به گزارش مشرق، « جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
برخی خبرها درباره «جزم» شدن «عزم» برخی مسئولین برای برخورد با مفسدان اقتصادی، امیدوارکننده است. این یک فرمول ساده روانشناسی است که برای مردم، تحمل «مشکلات اقتصادی» راحتتر از تحمل «فساد اقتصادی»است بهویژه وقتی این فساد در کوران تورم و از سوی یک مسئول صورت میگیرد. بنابراین طبیعی است که برخورد با «مفسد اقتصادی» بهویژه در چنین شرایطی رضایت مردم را هم به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه «برخورد»، تهدید را برای تروریستهای اقتصادی و دانهدرشتها «معتبر» میکند و همین امر خودبهخود باعث کاسته شدن از میزان فساد و تقویت امید مردم میشود.
انتشار گاه و بیگاه خبر دستگیری فلان مفسد اقتصادی و کشف فلان انبار بزرگ کالای قاچاق یعنی، بخشی از مسئولین «خوب» شروع کردهاند اما آیا صِرف دستگیری متخلف و مصادره اموال یا محاکمه و اعدام آنها از سوی مراجع قضایی و دادگاهها کافی است؟
قلع و قمع مفسدان اقتصادی قطعا «موثر» است اما اصلا کافی نیست. محتکری که مثلا ۳ میلیارد تومان قطعات خودرو احتکار کرده «شاخه» است. باید ریشه را زد. ریشه فساد، دانهدرشتها، قانوندانهای قانونشکن، روزنهها و خلأهای قانونی هستند. اگر ریشه را بزنی، شاخهها هم خشک میشوند. این به معنای اشتباه بودن زدن شاخهها نیست. میتوان ریشه و شاخه را با هم زد! این روند باید ادامه یابد و تا رسیدن به ریشه متوقف نشود. گاهی برای رسیدن به ریشه باید از شاخه شروع کرد!
زدن ریشه قطعا سخت است. هر جا «پول» باشد مقاومت هم هست. قطعا تروریستهای اقتصادی مقاومت خواهند کرد، حتما تهدید و تطمیع خواهند کرد. با استفاده از تریبونهایی که دارند، ایجاد شبهه خواهند کرد. حتما اعدام چنین موجودات پلیدی، صدای اعتراض مدعیان دروغین حقوق بشر را هم، بلند خواهد کرد. همه اینها یعنی زدن ریشه، سخت است اما ریشهکن شدن فساد، بازگشت ثبات به بازار و از همه مهمتر بازگشت امید به مردم ارزش همه این سختیها را دارد. ندارد؟!
بگیر و ببند تروریستهای اقتصادی اما اگر خوب عمل نکنیم میتواند خطرناک و مضر هم باشد. و در همین حد «بگیر و ببند»، باقی بمانیم، بدترین سناریو در داستان «مبارزه با مفسدان اقتصادی» این است که پس از امیدوار کردن مردم، «بد» عمل کنیم تا مسئله از اساس لوث و مردم دوباره ناامید شوند. بدعمل کردن هم یعنی پس از کلی تبلیغ و مصاحبه و جلب توجه افکار عمومی و امیدوار کردن مردم چند محتکر و مفسد محاکمه شوند و دزدهای گردنکلفت همچنان بچرند. این سناریو هم، حتما رخ خواهد داد اگر قوه قضائیه در این راه تنها باشد! باید دولت، مجلس، مراکز اطلاعاتی، بسیج و حتی مردم، پای کار بیایند و به پلیس و قوه قضائیه کمک کنند.
گفتیم «برخورد» با مفسدان اقتصادی لازم هست اما کافی نیست. تا وقتی زخم هست، مگسها هم هستند و کشتن مگسها یعنی حل ناقص مشکل. باید زخم را «درمان» کرد. رفع خلأهای قانونی، ترمیم و در صورت لزوم حتی پاکسازی مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز، ترمیم کابینه، فرهنگ سازی، تقویت اعتقادات دینی و ملی مردم و رجوع به راهکارهای متعدد ارائه شده از سوی کارشناسان اقتصادی و... میبایست در کنار برخوردهای قهری مورد توجه ویژه قرار بگیرد. هر یک از این راهکارها بدون دیگری تا «حدودی» موثرند و نتایج کوتاه مدتی خواهند داشت و شاید حتی در بلندمدت مضر هم باشد. آنها میبایست مثل یک «بسته راهکار» مورد استفاده قرار بگیرند تا زخم التیام یابد و ریشه فساد خشک شود.
علت مقاومت دولت در برابر برخی از این راهکارهای اساسی برای نگارنده معلوم نیست. چرا دولت حاضر نیست کابینه را یا دستکم تیم اقتصادی را ترمیم کند؟ چرا توجه خاصی به آن نسخههایی که اقتصاددانها تجویز کردهاند نمیکند؟ چرا فقط به دنبال راهحلهای کوتاهمدت است. آن بسته ارزی که ارائه شد، آیا مشکل نوسانات ارزی و سکه را حل کرد؟ پیش از این نوشتیم، اینجا هم تکرار میکنیم، آن بسته ارزی و آن سخنرانی رئیسجمهور، صرفا مُسکن بود. راهحلهای موقت بود. وقتی دیروز قیمت سکه از ۴ میلیون تومان فراتر رفت یعنی اثر این مسکن تمام شده است.
شاید علت مقاومت دولت در ترمیم تیم اقتصادی، «سیاسی» باشد. شاید هم دولت نگران این است که مردم با «ترمیم تیم اقتصادی» و پاکسازی کابینه به این نتیجه برسند که دولت، ضعیف بوده و اشتباه خود را پذیرفته است. اگر دلیل این است، دولت نباید نگران باشد. از قدیم گفتهاند جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است.
خروج از لاک انفعال و پذیرفتناشتباه بودن مسیری که دولت در این ۵ سال رفته در کنار استفاده از ظرفیتهای موجود داخلی و خارجی نیز در رسیدن به این هدف به دولت کمک خواهد کرد. ترامپ فقط به جنگ اقتصادی ایران نیامده است. این قمارباز همزمان به جنگ دوستان ایران هم آمده است. ترکیه، روسیه، چین، هند و حتی اروپا امروز در حال جنگ اقتصادی با آمریکاییها هستند. این یک فرصت است. در دنیای سیاست، تهدید را به فرصت تبدیل میکنند، فرصت که جای خود دارد! دشمن مشترک، کشورها را بطور طبیعی به هم نزدیک میکند. اگر اروپاییها زیاد قابل اعتماد نیستند -که بارها نشان دادهاند قابل اعتماد نیستند- کشورهای دیگری هستند که میتوان بطور منطقی به آنها اعتماد کرد، با آنها پیمانهای پولی مشترک بست و به جنگ حریف رفت.
دیروز روسیه و چین با بستن تعرفههای سنگین به جنگ اقتصادی آمریکا رفتند، امروز ترکیه با همین روش، پاسخ این کشور را داد. در پاکستان فردی در آستانه به قدرت رسیدن است که مجذوب شخصیت امام عزیز است و در مالزی نیز فردی به قدرت رسیده که روابط خوبی با کشورمان دارد و با شعار علیه متحد آلسعود به قدرت رسیده است. به قول ستون نویس روزنامه البناء لبنان، «فرصت بینظیری حاصل شده است. طرح ۱۵ سال پیش «ماهاتیر محمد» اکنون قابل اجراست. ایران، ترکیه، پاکستان و مالزی که جمعیت آنها حدود نیم میلیارد نفر است وحجم اقتصاد آنها نزدیک به سه تریلیون دلار، ایده سکه طلای اسلامی را کلید بزنند.»
اینها ظرفیتهای خارجی بود. ظرفیت عظیم داخلی که بر زمین مانده نیز داریم. بسیج، یک ظرفیت عظیم است. این پاره تن امام بارها کارایی خود را ثابت کرده. معتقدم در شناسایی تروریستهای اقتصادی، انبارهای محتکران و معرفی آنها به مراجع قضائی میتوان از این ظرفیت استفاده کرد. هزاران کارشناس کاربلد و دلسوز، مدیر و اقتصاددان صدها راهحل برای مشکلات مختلف ارائه کردهاند که به قول رهبر انقلاب، بسیاری از آنها راهحلهای درست و شدنی است و فقط دولت باید کمر همت را ببندد و وارد میدان عمل شود.
شاید کمی عجیب به نظر برسد اما ترامپ با همه آن شخصیت خبیث و کثیفش، میتواند برای جمهوری اسلامی ایران یک فرصت باشد. همین چند قدم خوبی که علیه مفسدان اقتصادی در کشور برداشته شده، آن راهکارهایی که برای بهبود شرایط اقتصادی کشف شده، این حس قوی دوستی و همکاری که بین ایران و برخی کشورهای دیگر بر سر دشمنی مشترک آمریکا حاصل شده، آن لرزهای که بر تن دزدان بیتالمال و حرامخواران و مفسدان اقتصادی افتاده همه، حاصل جنگ اقتصادی است که ترامپ علیه ما به راه انداخته است. ترامپ تهدیدی است که در دلش فرصتها نهفته است. میتوان با وجود تمام سختی راه، از این تهدید یک فرصت ساخت و معضل فساد و ضعف اقتصادی کشور را یک بار برای همیشه بطور ریشهای حل کرد.
انشاءالله...