کد خبر 906573
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۴

یادم می ماند یک شب که برای نماز مغرب به دعوت اطفال عراقی به خانه ای رفتیم، دیدیم تنها یک حصیر کف زمین خانه پهن است. زنان و کودکان پابرهنه دورمان می گشتند و برای پذیرایی یک لیوان آب برایم ریختند.

به گزارش مشرق، مرضیه نظرلو از نویسندگان دفاع مقدس در مطلبی پیرامون پیاده روی اربعین نوشت:

بعد از دو کیلومتر پیاده روی در مسیر شط به موکبی رسیدیم که میزبانانش این بچه ها بودند و تنها پذیرایی شان لیوانی آب ...

سکوت و خلوت و اخلاص عجیب این مسیر تنها یکی از زیبایی های سفر اربعین امسال بود که حضرت ارباب روزی امان کرد....

یادم می ماند یک شب که برای نماز مغرب به دعوت اطفال عراقی به خانه ای رفتیم، دیدیم تنها یک حصیر کف زمین خانه پهن است. زنان و کودکان پابرهنه دورمان می گشتند و برای پذیرایی یک لیوان آب برایم ریختند.

کمی از آب را خوردم و مابقی اش را زن صاحبخانه سرکشید. جانمازی روی همان حصیر نمور و کهنه پهن کرد تا نمازم را بخوانم. بعد از نماز دیگر مجالی برای بیشتر ماندن نبود. شیارهای سقف و دیوارها داشت شرمندگی ما را می بلعید، از اتاق بیرون زدم. کار از کار گذشته بود. مرغ را کشته بودند... دستان پر خون زن که مشغول پاک کردن مرغها بود قلبم را به شماره انداخت. اینجا نبات های تبرکی حرم حضرت رضا به دادم رسید. معلوم بود که این خانواده پا را از روستای خود بیرون هم نگذاشته اند. نبات ها را به دست زن دادم و گفتم: تبرک؛ تبرک امام رضا... و بیرون زدم تا در دل جاده این تمام سخاوت را بفهمم. زن هم ماند با حلقه اشکی که در چشمش نشست....