سرویس سیاست مشرق- رهبر معظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم در ۲۲ مرداد حمایت قاطعی از دولت دوازدهم داشتند و از آن در برابر برخی حملات تند و بیقاعده از سوی برخی مسوولین اجرایی سابق دفاع کردند. ایشان فرمودند:
" بعضیها جوری حرف میزنند، جوری اقدام میکنند که به اسم اینکه میخواهیم اوضاع را درست کنیم یا مثلاً فرض کنید طرفدار ضعفا و مانند این ها [هستیم]، در نقشهی دشمن کار میکنند، خودشان ملتفت نیستند. این هایی که خطاب میکنند به دولت که بایستی دولت برکنار بشود و از این قبیل حرفها، اینها دارند در نقشهی دشمن کار میکنند. نخیر، دولت باید با قوّت سرِ کار بماند، کارها را باید این دولت انجام بدهد. رئیسجمهور، منتخب مردم است؛ مجلس هم منتخب مردم است؛ هم رئیسجمهور حق دارد، هم مجلس حق دارد، هر دو حقوقی دارند و تکالیفی دارند؛ تکالیف را باید انجام بدهند، حقوقشان و کرامتشان هم باید حفظ بشود. هم مجلس باید کرامت رئیسجمهور را حفظ بکند، هم رئیسجمهور باید کرامت مجلس را حفظ بکند؛ باید همدیگر را حفظ کنند، همافزایی کنند."
و البته این دفاع رهبری، چیزی غیرمنتظره و خلاف مشی همیشگی ایشان در دفاع از دولتهای مختلف که با رای مردم بر سر کار آمدند، در خود نداشت، کما این که رهبر انقلاب در سال ۸۸ یکتنه علیه کودتای خیابانی برخی جریانات سیاسی علیه دولت منتخب و قانونی کشور ایستادند و اجازه پایمال شدن «حق الناس» آرای مردمی را ندادند.
حقیقت این است که دولت اعتدال بنا به خواست اکثریتی از همین مردم در اردیبهشت سال گذشته ابقاء شد و دولت مستقر و قانونی کشور است، از این رو، علی رغم همه معضلات ساختاری، تصمیمات نادرست، سوء مدیریتها و حتی کارشکنیهای عامدانه در برخی اوقات برای سامان نیافتن اوضاع، رای دهندگان به این دولت هم باید مسوولیت انتخاب خود را بپذیرند و در کنار دیگر اقشار، از حمایت از دولت برای پیشبرد امور کشور دریغ نکنند.
تنها دو روز بعد از این حمایت قاطع رهبر انقلاب، رییس جمهور محترم در جلسه هیات دولت در ۲۴ مرداد، سخنانی بر زبان آورد که چندان با موضع استوار و قاطعی که از مسوول ارشد اجرایی کشور در برابر زورگویی و زیادهطلبی نظام سلطه انتظار می رود، همخوانی نداشت، به ویژه آن که رهبر معظم انقلاب در همین سخنرانی، مذاکره با آمریکا را (دستکم تا زمانی که همین دولت با همین مواضع در آن سر کار است)، ممنوع کرده اند. آقای روحانی در جلسه هیات دولت گفت:
" در سفر اخیر به قزاقستان با همسایگان خود مذاکرات بسیار صمیمانه و خوبی داشتیم و در عین حال با اروپا و آسیا نیز در حال مذاکره هستیم.
آمریکا نیز خود کاری کرده که شرایط مذاکره را از بین برده ؛ با روند خوبی داشتیم مذاکره میکردیم اما خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و میگوید باید چگونه عبور کنم!؟"
بیشتر بخوانید:
چند نکته درباره حکمت متعالیه «اشتباه کردم»
واکنش تند پناهیان به سیاستهای سازشکارانه
رئیس جمهور خطاب به آمریکایی ها افزود:
" اگر میخواستید عبور کنید، چرا خراب کردید؟ اگر میخواستید همدیگر را ببینیم چرا پل را خراب کردید؟ خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد میزنند. این که نشد. اگر راست میگویید بیایید پل را دو مرتبه درست کنید. پل را که درست کردید خود به خود و به طور طبیعی رفت و آمد درست میشود؛ خودت مؤثر و مخرب و عامل این کار هستی."
از این سخنان که چندان با موضع قاطع و فصلالخطاب رهبری در دو روز قبلتر از آن هماهنگ نبود، بسیاری در داخل و خارج از کشور نوعی "گلایه نسبت به خروج آمریکا از برجام و درخواست تلویحی برگشتن آمریکا به میز مذاکره" برداشت شد و به نظر هم می رسد که تفسیر دیگری نمی شود از آن داشت.
نکته قابل تامل این که، کمتر از ۲۴ ساعت بعد از این سخنان رییس جمهور، مقامات آمریکایی مسوول پروژه جنگ اقتصادی با ایران، ظاهرا کد نه چندان نهفته در این اظهارات را گرفتند و البته جوابی گستاخانه و مخاصمهجویانه به آن دادند.
«مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا و رئیس پیشین CIA روز پنجشنبه، از «گروه اقدام ایران» به ریاست برایان هوک و با هدف هماهنگی سیاستهای خصمانه کاخ سفید علیه ایران رونمایی کرد. این اقدام در شصت وپنجمین سالگرد کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ انجام شده است.
گزارش ویژه مشرق درباره «گروه اقدام ایران» را اینجا بخوانید:
«برایان هوک» کیست و در «گروه اقدام ایران» چه ماموریتی دارد؟ +عکس و فیلم
پمپئو گفت:
"مذاکره با ایران پیششرطهایی دارد. امیدواریم به زودی به توافقی جدید با ایران دست پیدا کنیم. راهبرد آمریکا، افزایش فشار بر ایران تا زمانی است که شاهد تغییر زیادی در رفتار ایران در داخل و خارج باشیم ."
برایان هوک رییس «گروه اقدام ایران» (گروهی که با هدف جنگ اقتصادی با ایران در کنار وزارت خزانهداری فعالیت می کند) نیز چنین گفت:
"ما روشن گفته ایم حاضریم با ایران مذاکره کنیم و توپ در زمین جمهوری اسلامی ایران است. رفع تحریمها و از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک و تجاری با ایران منوط به تغییر رفتار جدی ایران است. با حدود ۲۰ کشور مذاکره کردهایم و رایزنیها برای فشار بیشتر بر این کشور در جریان است."
ظاهرا همین دو اظهارنظر باید هم برای رییس جمهور و هم سایر حامیان «مذاکره با آمریکا» کافی باشد که نشان دهد پایهی سیاست خارجی ایالات متحده، «فشار بیشتر در برابر نرمش بیشتر» است و این همان چیزی است که رهبر انقلاب به عنوان «فرمول مذاکره آمریکایی» از آن یاد کردند:
" آنها اولاً اهداف اصلی را کاملاً مشخص می کنند البته همه این اهداف را اعلام نمی کنند اما در طول مذاکرات با دبه و چانه زنی، همه اهداف را پیگیری می کنند. نکته دوم اینکه آمریکاییها از این اهداف اصلی یک قدم عقب نمی نشیند.
آمریکاییها در مذاکرات، با الفاظ ظاهراً اطمینانبخش فقط وعده می دهند اما از طرف مقابل امتیازات نقد می خواهند و وعده نمی پذیرند.
این واقعیت را ما در برجام تجربه کردیم همچنانکه در مذاکره با کره شمالی هم آمریکاییها همین روش را در پیش گرفتهاند."
و به نظر می رسد که سیاستمداری چون «رجب طیب اردوغان» با درس گرفتن از این «فرمول مذاکره آمریکایی» دقیقا خطمشی مقاومت و باج ندادن را در پیش گرفته است و تا بدینجا تلاش کرده با بسیج همه امکانات کشورش، در برابر زیادهخواهی واشینگتن مقاومت کند، چرا که می داند در برابر «شیطان بزرگ»، هر یک قدم عقبنشینی از موضعی که مطابق با منافع ملی ترکیه است، مساوی با عقبنشینیهای زنجیرهای در حوزههای مختلف خواهد بود.
امری که اردوغان به خوبی می داند هم موضع ترکیه را در منطقه و عرصه بینالملل تضعیف خواهد کرد و هم اقتدار شخصی او را به عنوان رهبر ترکیه زیر سوال می برد. تازه این در حالی است که سیستم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ترکیه وابستگی و پیوستگی بسیار بیشتری با نظام سرمایهداری جهانی دارد و قطعا اردوغان می داند که مقاومت در برابر واشینگتن، ضربههای بسیار سنگینتری نسبت به جمهوری اسلامی ایران (که ۴۰ سال است به زیست در شرایط تحریمی خو گرفته) به پیکره ترکیه خواهد زد، ولی اردوغان و حامیان او در ترکیه به خوبی می دانند که این گرهگاه تاریخی برای ترکیه، یک نقطه عطف حیاتی است که اگر کوتاه بیایند، با سر زمین می خورند و اگر از آن موفق بیرون آیند، قدرتی چندین و چند برابر خواهند یافت.
از سوی دیگر، شاهدیم که در سطح بینالمللی یک محور تقابل با آمریکا در حال شکلگیری است که قصد دارد به دوران «اجماع سازی» ایالات متحده از طریق اقدامات یکجانبه خاتمه دهد و دستکم علاوه بر آنکارا، مسکو و پکن هم در این محور قرار دارند و همافزایی این سه کشور در کنار جمهوری اسلامی ایران، می تواند ضرب شستی به هژمونی رو به افول ایالات متحده نشان دهد. وقتی حتی کره شمالی به صراحت اعلام می کند که عبرتهای برجام را در مذاکرات خود با آمریکا لحاظ کرده، آنگاه هر نوع اظهارنظر رییس جمهور اسلامی ایران که از آن نوعی سستی و ضعف در موضع استنباط شود، به شدت به وجهه کشور در نزد متحدان ما ضربه می زند.
این در حالی است که رهبری در همین سخنرانی اخیر، به صراحت شروط هر نوع «مذاکره» با آمریکا را دوباره موکد فرمودند:
"ما باید وقتی مذاکره کنیم، وقتی وارد این بازی خطرناک بشویم که فشار او، هوچیگری او، نتواند در ما تأثیر بگذارد بهخاطر یک اقتداری که داریم. بله، آنوقتی که جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفتهایم برسد، آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست. امروز چنین چیزی وجود ندارد؛ ما اگر چنانچه برویم مذاکره کنیم، قطعاً این مذاکره به ضرر ما تمام خواهد شد؛ مذاکره با یک طرف زورگوی اینجوری، به ضرر ما تمام خواهد شد. بنابراین، مذاکرهی با آمریکا را امام هم ممنوع اعلام کردند بهخاطر همین جهت، بنده هم ممنوع اعلام کردم."
در ۵ سالی که از عمر دو دوره دولت اعتدال میگذرد، یکی از بزرگترین انتقاداتی که از سوی دلسوزان کشور (از همه جناحهای سیاسی) به عملکرد آن وارد شده، گره زدن تقریبا همه چیز به سرنوشت «برجام» بوده است. با اظهارات اخیر جناب روحانی، به نظر میرسد که ایشان هنوز به بیاثر بودن «مذاکره» پی نبرده و همچنان به مذاکره به عنوان شاهکلید حل مشکلات کشور معتقد هستند. ظاهرا ۵ سال آزمون و خطا به قیمت لطمه به منافع ملی کشور برای گره زدن امور داخلی و خارجی به «مذاکره»، فشار و لطمات زیادی به کشور وارد کرده است و نه جامعه و نه نظام دیگر تحمل این «تعلیق» بزرگ را ندارد.
باید توجه داشت حمایت رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر از دولت، به هیچ وجه به مفهوم صحه گذاشتن بر عملکرد تاکنونی جریان اعتدال نبوده است، کما این که ایشان در کمال فروتنی از لفظ «اشتباه کردم» برای دادن برخی مجوزها در جهت «مذاکره» استفاده کردند که خود به قدر کافی نشان از اهمیت اذعان به برخی اشتباهات صورت گرفته در جریان برجام بوده است. گرچه با وجود این فروتنی و صداقت و صراحت رهبری، نه تنها هیچگونه عذرخواهی از بابت خسران برجام از رییس جمهور و دولت صادر نشده، که اظهارات اخیر روحانی نشان می دهد که ظاهرا در ذهن رییس جمهور، در بر همان پاشنه سابق می گردد.
به نظر میرسد رئیس جمهور روحانی میبایست یک بار برای همیشه، این حمایت رهبری معظم را تمام و کمال قدر بداند و با پذیرفتن مسیرهای ناصواب تاکنونی، سیاست و تدبیر دیگری برای اداره امور انتخاب کند و این اعتماد و پشتبانی رهبری را (آن هم در شرایطی که فداییان دیروزی آقای روحانی هر روز در حال فاصله گرفتن بیشتر و عبور از او و دولتش هستند) پشتوانه اقدامات انقلابی و قاطع برای اصلاح اشتباهات تاکنونی قرار دهد.