هر آنچه قرار بوده در خصوص پذیرش قطعنامه بیان شود، در داخل کشور و از زبان تعدادی از مسئولان بیان شده است. کار بی‌بی‌سی و امثالش هم فقط چسباندن این حرف‌ها و اظهارنظرها به همدیگر است...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - معلوم نیست چرا هرچه از آن طرف آب می‌آید، این طرف به مذاق بعضی‌ها خوش می‌آید و سر و صدا می‌کند؛ اخیراً که مستندی در خصوص شرایط منتهی به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از بی‌بی‌سی پخش شد، شاهد چنین بازخوردی بودیم. تهیه‌کننده این مستند یکی از کارشناسان نام‌آشنای این شبکه است که در قضیه جنگ تحمیلی تخصص دارد؛ شاید صادق نباشد، اما تسلط دارد. این مستند را در دو نگاه بررسی می‌کنیم. 

اول: خلاصه مستند «جام زهر» آسمان و ریسمان بافتن است تا ثابت کند اگر جنگ در سال ۶۱ و پس از فتح خرمشهر تمام شده بود، تلفات ایران چند برابر کمتر می‌شد. شاه‌بیت کار همان‌جاست که آماری از شهدا قبل و بعد از فتح خرمشهر (تا انتهای جنگ) کنار هم گذاشته می‌شود. حرف درستی هم است! اگر جنگ ششم مهر ۵۹ که عراق نزدیکی‌های اهواز آتش‌بس را پذیرفت، تمام می‌شد، آمار شهدا کمتر هم می‌شد. اگر هدف تنها اتمام جنگ بود، می‌شد آن را در هرجا و با هر شرایط خفت‌آمیزی قبول کرد، اما نپذیرفتن آتش‌بس در آن مقطع دلایل قانع‌کننده‌تری دارد که به طرز ناجوانمردانه‌ای سر این واقعیات در مستند جام زهر بریده می‌شود. فقط به استدلال محسن رفیق‌دوست بسنده می‌شود که «اگر جنگ را بعد از فتح خرمشهر توقف می‌کردیم، عراق شش ماه دیگر دوباره به ما حمله می‌کرد.» 

پس از آنکه ایران، عراق بعثی را وادار به خروج از ایران کرد، حتی یک مورد از شروط بحق کشورمان برای رسیدن به «صلحی پایدار» (تعبیری که حضرت امام مطرح کرده بود) از سوی مراجع بین‌المللی به رسمیت شناخته نشد؛ پذیرش پیمان الجزایر که صدام یکطرفه آن را پاره کرده بود، آزادی اسرا، تعیین و تنبیه متجاوز و... شروط ایران بودند که به عنوان طرف پیروز جنگ، حق خود می‌دانست باقدرت آن‌ها را دنبال کند، اما قطعنامه‌ای که یک روز قبل از آغاز عملیات رمضان از سوی شورای امنیت تصویب شد، فقط به پذیرش آتش‌بس و بازگشت به مرزهای بین‌المللی اشاره می‌کرد، انگار نه انگار اتفاقاتی افتاده و خسارات مالی و جانی بسیاری به کشورمان وارد شده است. 
بنابراین بیننده‌ای که پای این مستند یا آثاری نظیر آن می‌نشیند، باید بداند که حقایق کامل بیان نشده و حجم گزارش‌ها و اطلاعات ذکر شده، همگی در خدمت القای یک هدف خاص هستند؛ جنگ باید بعد از فتح خرمشهر تمام می‌شد. 

دوم: گذشته از هدف اصلی «جام زهر» که ذکر شد، دیدن این مستند نکاتی را گوشزد می‌کند که به آن‌ها اشاره می‌کنیم؛ جام زهر به طرز عجیبی از ناگفته‌ها خالی است. منابع اطلاعاتی خشکیده‌اند یا هر چیز دیگری، پر از تکرار مکررات است. سازنده سعی کرده با استفاده از تصاویر بکر آرشیوی بر جذابیت کار بیفزاید، اما چندان موفق نیست. حرف‌ها در خصوص قطعنامه و شرایط منتهی به آن همانی است که سال پیش ذکر شده و تکرار می‌شود. حرف خاصی مطرح نیست. آدم دلتنگ روزهایی می‌شود که بحث بین مرحوم هاشمی با بعضی از فرماندهان سپاه، ناگفته‌ها را رو می‌کرد و ابعاد پنهان مانده جنگ را روشن می‌ساخت. شاید مستند جام زهر نیز عزای فقدان وجود هاشمی را گرفته که در بسیاری از دقایق کسل‌کننده و بی‌روح می‌شود. 

با دیدن این مستند فکری در ذهن نگارنده قوت گرفت که اگر یک کارشناس حرفه‌ای آن ور آبی که خط قرمزهای این ور آبی‌ها را ندارد، هیچ نوآوری خاصی در اثرش دیده نمی‌شود، شاید بتوان نتیجه گرفت تا الان بسیاری از زوایای پنهان جنگ روشن شده و فعلاً نباید منتظر ناگفته خاصی باشیم. 
نکته دیگر اینکه شاید بتوان تماشای مستند جام زهر را به قشر جوان توصیه کنیم تا عیار حرف‌های آن ور آبی‌ها دستشان بیاید. بعد از گذشت سه دهه از اتمام جنگ

آنچه بیشتر به درد قشر جوان می‌خورد روبه‌رو شدن با واقعیت عریان جنگ سوای هرگونه شعارزدگی و از سوی طرز فکرهای مختلف است. ساخت مستند جام زهر نشان داد هر آنچه قرار بوده در خصوص پذیرش قطعنامه بیان شود، در داخل کشور و از زبان تعدادی از مسئولان بیان شده است. کار بی‌بی‌سی و امثالش هم فقط چسباندن این حرف‌ها و اظهارنظرها به همدیگر است تا با ترفند رسانه‌ای منویات خودشان را القا کنند. اگر ما اطلاعات لازم را به شکل صحیح و جذاب در اختیار جوان‌ها قرار بدهیم، آن وقت بهمن خودساخته چنین مستندهایی در برابر آفتاب حقیقت ذوب می‌شود. به نظر می‌رسد فعلاً دوران ناگفته‌بازی شبکه‌های معاند در خصوص دفاع مقدس تمام شده است. یک هشدار به آقای باستانی اینکه دفعه بعد مراقب باش اثر بهتری ارائه بدهی!

منبع: روزنامه جوان