کد خبر 851388
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۰

هر فردی که دوست داشته باشد از ما کتاب به امانت بگیرد فقط کافی است اسم و مشخصات خود را بگوید و یک تلفن همراه به ما بدهد تا در دفتر ثبت شود. ما به او یک کارت می‌دهیم که...

گروه فرهنگ و هنر مشرق - با آن ماشین قرمز رنگ جذاب و دلفریب، زیر نم‌نم رگبار باران بهاری روبروی یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های منتهی به میدان ونک ایستاده و منتظر دوستان اهل کتاب خود بودند، آن‌هایی که می‌آمدند تا کتاب‌هایشان را بدهند و کتاب‌های جدید به امانت بگیرند، از کجا؟ از کافه کتاب سیار تیتیل.  

 
شاید جالب باشد بدانید که می‌توانید هر روز بعد از ظهر در کوچه پس‌کوچه‌های تهران، کنار بر و بچه‌های کافه تیتیل ساعت‌ها کتاب بخوانید یا کتاب‌های کتابخانه‌ خود را پس از مطالعه به این کافه کتاب سیار بدهید تا در مدت زمان اندکی دست‌به‌دست میان مردم بچرخد.
  در روزهایی که آمار کتاب‌خوانی در کشورمان  چندان دلگرم‌کننده‌ نیست و جامعه نشر از کاهش مخاطبان و مشتریان خود دل‌نگران و ناراحت است، سه جوان با تکیه بر توان و تجربیات خود آستین همت بالا زده‌اند و به دنبال رواج کتاب و کتاب‌خوانی در میان مردم هستند.

آن‌ها با جمع‌آوری سرمایه‌ای اندک یک فولکس T3 قرمز رنگ خریدند و پشت آن را به کتابخانه‌ای سیار تبدیل کردند تا بتوانند با گشت‌وگذار در شهر، به افراد علاقه‌مند به مطالعه، کتاب امانت بدهند.


 
فکر و ایده‌ای جذاب که خیلی زود نتیجه داد و کافه تیتیل اکنون به یکی از پرمخاطب‌ترین کافه‌های سیار تهران تبدیل شده است، کافه‌ای که گردانندگان آن فارغ از دغدغه‌های اقتصادی، به دنبال ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی در میان مردم هستند.
 
شما در کافه کتاب تیتیل علاوه بر امانت گرفتن کتاب می‌توانید انواع قهوه، دم‌نوش و نوشیدنی‌های سرد را به همراه کاپ‌کیک و کوکی‌های خانگی و دست‌ساز سفارش دهید و در کنار مطالعه کتاب از نوشیدنی‌های خوشمزه هم لذت ببرید.
 
قصه از کجا شروع شد؟
کوروش اسماعیلی، مصطفی رسولی و محمدرضا حیدری سه ایده‌پرداز اصلی کافه کتاب تیتیل هستند که از تابستان سال ۹۶ با ۸۵ میلیون تومان سرمایه اولیه، مراحل اولیه اجرای این طرح را آغاز کردند. این سه که از کارمندان یک شرکت در حوزه نفت و گاز هستند، هر روز صبح‌ تا عصر به اداره می‌روند و بعد از ساعت کاری از ساعت ۵ تا ۱۰ شب در یک مکان جدید کافه کتاب تیتیل را برپا می‌کنند.
   
کوروش اسماعیلی به سابقه رفاقت سه‌نفره‌شان از سال ۹۲ اشاره می‌کند و می‌گوید: «همیشه در ساعت ناهار درباره یک کار جدید مشارکتی صحبت می‌کردیم و پیش از این کافه سیارهای مختلفی در سطح شهر دیده بودیم که ایده‌های موفقی را اجرا کرده بودند، ما دوست داشتیم کاری شبیه یک کافه سیار داشته باشیم اما به دنبال تفاوت و ایجاد کار نو و جدید بودیم. از سوی دیگر دوست داشتیم در حوزه کتاب کاری انجام بدهیم که دیده شود و خیلی اتفاقی یک روز که درباره ایده‌مان با همدیگر صحبت می‌کردیم، دیدیم می‌توانیم بخشی از فولکس را به عنوان کتابخانه و بخش دیگر آن را به عنوان کافه استفاده کنیم و اینگونه قصه کافه تیتیل شکل گرفت.»

از شکل‌گیری ایده اولیه در مرداد ماه سال ۹۶، سه ماه طول کشید تا طراحی داخلی و خرید تجهیزات مختلف مورد نیاز کافه کتاب تکمیل شود. رایزنی با ناشران و کتابفروشان و مراکز فرهنگی مختلف برای دریافت کتاب و تبلیغ و اطلاع‌رسانی درباره ماهیت و هدف راه‌اندازی تیتیل آغاز شد و به طور رسمی در آبان ماه سال ۹۶ کافه کتاب تیتیل با ۱۵۰ جلد کتاب در موضوعات مختلف، فعالیت‌های خود را شروع کرد.
 
کوروش درباره علت انتخاب نام تیتیل برای کافه کتاب می‌گوید: «تیتیل در زبان گیلکی به معنای سنجاقک است و از آنجایی که ما می‌خواستیم هر روز از جایی به جای دیگر برویم، تیتیل عنوان مناسبی است چراکه دائم از این سوبه‌سوی دیگر می‌پرد.»
   


رایگان کتاب بخوانید
یکی از ویژگی‌های اصلی کافه کتاب تیتیل، امانت کتاب است و این یعنی اینجا از خرید و فروش کتاب خبری نیست. مصطفی رسولی درباره این ایده می‌گوید: «هدف اصلی ما این بود که بتوانیم با کافه تیتیل کتاب را به صورت گردشی و چرخشی به دست مخاطبان مختلف در سطح شهر برسانیم. راستش را بخواهید هیچ وقت به فروش کتاب فکر نکردیم و از همان ابتدا ایده ما امانت کتاب به صورت رایگان بود. البته ابتدا درباره بازگشت کتاب‌ها نگران بودیم زیرا خیلی از افرادی که کتاب‌ها را می‌بردند، دیگر نمی‌آوردند اما به مرور و با آشنایی مردم با تیتیل این نگرانی برطرف شد.»
 
«از ما کتاب قرض بگیر، لطفا بخون و برگردون» این نوشته با گچ سفید روی تابلوی سیاه رنگ ۲۵ در ۳۰ سانتی‌متری روبروی کتاب‌های کتابخانه گذاشته شده است. کتابخانه‌ای که با ۱۵۰ کتاب فعالیت خود را آغاز کرده بود حالا حدود سه هزار جلد کتاب به عنوان منبع دارد که از میان آن‌ها حدود ۴۰۰ تا ۷۰۰ کتاب هر روز در دل کافه کتاب سیار جابجا می‌شود.

کوروش درباره آینده‌ای که برای کافه کتاب تیتیل ترسیم کرده‌اند هم برایمان می‌گوید: «دوست داریم مشارکت مردم و ناشران با کافه تیتیل روزی آنچنان قوی شود که در منبع ما حدود ۱۰ هزار جلد کتاب در موضوعات مختلف وجود داشته باشد تا بتوانیم هر کتابی که مخاطب ما نیاز داشت به دست او بدهیم. وقتی تعداد کتاب‌هایمان زیاد باشد می‌توانیم گستره فعالیت تیتیل را از تهران خارج کنیم و به شهرهای دیگر هم برویم و کتاب را در سراسر کشور ترویج دهیم.»
   
مشتری‌های هر روزه کتاب
همچنان که در هوای نمناک اردیبهشت فنجان قهوه‌ام را سر می‌کشم، بار دیگر نگاهم به تابلوی سیاه‌رنگ کنار کتابخانه می‌افتد؛ «با هدیه دادن کتاب، چای مهمان ما باشید». کمی آن‌سوتر زوجی جوان در حالی که تعدادی کتاب در دست دارند به سمت کافه تیتیل می‌آیند و با محمدرضا مشغول صحبت می‌شوند، مجید امیری در حالی که کتاب را به محمدرضا می‌دهد، می‌گوید: «امروز عصر که از سرکار به خانه برمی‌گشتم کافه کتاب تیتیل را دیدم و به همسرم گفتم که خوب است تعدادی از کتاب‌هایمان را به این کافه هدیه بدهیم تا افراد دیگری هم از فرصت خواندن آن‌ها بهره‌مند شوند.»
 
همسرش هم ادامه می‌دهد: «ایده جالب و جذابی است، ما الان می‌توانیم کتاب‌هایی که پیش از این خوانده‌ایم را به این کتابخانه هدیه بدهیم و در مقابل کتاب‌هایی را که نخوانده‌ایم را به امانت بگیریم و پس از مطالعه به آن‌ها بازگردانیم، بنظرم این چرخش کتاب خیلی جذاب است.»
 
او در ادامه صحبت‌هایش به همسرش نگاه می‌کند و در حالی که می‌خندد، می‌گوید: «البته در کنارش می‌توانیم چای رایگان هم بنوشیم.»
 


محمدرضا درباره حضور مستمر برخی مشتریان کافه توضیح می‌دهد: «ما مشتریان ثابت زیادی داریم که برخی از آن‌ها که عضو صفحات ما در فضای مجازی هستند، با پیگیری اخبار و برنامه‌های روزانه گاهی در هفته چندین نوبت به ما سر می‌زنند، کتاب‌هایی که خوانده‌اند را پس می‌دهند و کتاب‌های جدید می‌گیرند و این شیوه کاری برای ما خیلی امیدوارکننده است.»
 
او به یکی از مشتریان ثابت هر روزه‌شان هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «خانمی هست که منزلش حوالی دارآباد است، او هر روز حوالی ساعت ۶ بعد از ظهر به محلی که ما در آن مستقر هستیم و از طریق صفحه اینستاگرام اطلاع‌رسانی کردیم می‌آید، یک کتاب برمی‌دارد و تا ساعت ۱۰ شب آن کتاب را می‌خواند و اگر فرصت نکند با خود به خانه می‌برد و فردا برمی‌گرداند.»

محمدرضا درباره شرایط امانت کتاب توضیح می‌دهد: «هر فردی که دوست داشته باشد از ما کتاب به امانت بگیرد فقط کافی است اسم و مشخصات خود را بگوید و یک تلفن همراه به ما بدهد تا در دفتر ثبت شود. ما به او یک کارت می‌دهیم که هر زمان کتاب را مطالعه کرد آن را به ما پس می‌دهد تا چرخ‌های گردش کتاب بچرخد و با این شیوه خوشبختانه تاکنون ۳۰ درصد کتاب‌ها به کتابخانه برگشته است.»
   


کار خیر در کنار کار فرهنگی
اما شاید جالب باشد بدانید که کافه کتاب سیار تیتیل فقط به فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی کمک نمی‌کند بلکه اهداف بزرگتری را پیش روی خود دیده و به دنبال تحقق آمال و آرزوهایی است که از روز اول در گروه سه‌نفره‌شان ترسیم کرده‌اند.
 
در هفته نویسندگان و مترجمان زیادی به دعوت کافه تیتیل و گاهی به صورت خودجوش و بدون هماهنگی در کافه حضور پیدا می‌کنند. آن‌ها علاوه بر اینکه کتاب‌های خود را به کافه هدیه می‌کنند و جلسات کتاب‌خوانی می‌گذارند، تعدادی از آثارشان را امضا می‌کنند. کوروش و مصطفی و محمدرضا اما با جداکردن کتاب‌هایی که توسط نویسندگان و مترجمان امضا شده است به هدف والاتری فکر می‌کنند.
 
کوروش دراین‌باره می‌گوید: «در نظر داریم زمانی که تعداد این کتاب‌ها زیاد شد نمایشگاه عام‌المنفعه برگزار کنیم و این کتاب‌ها که با امضای نویسندگان کتاب‌ها است بفروشیم و مبلغش را صرف امور خیریه در مسایل مختلف کنیم. خوشبختانه تابه‌حال ۶۰ کتاب امضا شده جمع‌آوری کرده‌ایم که امیدواریم تعداد آن‌ها هرچه زودتر بیشتر شود.»
 
یکی دیگر از کارهای جالب کافه تیتیل این است که درآمد اولین شنبه هر ماه خود را به امور خیریه اختصاص می‌دهند. کوروش درباره این فکر و ایده توضیح می‌دهد: «از ابتدای فعالیت خود با موافقت سه نفره‌مان تصمیم گرفتیم یک روز در ماه درآمد خود از کافه را برای صرف در کارهای خیریه هزینه کنیم. این کار خیلی در روحیه ما تاثیر گذاشته و برکت زیادی به کسب و کار ما داده است و گاهی مشتریان که از این موضوع مطلع می‌شوند کمک بیشتری به ما می‌کنند و به همین دلیل از تصمیمی که گرفته‌ایم خوشحالیم.»
 


ساعت نزدیک هشت شب است، دل آسمان باز می‌شود و ابرهای سیاه کم‌کم جای خود را به آسمان پرستاره می‌دهند. موزیک آرامی از کافه کتاب پخش می‌شود. مشتری‌ها یکی یکی از راه می‌رسند و بعد از سفارش نوشیدنی به سراغ کتابخانه می‌آیند. جمعیت بیشتر می‌شود و محمدرضا به کمک کوروش می‌رود که داخل فولکس مشغول آماده کردن سفارش مشتری‌ها است.
   
مصطفی دفتر امانت را باز کرده و درباره کتاب‌ها به چند نفری که اطرافش هستند، توضیح می‌دهد. از دور به چشم‌های مشتاق جوان‌ها نگاه می‌کنم که با هیجان در کتاب‌های مقابلشان به دنبال عناوینی هستند که سراغش را از مصطفی می‌گیرند. دلگرم می‌شوم به این همه ذوق و اشتیاق، به جوان‌هایی که اگرچه مسایل اقتصادی و درآمدزایی برایشان اهمیت دارد اما دغدغه کتاب‌خوانی بیش از هر چیز دیگری برایشان مهم است، آنقدر مهم که همه آرزویشان بزرگتر کردن کتابخانه‌شان و افزایش کتاب‌های آن در دل یک فولکس نقلی قرمزرنگ است... / ایبنا