کد خبر 871606
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۵

جالب این که همان جریان سیاسی که به واسطه‌ی نفرت از دولت منتخب مردم در سال ۸۸ علیه کلیت نظام آشوب‌گری کرد، امروز هر نوع انتقاد از جانب منتقدان را مصداق شکستن «وحدت» و مستوجب برخورد امنیتی می داند!

سرویس سیاست مشرق - از عجایب روزگار در سیاست ایرانی آن است که کسانی که در زمانه‌ی فراغت از قدرت، آن اندازه با دولت منتخب مستقر قانونی، کینه داشتند که حاضر شدند در سال ۸۸ تمام‌قد در هیات اپوزیسیون کلیت نظام قرار بگیرند، چرا که اعتقاد داشتند آزادی سیاسی یعنی این که اپوزیسیون و حتی «برانداز» نظام مستقر باشی، فارغ از این که تا چند سال قبل‌ترش نخست وزیر، رییس جمهور و رییس مجلس همین نظام بوده باشی، و همین‌ها امروز که دولت در تحقق وعده‌ها و اداره کشور با مشکلاتی مواجه شده، انتظار دارند که همه منتقدان پیشین دولت باید سکوت پیشه کنند و دم از دم برنیاورند تا «وحدت» خدشه‌دار نشود!

جریان سیاسی اصلاحات، که به واسطه قدرت‌طلبی و تمامیت‌خواهی، نه فقط به روی نظام، که به روی «دموکراسی» (که در ظاهر تقدیسش می کنند) شمشیر کشیدند، اکنون و با بروز برخی مشکلات در اوضاع اقتصادی کشور، به دو گروه عمده با دو رویکرد متفاوت تقسیم شده‌اند. یک عده (شامل اعضای دو ساختار قانونا منحل شده‌ی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب) که اصطلاحا رادیکال‌های اصلاحات نامیده می شوند، عملا پروژه «عبور از روحانی» را کلید زده‌اند و در محافل خصوصی و عمومی خود عملا از لزوم کنار رفتن روحانی سخن می گویند که شاید شاخص‌ترین چهره این‌ها سعید حجاریان باشد. البته هدف اصلی و کنه نیت این دسته، از مطرح کردن چنین پروژه‌ای (آن هم در زمانی که اتفاقا دولت باید بماند و برای تحقق وعده‌هایش تلاش کند)، نه دلسوزی برای نظام (که رسما در خفا و در علن می گویند که دیگر اعتقادی به آن ندارند) که همراه شدن با پروژه «ناکارآمد نشان دادن نظام» است که توسط دشمنان ایران دنبال می شود. لُبّ مطلب این‌ها این است که نظام جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده و هیچ امیدی به نجات ان نیست، مگر به یک شرط و ان هم درآوردن سران فتنه از حصر و سپردن زمان امور مملکت (با اختیار تام) به آن‌هاست!

دسته دوم اما کسانی هستند که به جریان موسوم به اعتدال (یا طرفدار دولت) نزدیک هستند. این‌ها ظاهرا هنوز بر سر بیعت خود با روحانی هستند، اما نسخه‌هایی که به خیال خود برای حل مشکلات کشور می پیچند، بعضا به اندازه نسخه‌های دسته اول شاذ است و همچنان بر محور تخریب جناح مقابل، محدود کردن منتقدان و مقصر جلوه دادن دیگران می گردد.

روز چهارشنبه(۱۳ تیرماه)، خبرگزاری اصلاح‌طلب ایلنا گفتگویی با جلال میرزایی، رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس، انجام داد که گرچه نکات مثبتی در جهت لزوم وحدت و کاهش اختلافات در جریان‌های سیاسی در آن وجود داشت، اما پیشنهادات شاذ و غیرمنطقی در آن کم نبود. در انتهای مصاحبه او با ایلنا، در ادامه خط «فرافکنی» و دشمن-نمایی از جناح مقابل چنین آمده است:

" میرزایی در پایان به تلاش برخی چهره‌های اصولگرای همچون قالیباف برای تصاحب کرسی ریاست‌جمهوری و برخی تحرکات انتخاباتی همچون ساخت فیلم تبلیغاتی گفت" این اقدامات نه به صلاح کشور است، نه به منفعت مردم و کلیت نظام. این اقدامات و تحرکات برای زمین‌گیر کردن دولت در شرایط فعلی بسیار خطرناک هستند و مسئولان امنیتی و اطلاعاتی باید با این دست اقدامات برخورد کنند."

به نظر می رسد که بخشی از بدنه اصلاح‌طلبان که هنوز در طیف «طرفداران دولت» محسوب می شوند، در همان حال و هوای اردیبهشت ۹۶ و  مقطع رقابت‌های انتخاباتی هستند و هنوز در خواب انتخاباتی که بیش از یک سال از آن گذشته به سر می برند. ظاهرا سایه سنگین «مدیریت جهادی» قالیباف و ناکامی اولین گزینه اصلاح‌طلبان (کسی که شخصا توسط لیدر اصلاحات برای شهرداری انتخاب شده بود) در اداره شهر و استعفا بعد از ۶ ماه، چنان بر سر این بخش از طرفداران دولت سنگینی  می‌کند که انتشار عکسی از حضور قالیباف در خرمشهر، این چنین آن‌ها را برمی آشوبد، تا آن حد که از «دستگاه‌های امنیتی» خواهان برخورد با او می شوند!

ظاهرا این روایت کوتاه قالیباف از حضورش در خرمشهر بر حامیان دولت بسیار سنگین آمده است

باید از این نماینده محترم پرسید که نظرش درباره همنوایی‌های گاه و بیگاه برخی چهره‌های شاخص فراکسیون امید با ضدانقلاب در زمینه سیاه‌نمایی علیه جمهوری اسلامی و زدن اتهامات دروغین، چیست؟ آیا این رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید، سیاه‌نمایی‌های مداوم و بی وقفه روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب و چهره‌های حامی(پیشین) دولت چون تاجزاده، شکوری راد و عباس عبدی را مصداق ریخت آب به آسیاب ترامپ و وحدت‌شکنی و تضعیف دولت نمی داند؟

احتمالا این جریان سیاسی و حامیان آن نمی‌دانند که در قاموس یک مدیر جهادی، خدمت کردن به ملت ایران محدود به اتاق مدیریت فلان نهاد و وزاتخانه و چک کردن کارتابل روزانه و «توئیت بازی» نیست، و کسی همچون قالیباف و مدیرانی از سنخ او، هر جا که مردم دچار مشکل جدی شوند، لباس کار بر تن کرده و در صحنه حاضر می شود، چه مسوولیت رسمی داشته باشند و چه نداشته باشند. فرق است بین مدیری که سفرهای پیاپی به «کیش» را به حل معضلات و مسایل بزرگ و کلان ابر-شهر تهران ترجیح می دهد، و مدیری که آن اندازه کارنامه مدیریت جهادیش تابناک است که رسانه‌های جریان اصلاحات خود درباره پیشنهاد «معاون اولی» به او از سوی دولت خبرسازی می کنند و خود هم درباره این خبرسازی مشغول ارایه توهمات توطئه می شوند.