کد خبر 865754
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۹

شخصیت‌پردازی در جهان سوم از جمله این روش‌هاست. این کار از یک چرخه هدفمند برخوردار است که معمولاً هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم برای کشورهای شرقی ایجاد می‌کند.

به گزارش مشرق، عبدالله گنجی در کانال شخصی خود در پیام رسان سروش نوشت: از زمانی که استعمار رویکرد فرهنگی- سیاسی خود را به استعمار اقتصادی ضمیمه کرد درصدد هژمون کردن الگوهای سیاسی- فرهنگی غرب به جهان شرق برآمد و برای این کار راه‌ها و روش‌های مختلفی را ابداع کرد

شخصیت‌پردازی در جهان سوم از جمله این روش‌هاست. این کار از یک چرخه هدفمند برخوردار است که معمولاً هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم برای کشورهای شرقی ایجاد می‌کند. بدین صورت که غرب افرادی را از شرق به بهانه علم‌آموزی جذب می‌کند اما با جوهره فرهنگی عودت می‌دهد. افراد بازگشته از غرب به جای ارمغان علمی، پیاده نظام غرب برای مهندسی فرهنگی و سیاسی جوامع خود می‌شوند.

100 سال پیش این فرایند را «فراماسونری» می‌گفتند و امروز در قالب «روشنفکری» قبض و بسط یافته است. برای نمونه چند روز پیش صادق زیباکلام با شور و شعف فراوانی در رسانه‌های مجازی، از اعطای جایزه آزادی بیان «دویچه‌وله» به خود خبر داد و بعد هم در آنجا حضور یافت تا جایزه را دریافت کند. گزارش آن جلسه را با شور و تفصیل و تاکنون در چهار قسمت نوشته است اما رسانه‌های کشور وقعی به موضوع ننهادند.

شخصیت‌پردازی به صورتی است که طبق نوشته‌های خود وی، ایشان را پروفسور خطاب کرده‌اند و چند بار با قلم خود از قول آنان این واژه را در گزارشات خود تکرار کرده است حال آنکه در ایران هیچ کس داشته‌های علمی ایشان را فراتر از یک معلم معمولی دانشگاه نمی‌داند. جالب اینکه نه ایشان در گزارش‌ها از آن مراسم علت جایزه را نوشته است و نه در پاسخ به سؤال‌کنندگان در فضای مجازی علت را می‌گوید، اما در جلسه مذکور و حواشی آن سه علت برای این کار اعلام شد.

یادداشت دیگری از عبدالله گنجی را بخوانید:

دولت و انقلابیون پیشقدم شوند

انقلاب اسلامی پرچمدار مظلومان جهان

ظاهرا مسوولین قضایی و سیاست خارجی ما خوابند!


1- مصاحبه ایشان با رادیو دویچه‌وله و اتهامات فراوان به نظام در دی ماه گذشته؛ 2- مخالفت‌های ایشان با سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی و 3- پانگذاشتن روی پرچم اسرائیل.


اگر ایشان به خاطر آزادی بیان مستحق جایزه از غیریت است چرا به فضایی ‌که برای آزادی بیان ایشان فراهم شده است (حکومت) جایزه داده نمی‌شود؟ مگر ایشان نمی‌گویند:«منِ زیباکلام در جمهوری اسلامی راحت صحبت می‌کنم اگر در دوره سابق بود این امکان نداشت»، پس آن جایزه باید به جمهوری اسلامی تعلق گیرد (البته این توهین به نظام ماست که آنها جایزه بدهند اما برای فهم صغری و کبری موضوع است).
صادق زیباکلام از جمهوری اسلامی ماهانه چند میلیون حقوق می‌گیرد که آن را نقد کند، تهمت بزند، دشمنانش را خوشحال کند و به هر طریق ممکن دیده شود اما این نظام از سوی ایشان و امثالهم متهم به نفی آزادی بیان است و پاداش این نفی، جایزه استکباری باشد. امثال زیباکلام، سروش، باقی، اکبر گنجی، عبادی و دیگر جایزه‌گرفتگان از غرب باید بدانند - و البته می‌دانند - اینکه تاریخ چنین مواردی را هیچ گاه به عنوان افتخار ثبت نکرده و نمی‌کند.


به 200 سال آشنایی ایرانیان با غرب نگاه کنید. کدام ایرانی را می‌توان یافت که مورد لطف و عنایت غرب بوده است (به هر دلیل) و این موضوع موجب افتخار خود، خانواده و ملت ایران شده است؟ کدام غربگرا در 200 سال گذشته برای مردم ایران (با هر تفکر) محل احترام و اکرام است؟


شاید امروز چند نفر کف و سوتی بزنند اما تاریخ ایرانیان این موارد را یا به عنوان ننگ یاد می‌کند یا زیر خروارها خاک دفن می‌کند که دیگران نفهمند. مگر ایرانیان امروز، روشنفکران 120 سال پیش همچون میرزاملکم، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده، تقی‌زاده و... را به نیکی و به عنوان پرچم‌داران عزت ایران یاد می‌کنند؟ قطعاً خیر. اما در همان زمان افرادی بودند که ضداستعمار بودند و راه‌های درون‌دینی را برای تجدد و توسعه دنبال می‌کردند و تاریخ معاصر ایران با محوریت آنان ماندگار است. از سیدجمال‌الدین اسدآبادی تا میرزای شیرازی تا محمد خیابانی و...برای ایرانیان که تصویری 200 ساله از غرب اشغالگر، سلطه‌جو، سیری‌ناپذیر و خائن دارند، اخذ جایزه به خاطر مخالفت با داشته‌های بومی افتخار محسوب نمی‌شود. تردیدی نیست که امثال زیباکلام در ثبت تاریخ ایران عاقبت‌ بخیر نخواهند شد، زیرا آنان را پیاده‌نظام غیریت برای ترویج سیاسی- اجتماعی آن می‌دانند که البته توهم اصلاح هم دارند، اما ستیز آنان با داشته‌های خودی است.

آنان که قبل از زیباکلام جایزه گرفتند حاضر نیستند به آن افتخار کنند و به توجیه آن روی آوردند، اما ایرانیان با هر سلیقه چه بیان کنند و چه نکنند می‌دانند که جوایز غرب ماهیتاً سیاسی است و به کسانی تعلق می‌گیرد که با حکومت برآمده از انقلاب اسلامی و فرهنگ دینی آن مخالف یا با آن مشغول مبارزه‌اند؛ از شیرین عبادی تا جعفر پناهی و فرهادی و... فرقی نمی‌کند. با ایران مبارزه کن، جایزه بگیر، اما تاریخ اجازه نمی‌دهد این جماعت سرشان را بالا بگیرند. تاریخ آیندگان شما را «وابسته به غرب» خواهد شناخت. برای فهم این نگرش مشابهات خود در 200 سال گذشته را مطالعه فرمایید.