به گزارش مشرق، «صد سال پیش در ایران چه خبر بود؟» این سؤالی است که بیبیسی فارسی آن را بهانه کرده تا به تاریخ ایران در بازه ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی، یعنی سالهای پایانی جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ ایران سرک بکشد. پوشیده نیست که شبه رسانه ملکه محض رضای خدا و از سر دلسوزی برای مردمان رنج کشیده سالهای تسلط نظامی بریتانیا بر ایران، لابهلای صفحات تاریخ را نمیجوید. از مقدمه آخرین قسمت این سلسله گزارشات، میتوان ماهیت این دلسوزی تصنعی را متوجه شد. در مقدمه میخوانیم: «جنگ جهانی اول بزرگترین فاجعه انسانی یک قرن اخیر در ایران است که گویی از حافظه جمعی ایرانیان پاک شده است، اما پس از آن بود که مهمترین قدمها برای شکلگیری یک جامعه شهری و ورود به عصر مدرنیته برداشته شد.» هدف آشکار است، رضا خان قلدر ناجی مردم ایران!
بیشتر بخوانید:
«بی بیسی» به قحطی بزرگ در ایران اعتراف کرد
جابهجا شدن مرزهای تحریف تاریخ!
خاطرات لحظه به لحظه جنگ جهانی اول برای زمین تلخی است. نزدیک به ۸۰۰ میلیون نفر، این جنگ را تجربه کردند، قریب به ۳/ ۱ میلیارد گلوله توپ شلیک شد و نتیجه آن جز کشته شدن ۱۷میلیون نفر چیزی نبود. اما همه تلخیهای این جنگ، پای ظلمی که به مردم ایران رفت، ناچیز مینماید؛ گزارشها نشان میدهد، جمعیت ایران در سال ۱۹۱۴ حدود ۲۰ میلیون نفر بوده، که در سال ۱۹۱۹ به ۱۱ میلیون نفر تقلیل پیدا کرده است، یعنی قریب به ۱۰ میلیون قربانی روی دست کشوری که اعلام بیطرفی کرده بود!
بیبیسی فارسی به سراغ تاریخ رفته تا این قتل عام دردناک را که پژوهشها نشان میدهد در اثر اشغال ایران به دست انگلیسیها رخ داد، روایت کند، اما فکر میکنید سربازان ملکه، دلیل فوت بیش از ۴۰ درصد از ایرانیان را چه دانسته است؟ جواب خنده دار است: «آنفلوآنزای اسپانیایی» آن هم منتقل شده از سربازان روس!
همچنین در قسمت آخر این سلسله گزارشها که توسط «آناهیتا شمس» تهیه شده، شرایط اجتماعی وقت و ناکارآمدی دولت ایران مهمترین دلیل شیوع آنفلوآنزا معرفی میشود، در این راستا در گزارش آمده است: «.. روستاها بیشترین تلفات را داشتند و محققان، شرایط اجتماعی را مهمترین دلیل برای شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران میدانند... قحطی، وبا و اعتیاد از یک طرف و آنفلوآنزای اسپانیایی از طرف دیگر؛ کشور در اشغال نیروهای خارجی بود، دولت مرکزی هم هیچ کنترلی خارج از دیوارهای تهران بر کشور نداشت. تعداد کشته شدگان آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران بر پایه حدس و گمان است، برخی آن را یک میلیون و عدهای دیگر بیش از ۶ میلیون تخمین زدهاند.»
جملات فوق میرساند که این سرباز وفادار ملکه نه تنها خواسته است رضا خان را که با کمک بریتانیا به تخت سلطنت نشست، ناجی ملت ایران نشان دهد، بلکه میخواهد نقش بریتانیا را در این فاجعه بزرگ انسانی کمرنگ کند و آن همه کشته را به گردن شرایط اجتماعی، ناکارآمدی دولت و روسها بیندازد!
جان مردم ایران فدای شکم سربازان بریتانیایی
در این گزارش به بزرگترین علت مرگ و میر آن سالها یعنی قحطی، تنها در حد یک کلمه آن هم، همردیف با وبا و اعتیاد اشاره میشود، درحالی که در کتاب «The great famine and genocide in Persia ۱۹۱۷-۱۹۱۹» که براساس اسناد وزارت خارجه ایالات متحده، منتشر شده است، درباره این سالها و فوت بخش عظیمی از جامعه ایران میخوانیم: «بی تردید قحطی بزرگ ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و فراتر از تمامی وقایع پیش از آن است. [در این قحطی]نزدیک به ۴۰ درصد جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از صحنه روزگار محو شدند... با اینکه قحطی بزرگ ایران از بزرگترین قحطیهای دوره معاصر و از بزرگترین نسلکشیهای قرن بیستم است، اما ناشناخته باقی مانده است... قحطی در ابتدا با جنگ و اشغال ایران توسط روسیه و انگلستان به وجود آمد و سپس با سیاستهای انگلستان اوضاع بدتر و قحطی طولانیتر شد.»
دکتر محمد قلی مجد درباره ریشههای قحطی در ایران و تلاشهای انگلیس برای انداختن آن به گردن روسها و عثمانیها که ظاهراً تا امروز نیز ادامه یافته، در کتاب «قحطی بزرگ» مینویسد:
«ایران زمانی به بزرگترین فاجعه تاریخ خود دچار آمد که تمام خاک ایران و کشورهای همجوارش در شرق و غرب در اشغال نظامی انگلستان بود. از همان آغاز، انگلستان، دست به تبلیغات ماهرانهای زد تا مسئولیت و تقصیر فاجعه قحطی ایران را متوجه روسها و عثمانیها کند. اما همان طور که گفته شد، ترکها و روسها پیش از بروز قحطی، ایران را ترک کرده بودند. عامل اصلی تشدید و طولانی شدن قحطیای که منجر به مرگ میلیونها ایرانی شد، سیاستهای بازرگانی و مالی بریتانیا بود... شواهد مستند ارائه شده نشان میدهد که خرید غله در مقیاس وسیع، برای تأمین آذوقه نیروهای انگلیسی در ایران، بینالنهرین و جنوب روسیه، بر دامنه قحطی در ایران افزوده است. ژنرال دنسترویل، در جایی با صراحتی عجیب ضمن اظهار تأسف، به این واقعیت اعتراف کرده است که خریدهای غله از سوی انگلیسیها منجر به کمبود و افزایش قیمتها شد و در نتیجه به مرگ شمار بسیاری از ایرانیان انجامید؛ از این عجیبتر گزارش سرگرد داناهو درباره تخلیه شهر مراغه در آستانه شکست ارتش انگلستان از ترکها در سپتامبر ۱۹۱۸ است. انگلیسیها که قبلاً مواد غذایی بسیاری خریده بودند، ذخیره غله شهر را در شرایط سخت قحطی از میان بردند تا به دست ترکهای عثمانی نیفتد.»
ممانعت انگلیس از ورود مواد غذایی به ایران
در کنار خرید غله، ممانعت از ورود مواد غذایی به ایران از دیگر ظلمهایی است که بریتانیا در حق مردم ایران روا داشت. در کتاب «دکتر محمدقلی مجد» در این باره آمده است: «زمانی که قحطی مرگبار ایران را دربرگرفته بود، انگلیسیها علاوه بر خرید گسترده مواد غذایی، از واردات مواد غذایی از هند و بین النهرین - همسایگان غربی و شرقی ایران - جلوگیری میکردند. علاوه بر خلیج فارس، هند و بینالنهرین نیز در اشغال ارتش انگلستان بود؛ در هند و نیز بینالنهرین غله کافی وجود داشت، اما ایران که در میان آنها قرار داشت، دچار گرسنگی بود.»
فشارهای اقتصادی بریتانیا بر ایران
از دیگر ادعاهای بیبیسی برای پوشاندن نقش انگلیس در نسلکشی ایرانیان، تأکید بر بیکفایتی دولت در آن زمان بود. ما در این گزارش در پی کتمان وجود برخی از نابسامانیها در دولت وقت ایران نیستیم، اما شواهد و اسناد نشان میدهد بخش عمدهای از این نابسامانیها اتفاقاً به دلیل دخالت دولتهای خارجی به ویژه انگلیس در امور داخلی ایران بوده است. درباره دخالتهای انگلیس و تأثیر سیاستهای این کشور بر تشدید قحطی در ایران در کتاب «قحطی بزرگ» میخوانیم: «محروم کردن ایران از منابع مالی با سیاست انگلستان در محروم کردن ایران از منابع غذایی هماهنگ و همراه بود، زیرا جنگ کاهش شدید درآمد بازرگانی خارجی و نیز درآمدهای گمرگی را در پی داشت.»
محروم کردن ایران از درآمدهای نفتی
در کنار فشارهای اقتصادی، انگلیس با محروم کردن ایران از درآمدهای نفتی ضربه دیگری بر تن بیجان مردمانی که با قحطی و تبعات آن دست و پنجه نرم میکردند، زد. «دکتر محمدقلی مجد» درباره این جنایت انگلیس مینویسد:
«مسدود کردن درآمدهای نفتی ایران تنگنای مالی ایران را افزایش داد. شکی نیست که مهمترین اقدام مالی علیه ایران، محروم کردن این کشور از درآمدهای نفتیاش بود. زمانی که میلیونها ایرانی در گرسنگی به سر میبردند، دولت انگلستان و شرکت نفت انگلیس و ایران، درآمدهای نفتی ایران را به بهانههای واهی مسدود کردند. میزان درآمدهای نفتی ایران طی سالهای ۱۹۱۹-۱۹۱۴، ۸ میلیون پوند بود. این مبلغ حدود ۴۰ میلیون دلار و در آن زمان مبلغی بسیار قابل توجه و تقریباً چهار برابر مجموع بودجه سالانه دولت ایران بود. اگر این پول به ایران پرداخت میشد، میلیونها نفر از مرگ ناشی از گرسنگی و بیماری نجات پیدا میکردند.»
چند میگیرید که اینچنین برای انگلیس گریه میکنید؟
از آنچه در بالا گذشت میتوان نتیجه گرفت، استعمار پیر از یک سو با ایجاد کمبود و قحطی و از سوی دیگر با سیاستهای مالی، ایران را به یتیمخانهای بدل ساخت که بیش از یک سوم جمعیت خود را از دست داد. بدیهی است فقر با خود مریضی و هزاران بلای دیگر خواهد آورد که شرایط را بیش از پیش سخت میکند، اما باید توجه کرد اینها همه معلول هستند و علت اصلی خودکامگیها و اعمال غیر انسانی و افزونطلبیهای بریتانیا و سربازان ملکه بود که مردم را به حدی رساند که بر سر تکهای نان مجبور به رقابت و گاه نزاع بودند.
هرچند این نخستینبار نیست که سربازان ملکه در شبه رسانه بیبیسی دست به تحریف تاریخ ایران میزنند، اما این تحریف دردناکتر، غیراخلاقیتر و غیرانسانیتر از همیشه است، چرا که حرف کشته شدن دهها میلیون از اجداد ایرانیان در میان است. جای تعجب است که خبرنگاران فارسی زبان این شبکه چطور حاضر شدهاند با تاریخ و هویت خود به خاطر پول بازی کنند. معلوم نیست این خبرنگاران به خاطر چند مشت دلار لب فرو بستهاند و اینچنین آب به آسیاب قاتلان پدران و مادران خود میریزند!
منبع: روزنامه جوان