گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید علامه سید اسماعیل بلخی بنیانگذار ادبیات انقلابی افغانستان و از علمای شهیر این کشور بود که در دوران سیاه اختناق و خفقان ستمشاهی، فریاد آزادیخواهی سر داد.
سید اسماعیل بلخی در قریه «سرپل بلخاب» استان «جوزجان» افغانستان در یک خانواده روحانی زاده شد. برخی ولادت ایشان را در سال 1295شمسی و برخی 1299 گفتهاند. بلخاب سرزمینی خوش آب و هوا و کوهستانی است که در قسمت جنوبی استان بلخ «مزار شریف» و در مسیر رودخانه «بلخ آب» قرار گرفته است که از «بامیان» سرچشمه میگیرد. این خطه از دیرباز مرکز تشیع و پایگاه ستارگان علم و ادب بوده و امروز پس از گذشت قرنها، ستارگانش چشم و چراغ ملت مسلمان به حساب میآیند.
بلخی در سالهای کودکی مادرش را از دست داد و به همراه پدر، برادر و خواهرش آهنگ دیار خراسان و زیارت خورشید مشرق زمین نمود؛ پس از مدتها پیادهروی و مواجهه با هزاران خطر از مسیر بلخ، فاریاب و هرات در دوازدهمین بهار عمر خود وارد مشهد مقدس گردید و در حوزه علمیه مشهد مقدس مشغول تحصیل شد.
در سالهای حضور در مشهد علاوهبر تحصیلات علوم دینی از کتابخانه آستان قدس رضوی(ع) نیز نهایت استفاده را کرد و با آثار اندیشمندان و عالمان جهان آشنا شد. تا قبل از هفت سالگی قرآن را آموخت و با زبان فارسی آشنایی پیدا کرد؛ استعداد و حافظهای عجیب داشت و از ذوق سرشار و طبع بلندی برخوردار بود؛ از همان آغاز کودکی و سنین نوجوانی در مراسم محرم مرثیه میخواند و برای کودکان سخن از کربلا و قیام امام حسین(ع) و شجاعت یاران ایشان میگفت.
طلبهای وارسته و بیآلایش و محبوب همگان بود. درگیر کفش و کلاه نبود و با کهنهترین عبا و عمامه میساخت و به خوراکی اندک قناعت میکرد. با این حال، سخاوتی بلند داشت. تا آخر عمرش برای خود نیاندوخت و هیچ گاه کیسه و جیبی برای نگهداری پول درست نکرد. مقدار شهریه و در آمدی را که داشت، میان عمامه میگذاشت و این سیره را تا آخر عمرش مراعات کرد.
همیشه در جمع طلاب مشهد سخن تازه داشت و در همان آغازین روزهای ورودش به حوزه، دم از آزادی ، استقلال و نبرد با استعمار میزد.
در سال 1314 با شیخ «محمدتقی بهلول» از رهبران مبارزه با کشف حجاب، آشنا شد و در همین سال در نهضت معروف مسجد گوهرشاد مشهد مشارکت کرد.
وی در قیام خونین 1314 مردم مشهد حاضر بود و سهمی عمده داشت و آن روزگار شوم و خونین ملت ایران را درک کرد.در رمضان 1315 پس از هشت سال تحصیل در حوزه خراسان، همراه پدر پیر خود، به وطن مراجعت نمود. حکومت وقت افغانستان که از فعالیتهای بلخی احساس نگرانی میکرد، اجازه خروج از هرات را به او نداد و او ناچار شد که هشت سال را در همین شهر سپری کند و تحصیلات حوزوی خود را نزد «شیخ محمدطاهر قندهاری» ادامه دهد.
در سال 1317 و به دنبال اقامت اجباری در هرات ازدواج کرد و یک سال بعد اولین فرزندش به دنیا آمد. علیرضا مشهور به «علی آقا» تنها پسر شهید بلخی بود که بعد از کودتای هفت اردیبهشت توسط حکومت کمونیستی دستگیر و شهید شد. سید اسماعیل با وجود محصور بودن در هرات عازم شمال کشور شد، سپس به کابل و قندهار سفر کرد و به هرات باز میگردد. او با برداشتن هر گام دهها یار و شیفته پیدا کرد و عملاً در راه تشویق مردمش به طرف احکام و دستورات اسلامی گام برداشت. طی دو ماه، نزدیک به دو هزار و 500 نفر را جذب کرد و فعالیت تشکیلاتی را در سال 1322 پایهگذاری نمود.
او و همفکرانش به تدریج در ادارات و نهادهای دولتی نفوذ کردند و برخی از کارمندان دولتی و شخصیتهای فکری و فرهنگی را به سوی خود جذب نمودند.
با فعالیتهای گسترده بلخی در هرات، مقامات دولتی به این نتیجه میرسند که وی در هرات قابل کنترل نیست و ناچار او را به مزار شریف تبعید کردند.
فعالیتهای شهید بلخی در مزار شریف با آشنایی مردم این شهر از وی بسیار زود اوج گرفت و این باعث گسترش فعالیت سیاسی بلخی در مناطق شمال افغانستان شد و برخی از شخصیتهای مهم منطقه مثل «خواجه محمد نعیم» فرمانده نظامی و امنیتی مزار شریف جذب شهید بلخی شدند.
علامه بلخی در سال 1327 بنا به دعوت جمعی از اهالی کابل وارد این شهر شد؛ البته گفته شده، سید اسماعیل به علت فعالیت علیه نظام شاهی، به کابل فراخوانده شد تا بتوانند او را مستقیماً تحت کنترل خودشان قرار دهند.
با آمدن وی، کابل پر از شور و هیجان گردید فضای تاریک شهر رو به روشنایی و امید رفت و شیعیان جان تازهای گرفتند. زمزمه و نفس گرم و حلاوت کلام سید بلخی، شهر را نور باران کرده بود؛ طنین فریاد کوبنده او بر کوچه پس کوچههای شهر شنیده میشد و زنگ کوچ ظلمت و تباهی از سرزمین شیران، در بناگوش کاخ سلطه به صدا درآمد.
با اختناق سیاسی که در افغانستان صورت گرفت بلخی و یارانش به فکر فعالیت مسلحانه علیه حکومت افتادند و اولین حرکت گسترده مسلحانه خود را در فروردین سال 1329 که قصد سرنگونی رژیم مستبد شاهی را داشتند، آغاز کردند.
قیام مسلحانه اما با خیانت یکی از یاران سیاسی نافرجام ماند و شهید بلخی توسط حکومت دستگیر و بدون سند و محاکمه، به زندان «دهمزنگ» کابل منتقل شد و برای مدت 14سال در زندان ماند. در سال 1343 با روی کار آمدن دولت دکتر محمّد یوسف و تصویب قانون اساسی جدید که به نام دهه دموکراسی شهرت یافت، علامه، بر اثر وجود همین فضای نسبتا باز سیاسی، از زندان آزاد شد و فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را با اوّلین منبر خود، یک ماه پس از آزادی، از سر گرفت. بعد از آزادی از زندان، ارتباط مستقیم با مردم شهرهای مختلف افغانستان، ایران، عراق، عربستان، مصر، سوریه، اردن و شوروی برقرار کرد و با درک مشکلات روزافزون آنها به سفری تاریخی پرداخت که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات فکری و فرهنگی او محسوب میشود.
در سفر به سوریه با امام موسی صدر(ره) رهبر شیعیان لبنان دیدار و مذاکره کرد؛ در عراق هیئت عزاداری و سینه زنی از افغانهای مقیم عراق و زایرین افغان در کربلا، تشکیل داد. از مهمترین ملاقاتهای بلخی در نجف، دیدار با حضرت امام خمینی(ره) بود. در منزل امام(ره)، جلسه مفصل خصوصی برگزار شد و درددلهای گذشته و طرحهای آینده مطرح گردید.
در کتاب «یادواره علامه بلخی» که در تهران منتشر شده، نقل شده است که ملاقات دیگری نیز میان امام خمینی(ره) و شهید بلخی در شهر کربلا صورت گرفته است و بلخی شعر «شب دیجور» را در محضر امام (ره) میخواند.
یکی ازویژگیهای علامه وسعت نظر و نگاه بزرگ او بود؛ او به همه جهان اسلام نظرداشت. جهان اسلام را سرزمین خود میدید و از آن دفاع میکرد. چنانکه وقتی اسرائیل به سرزمینهای عربی حمله کرد، به دفاع ازمردم مظلوم فلسطین برخاست و مردم افغانستان را ضد صهیونیستها تحریک کرد و برای مردم فلسطین کمکهای سیاسی و مالی فراهم کرد.
در یکی ازسخنرانی هایش میگوید: «.... برادران عرب ما خیال نکنند که تنها عرب به این درد میسوزد. روزی که صهیونیستها به ممالک اسلامی و فلسطین حمله کردند، افغانستان یک پارچه ماتم شده بود، طلاب معارف، کسبه و دکاندار و ارباب علم، همه برای مظاهره به بازارها برآمدند، خطابهها و شعارها دادند. من بر فراز بازار سرپل خشتی برآمدم؛ خطابه جذابی خواندم که حاکی از معاونت مالی و جانی و خونی ملت مسلمان بود و به سفارت کشورهای عربی فرستادم. به وزارت خارجه رفتم وخطابه آتشین دادم؛ به مسجد پل خشتی رفتم و خطابه سوزناک دادم. همه همدردی کردند ولی درد آن وقت اثر میکند که واقعا وحدت نظر باشد.»
سید شهید، در سال 1327 به نمایندگی از ملت افغانستان، اقدام به جمعآوری کمک برای مجاهدین فلسطینی نمود و با مجاهدان فلسطینی ابراز همدردی کرد.
وی، روحانی روشن اندیش و شاعر مبارزی بود که اکثر سرودههای خود را در زندان دهمزنگ کابل سرود و در یکی از مقاطع تاریک و پر خفقان تاریخ افغانستان زیست و علمدار مبارزه فرهنگی و سیاسی علیه نظام حاکم بود. مرد فکر و عمل و قیام و منبر بود و آثارش که در دخمههای تاریک زندان سروده شده از مفاهیم مترقی روز سرشار است و هم از تعالیم نجات بخش دین برخوردار.
آثار سید اسماعیل بلخی در شعر معاصر افغانستان و بلکه در شعر فارسی عصر خویش، دارای مفاهیمی رفیع است و آثارش به سبب سر زندگی و برخورداری از حس و تفکری پویا مشمول گذر زمان نشده است:
در بسم الله وحدت با نقطۀ خون باید
نا محرم این معنی از خانه برون باید
چون شاهد هر مقصد بیعشق به کف ناید
یک پردۀ دانش را صد پرده جنون باید
در دفتر حریت خط حلقۀ زنجیر است
شاگرد چنین مکتب بر گوی که چون باید
بعد از سفرهای تاریخی، شهید بلخی به افغانستان بازگشت و مورد استقبال بینظیری قرار گرفت، استقبال بینظیر و گرم مردم افغانستان موجب گردید جاسوسان رژیم، نفوذ روز افزون علامه بلخی در میان مردم شیعه و سنّی را گزارش کنند. پس از سفری که سید اسماعیل بلخی به «هزاره جات» داشت و حسینیهای را در «بهسود» تأسیس کرد، به علت بیماری، به کابل بازگشت و در بیمارستان «علی آباد» کابل بستری شد و سرانجام توسط عوامل رژیم، مسموم و روز یکشنبه ۲۴ تیر 1347 به شهادت رسید.
در تشییع جنازه او درکابل، محشری بر پا گردید. یکی ازفضلای افغانستان آن صحنه راچنین گزارش کرده است: «آنجا شیعه وسنی، پشتون وتاجیک، هزاره وترکمن، سید و عامی، وزرا و وکلا، سناتورها، افسران، جوانان معارف، علما و فضلا و تمام گروههای مختلف به یاد علامه بلخیاشک ریختند. نه تنها شیعه وسنی که سیکها نیز به دنبال جنازه ایشاناشک میریختند و به سر و صورت خود میزدند. علما و رهبران همه اقوام و مذاهب موجود در کشور، سخنرانی کرده، بلخی را پیشوای خود میخواندند و در غم از دست دادن او حسرت میبردند.»
پیکر مطهر علامه شهید سید اسماعیل بلخی، پس از تشییع جنازه، در دامنۀ کوه «افشار»، مدفون شد.
در سال 1367 یک قطعه تمبر یادگاری با تیراژ سه میلیون و با تصویری از شهید بلخی با عنوان «بنیانگذار ادبیات انقلابی افغانستان» توسط پست جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. این تنها شخصیت افغانستانی است که تاکنون تصویر او در تمبرهای جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است.
در دیوان وی که از شهرت خاصی برخوردار است، درباره سرور آزادگان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)اشعار جانسوزی از این شاعر افغان به جا مانده است:
در دشت عراق آمد چون رهبر آزادی
آزاد توان بردن ره در بر آزادی
با رمز تبسم فاش میگفت به هر گامی
امضای من از خونست در دفتر آزادی
عباس نجات شرع از لطمه ی طوفان داد
در شط فرات افکند چون لنگر آزادی
نقل شده است که سید اسماعیل بلخی بیش از 75 هزار بیت سروده که بخش اندکی از آنها به جا مانده و تاکنون توسط ناشران مختلف در ایران منتشر شده است.
...
اگر خواهی همی رشد سیاسی
طریق مرشد و ارشاد خون است
به غفلت آبرو از جوی ما رفت
به استمداد و استرداد خون است
جوانا ! در قلم رمز شفا نیست
دوای درد استبداد خون است
ز خون بنویس بر دیوار ظالم
که آخر سیل این بنیاد خون است
بزن بلخی تو هم بر صنف رندان
که هر چه هست بادا باد خون است