سرویس جهان مشرق- ران پل با بیش از ۲۲ سال سابقه نمایندگی مجلس آمریکا در یادداشت هفتگی خود با عنوان «نفوذِ بهشدت کاهشیافتهِ آمریکا» روایت خود را از روز خروج واشینگتن از برجام آغاز میکند. چند روز بعد وزیر خارجه جدید نیز دست به کار میشود و ۱۲ شرط پیشِ روی ایران میگذارد. ران پل مینویسد «پمپئو میداند درخواستهایش غیرممکن است عملی شود.» پس چرا چنین خواستههایی را آن هم پس از خروج از برجام اعلام کرد؟
ران پل به بیش از یک قرن پیش برمیگردد و اولتیماتوم اتریش-مجارستان به صربستان را در سال ۱۹۱۴ میلادی یادآور میشود؛ اولتیماتومی که منجر به آغاز جنگ جهانی اول شد. یا در همین دهههای اخیر، اولتیماتومهایی که در ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ میلادی به صدام اعلام شد. وی نتیجه میگیرد واشینگتن در حال آمادهشدن برای جنگ است زیرا این درخواستها بیشتر بهانهای برای اعلام جنگ است نه گامهایی به سمت صلح.
اما با این همه چه اتفاقی افتاد؟ سه اتفاق بد برای واشینگتن:
۱- ایران تهدیدات واشینگتن را به هیچ میگیرد
ران پل مینویسد در حالی که ترامپ، پمپئو و رسانههای جریان اصلی همگی علیه ایران «خشم میگیرند» اما «یک اتفاق عجیب میافتد: هیچ». ایرانیها اعلام میکنند اگر اروپاییها پایبند بمانند، همچنان به دیپلماسی و هدفشان در توافق هستهای پایبند هستند. سپس ایرانیها و اروپاییها علی رغم خواست واشینگتن جلسه میگذارند تا روابط مالی و تجاری خود را حفظ کنند.
۲- اروپا آمریکا را نادیده میگیرد
ران پل ادامه میدهد در حالی که ترامپ، شرکتهای اروپایی را به تحریم ثانویه تهدید میکند و تلاش دارد هر گونه رابطه مستقل میان اروپا و ایران را با تنبیه پاسخ دهد، باز هم «اتفاقِ خیلی کمی» میافتد. چرا؟ چون ایران به تعهدات هستهایاش پایبند بوده و خروج واشینگتن از برجام، تنها یک دلیل میتواند داشته باشد: «سیاست تجاوزکارانه»
آنگلا مرکل طی ماه مه دو بار با پوتین دیدار میکند که قطعاً یکی از اهداف این دیدارها «پیگیری روابط نزدیک با روسیه و جستجوی راهی در موضوع ایران» است.
۳- رقبای واشینگتن سود میبرند
اگر در سند راهبرد امنیت ملی خود روسیه و چین را دو دشمن اصلی آمریکا در سالهای آتی عنوان کردهاید، چرا سیاست «تکروانهای» را اتخاذ میکنید که سودش به جیب پکن و مسکو میرود؟ این پرسشی است که ران پل در ذهن دارد و ادامه میدهد توتال از ایران خارج میشود (و بلافاصله یک قرارداد بزرگ با روسیه میبندد)، در آن سو یک شرکت چینی جایگزین توتال در ایران میشود. حتی چین که بنیان نظامش بر کمونیسم است بهتر از کاپیتالیستهای آمریکایی فهمیده که «آدم نمیتواند مشتری خود را تهدید کند» زیرا رقبا به سرعت از این «انزواگرایی» استفاده میکنند، کمااینکه پس از لغو دیدار رهبر کره شمالی و رئیسجمهور آمریکا از سوی کاخ سفید، «اون» با «این» رئیسجمهور کره جنوبی دیدار کرد.
جمعبندی
نماینده پیشین مجلس آمریکا مینویسد «به نظر میرسد دنیا از نومحافظهکاری خسته شده است» جدا از اینکه «پیامدهای ناخواستهای» برای منافع آمریکا دارد. به نظر او پس از حمله بوش به عراق، نفوذ ایران در منطقه بیشتر شد، همان کسی که از سوی آمریکا «دشمن» (و محور شرارت) خوانده شد. اما اکنون عمق پیامدهای ناخواسته بسیار فراتر رفته و مهمترینِ آن، دورخوردن آمریکا از سوی متحدان است: «علی رغم همه ستیزندگی، تهدیدها، تقاضاها، تحریمها و حتی بمبها، بقیه دنیا به طور فزایندهای به راحتی درخواستهای واشینگتن را نادیده میگیرند و به کار خود مشغول میشوند».
ران پل مینویسد از بیکسوکارشدن سیاستمداران آمریکاییِ مداخلهجو استقبال میکند و به نظر او اکنون فرصت بزرگی است تا فلسفه جدیدِ دوره پسانومحافظهکاری تدوین و ارائه شود.
منبع
http://www.ronpaulinstitute.org/archives/featured-articles/2018/may/28/america-s-incredible-shrinking-influence