به گزارش مشرق، در مطلب پیش رو، به بهانه نقض عهد جدید ترامپ از یک سو و طراحی توطئه جدید از سوی دشمنان برای اختلاف افکنی در داخل ملت از طریق افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی و دوقطبیسازی «برجام دولت - برجام نظام»، مروری کوتاه و مجمل بر مدیریت بحران هستهای رهبر معظّم انقلاب خواهیم داشت تا درستی کلام معظّمله مبنی بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکا به اثبات برسد و تجربهای جدید برای ملت ایران که مسئولیتی بزرگ برای مدیریت جهانی بر عهده دارد به دست آید.
بیشتر بخوانید:
پیام های مهم دستور هسته ای رهبر انقلاب
دشمنان در صدد بودند از طریق درگیرسازی ما در پرونده هستهای با نظام بینالملل، نه تنها ملت ایران را از حق مسلم خود محروم نمایند بلکه به دنبال بحرانسازی از آن برای پیش بردن راهبردهای به گل نشسته از بدو انقلاب تا کنون یعنی براندازی نظام، تغییر رفتار یا حداقل مهار و کنترل نظام جمهوری اسلامی بودند که با طراحی گامهای راهبردی از سوی نظام اسلامی و راهبری حکیمانه رهبر معظّم انقلاب نه تنها اجازه شکلگیری بحرانی متصل به این چالش را ندادند بلکه از هرگونه دستاندازی دشمن به منافع و ضربه به دستاوردهای اساسی نظام در این عرصه نیز ممانعت به عمل آورده و تهدیدات نهفته در مسیر مذاکره را به نفع فرصتها مدیریت کردند.
مدیریت راهبردی رهبر معظّم انقلاب در پرونده هستهای با هدف رعایت مصالح نظام اسلامی و حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی و تأمین منافع ملی کشور در قالب اصولی روشن، متقن و قاطعانه صورت پذیرفته که به ترتیب زیر دنبال شده است:
الف) پذیرش اصل مذاکره و دیپلماسی برای پیشبرد اهداف نظام
طرح موضوع تاکتیکی «نرمش قهرمانانه» از سوی رهبر معظّم انقلاب نقطه آغاز این گام از مدیریت است که ایشان به انحای مختلف در تبیین این مفهوم برای مردم تلاش میکنند. معظمله نرمش قهرمانانه را به معنای نشاندادن انعطاف و نرمش هوشمندانه، آگاهانه و به هنگام در برابر حریف و اعطای امتیاز برای کسب امتیازات بیشتر در ادامهی رقابت و نهایتاً نیل به مقصود در عین پایبندی به خطوط قرمز و حفظ رابطهی تقابلی با دشمن میدانند:
ما مخالف حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد. اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حملهی طرف آنها کجای مسأله است؛ این را توجه داشته باشند. (بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 26/6/1392)
نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهی عرصههای سیاسی، یک کار مطلوب و مورد قبولی است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهای اساسی، یا عدم توجه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد. (بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، 14/6/1392) از منظر رهبری این تاکتیک میتوانست اهداف زیر را برای ما به ارمغان آورد؛
1- فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران را بشکند؛ موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد... هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بینالمللی را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هستهای موافقت شد تا این جوّ جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود. (20/1/1393)
2- به منظور کسب تجربه جدید؛ مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم. یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است که... این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد. (12/08/1392)
3- برای رفع شرّ شیطان؛ میگویند ما تحریم کردیم، ایران مجبور شد بیاید پای میز مذاکره، نه، [اینطور نیست]. ما قبلاً هم اعلان کردیم، قبل از این حرفها هم ما گفتیم [که ]نظام جمهوری اسلامی درباره موضوعات خاصّی که مصلحت بداند، با این شیطان برای رفع شرّ او و برای حلّ مشکل، مذاکره میکند؛ معنای این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است، ابداً. (19/10/1392)
4- به منظور تأمین منافع عمومی؛ با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. (20/1/1394)
5- با هدف رسیدن به نقطه مشترک؛ مذاکره معنایش این است که دو طرف سعی کنند به نقطهی مشترک برسند؛ خب این معنایش این است که یک طرف نخواهد همهی آنچه را مورد علاقهی او و مورد توقّع او است تحقّق پیدا کند. (19/11/93)
6- با تائید منطق بده و بستان بر مذاکرات؛ ما از اوّل، منطقی وارد شدیم، منطقی حرف زدیم، زیادهخواهی نکردیم؛ ما گفتیم طرف، یک تحریم ظالمانهای را تحمیل کرده است، ما میخواهیم این تحریم برداشته بشود؛ خیلی خب، این یک بدهبستان است، حرفی نداریم که در این زمینه یک چیزی بدهیم، یک چیزی بستانیم تا تحریمها برداشته بشود؛ امّا صنعت هستهای متوقّف نباید بشود، لطمه نباید بخورد؛ این حرف اوّل است؛ از اوّل این حرف را زدیم و دنبال کردیم تا امروز. (2/4/94)
ب) هدایت کلان مذاکرات
1- با بیان صریح خواستههای ملت ایران؛ بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هستهای نیست. آمریکائیها دوست ندارند گفتوگوهای هستهای تمام شود و مناقشهی هستهای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسألهی هستهای، فقط میخواهد حق غنی سازیِ او که حق طبیعیاش است از طرف دنیا شناخته شود؛ مسؤولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنیسازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آنچیزی است که ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمیخواهند. (1/1/1392)
2- با ترسیم خصوصیات توافق خوب؛
1/2- توافقی که در آن عزّت ملت ایران و احترامش محفوظ بماند، منافعش حفظ بشود.
2/2- تکریم و حرمت ملّت ایران و مسألهی اساسیِ مهمّی که عبارت است از پیشرفت ملّت ایران، محفوظ بشود و بماند.
3/2- اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک جلسهی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.
4/2- همهی آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسؤولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد.
5/2- باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت بشود. (19/11/93)
3- با اصرار بر تأمین حقوق هستهای ملت ایران؛ از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئلهی حقوق هستهای؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقب نشینی نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمیکنیم؛ یک خطوط قرمزی وجود دارد، یک حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود. (29/08/1392)
4- با تأکید بر عدم اعتماد به طرف مقابل؛ گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده نقد که میدهد وعده نقد، نه عمل نقد اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. (20/1/94)
5- با ترسیم خطوط قرمز در موارد زیر؛
1/5- عدم پذیرش محدودیتهای بلند مدت
2/5- ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت
3/5- لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی و سایر تحریمها در فواصل معقول
4/5- منوط نشدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران
5/5- مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس
6/5- مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف
7/5- مخالفت با زمانهای 15 و 25 سال برای اتمام برخی موضوعات
ج. حمایت از دولت و اعتماد به تیم مذاکرهکننده
1- مقابله با هرگونه تردیدافکنی در باره مذاکره کنندگان؛ همانطور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم در آنچه تا حالا بودند، انشاءالله بعد از این هم تردیدی به وجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به آنها ندارم. (20 /01/1394)
2- رفع اتهام سازشکاری از تیم مذاکرهکننده؛ هیچکس نباید این مجموعهی مذاکرهکنندگان ما را با مجموعهی شامل آمریکا - همان شش دولت، به اصطلاح پنج به علاوهی یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچّههای خودمان هستند، بچّههای انقلابند. (12/08/1392)
3- با تبیین نقش و ضرورت حمایت از دولت؛ بنده اصرار دارم بر حمایت از مسؤولانی که اجرای کار برعهدهشان است، از همه دولتها بنده حمایت میکنم، از مسئولان - مسئولان داخلی، مسئولان خارجی - حمایت میکنم و وظیفهی ما است. (29/08/1392)
4- با عدم مخالفت برای تمدید مذاکرات؛ بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنانکه و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم. (6/9/1393)
5- با مدیریت نقد و کنترل منتقدان؛ نکته سوّم در مورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبی ندارد، انتقاد لازم است و کمک کننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسانتر از عملکردن است. عیبهای طرف مقابل را در آن عرصهای که قرار دارد، ما راحت میبینیم، درحالی که خطرات او، دشواریهای او، نگرانیهای او، مشکلات او را انسان نمیبیند.... این حرف من مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگری. (2/4/94)
6- همراهی با ابتکار عمل دولت در سیاست خارجی؛ من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگی من به مسؤولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بینالمللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندیهای کشور و برخی مسایل همچون تحریمها، به مذاکره گره زده شود. (21/2/1393)
د. تبیین و روشنگری افکار عمومی و خنثیسازی عملیات روانی - رسانهای غرب
1- از طریق تنویر نیات واقعی آمریکا از طرح پیشنهاد مذاکره؛ برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکائیها، یک تاکتیک آمریکائی و برای فریب دادن افکار عمومی است؛ افکار عمومی دنیا و افکار عمومی مردممان. باید شما ثابت کنید این نیست. میتوانید ثابت کنید؟ ثابت کنید. (1/1/1392)
2- با افشای شیطنتهای آمریکا؛ همین جا من این را بگویم که از جملهی تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع میکنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکائیها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا کنون از سوی رهبری، هیچکس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی که ما هم مخالفتی نداشتیم با آنها مذاکره کردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم مؤظف بودهاند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم مؤظفند و باید رعایت کنند. (1/1/1392)
3- رمزگشایی از ادعاهای دروغین آمریکا؛ میگوید در ایران کسانی هستند که نمیخواهند مسألهی هستهای با مذاکرات دیپلماسی حل و فصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچکس نیست که نخواهد مسألهی هستهای حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیلها و زورگوییهای آمریکا؛ اینرا نمیخواهد. (1/1/1394)
4- بیان اهداف تهدیدات آمریکا؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامی، اینها تهدیدهایی است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و انشاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهی میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند. (1/1/94)
5- تبیین نیاز آمریکا به مذاکرات هستهای؛ دولت کنونی و مدیریّت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یک طرف دیگر قضیّه است؛ اینها نیاز دارند به این؛ یک پیروزی بزرگی برای آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است؛ پیروزی بر ملّتی است که داعیهی استقلال دارد؛ پیروزی بر کشوری است که میتواند الگوی کشورهای دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق ]نیازمند است. (2/4/94)
6- توجه به لجاجت و فریب دشمن؛ اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هستهای به راحتی حل میشد. بارها تا لحظهی حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهای امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتی که وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست. (5/4/1392)
7- اهداف اصلی غرب از بهانه کردن موضوع هستهای؛ قصد واقعی استکبار و غرب در مقابل ایران، جلوگیری از رشد و اقتدار ملّت ایران است؛ قصد واقعی این است که از عزّت روزافزون ملّت ایران جلوگیری کنند؛ مسألهی هستهای یک بهانه است، بهانههای دیگری هم در کنار این هست. مسألهی اصلی این است که استعدادهای ملّت ایران به تدریج بُروز و ظهور پیدا کرده است، دارد پیشرفت میکند در همهی ابعاد؛ ابعاد سیاسی، ابعاد علمی، ابعاد گوناگون اجتماعی، و دارد اقتدار پیدا میکند، اینها از این ناراضیاند، از این ناراحتند، جلوی این را میخواهند بگیرند؛ تحریم و فشار هم به همین نیّت است. (6/9/1393)
8- تشریح نابودسازی صنعت هستهای کشور به مثابه هدف نهایی؛ هرکس روند مطالبات آمریکاییها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهای اینها را نگاه کند، به این نتیجه میرسد؛ هدف اینها ریشهکن کردن و از بین بردن صنعت هستهای در کشور است. (2/4/1394)
هـ) برجستهسازی مشکلات اقتصادی کشور و ارائه راه حل
1- با تبیین نقش تحریمها در مشکلات اقتصادی و ضرورت قطع وابستگی به نفت؛ البته من این را بگویم این را یک بار دیگر هم چند ماه قبل از این گفتم که آمریکاییها اظهار خوشحالی کردند و گفتند که فلانی اعتراف کرد که تحریمها اثر گذاشته. بله، تحریمها بیاثر نبود؛ میخواهند خوشحالی کنند، بکنند. تحریمها بالاخره اثر گذاشت؛ این هم یک اشکال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسیِ خودشان این را بگنجانند. (1/1/92)
2- نگاه فرصت به تحریمهای اقتصادی؛ یکی دیگر از فرصتها عبارت است از پیشرفتهای علمیای که در دوران تحریم به وجود آمده است. یک وقت قدرتها و دولتها و پولها و سرمایههای جهانی و بینالمللی به کمک یک ملّتی میآیند؛ یکوقت همهی درها را به روی یک ملّت میبندند، درعین حال آن ملّت میتواند در بخشهای مختلف کارهای بزرگ بکند. امروز شما این کارها را مشاهده میکنید؛ اینها را دستکم نباید گرفت... این فرصت بسیار بزرگی است، اینها را در طول سالهای متمادیِ تحریم - یعنی از سالهای 89 و 90 و 91 و 92 که این تحریمهایِ به گمان آنها فلج کننده بر کشور سایه میانداخته است - جوانهای ما انجام دادند، نیروهای مبتکر ما انجام دادند. این خیلی فرصت بزرگی برای کشور است؛ [پس] همین تحریمها هم فرصت است. (1/1/94)
3- توجه به نتایج مثبت تحریمها؛ اگر فشار اقتصادی نبود، تحریم اقتصادی نبود، تحریم علمی نبود، استعدادهای جوانهای ما مجال بروز پیدا نمیکردند؛ یعنی همه چیز حاضر بود، آماده بود، دنبالش نمیرفتند، به آن نمیرسیدند. تحریم کردند، استعداد درونی به جوش آمد، ملت بالا کشید، ملت رشد کرد، این پرچم هی برافراشتهتر شد. (27/11/1389)
4- با تأکید بر عدم حل مشکلات از طریق مذاکره؛ یکی از ترفندها و خلافگوییها این است که اینجور القا کنند به افکار عمومی مردم که اگر ما در قضیّهی هستهای، تسلیم طرف مقابل شدیم، همهی مشکلات اقتصادی و معیشتی و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. البتّه تبلیغاتچیهای خارجی با شیوههای کاملاً ماهرانهی تبلیغاتی خط میدهند، در داخل هم بعضی از روی سادهلوحی و بدون اینکه نیّت سوئی داشته باشند، بعضی هم واقعاً از روی غرض همین را دارند تبلیغ میکنند که اگر ما در این قضیّه کوتاه آمدیم و تسلیم شدیم در مقابلِ طرف مقابل، همهی مشکلات اقتصادی و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است. (12/8/1392)
5- با تأکید بر اقتصاد مقاومتی و ساخت درونی قدرت برای برون رفت کشور از مشکلات؛ یکی از افراد هیأت مذاکرهکننده چندی پیش حرف خوبی زد، گفت اگر به توافق هم نرسیدیم، آسمان به زمین نمیآید، دنیا به آخر نمیرسد؛ خب، نشود. حرف درستی است. ما آنچنانکه حالا آنها خیال کردند، ضرر نمیکنیم؛ تصوّر کردند که اگر چنانچه چنین بشود، چنان خواهد شد؛ نه، راه حل وجود دارد، راه حل همین اقتصاد مقاومتی است که ضربههای دشمن را اوّل کم اثر میکند، کاهش میدهد که این مالِ کوتاه مدّت است، در میان مدّت و بلندمدّت به حرکت عظیمِ مردم اوج میدهد. اقتصاد مقاومتی اینجوری است. آن کسانیکه صاحب نظر در زمینهی اقتصادند، بعد از آنکه ما اقتصاد مقاومتی را اعلام کردیم، قضاوتشان این بود. ما راه حل داریم، آنها راه حل ندارند. (6/9/1393)
م) مدیریت فضای پساآمریکایی در برجام
1- جلوگیری از نفوذ و حفظ آرمان استکبارستیزی
مذاکرات هستهای میان ایران و غرب با تمامی ضعفها و قوتهایش به سرانجام رسید و اما با تغییر دولت و روی کار آمدن شخصیتی مانند ترامپ، درستی پیش بینی رهبری دربیاعتمادی به جبههی استکبار به اثبات رسید. البته این خود دستاوردی برای نظام از باب الطاف خفیه الهی است که هم مشت آنها در نزد افکار عمومی باز شد و هم دیرباروان و نسل جدیدی که حافظه تاریخی عملی از اقدامات آمریکا نداشتند و در اثر تبلیغات مسمومی گفتههای داخلیها را توهم توطئه میدانستند دید که با چه دشمن غدار و پیمان شکنی مواجه هستیم. مشاهدهی روند حوادث آتی یقیناً ظرفیت فکری ملت ایران را ارتقا خواهد داد. لکن مهمتر از نفس این توافق، برنامهی گستردهای بود که آمریکاییها با سوءاستفاده از فضای پسابرجام به منظور نفوذ در مختصات فکری و محاسباتی ایرانیان قصد اجرای آنرا داشتند. آنها میخواستند «برجام» در عرصهی سیاسی ایران از «رخداد» به «روند» تبدیل شود. یعنی رهبران جمهوری اسلامی بدین باور برسند که نه فقط در مورد فعالیتهای هستهای بلکه در سایر مواردِ اختلافی با غرب ازجمله توان دفاعی و موشکی کشور، نقشآفرینیِ منطقهای ایران و موضوعات حقوق بشری نیز تنها گزینهی پیشرو همانا تکرار الگوی برجام و نشستن پای میز مذاکره با ابرقدرتها و اعطای امتیاز و عقبنشینی از مواضع است. رهبر معظّم انقلاب در تبیین طراحی جدید دشمن در پسابرجام اظهار داشت:
در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص و بهطور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملت ما؛ اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدریج به افکار عمومی منتقل بشود... آن سیاستی که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید به طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آنرا تحمل کنند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی، 1/1/1395) متأسفانه در داخل کشور نیز جریان غربگرا به بهانهی توفیق ظاهری مذاکرات هستهای، همسو با دشمن بر لزوم دست کشیدن از استکبارستیزی و عادیسازی مناسبات با ابرقدرتها پافشاری میکرد و آشکارا دولت و ملت را به عبور از آرمانهای انقلاب اسلامی فرامی خواند. برای مثال یک تحلیلگر سیاسی در اظهارات خود ضمن نفی آرمان ضدیت با استکبار آمریکا و رژیم صهیونیستی چنین میگفت: «امروز که این توافق صورت گرفته میتوانیم روابط با آمریکا را به نقطهی صفر برسانیم به شرطی که دیگر شعارهای ضد آمریکایی داده نشود؛ به شرطی که مسألهی اسرائیل به محاق فرو رود و در موردش بحثی صورت نگیرد... چون همه میدانند این آپاندیس غرب در منطقه است و اینطور نیست که درگیری با اسرائیل فقط به اسرائیل محدود شود و تنش با تلآویو منازعه با کل جهان غرب تلقی میشود.» (احمد نقیب-زاده، «آمریکا نمیگذارد روابط ایران و اروپا بهبود یابد»، جامعه خبری تحلیلی الف)
همچنین تحلیلگر دیگری مدعی بود: «هیچ حرکتی به اندازهی آمریکاستیزی تیشه به ریشهی منافع ملی ایران نزده است.» (صادق زیباکلام، به نقل از روزنامه جوان، شماره 4666، دوشنبه 11 آبان 1384)
در مقابلِ جوسازیهای سنگین داخلی و خارجی، رهبر معظّم انقلاب اسلامی هوشیارانه کوشید تا با روشنگری و تبیین اهداف پنهان جبههی استکبار از مذاکرات هستهای و نیز اعلام صریح مواضع کلان جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام، شبهاتِ رخنه کرده در افکار عمومی را بزداید و انقلاب اسلامی را در یکی از حساسترین مقاطع حیات خود از ورطهی انحراف برهاند. به نظر ایشان مذاکرات هستهای نه مقصود نهایی دشمن بلکه بهانه و ابزاری برای نفوذ خاموش به داخل کشور و سپس تغییر تدریجی رفتارها و ترجیحات انقلابی دولت و ملت ایران و نهایتاً استحاله نظام جمهوری اسلامی بود و لذا علیرغم برخی ظاهرسازیهای فریبکارانه ابرقدرتها مبنی بر تمایل آنان به دوستی و تعامل با ایران، جریان خصومتها و فشارها پس از برجام نیز همچنان تداوم خواهد یافت.
2- اثبات بدعهدی و پیمانشکنی آمریکا
پس از انعقاد برجام و زمانی که ایران تمامی تعهدات گستردهی خود شامل برچیدن سانتریفیوژها، کاهش یا اکسید کردن ذخایر سوختی، تغییر کاربری سایت فردو، تغییر ساختار رآکتور اراک و غیره را به سرعت انجام داد و نوبت به اجرای تعهدات طرف غربی ازجمله رفع یکباره تحریمها رسید، همانگونه که از قبل به روشنی پیشبینی میشد، آمریکا از انجام تعهدات خود سر باز زد و با مطرح کردن بهانههای واهی، در موارد متعددی اقدام به نقض برجام و اتخاذ تصمیماتی در تعارض کامل با نص صریح توافق هستهای کرد. موارد نقض برجام توسط آمریکا به قدری واضح و مبرهن بود که حتی از رصد نهادهای رسمی نظام نیز پوشیده نماند تا جایی که کمیسیون امنیت ملّی مجلس شورای اسلامی در گزارشی از اجرای برجام، هفت مورد نقض عهد و پیمان شکنیهای آمریکا را تشریح کرد که شامل محورهای ذیل است:
- تحریم 11 شخصیت حقیقی و حقوقی
- تصویب و اجرای قانون موسوم به ویزا
- دستبرد 2 میلیارد دلاری به اموال ایران
- امضای وضعیت اضطراری علیه ایران توسط اوباما
- مصادره 8. 2 میلیون دلاری
- محرومیت ایران از مبادله مالی با دلار
- تحریمهای ایران به واسطه توانمندی دفاعی، بهانههای حقوق بشری
- تأخیر در صدور مجوز خرید هواپیما و
- استمرار تحریم همکاری بانکهای بزرگ دنیا با ایران (خبرگزاری مهر، یکشنبه 9 آبان 1395)
اقدامات فوق در زمان دولت طرف حساب با ما در انعقاد هستهای اتفاق افتاد اما در زمان دولت جدید ترامپ که برجام را از زمان دوران تبلیغات انتخاباتی فاجعه و خیانت به منافع آمریکا و بسیار بدترین پیمان آمریکا میدانست، اقدام به خروج کامل پس از سه دوره امضای تمدید تعلیقهای ظاهری تحریمها نمود و نشان داد که آمریکا پای هیچ پیمانی نایستاده است.
با این حال جریان غربگرای داخل کشور در اقدامی مُزوّرانه میکوشید با توجیه اقدامات آمریکا و طرح مسائل حاشیهای، توجه افکار عمومی را از نقض برجام و عمل نکردن طرف غربی به تعهدات خود منصرف سازد. اما رهبر معظّم انقلاب برای مقابله با این جریان و به منظور روشنگری اذهان مردم در خصوص ماهیت واقعی استکبار جهانی، در سخنرانیهای متعدد خود ضمن اشارهی مستدل و مُتقن به بدعهدیها و پیمانشکنیهای آمریکا تلاش داشتند این موارد را به عنوان مصادیقی روشن برای اثبات خطا بودن اعتماد به آمریکا به ملت ایران خاطرنشان سازند:
من چقدر در طول مذاکرات گفتم که اینها بدعهدند، اینها دروغگویند، اینها پای حرفشان نمیایستند؛ حالا ملاحظه میکنید!
3- هشدار به اخذ تضمینهای محکم از اروپاییها برای تداوم برجام بدون آمریکا
رهبری ضمن اعلام اینکه من اروپاییها را نیز مبتنی بر یکسری تجارب قابل اعتماد نمیدانیم ولی اگر دولت معتقد است میشود با آنها برجام را ادامه داد به شرط تأمین منافع ملت ایران و با اخذ تضمینهای محکم از اروپاییها مراقب باشد مانند دوره قبل غافلگیر نشود. و الا اتخاذ سیاستهای دیگر برای ما محفوظ است که اقل آن خروج از برجام و آغاز روندهای هستهای متوقف شده و معطل مانده است.
جمعبندی
در مجموع میتوان گفت عرصهی کشمکش هستهای ایران یکی از برجستهترین عرصههای رویارویی انقلاب اسلامی با مجموعهی عظیم استکبار جهانی در دوران پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره) بود که هم تجربیات عبرتآموزِ قبل و پس از برجام دستاوردهای بزرگی داشت و هم ظرفیت مدیریت نظام در بزنگاهها و بحرانها را در کسوت هدایت داهیانه رهبری نظام و به طور خاص در این پرونده به نمایش گذاشت.
رهبری در این مدیریت، طیفی از اقدامات راهبردی تا تاکتیکی را به تناسب شرایط و اقتضائات به منصه ظهور رساند که شامل هدایت تیم مذاکره کننده به صورت کلان، امید بخشی و اعتماد کامل به آنها، انداختن تقصیرها و ناکامیها بر گرده دشمنان غدّار، تبیین و روشنگری آن به آن برای مردم از وضعیت پرونده به همراه تحلیل شرایط و موقعیت جبهه خودی و دشمن، خنثیسازی ترفند دشمنان در ناامیدسازی مردم از وضعیت اقتصادی که از بیرون تا داخل تداوم دارند.
ماحصل این اقدامات و قصه پر غصه هستهای ایران این حقیقت را به همگان اثبات کرد که ایستادن بر مواضع ضد استکباری، نهراسیدن از هیبت دروغین ابرقدرتها و مقاومت صبورانه، فعالسازی ظرفیتهای درونی و تقویت ساخت قدرت ملی از طریق اقتصاد مقاومتی، فرهنگ مقاومتی و سیاست مقاومتی یگانه راه غلبه مستضعفان عالم بر مستکبران سلطهگر است و هرگونه ضعف و وادادگی و اعتماد سادهلوحانه تنها مجال سلطهگری و استضعاف بیشتر را فراهم خواهد ساخت.