به گزارش مشرق، تبدیل تهدید به فرصت! این جمله، یکی از آموزههای همیشگی کتابهای مدیریت و استراتژی است. در دورههای مدیریتی که در آنها شرکت میکنیم، همیشه با مثالهایی از شرکتهای دور از دسترس مانند ژنرال موتورز، کوکاکولا، پپسی، آمازون، گوگل، اپل و مانند آن، تلاش میشود این جمله کلیدی را در ذهنمان نهادینه کنند. اما معمولاً این تلاش به ثمر نمینشنید. چرا؟
شاید به این دلیل که نمونههایی که در کلاسهای درس یا کتابهای مدیریتی برای ما بیان میشود، همیشه از شرکتهای بزرگ و دستنیافتنی آورده میشود و ذهنِ نقیضیابِ ما، در بخشِ ناخودآگاه، به صورت خودکار این آموزه مهم مدیریتی را از گوشه ذهنمان پاک میکند.
در حالی که اگر به همین دور و بر خودمان نگاهی بیندازیم، میتوانیم مثالهای متعددی از اجرایی شدن این جمله در عمل را بیابیم.
لازم نیست به حوزههای دیگر توجه کنیم. در همین حوزه نشر، تهدید «کنکور» را ناشرانی «بازارشناس» به «فرصت»ی تبدیل کردند که نیازی به توضیح آن نیست چرا که خود شما با آن کاملاً آشنایی دارید. یا ناشران حوزه کودک و نوجوان، تهدید موجود (وجود ابزارهای دیجیتال و اپلیکیشنها) را تبدیل به فرصتی طلایی کردند و اگر میبینید که در سه سال اخیر چند نام جدید میدرخشند، با تشخیص درست فرصت موجود (تغییر ذائقه کودکان از کاراکترهای قدیمی به کاراکترهای جدید) و تطبیق خود و محتوای کتابهایی که منتشر میکنند با شرایط و نیازهای جدید بازار و مخاطب، موفقیتهای بزرگی به دست آوردهاند.
چرا راه دور برویم؟ تحریمها از یک سو و عدم عضویت ایران در کنوانسیون برن و عدم الزام به رعایت حقوق کپیرایت بینالمللی (ضمن اینکه اکیداً مخالف عدم عضویت در آن هستم و به نظرم باید هر چه سریعتر به عضویت آن درآییم) از یک سو تهدیدی است برای عدم امکان عرضه مناسب محتوای تولید شده ایران در بازارهای جهانی و تعامل مناسب و مطلوب با ناشران بینالمللی اما از سوی دیگر، به فرصتی برای رشد بخشهایی از حوزه نشر تبدیل شده است که میدانید و نیازی به توضیح آن نمیبینم.
در شرایط حاضر، یک تهدید جدی صنعت نشر را با چالش روبرو کرده است. با توجه به شرایط اقتصادی و وضعیت نابسامان قیمت ارز و تاثیر مستقیم آن روی قیمت کاغذ و ملزومات چاپ (از جمله ماشین آلات، فیلم و زینک و رنگ و ...) که بسته به کتاب و قیمت پشت جلد آن، به طور معمول بین 30 تا 50 درصد هزینه تولید را دربر دارد، صنعت نشر در یک رکود جدی فرو رفته است.
ناشران در حال حاضر علاقهای به توسعه ندارند و برنامه نشر کتابهای جدید را عامدانه کند کردهاند، به این امید که پس از فروکش کردن وضعیت روانی حاکم بر بازار و حاکم شدن ثبات نسبی، با برآورد درست هزینهها، اقدام به ادامه انتشار محصول بگیرند.
در چنین شرایطی، ناشران با هوش، تلاش خواهند کرد با اندیشیدن به جمله «تبدیل تهدید به فرصت» وضعیت را تحلیل کنند. از یک سو، در چنین شرایطی به صورت خودکار بخشی از ناشران که با ارائه کتابهای دستوری و سفارشی اقدام به هدر دادن منابع موجود میکردند، به صورت خودکار از بازار عقب خواهند نشست و به این ترتیب، بخشی از ویترین محدود موجود که قبلا در اختیار این دسته از کتابها قرار میگرفت، به کتابهای با کیفیت و مناسب نیاز بازار اختصاص مییابد و از سوی دیگر، فرصتی فراهم میشود که با توجه به مزیتهای فضای دیجیتال، عرضه دیجیتالی کتاب جدیتر دنبال شود.
با وجود اینکه سالهاست در ایران ابزارهای دیجیتال کتابخوانی وارد بازار شدهاند، به دلیل عدم تمایل ناشران به حضور در فضای دیجیتال (به دلایل منطقی و احساسی مختلف)، این ابزارها مورد توجه جدی ناشرانِ با کیفیتِ زیادی نبودند و به همین دلیل، رونق قابل قبولی هم در عرصه کتاب دیجیتال شاهد نبودیم.
اما در شرایط حاضر، به نظر میرسد فضای دیجیتال فضایی عالی برای ادامه راه ناشران واقعی و ارائهدهندگان محتوای با کیفیت و متناسب با ذائقه مصرف کننده باشند و میتوان امیدوار بود «جبر بازار» ناشران را به سمت دیجیتالی شدن سوق دهد.
از این روست که برخی ناشران، نه تنها شرایط حاضر را «بد» ارزیابی نمیکنند، بلکه آن را به عنوان فرصتی طلایی برای حضور جدی در یک «بازار» جدید یعنی ابزارهای دیجیتال میدانند.
آیا باز هم شاهد تفسیر جدیدی از ضربالمثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» خواهیم بود و آیا نتیجه شرایط نابسامان فعلی، با رونق گرفتن عرضه دیجیتالی کتاب به سامان بهتری خواهد رسید؟