سرویس جهان مشرق- عربستان که یمن را حیاطخلوت خود میدانست با شنیدن ندای استقلالطلبی ملت یمن درصدد خاموش کردن شعلههای آزادیخواهی و استقلالطلبی مردم یمن برآمد و خیال خام سیطره بدون چالش و دغدغه بر ملت یمن را در سر میپروراند اما پس از اندک زمانی متوجه این نکته گشت که یمن یکپارچه بر تصمیم خود ایستاده است؛ در چنین شرایطی مزدوران خود را به سمت یمن گسیل داشت و بار دیگر با تصمیمی اشتباه، هجوم نظامی را یگانه راهحل سریع و مطمئن پنداشت. در سال ۲۰۱۵ عربستان با همکاری ۹ کشور دیگر حمله گسترده علیه مردم یمن را آغاز کردند که منجر به کشته و زخمی شدن هزاران نفر از مردم بیگناه یمن شد اما این حملات که عزم مردم را نشانه رفته بود در اندک زمانی ناتوانی خود را در نابودی عزم ملت یمن نشان داد، در این مرحله عربستان طرق عاقلانه برخورد با این باتلاق را منتهی به انزوا، شکست سنگین و بیآبرویی خود میدید چراکه از یکسو پایان نبرد دو نتیجه سوء و ادامهی آن نیز سه نتیجه منفی برای آنان در پی داشت.
در فرض نخست اگر عربستان تصمیم بر پایان جنگ یمن بگیرد در وهله اول پوشالی بودن قدرت نظامی سعودی در عرصه جهانی بر همگان هویدا میگردد چراکه ناتوانی عربستان با دارا بودن جدیدترین تجهیزات نظامی دنیا در برابر مردمی که از داشتن حداقلهای امکانات نظامی نیز محروم بودند علامت سؤال بزرگی در برابر جهانیان قرار خواهد داد که پاسخی جز ضعف نظامی عربستان نخواهد داشت؛ اما این تصمیم از ناحیه دیگری نیز شکستی بزرگ را عاید عربستان خواهد کرد چراکه تشکیل حکومتی مستقل با آرمانهای استقلالطلبی، آزادیخواهی و مخالف دخالتهای عربستان، تهدیدی جدی برای ماجراجوییهای عربستان خواهد بود و چهبسا موفقیت این روحیه در جنوب عربستان جرقهای برای آزادیخواهی در عربستان باشد.
اما ادامهی جنگ یمن که به باتلاقی برای عربستان تبدیلشده است هزینههایی بهمراتب بیشتر از توقف جنگ برای عربستان به بار خواهد آورد که اولین مورد از این تبعات، افزایش فشار مجامع جهانی بر عربستان به سبب جنایات عدیده علیه مردم و بهویژه کودکان یمنی است چنانکه چندی پیش سازمان ملل نام عربستان را در لیست کشورهای «ناقضان حقوق کودکان» قرار داد اما این تنها هزینه عربستان در قبال اتخاذ این تصمیم نیست بلکه خسارات و هزینههای مادی و جانی جنگ یمن نیز عربستان را به ستوه آورده است و هرروزه شاهد هدف قرار گرفتن مزدوران و یا تجهیزات خود در اقصی نقاط یمن است اما بیشترین هزینه و مهمترین آنها تزاحم ارزشها و از دست دادن شرکا منطقهای عربستان است که با ادامه یافتن جنگ یمن و تلاش عربستان برای نیل به اهداف متصور در این عرصه، تعارض برخی اهداف و اهمیت همه آنها برای عربستان موجب میشود تصمیمات این کشور منافع عربستان را در همه عرصههای مهم موردنظر به مخاطره اندازد.
خروج امارات از نبرد یمن بهعنوان بزرگترین متحد عربستان در این جنایت یکی از تبعات نگاه ابزاری عربستان به متحدان و سودای مدیریت آنهاست:
امارات با ورود به جنگ یمن هدفهایی را دنبال میکرد که اطمینان از امنیت تجاری خود در باب المندب یکی از این اهداف است؛ بندر دبی ازنظر تجاری اهمیت فراوانی برای امارات متحده عربی دارد و اطمینان از سلامت و امنیت شریانهای حیاتی این مرکز مهم تجاری از اهداف اصلی امارات در این نبرد سنگین بوده است.باکمی توجه به مناطق تحت نفوذ امارات که قسمتهای جنوبی یمن، نواحی نزدیک به باب المندب، جزیره سقطری و سه جزیره درسه، سمحه و عبدالکوری و دو جزیره صخرهای دیگر را نیز در بر میگیرد و این خود شاهدی بر طمع آنان بر این نقطه استراتژیک است.
در این باره بیشتر بخوانید؛
افزایش خدمت سربازی در امارات به ۱۶ ماه
پشتپرده تصمیم امارات برای توقف جنگ با یمن
بن سلمان چگونه عربستان را در پرتگاه قرار داده است؟/بن سلمان و رویارویی با طوفان های داخلی
اما چیزی که بیش از همه امارات را در اتخاذ این تصمیم مصر کرده است آگاهی آنها به تصمیم محمد بن سلمان در ایجاد شهر مدرن علمی – گردشگری- تجاری در شرق عربستان است که به پروژه نئوم شهرت یافته است؛ ساخت این شهر که در ساحل دریای سرخ و شمال تنگه باب المندب قرار دارد بهعنوان تهدیدی برای آینده اقتصادی امارات محسوب میشود چراکه بخش مهمی از اقتصاد امارات از مبادلات تجاری این کشور است که با ظهور شهر نئوم در ساحل دریای سرخ مزیت امارات در مبادلات تجاری بهشدت کاهش مییابد؛ در همین راستا استیلای امارات بر باب المندب بهعنوان عامل بازدارندهای برای امارات و تهدیدی برای پروژه نئوم عربستان محسوب میشود لذا عربستان مصداق مثل ایرانی قرار میگیرد که «هم خدا را می خواهد و هم خرما را» چراکه از طرفی همراهی امارات در جنگ علیه یمن را نیاز دارد و همچنین در تلاش است از نفوذ امارات بر مناطق جنوبی و پیاده سازی اهدافش جلوگیری کند؛ بنابراین برای همراه کردن امارات بایستی با خواستههای او کنار آید و از سوی دیگر بهگونهای به کنترل او بپردازد. عربستان در جهت حفظ امارات و همچنین کنترل این کشور طبق توافقی مناطق جنوبی را حوزه نفوذ امارات پذیرفته است اما برخلاف میل امارات نیروهای اخوان المسلمین یمن را نیز موردحمایت خود قرار داده است و این از نقاط اختلاف عربستان و امارات است؛ این حمایت دلایل متعددی دارد که یکی از اهداف آن کنترل امارات است.
جالبتوجه است که این گروه مبارز یمنی بهعنوان ابزاری مورداستفاده عربستان قرارگرفته که بهوسیله آن برخی دیگر از همپیمانهای خود را نیز متقاعد کرده است در جنگ یمن مشارکت کنند و درعینحال برخی دیگر نیز با این رویکرد عربستان محتاطانه قدم برمیدارند؛ عربستان، قطر و ترکیه را هرکدام در عرصهای به بهانه حمایت از اخوان المسلمین با خود همراه کرده است و در همین حین مصر که اخوان المسلمین را بهعنوان تهدیدی برای حاکمیت سیسی میداند به کشوری دستبهعصا در بحران یمن تبدیلشده است.
این نکته بهطور ضمنی در سخنان مشاور سابق محمد بن زاید امیر ابوظبی وجود دارد؛ او اینگونه دلیل خروج امارات از جنگ یمن را تشریح میکند «امارات برای شکست پروژه حوثیها و بازگرداندن مشروعیت و حکومت مشروع در یمن حضور دارد اما حکومت شرعی یمن ناتوان و فاسد است و این دولت به عناصر اخوان المسلمین آلودهشده است در این حالت امارات به جنگهای جانبی مشغول شده است»
با توجه به شیوه عربستان برای تحتفشار قرار دادن رقبا و دشمنان خود که همان ایجاد اتحادهایی با استوانههای پول و وعده در برابر مخالفان و رقباست و حتی کشوری چون جیبوتی را در این شیوه از چشم دور نداشته لذا از دست دادن این همپیمانان در پی آشکار شدن نگاه ابزاری و دوگانه به متحدان میتواند عربستان سعودی را در قشونکشیهای بعدی دچار مشکل کند همانطور که چندی قبل قطر از جمع همپیمانان عربستان خارج شد هر از چند گاهی شاهد چنین انفصالهایی هستیم؛ از آنسو نیز کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا، عربستان را بهعنوان گاو شیردهی میبینند که کار ویژه آن تأمین مالی شرکتهای بزرگ اروپایی و آمریکاست.
در این برهه از زمان عربستان بهطورجدی خود را در باتلاق جنگ یمن میبیند و ریسمانهای کوچکی نیز که به آنها متوسل شده بود دیگر در دست ندارد و آیندهای منتهی به شکست حتمی را در پیش روی خود میبیند؛ این در حالی است که در آینده، عربستان دیگر همراهانی چون قطر و امارات را شبیه قبل کنار خود نخواهد داشت و غرب نیز تا زمانی که سعودی نقش خود را بهعنوان ملعبهای در دست غرب بهخوبی بازی کند در کنار او خواهند بود.
حال این در دست حکام سعودی است که مسیر انزوا را بپیمایند و یا با اتخاذ رویهای که نیرنگ و توطئه اساس آن نباشد به آغوش ملت خود و دیگر ملتهای منطقه بازگردند.