اروپایی ها طی پنج سال اخیر دست کم در دو سند راهبردی خود تلویحا و تصریحا بر تعریف روابط جدید با جمهوری اسلامی اشاره و تاکید کرده اند که این روابط باید مستقل از شرکایی چون آمریکا باشد.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

************

دستبند جدید آورده‌اند!


حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
 
 سران سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در واکنش به خروج آمریکا از برجام که سه‌شنبه شب به وقت تهران، رسما از سوی ترامپ اعلام شد، بیانیه‌ای صادر کرده و در پوششی فریبکارانه ضمن تاکید بر تعهد خود به برجام خواستار ادامه روال فاجعه‌بار قبلی شده‌اند!


با این تفاوت که این بار سه کشور یاد شده همان نقش مخرب آمریکا را بی‌کم و کاست بر عهده داشته باشند، بخوانید!


۱- در بیانیه مشترک انگلیس، فرانسه و آلمان آمده است:
«از ایران می‌خواهیم در مقابل تصمیم آمریکا خویشتنداری کند»! یعنی در مقابل عهدشکنی آمریکا هیچ واکنشی نشان ندهد! و تاکید کرده‌اند- بخوانید دستور داده‌اند!- که:«ایران بایستی به تعهداتش در چارچوب برجام پایبند باشد و مطابق با الزامات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ( IAEA ) کاملا همکاری کند»! یعنی انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و آمریکا با خروج از برجام، آنهم بعد از مکیدن شیره آن، هیچ خطایی مرتکب نشده است! و ایران ملزم است با خویشتنداری- بخوانید پذیرش این زورگویی- به تعهدات خود در برجام کماکان پایبند باقی بماند! ... و چنانکه گویی برای یک نظام حکومتی دست‌نشانده خود نسخه می‌پیچند! تصریح کرده‌اند که: «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید قادر باشد بدون هیچگونه منع و محدودیتی به کار نظارت و راستی‌آزمایی طولانی(!) خود ادامه دهد»!


سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در ادامه بیانیه خود خطاب به آمریکا هم توصیه‌ای داشته‌اند ! بخوانید، خنده‌دار است، البته خنده‌ای تلخ! آورده‌اند: «از آمریکا می‌خواهیم که دستاوردهای منع گسترش سلاح هسته‌ای حاصل از برجام را از طریق اعمال بخش‌های مهم این توافق حفظ کند»! تصور می‌کنید که حفظ کدام بخش‌های مهم برجام را از آمریکا خواسته‌اند؟! لغو تحریم‌ها؟ گشایش روابط تجاری و بانکی؟ حتما ‌اشتباه می‌کنید! یکبار دیگر توصیه آنها به آمریکا را بخوانید.«دستاوردهای منع گسترش سلاح هسته‌ای»...


به بیان دیگر یعنی اینکه آقای ترامپ، اگرچه از برجام خارج شده‌ای و دیگر هیچ مسئولیتی نسبت به انجام تعهدات خود نظیر لغو تحریم‌ها و روابط بانکی و... ندارید، ولی درخواست می‌کنیم که در پیشگیری از بازگشت فعالیت هسته‌ای ایران به شرایط قبل از برجام کوتاهی نفرمایید! و با جدیت از محدودیت‌های منجر به نابودی برنامه هسته‌ای ایران دفاع کنید!


۲- حالا سؤال این است و حتما می‌پرسید که این سه کشور اروپایی در مقابل این همه تاکید بر حفظ و تداوم تمامی محدودیت‌هایی که برجام علیه کشورمان اعمال کرده بود، چه امتیازی قرار است به ایران بدهند؟! بخوانید!
در بخش‌های پایانی بیانیه آمده است: «در حالی که برجام باید حفظ بشود(!) ایران بایستی در مقابل سایر مسائل مهم مورد نظرمان پاسخگو باشد»! خب، این مسائل مهم چیست؟ در بیانیه آمده است:
«تعهد ما نسبت به حفظ امنیت کشورهای همپیمان و شرکایمان در منطقه بدون قید و شرط است و ایران باید به‌گونه‌ای معنادار نگرانی ما درباره مسائل منطقه مخصوصا در سوریه و عراق و یمن را رفع کند! و در خصوص برنامه موشک‌های بالستیک خود نیز پاسخگو باشد»!


هنوز تمام نشده، باز هم بخوانید! در خاتمه بیانیه آورده‌اند «درباره برخی از مقررات برجام که پس از سال ۲۰۲۵ خاتمه می‌یابد بایستی یک چارچوب طولانی مدت تعریف شود»!


۳- چرا ترامپ از برجام خارج شد؟ نکته‌ای است که در ادامه همین یادداشت به آن خواهیم پرداخت، ولی اکنون سؤال این است که بهانه ترامپ برای خروج از برجام چه بود؟ همه خواسته ترامپ که آشکارا حاکمیت و موجودیت جمهوری اسلامی ایران را نشانه رفته و به همین علت با مخالفت شدید جمهوری اسلامی روبرو شده بود، در سه بند خلاصه می‌شد، اول؛ محدودیت تسلیحات موشکی ایران، دوم؛ دست کشیدن ایران اسلامی از حمایت جبهه مقاومت و سوم؛ حذف محدودیت زمانی برجام (بند موسوم به غروب برجام) از سال ۲۰۲۵ که زمان پایانی محدودیت‌های برجام است به محدودیت ابدی و مادام‌العمر! ترامپ اصرار داشت که این سه خواسته آمریکا به برجام اضافه شود و تهدید می‌کرد که در غیر این‌صورت از برجام خارج خواهد شد! این سه خواسته آمریکا همانگونه که به‌وضوح قابل درک است، یعنی تبدیل ایران به لقمه‌ای آسان که حتی از سوی کشورهای فکسنی و دست‌چندمی نظیر عربستان و یا تروریست‌های وحشی و خونریزی مانند داعش قابل بلعیدن باشد!
حالا یک بار دیگر به آنچه در بیانیه سه کشور اروپایی انگلیس و فرانسه و آلمان آمده است بازگردید و آن را مرور کنید، این سه خواسته آمریکا ، دقیقا و بی‌کم و کاست در بیانیه پیشنهادی سه کشور اروپایی آمده و بر آن تصریح نیز شده است.


۴- خدای مهربان سایه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملت‌های مسلمان و محرومان و مستضعفان جهان مستدام بدارد که هر جا همه «مو» دیده‌اند ایشان از «پیچش مو» خبر داده‌اند و به قول خواجه شیراز:
سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده‌فروش از کجا شنید؟  
حضرت آقا دیروز در اجتماع پر شور اساتید و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان فرمودند:
«من به این سه کشور (انگلیس و فرانسه و آلمان) هم اعتماد ندارم و می‌گویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر می‌خواهید قراردادی ببندید، تضمین واقعی و عملی بگیرید و الا فردا اینها هم همان کار امروز آمریکا را به شیوه دیگری خواهند کرد... اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، ‌اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید و گرنه نمی‌شود به این شکل حرکت را ادامه داد».


۵- دیروز در نوشته کوتاه نگارنده باعنوان «ترامپ تفاله برجام را پاره کرد!» (در ستون نکته روزنامه)آمده بود؛ «آمریکا در حالی از برجام خارج می‌شود که ده‌ها امتیاز نقد از ایران گرفته است، برنامه هسته‌ای کشورمان را نابود کرده است و نه فقط به هیچیک از تعهدات خود در برجام عمل نکرده و تحریم‌ها را که لغو آن موضوع مذاکرات بود لغو نکرده است، بلکه ده‌ها تحریم جدید هم به آن افزوده است. و به وضوح می‌توان دید که هیچیک از امتیازاتی که داده‌ایم قابل برگشت نیست و یا اینکه بازگشت آنها با دشواری و صرف هزینه‌های فراوان همراه است. به بیان دیگر، آمریکا شیره برجام را تا آخرین قطره مکیده است و حالا تفاله آن را دور می‌اندازد»! اما، برجام همچنان برای آمریکا قابل استفاده بود چرا که از آن به عنوان «شمشیر داموکلس» علیه منافع کشورمان بهره می‌گرفت و سؤال این است که علی‌رغم این بهره‌گیری -بخوانید بهره‌کشی- ‌چرا از برجام خارج شد؟! در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت که ترامپ با اعلام خروج از برجام، فقط شانه آمریکا را از زیر بار مسئولیت انجام تعهداتش خارج کرده است و امیدوار بوده و هست که سه کشور اروپایی انگلیس و فرانسه و آلمان محدودیت‌های فاجعه‌آفرین برجام علیه ایران اسلامی را ادامه خواهند داد! آنگونه که در بیانیه مورد ‌اشاره ملاحظه می‌کنید! اما یک پرسش دیگر هم باقی می‌ماند که پاسخ خود را می‌طلبد و آن، اینکه چرا باید ترامپ به پذیرش پیشنهاد اروپا از جانب ایران امیدوار شده باشد؟! شاید پاسخ این پرسش را باید در اظهارنظرهای نسنجیده برخی از مسئولان جستجو کرد که بدون توجه به پیچیدگی ماجرا، پی در پی اعلام می‌کردند که اگر آمریکا هم از برجام خارج شود، ما به حضور خود در برجام ادامه خواهیم داد!
۶- و بالاخره با توجه به محتوای برجام که خسارت محض بوده و هست، بدون کمترین تردیدی باید گفت که ترامپ با خروج از برجام بی‌آنکه بخواهد خدمت بزرگی به جمهوری اسلامی ایران کرده است. از حضرت سجاد علیه‌السلام است که برخورداری از دشمن احمق را مستوجب شکر می‌دانستند. بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلیس برجام را دستبندی می‌دانست که بر دست‌های جمهوری اسلامی ایران بسته شده و به غرب هشدار می‌داد که مبادا این دستبند را باز کند!... امید آنکه با فریب کشورهای اروپایی و ادامه حضورمان در برجام، این دستبند را بر دست‌های خود بسته نگاه نداریم!

چرا برای اروپا ضرب الاجل تعیین کردیم؟

امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:

 آمریکا رسما از برجام خارج شد و با تکمیل فرایند بازگشت تحریم های آمریکا علیه کشورمان که بین سه تا شش ماه زمان می برد، این خروج عملیاتی می شود. با این حال ایران از میان سناریوهای متعددی که برای مقابله با آمریکا داشت، تصمیم گرفت به صورت مشروط بدون حضور آمریکا، کماکان در توافق باقی بماند و به تعهداتش عمل کند. اما شرط ایران برای ادامه حضور در برجام این است که اروپایی ها تضمین قطعی و عملی  بدهند که ایران به تمام منافعی که در برجام دارد، دست خواهد یافت. در غیر این صورت منطقا دیگر هیچ دلیلی برای ادامه حضور در برجام باقی نمی ماند.

ضرب الاجل ایران در مهلت چند هفته ای که به اروپا داده، بر چند مبنا استوار است:

-یکی از تحلیل های جدی درباره شرایط به وجود آمده این است که عملا تقسیم کاری میان آمریکا و اروپا صورت گرفته و اکنون پس از خروج آمریکا از برجام اروپا و به ویژه سه کشور با اهرم فشار  قوی تری  خواهند توانست ایران رابه انعطاف و دادن امتیازات بیشتری در قالب مذاکرات جدید برای برجام وادار سازند بنابراین تعیین ضرب الاجل و ضرورت دادن تضمین قطعی و عملی از سوی اروپا عملا می تواند تا حد زیادی اجرای این سناریو  را-در صورت درست بودن آن – مختل کند و از کار بیندازد زیرا  ورود به مذاکراتی بدون محدودیت زمانی، می تواند  عملا زیان های بسیاری برای ما داشته باشد. البته بدیهی است زمان بندی منطقی برای این ضرب الاجل هم حتما مدنظر مقامات کشورمان خواهد بود.

- حال اگر این فرض را نپذیریم که تقسیم کاری  میان اروپا و آمریکا صورت گرفته است، رفتار اروپا در قبال خروج آمریکا از برجام را  نه از منظر اقتصادی و حقوقی  بلکه از منظر سیاسی و امنیتی  باید تحلیل کرد.  - اروپایی ها گرچه در ماه ها و هفته های اخیر مسیری غیرمنطقی و بدون تاثیر را برای همراه کردن ترامپ رفته اند اما اگر این تلاش ها را با هدف جلوگیری از خروج آمریکا توصیف کنیم، اکنون براساس منطق امنیتی که اروپایی ها برای توافق هسته ای قائل هستند، کشورهای این قاره مدتی فرصت دارند که برای از دست ندادن این دستاورد، فارغ از آمریکا مسیر خود را بروند زیرا اروپا که در ماجرای مذاکرات برجام خود را به عنوان یک نیروی موثر در فضای بین الملل و حل و فصل مسائل این حوزه مطرح کرده بود، اکنون با خروج ترامپ و بی توجهی او به درخواست های آنان برای ماندن در برجام عملا حیثیت دیپلماتیک و جایگاه خود را در مخاطره جدی می بیند. ضمن این که  اروپایی ها به خصوص کشورهای جریان جنوب در قاره سبز (که به اروپای دوم معروف هستند) مانند آمریکا و تروئیکای اروپایی، دارای تضاد استراتژیک با ایران نیستند و در جریان تحریم های دوره باراک اوباما هم به دلیل ترس از ساخت بمب اتم در ایران، با آمریکا همراه شدند. اتهامی که جعلی بودن آن در توافق هسته ای و نیز قطعنامه شورای حکام در پایان دادن به پرونده ساختگی «پی.ام.دی» برای بسیاری از کشورهای جهان روشن شد.

- اروپایی ها در دهه 90 یک بار مقابله با تحریم های آمریکایی را تجربه کردند. آن ها در دوره تحریم های داماتو، مکانیسم هایی را طراحی کرده بودند که مانع اجرای تحریم ها یا مجازات شرکت ها توسط تحریم های ثانویه آمریکا می شد. در آن برهه 83 کشور اروپایی شکایت های خود را علیه آمریکا در سازمان تجارت جهانی ثبت کردند. این موضوع دیروز نیز از سوی سخنگوی دولت فرانسه اعلام شد: «اگر تحریم های آمریکا منافع کشورش را تهدید کند، فرانسه ممکن است از اقدام احتمالی یک جانبه آمریکا علیه شرکت های فرانسوی به سازمان تجارت جهانی شکایت کند». شورای روابط خارجی اروپا پاییز سال گذشته در گزارشی راجع به سناریوهای این قاره در قبال برجام، پیشنهاد داده بود که اتحادیه اروپا با اجرای قانون 2771.96 شورای اتحادیه، مانع از اجرای قوانین برون مرزی ایالات متحده در  اروپا شود.

- اروپایی ها طی پنج سال اخیر دست کم در دو سند راهبردی خود تلویحا و تصریحا بر تعریف روابط جدید با جمهوری اسلامی اشاره و تاکید کرده اند که این روابط باید مستقل از شرکایی چون آمریکا باشد.

اروپا باید تصمیم اش را بگیرد

به این ترتیب، عملا با خروج آمریکا از برجام، اروپا در معرض یک آزمون مهم قرار دارد. واضح است که وقتی به مراودات 20 تریلیون دلاری  اروپا و آمریکا نگاه کنیم رقم مراودات 30 میلیارد دلاری با ایران در مقابل آن  ناچیز است اما همان طور که در بالا اشاره شد، مسئله برجام و رابطه با ایران برای اروپا، نه فقط وجهه اقتصادی بلکه مهم تر از آن وجهه سیاسی و امنیتی دارد. امنیتی از این بابت که هرگونه ایجاد بحران جدید تسلیحاتی به خصوص هسته ای در منطقه، سبب خواهد شد که سرریز ناامنی ها به مرزهای اروپا سرازیر شود.چیزی که پاریس، بروکسل و برلین در 2-3 سال اخیر تجربه کرده اند و از آن وحشت دارند.  گذشته از این، هرگونه ارتباط با منطقه ای که ایران در آن قدرت نرم و سخت و نفوذی غیرقابل انکار دارد، بدون توجه به خواسته های ایران امکان پذیر نیست، بنابراین از این منظر نیز برای اروپا مهم است که با ایران ارتباط داشته باشد و مسیرهای ارتباطی را مسدود نکند. به همین دلیل این کشورها به خصوص 28 کشور اتحادیه اروپایی اگر از فرصت ضرب الاجل ایجاد شده استفاده و به جای آن که همچون آمریکا، از ایران به عنوان یک «تهدید یاد کنند»، به اسناد راهبردی سال های 2013 و 2016 اتحادیه مراجعه کنند و ایران را یک «شریک» بدانند، آن گاه با ارائه تضمین های عملی و قطعی برای حفاظت از شرکت های مختلفی که با ایران وارد مراوده می شوند، می توانند مسیر ایجاد شده با ایران را حفظ کنند.

اروپا چه تضمین هایی باید بدهد؟

در این تضمین مهم است که ایران به صورت عملی و قطعی مطمئن شود که مثلا اگر برخی کشورها تحت تحریم های آمریکا از خرید نفت ایران خودداری کنند، اروپا این نقص را جبران خواهد کرد تا منفعت ایران در برجام حفظ شود. یا این قاره می تواند با ایجاد مسیرهای بانکی ویژه مبتنی بر سازوکارهایی که بر پایه یورو استوار است، مسیر مبادلات مالی با ایران را تسهیل کند و اجازه ندهد بنگاه های مالی و بانک ها با مسیر مسدود مواجه شوند. همچنین در این تضمین اروپا باید ضمانت قطعی بدهد که از شرکت های خود در قبال جریمه های احتمالی آمریکا محافظت خواهد کرد.در حوزه برخی نتایج برجام از جمله لغو قطعنامه های تحریمی شورای امنیت و بسته شدن پرونده جعلی «پی.ام.دی» و... نیز اروپا باید ضمانت بدهد که آن قطعنامه ها و آن پرونده هرگز بازگشایی نخواهند شد.

الزامات تضمین گرفتن از اروپا

خلاصه آن که فرایندی که از دیروز در حوزه دیپلماسی ایران آغاز شده یک برهه بسیار پیچیده سیاسی، امنیتی و اقتصادی است. این مسیر یک تجربه عینی مانند برجام را پشت سر خود دارد که باید از نقاط ضعف آن درس عبرت گرفت، به خصوص این که هرگز نباید به سه کشور اروپایی یعنی فرانسه، انگلیس و آلمان اعتماد کرد. کشورهایی که مواضع همین دوسه روز اخیرشان به خوبی نشان می دهد که اعتماد به آن ها خطایی راهبردی و نابخشودنی است. در این فرایند باید به کشورهای غیرتروئیکای اروپا، نظیر ایتالیا، اسپانیا، اتریش و ... توجه ویژه ای کرد.کشورهایی که حدود چهار سال است در روزنامه خراسان به «اروپای دوم» معروف هستند و در تلاش های یک ماه اخیر فرانسه، انگلیس و آلمان مقابل تصویب تحریم های جدید علیه ایران، همین کشورهای اروپای دوم ایستادگی کردند و در حقیقت اجازه اجماع علیه ایران را در اتحادیه اروپا ندادند. همچنین در این مسیر نباید از تقویت توان داخلی غفلت کرد، جایی که اقتصاد کشور باید سر و سامان پیدا کند تا کشورهای مقابل ایران به راحتی نتوانند ابزارهایی برای فشار بیابند. علاوه بر این در این مسیر اتکا به قدرت اصلی انقلاب اسلامی یعنی نفی استکبار و حمایت از محور مقاومت از دیگر نقاط قوت برای اثرگذاری بر اروپایی هاست و دست دیپلمات های ایرانی را پر می کند.

داستان ما و اروپا

محمدتقی جواهری در وطن امروز نوشت:

«هنری کیسینجر» وزیر خارجه دولت نیکسون و استراتژیست مطرح آمریکایی سپتامبر سال 2014 میلادی در مقاله‌ای جنجال‌برانگیز که در روزنامه وال‌استریت ژورنال به رشته تحریر درآورد، از نقش سنتی و نوین اروپا در حوزه نظم جهانی انتقاد کرد. کیسینجر در این باره معتقد است: «رویکرد سنتی اروپا به نظم؛ مردم و کشورها را به طور ذاتی رقیب یکدیگر می‌دانست. این رویکرد به منظور مهار بلندپروازی‌های متضاد آنها، متکی بر توازن قوا و مجموعه‌ای از دولتمردان روشنفکر بود اما دیدگاه غالب آمریکا ذاتا مردم را برخوردار از عقل می‌داند! اروپا تلاش کرده از مشروعیت فراتر رفته و یک سیاست خارجی عمدتا بر پایه اصول قدرت نرم شکل دهد اما تردید وجود دارد که ادعای مشروعیت جدا از مفهوم راهبرد بتواند نظم جهانی را تاب بیاورد. اروپا خود را تسلیم ویژگی‌های مشروعیت نکرده و این منجر به خلأ قدرت در داخل و عدم توازن قوا در طول مرزهایش شده است».


فارغ از توصیف اغراق‌آمیز و غیرواقعی کیسینجر نسبت به دیدگاه غالب حاکم بر آمریکا در حوزه مدنیت، توصیف وی درباره اروپا نشان می‌دهد نگاه مقامات کاخ سفید نسبت به کشورهای اروپایی از نوعی تبختر و تکبر ذاتی تبعیت می‌کند. به عبارت بهتر مقامات آمریکایی در نگاه کلان خود نسبت به کشورهای اروپایی، همواره نوعی رابطه «غالب- مغلوب» را در پیش‌زمینه ذهن و قضاوت خود حاکم کرده و متعاقب آن، وارد حوزه تعریف روابط کلان، میان‌مدت و خرد خود با این کشورها می‌شوند. این قاعده طی یک‌سال اخیر و در دوران حضور دونالد ترامپ در راس معادلات سیاسی و اجرایی ایالات متحده آمریکا به شکلی پررنگ در کاخ‌سفید جاری بوده است؛ نباید فراموش کرد هنری کیسینجر، یکی از مشاوران سیاست خارجی ترامپ محسوب می‌شود. نگاه تحقیرآمیز و متکبرانه واشنگتن نسبت به اروپا، در قبال موضوع برجام به نقطه اوج خود رسید. طی یک‌سال اخیر، دونالد ترامپ نخست از «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه و «ترزا می» ‌نخست‌وزیر انگلیس خواست نهایت تلاش خود را درباره گنجاندن موضوع توان  موشکی ایران در توافق هسته‌ای و اعمال محدودیت‌های دائمی هسته‌ای علیه ایران انجام دهند. پس از آنکه مقامات اروپایی با این خواسته موافقت کردند، وزارت خارجه آمریکا نمایندگانی را برای مذاکره با اروپا بر سر نحوه اعمال تغییر در برجام اعزام کرد. در جلسات و رایزنی‌های فشرده‌ای که میان واشنگتن و تروئیکای اروپایی انجام شد، مقامات 3 کشور اروپایی با «همه خواسته‌های ترامپ» در زمینه تغییر برجام  موافقت کردند! با این حال 3 سیاستمدار اروپایی (مکرون، مرکل و ترزا می‌) در نهایت دریافتند حتی ترامپ گزارش‌های مربوط به مذاکرات کارشناسی میان آمریکا و اروپا را مطالعه نیز نکرده است! او تصمیم نهایی خود را درباره خروج از برجام از ماه‌ها قبل اتخاذ کرده بود و صرفا از ظرفیت بازیگران اروپایی، برای تکمیل پازل از پیش چیده شده توسط خود بهره گرفت. نکته جالب توجه اینکه «مایک پمپئو» وزیر خارجه دولت ترامپ در آستانه سخنان اخیر ترامپ (درباره خروج از توافق هسته‌ای) ناگهان به کشورهای اروپایی اعلام کرد رایزنی‌های مشترک یک‌ساله آمریکا و اروپا رضایت پرزیدنت را جلب نکرده و او تصمیم نهایی خود را برای خروج از برجام اتخاذ کرده است.


هم‌اکنون ما با یک «اروپای تحقیر شده» توسط ایالات متحده آمریکا مواجه هستیم که خود نیز در شکل‌گیری وضعیت موجود نقش داشته است. براستی تکلیف ما با اروپایی که به قول کیسینجر، در تعریف منافع و چشم‌انداز و راهبردهای خود با مشکل مواجه است، چیست؟ آقای روحانی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان پس از اعلام خروج ترامپ از توافق هسته‌ای در سخنانی تامل‌برانگیز اعلام کرد قصد دارد با مقامات اروپایی درباره حفظ برجام رایزنی کند. براستی آقای رئیس‌جمهور چه ظرفیتی در کشورهای اروپایی در این باره مشاهده کرده است؟! آیا آقای روحانی فراموش کرده ‌است 3کشور اروپایی تا دقایقی قبل از اعلام تصمیم نهایی ترامپ درباره برجام، مشغول رایزنی کارشناسی با مقامات وزارت خارجه آمریکا بر سر نحوه گنجاندن موضوع  توان موشکی ایران، بازرسی دائمی از اماکن نظامی ایران، دائمی کردن محدودیت‌های هسته‌ای ایران و مهار سیاست‌های منطقه‌ای کشورمان بوده‌اند؟ آیا می‌توان از «اروپای تحقیرشده» و «شکست‌خورده» به عنوان یک نقطه اتکا برای حفظ توافق هسته‌ای با ایران استفاده کرد؟!! در این باره بهتر است آقای رئیس‌جمهور کارنامه تروئیکای اروپایی را از سال 2015 تاکنون مورد بررسی اجمالی قرار دهند. در این کارنامه سیاه، مواردی از جمله سکوت در برابر قانون ایجاد محدودیت صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر می‌کنند (که در دوران اوباما وضع شد)، همراهی با آمریکا در جریان تمدید قانون آیسا و وضع قانون کاتسا، سکوت در برابر اقدام وزارت خزانه‌داری آمریکا در اعمال محدودیت علیه بانک‌های اروپایی و... به چشم می‌خورد. آیا چنین اروپایی قادر خواهد بود توافق هسته‌ای را حفظ کند؟!


به نظر می‌رسد دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در محاسبه یا تبلیغ وزن اتحادیه اروپایی بویژه تروئیکای اروپایی، دچار نوعی اغراق شده است. این در حالی است که با توجه به عهدشکنی‌های مکرر اروپاییان در قبال پرونده هسته‌ای ایران (طی 15 سال اخیر) دیگر جایی برای آزمون و خطا در این باره وجود ندارد. هم‌اکنون زمان «بازخواست اروپا» برای همراهی با ایالات متحده آمریکا و عدم ایستادگی در برابر اقدامات ضد برجامی دولت‌های اوباما و ترامپ است، نه زمانی برای «سرمایه‌گذاری مجدد روی بازی اروپا در قبال برجام!» آنگلا مرکل، ترزا می‌ و امانوئل مکرون هر سه باید بابت معاملات وقیحانه‌ای که در حال انجام آن با دولت ترامپ بوده‌اند، در مقابل ملت ایران پاسخگو باشند. اگر مقامات اروپایی ذره‌ای احساس کنند دستگاه دیپلماسی کشورمان چشم خود را روی رفتار آنها (بویژه طی یک‌سال اخیر) بسته است، در آینده نزدیک «مهار اروپا» نیز به یکی از دغدغه‌های سیاست خارجی‌مان تبدیل خواهد شد!

نگاه منصفانه به برجام

کاظم جلالی در ایران نوشت:

خیلی قبل‌تر از روزی که برجام به‌عنوان یک توافق چندجانبه امضا شد، در کشور ما سه نگاه کلان و کلی نسبت به این توافق وجود داشت؛ سه نگاهی که قطب‌های اصلی موضعگیری در قبال برجام را می‌ساختند. نگاه اول یک نگاه رمانتیک به این توافق بود که آن را باز شدن تمام درهای پیشرفت و توسعه به روی کشورمان می‌دید. در این نگاه برجام در حد یک معجزه سیاسی با نتایجی معجزه‌آسا تصویر می‌شد. پیش‌زمینه این نوع دیدگاه درباره برجام هم این بود که گره تمام مشکلات ما در مناسبات جمهوری اسلامی با غرب و خصوصاً امریکا نهفته است و برجام عامل بازگشایی این گره است. نگاه دیگر اما به‌عنوان قطب مخالف نگاه اول یک نگاه نیهیلیستی یا پوچ انگارانه به موضوع برجام بود که آن را توافقی توخالی و بدون هیچگونه دستاورد و نتیجه مثبتی برای کشورمان می‌دانست. در این نگاه طرف مقابل یعنی غرب و خصوصاً امریکا برنده تمام و کمال بازی و ایران بازنده مطلق توافق تصویر می‌شد. همان‌طور که تصویر ارائه شده در این نگاه از تیم مذاکره‌کننده امریکا انسان‌هایی با قابلیت‌های فوق‌العاده در فریفتن و به دام انداختن دیگران و تیم ایرانی گروهی ساده‌لوح و در برخی موارد حتی خائن تصویر می‌شدند. در بین این دو نگاه هم یک دیدگاه دیگر وجود داشت که با نگاهی رئالیستی و واقع‌گرایانه به برجام می‌نگریست. نگاهی که برجام را نه یک معجزه و نه یک سقوط تمام عیار، بلکه توافقی می‌دید که طی آن کشور ما امتیازاتی داده و امتیازاتی گرفته بود. در این نگاه برجام نه یک سند مطلوب بلکه یک توافق ممکن ترسیم می‌شد.

اکنون که ترامپ تصمیم خود را برای خروج امریکا از برجام گرفته‌ است باز هم این سه دیدگاه مشغول برجسته کردن خود در فضای سیاسی هستند. اما به‌نظر می‌رسد دو دیدگاه رادیکال نسبت به برجام یعنی معجزه دانستن آن یا خسارت انگاشتن این توافق نتوانند توضیح دهنده واقعیت و تأمین‌کننده منافع ما باشند. دیدگاه اول معتقد است در هر شرایط ایران باید در برجام بماند و حتی برای مذاکرات مجدد هم آماده شود. چنین دیدگاهی هر چند در حاکمیت جمهوری اسلامی نماینده برجسته‌ای ندارد اما پرنقص بودن آن با طرح یک سؤال اساسی مشخص می‌شود که در صورت رسیدن به توافقی دیگر چه تضمینی هست که امریکا مجدداً آن را به هم نریزد؟ به عبارتی هر چند همچنان منافع ایران با ماندن در برجام تأمین می‌شود اما این یک موضوع ابدی نیست و تغییر شرایط و رویکرد کشورهای اروپایی می‌تواند این گزاره را برای کشورمان هم تغییر دهد.     

اما دیدگاه دیگری که برجام را سراسر خسارت و سقوط می‌داند در این بزنگاه اهمیت بیشتری دارد. این دیدگاه یعنی مخالفت با اصل برجام همچنان طرفداران و حامیانی در فضای رسمی سیاست کشور دارد. ما بعد از برجام نتوانستیم آن‌طور که متوقع بودیم از ثمرات اقتصادی این توافق در کشورمان بهره ببریم. این گزاره هر چند واقعیت دارد اما تمام واقعیت نیست. 


گروه مخالفان برجام در این شرایط سعی دارند تمام واقعیت نتایج این توافق را به همین یک گزاره محدود کنند. در حالی که گزاره‌های دیگری نیز در این میان مطرح است که نشان می‌دهد برجام تا همین جا و حتی در شرایط خروج امریکا هم به نفع جمهوری اسلامی عمل کرده و می‌تواند این نفع ادامه داشته باشد. مهم‌ترین منفعت برجام این است که چهره ترسیم شده طی چهار دهه اخیر از کشورمان را در دنیا به صورت جدی تغییر داد و جمهوری اسلامی را به‌عنوان عنصری اهل گفت‌وگو، منطق، احترام به حقوق متقابل کشورها و طرفدار صلح معرفی کرد. 


اتفاقاً این شاخصه‌ها بعد از اقدام اخیر ترامپ به مراتب برجسته‌تر از قبل شدند. برخی واقعیت‌های چهل سال اخیر که ذیل بمباران‌های تبلیغاتی غرب پنهان مانده بودند اکنون با رفتار امریکایی‌ها و واکنش متقابل ما آشکار شده‌اند. کسانی که معتقدند برجام برای ما تنها خسارت به همراه داشته باید به چند سؤال پاسخ دهند. از جمله اینکه بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون در چند مقطع بوده که امریکا اینگونه در یک عرصه مهم بین‌المللی تنها مانده باشد و قدرت‌های اقتصادی و سیاسی جهان و خصوصاً اروپا با او همراهی کنند؟ سؤال دیگر این است که بعد از انقلاب اسلامی تاکنون آیا مقطعی را سراغ داریم که قدرت‌های اروپایی در یک تقابل بین‌المللی بین ایران و امریکا اینگونه جانب ایران بایستند. نه در تقابل‌های میان ما با امریکایی‌ها بلکه در هیچ‌کدام از عرصه‌های دیگر، از انقلاب تاکنون قدرت‌های اروپایی طرف ما را نگرفته بودند. از زمانی که امریکایی‌ها تلاش داشتند علیه ما یک اجماع تصنعی بسازند چند سالی بیشتر نگذشته اما همین برجام بود که باعث ایجاد یک اجماع علیه ترامپ و سیاست‌های امریکا شده است. 


ما هنوز نباید فراموش کنیم که در چه شرایطی مذاکرات برجامی را آغاز کردیم. در آن شرایط پرونده ما ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل بود. اینها همه مواردی است که باید در یک داوری منصفانه 
مد نظر قرار بگیرد، چرا که هر نوع قضاوت غیرمنصفانه‌ای راه را برای اشتباهات پرهزینه بعدی باز خواهد کرد.

نیاز به مدیریت حکیمانه

محمدتقی فاضل‌میبدی در شرق نوشت:

 از پایه‌های اصولی و اساسی اسلام پایبندبودن به تعهدات و قراردادهای اجتماعی و سیاسی است. قرآن کریم آن را وفای‌به‌عهد می‌نامد. «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا» و مسلمانان را می‌خواند تا بر تعهدات خود، هرچند با دشمن، پایبند باشند. از تعهدات و توافقات بزرگ بین‌المللی توافق 5+1 بر سر مسئله برجام بود. شش کشور بزرگ جهانی، ازجمله دولت وقت آمریکا، به‌اضافه شورای امنیت آن را به رسمیت شناختند و امضای خود را بر پای آن نهادند. رئیس‌جمهور پیش‌بینی‌ناپذیر آمریکا، سه‌شنبه‌شب به وقت ایران، این میثاق مهم جهانی را یک‌جانبه لغو کرد و خودسرانه از آن خارج شد. پاره‌ای از سیاست‌مداران بزرگ آمریکا این نقض عهد را خلاف حیثیت و هتک آبروی این کشور دانستند و حرکات ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ را خلاف شأن آمریکا تلقی کردند. تمام کشورهای مهم و بزرگ دنیا این عمل را به‌نوعی نکوهش و آن را خلاف اصول سیاست جهانی دانستند. در نگاه نخست چنین می‌آید که این کار نابخردانه ترامپ پیش از اینکه به زیان ایران باشد، آبرو و اعتبار آمریکا را آسیب‌پذیر کرد. به‌گونه‌ای‌که اروپایی‌ها نیز به این کشور اعتماد ندارند؛ زیرا تمام تلاش خود را کردند تا ترامپ به چنین کاری دست نزند. در اینجا چند نکته درخورتوجه است. 

ممکن است یک طیف سیاسی شناخته‌شده در داخل کشور، دولت روحانی و تلاش‌های آقای دکتر ظریف را در مسئله برجام به چالش بکشد و این کار ترامپ را ضعف دستگاه دیپلماسی ایران بداند و بنای ایجاد اختلاف در داخل را داشته باشد. باید گفت حرکت زشت و ناپسند دولت آمریکا، به کار و تلاش جناب دکتر ظریف و دولت روحانی اعتبار بیشتری بخشید و سیاست‌مداران بزرگ دنیا تاکنون در کنار ایران ایستاده‌اند. سخنان رئیس‌جمهور ایران در واکنش به حرکت نابخردانه رئیس‌جمهور آمریکا بسیار سنجیده بود و بقای ایران در برجام و فرصتی که داده شد، بهترین راه ممکن برای حفظ اعتبار و تنش‌زدایی جمهوری اسلامی است. شعار خروج از برجام و حرکت‌ برخی نمایندگان که کاغذی را در مجلس یک کشور به آتش کشیده و ایجاد تنش کنیم، چندان منطقی به نظر نمی‌آید. اجازه دهیم دستگاه دیپلماسی کشور به ریاست وزیر محترم خارجه با تدبیر و حکمت و مشورت و با مذاکره، ایران را در این مقطع بحرانی هدایت کند. مجلس نیز باید از برخی رفتارهای افراطی جلوگیری کرده و رفتاری در شأن یک‌ نماینده را از آنان طلب کند. مردم آرامش می‌خواهند و صلاح ملک و ملت آیندگان، پرهیز از جنگ و درگیری است. ما براساس فرهنگ اسلام و تمدن کهن ایرانی پیشتاز صلح و آرامش در جهان بوده‌ایم. طعم تلخ جنگ را از دست مدعیان صلح چشیده‌ایم. 


دولت ایران باید اساس دیپلماسی خود را در این مقطع بحرانی بر مذاکره و گفت‌وگو بنا کند. خوشبختانه آغوش خیلی از کشورهای بزرگ دنیا به روی ایران باز است. دنیا می‌داند عربستان و اسرائیل بدترین سابقه نقض حقوق ‌بشر را دارند. طالبان و القاعده در آستین عربستان پرورش یافت و ایران بود که با کشورهای بزرگ غرب حکومت طالبان را در افغانستان ساقط کرد و بساط داعش را در عراق و سوریه در هم پیچید و برای برچیدن تروریسم در قالب دین هزینه‌های زیادی را داد. از سوی دیگر، جنایات رژیم اسرائیل در حق ملت فلسطین بر همگان روشن است. روی این ملاحظات گفتار شب گذشته رئیس‌جمهور آمریکا دروغ و مسخره و مضحکه بود. ایران می‌تواند با این فرصت پیش‌آمده، از راه گفت‌وگو و مذاکره حداکثر استفاده را ببرد. اعتماد و اتکای دنیا به ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی انکارناپذیر است. چنین اعتماد و اتکایی به عربستان و اسرائیل نیست. همه می‌دانند.  دولت و حاکمیت در ایران باید در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مردم را راضی نگه دارد. میان قشرها و گروه‌های سیاسی همدلی و هم‌افزایی و تفاهم برقرار کند. خط‌کشی‌های گذشته را کنار بگذارد. 

رفت‌وآمدهای علمی، بازرگانی و توریستی را تشویق کند. راه را برای سرمایه‌گذاری باز کند و رفت‌وآمدها را تضمین کند. از ایرانیان خارج از کشور، به‌ویژه نخبگان و تیزهوشانی که در این چند سال اخیر کشور را ترک کرده‌اند، دعوت به بازگشت کند. صاحب‌نظران و منتقدان را به اظهارنظر یا مشورت با آنان در اداره مملکت دعوت کند.  صداوسیما یک‌سویه و در تقابل با گروهی و جانبداری از گروهی دیگر و احیانا در تضعیف دولت تنش‌زایی نکند. با این سیاست‌ها می‌توانیم در مقابل بحران‌هایی که امثال ترامپ و اسرائیل و عربستان ایجاد می‌کنند، بایستیم. ما در این روزگار بیش از گذشته به مدیریت حکیمانه نیازمندیم.