به گزارش مشرق، کارلوس کیروش در گفتوگو با روزنامه «الپایس» اسپانیا در مورد تیم ملی فوتبال ایران، تیم ملی اسپانیا، جام جهانی 2018، لوپتگی و غیره سخن گفت.
بخشهایی از این گفتوگو را در زیر میخوانید:
* آیا با سرخیو راموس در رئال مادرید هم کار کردید؟ شما به همراه تیم ملی ایران در شهر کازان با راموس و اسپانیا روبهرو خواهید شد ...
راموس یکی از شکستهای من بود و رسانهها هم به خوبی به شکست من با رئال مادرید در پایان فصل 04-2003 واقف هستند. در مورد شکستهایم با فلورنتینو پرس، رئیس باشگاه هم صحبت کردم و در سال 2004 به او گفتم که سرخیو راموس را از سویا میخواهم، اما او کار خودش را کرد. این بدین معنا بود که فلورنتینو 5 بر صفر از من و والدانو پیش بود. آنها او در سال 2005 و در ازای رقم بیشتری به خدمت گرفتند. خیلی جنگیدم تا در زمان حضورم در رئال مادرید پهپه و راموس را به خدمت بگیرم. اگر یادتان باشد همان موقع گفتم که اتومبیل فراری هم با سه چرخ راه نمیرود.
*مسیر تیم ملی فوتبال اسپانیا را چطور میبینید؟
شگفتانگیز! اسپانیا با دلبوسکه از حیث کنترل بازی، پویایی گروهی و مهارت فردی بازیکنان در سراسر زمین به خوبی به چشم میآید. شما میدید که بازیکنان در هر کجای زمین با نوآوری و آزادی زیادی برای تصمیمگیری حضور داشتند و هماهنگی زیادی با هم داشتند. من احساس میکنم که اسپانیا با نتایجی که در سالهای اخیر کسب کرده، تایید شده است، اما فوتبال برای یک دلیل ساده بسیار محافظه کار است، در چند سال گذشته گفته میشد که "نباید به تیم برنده دست زد"، اما داستان برعکس است، زمانی که شما در بالاترین سطح بازی خود هستید، باید دست به تغییر بزنید چون وقتی شما میبرید بقیه از شما تقلید میکنند و شما را به چالش میکشند. این مشکل اسپانیا در سالهای اخیر بوده است. آنها در این سالها رویکردی متفاوت برمبنای بازیکنان نداشتهاند که عملکرد مشابهی در طول این سالها ارائه ندهند. احساس میکنم لوپتگی این وضعیت را مشاهده کرد و به تیم سرعت داد. آنها دور اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم را زدند و لوپتگی دور ششم و هفتم را با این تیم انجام داد. آنها همان کاری را انجام دادند که پیش از این انجام داده بودند، اما به روشی موثرتر و باثباتتر. به نظرم اسپانیا یکی از کاندیداهای قهرمانی در جام جهانی است، هرچند این بسته به فاکتورهای زیادی دارد. اسپانیا، پرتغال، آلمان، فرانسه ... تمامی بازیکنانشان 60 تا 65 بازی ملی در کارنامهشان دارند، اما عامل خستگی ذهنی میتواند به آنها آسیب بزند.
*هدف ایران عبور از مرحله گروهی جام جهانی 2018 است. آیا اکنون شما نسبت به اسپانیا، پرتغال و مراکش برتری دارید؟ آیا میتوانید بازیکنانتان را بیشتر متمرکز کنید؟
من باید با خودم و دیگران صادق باشم. باید به طور مستقیم به این پرسش پاسخ بدهم که من به طور فزایندهای بدبین هستم. چرا؟ چون هر چیزی در زندگی قیمتی دارد. برای چنین موفقیت بزرگی، موفقیت معجزه آسا، برای عملی شدن این ماموریت تقریباً غیرممکن، باید بهای بالایی بپردازید. اگر شما میخواهید با تیمی که از آسیا به جام جهانی راهیافته مقابل تیمهایی همچون اسپانیا، پرتغال و مراکش رقابت کنید، باید شجاع و جسور باشید. باید در چنین شرایطی تصمیمات بزرگ بگیرد، نه تصمیمات سازشی. ما دومین تیم در جهان بودیم که جواز حضور در مرحله پایانی مسابقات جام جهانی 2018 را کسب کردیم و یک سال و چهار ماه فرصت آمادهسازی تیم را داشتیم. از همان روز اول گفتم که برای رسیدن به مرحله یکهشتم نهایی این رقابتها هم باید بهایش را بپردازیم. شما نمیتوانید با هزینه کردن متعادل به موفقیت برسید، بلکه باید ویژه و به شدت تمرین کنید.
*چرا نتوانستید آنطور که میخواهید تیم ایران را برای جام جهانی آماده کنید؟
فکر میکردم که میتوانیم برنامه آمادهسازی فشرده، ارزشمند و آبرومندانهای داشته باشیم. من در مورد مسئولیت و تعهد در رقابتها فکر میکنم. اینها چیزهایی نیستند که از زندگی بیرون بیایند، بلکه زمانی نمایان میشوند که به دنبال رسیدن به هدفی هستید. من تنها مربی تیم هستم و چه کار میتوانم بکنم؟ اینکه تمامی خواستههایم را مطرح کنم. در تاریخ 5 مِی ما کارمان را با بازیکنان داخلی آغاز کردیم. به لحاظ تئوریک ما باید با 20 بازیکن کارمان را آغاز میکردیم، اما با سه بازیکن استارت زدیم، البته سه نفر از هیچی بهتر بود. وقتی چهار بازیکن در اختیار داشتیم باید با همان چهار بازیکن کارمان را انجام میدادیم. کار دیگری هم نمیتوانستیم بکنیم، اما باید از تعهد و ظرفیتهای هر یک از بازیکنانمان استفاده میکردیم. باید چه کار میکردیم؟ وقتی هم قرعه ما در جام جهانی 2018 مشخص شد، دو راه پیشروی خود داشتیم، اول اینکه؛ جام جهانی را تغییر دهیم، یعنی جای خود را به تیمی دیگر بدهیم و این دوره را برای جام جهانی 2022 ترک کنیم، اما نمیخواستیم این کار را کنیم. اگر تیمی فکر میکرد که ما جای خودمان را به آنها خواهیم داد، باید این فکر را از سرشان بیرون میکردند.
ما میخواستیم به روسیه برویم. دوم اینکه؛ اهدافمان را باید تغییر میدادیم. اگر به دنبال صعود به مرحله حذفی جام جهانی بودیم با همگروهی با تیمهای اسپانیا، پرتغال و مراکش، نگرش بازیکنانمان تغییر کرد. از آنجایی که ما جام ملتهای آسیا را در ماه ژانویه در پیش داریم، دو چیز ساده را به بازیکنانم گفتم. مزیت بازی مقابل تیمهای مراکش، اسپانیا و پرتغال برای یک چیز بود و آن اینکه ما با بازی مقابل آنها یا به پیروزی میرسیم یا یاد میگیریم، اما اسپانیا، پرتغال و مراکش سه نتیجه مقابل ما میتوانند تجربه کنند که یا شکست، یا تساوی و یا پیروزی خواهد بود. ایران در هر دو صورتی که برایش متصور است، به عنوان پیروز زمین بازی را ترک خواهد کرد. وقتی هم که بازیهای جام ملتهای آسیا آغاز شود، ایران تنها یک چیز در سر دارد و آن پیروزی در این رقابتهاست. اولین چیزی که در هر بازی به بازیکنانم میگویم جمله خیلی سادهای است، به آنها میگویم که طوری بازی کنید که در پایان 90 دقیقه اطمینان حاصل پیدا کنید که پیراهن ایران در بهترین جایگاه است.
*آیا سعی کردید که تمرکز لازم را در بازیکنانتان به وجود بیاورید و آنها این اجازه را به شما دادند؟
سعی کردم از سال گذشته برنامه آمادهسازی خاصی را به اجرا بگذارم و تنها روی بازیکنانی که داخل ایران بازی میکردند، تمرکز نکردم. در جام جهانی 2014 تنها سه بازیکن از 23 بازیکن ما در خارج از ایران بازی میکردند، اما حالا 14 یا 15 بازیکن ما در لیگهای خارجی بازی میکنند. با این حال باید با بازیکنان داخلی نیز به موفقیت رسید. از بیش از یک سال پیش برنامه تمرینی مکملی برای فوتبالیستهای شاغل در ایران معرفی کردم تا اختلاف سطح شدت و ریتم فوتبال ایران با اروپا به نوعی جبران شود. برای انجام چنین کاری باید به دو چیز فکر کرد؛ رهبری قدرتمند و گرفتن تصمیمات قدرتمندانه. باید درک کنید که فداکاری کنید و اولویتها را تعیین کنید. متأسفانه این در مورد ما رخ نداد و محدودیتهایی داریم، اما این بدین معنا نیست که ما کار خاصی انجام نمیدهیم. ما در حال انجام کارهایی هستیم، اما نه در آن حدی که فکر میکنم برای درخشش در جام جهانی و جنگیدن برای کسب نتیجه لازم است. این هدف من بود، اما وقتی به جای 10 ماه، 6 ماه وقت تمرین کردن دارید، 6 ماه باید تمرین کنید و به جای 18 بازیکن، 3 بازیکن در دسترس دارید، باید با 3 بازیکن تمرین کنید. اگر هم یک بازیکن در دسترس داشتم با همان یک بازیکن تمرین میکردم. تمرین دادن یک بازیکن هم به همان یک بازیکن کمک میکند.
*شخصیت بازیکنان ایران را چطور توصیف میکنید؟
از روی انصاف و اخلاق هم که شده باید بگویم که هرگز در زندگیام بازیکنانی مانند بازیکنان ایرانی ندیدهام که با چنین شور و انگیزهای بازی کنند و در پایان هم از آنها تشکر نشود. همین خود گویای همه چیز در مورد شحصیت بازیکنان تیم ملی ایران است. من هفت سال است که با آنها کار میکنم و این مایه افتخار و خرسندیام است. آنها بازیکنانی تحصیلکرده و بسیار خوب هستند که خودشان را وقف تیم میکنند و مشتاق به یادگیری، پیشرفت و بازی کردن هستند. اگر هفت ساعت در یک روز در دو نوبت برای آنها برنامه تمرینی بگذارید، باز با خنده بر لبانشان در تمرین حاضر میشوند و فوقالعاده کار میکنند که این نکته خیلی مثبتی است. در اوایل حضورم روی نیمکت تیم ملی اما نقاط ضعفی وجود داشت که بازیکنان در بسیاری موارد سعی میکردند، بابتش عذرخواهی کنند.
*منظورتان چیست؟
بگذارید برایتان یک مثال بزنم. وقتی کارم را در تیم ملی فوتبال ایران آغاز کردم، به آنالیز بازیکنان در بازیهای گذشته پرداختم تا اینکه به بازی ایران مقابل کره جنوبی در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا رسیدم. در پایان بازی تمامی بازیکنان روی چمن نشسته بودند یا دراز کشیده بودند و خیلی از آنها گریه میکردند. دیدن آن صحنه مرا به هم ریخت. وقتی با بازیکنان ایران برای اولین بار ملاقات کردم، تصاویری از آن بازی را نشان دادم و گفتم "تا وقتی من اینجا هستم وظیفه شما سوگواری برای ایران نیست، وظیفه شما این است که کاری کنید تا دیگران برای کشورشان گریه کنند. از همین امروز دیگر نمیخواهم ببینیم کسی گریه میکند".
* آیا نظام سیاسی در ایران بر کار شما تأثیر گذاشته است؟
من سالها با تیمهای ملی مختلفی کار کردهام. فضایل و نقصهای فوتبال در تمامی نقاط جهان مشترک است. اگر یک فضیلت در مورد فوتبال وجود داشته باشد، آن یک ریشه مشترک دارد؛ تأثیر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به یک اندازه واکنشها را در سراسر جهان در بردارد. همه میخواهند که به پیروزی برسند و هر کس عقیدهای دارد. زمانی که در پرتغال بودم، وزرای پرتغالی را ملاقات میکردم، کسانی که عقاید سیاسی نداشتند، اما همیشه ایدههای فوتبالی داشتند که ایدههای خوبی هم بودند. در ایران هم اوضاع به همین منوال است. رسانهها در ایران از حیث پوشش اخبار و انتقاد خیلی پرتکاپو هستند. افراد مرتبط با سیاست مانند تمامی کشورهای جهان در مورد فوتبال اظهارنظر میکنند. از این حیث فوتبال ایران هم به اندازه کشورهای توسعهیافته، پیشرفت کرده است.
در ایران هیچ تلاشی برای تأثیرگذاری رهبران درباره اتفاقاتی که در زمین میافتد، دیده نمیشود. شما میتوانید در کشورهای مدرن ببینید که بخش سیاست و اجرایی وارد گود میشوند. این یکی از بزرگترین مشکلات فوتبال است. بخش تجاری بیش از حد وارد گود شده است. باشگاههای رئال مادرید و منچستریونایتد را برایتان مثال میزنم، جاهایی که بازیکنان بیشتر وقت آزاد خود را صرف مسائل تجاری و مالی میکنند. باید بدانیم که چطور با این چیزها کنار بیاییم، اما گاهی اوقات این تهاجم همراه با هرج و مرج است. به هر حال ما باید حواسمان به برخی چیزها باشد. شما نمیتوانید بدون در زدن وارد دفتر رئیس بشوید، اما مدیران بدون در زدن وارد زمین میشوند و این چیز خوبی نیست. این پرسش کنجکاوانهای است؛ آیا شما در تیم ملی ایران مشکلی دارید؟ باید در پاسخ به این پرسش بگویم که آنها در هر حوزهای که هستند رفتاری بسیار محترمانه دارند.