس اشاره شده هم دست پیدا نمیکرد و این سؤال هم برای آقای عبدی ایجاد نمیشد که چرا مردم ایران میتوانند در یک شرایط اقتصادی امن به ترکیه سفر کنند؟
در پایان لازم به توضیح است که اگرچه گسلی در ایران اسلامی دیده نمیشود اما اگر ستاد جریان سیاسی خاص در توطئه خود برای القای «اعتراض ظالمانه» به ذهن کسانی از مردم موفق شود و لرزه اصلی بعد از پیش لرزه دیماه ۹۶ را ایجاد کند؛ آنگاه بایستی به معادلات جدید اندیشید!
***
۱_http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=۱۸۵۲۲۸