به گزارش مشرق، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
میگویند، مجرمهای دانهدرشت اقتصادی را که خون مردم را در شیشه میکنند، اعدام نکنید. مشروبات الکلی را آزاد کنید. به زنان بد کاره خیابانی کاری نداشته باشید و به شغلشان رسمیت ببخشید! حجاب را اختیاری و درِ ورزشگاهها را به روی دختران نبندید. کنسرتها را رونق داده و آن را به کف خیابانها و پارکها و... ببرید. مسکن مهر و غیر مهر نسازید، به سمت هیچ کشوری جز آمریکا و آن سه کشور بدعهد اروپایی نچرخید و...
استدلال میکنند، اگر برخوردهای قهری میتوانست این معضلات را حل کند، چنین معضلاتی نداشتیم. تولید مشروبات الکلی سالم راهحلشان برای جلوگیری از، نه شرابخواری که، مرگِ شرابخواری است که برای ارتکاب این گناه، محرم و صفر هم نمیشناسد.
از مشکلات اقتصادی که میپرسیم، میشنویم، کمی برای مردم آهنگ پخش کنید و کنسرتها را به کوچهها و خیابانها ببرید تا مردمی که با مشکلات اقتصادی و مسکن و ازدواج دست بهگریبانند، شاد شوند! معتقدند برجام هم، تنها راه بهبود شرایط اقتصادی است ولو آمریکا از آن خارج شده، و اروپا نیز روح و جسم آن را توأمان نقض کرده باشد و هر روز به شکلی به ریشمان بخندد. این خلاصه تمام استدلال و راهحلشان است. حتی این اواخر به این نتیجه رسیدهاند که، اصلا، پیشرفت کار ایرانی جماعت نیست. باید مدیر را هم مثل مربی فوتبال از خارج (اشاره به غرب) وارد کنیم.
برای معضلهای اجتماعی و اقتصادی مثل فقر و فساد، نسخه «انحرافی» میپیچند؛ نوعی تلاش برای مسخ افکار و پرت کردن حواس. مثل بیماری که به شدت درد میکشد و به جای درمان، به او مُسَکن میزنند تا درد فراموش شود. درد هست فقط حس درد نیست! پس از مدتی که اثر مسکن رفت، دوباره درد، دوباره مسکن و دوباره روز از نو و روزی از نو!
چه کسانی چنین نسخههایی میپیچند؟ همان کسانی که عامل چنین وضعیاند. در لحنشان هم «شرمندگی» و پشیمانی نیست. لحنی است کاملا طلبکارانه. بدهکارانی که طلبکارانه حرف میزنند. مسئولیت دارند اما در نقش یک اپوزیسیون ظاهر میشوند. این معضلات حاصل ۶ سال مدیریت همانهاست. لیبرالها را میگویم.
اما چرا چنین نسخه میپیچند؟ آیا برخورد قهری میتواند باعث ریشهکن شدن فساد اقتصادی شود؟ آیا با زیر پا گذاشتن احکام صریح قرآنی و اسلامی و به رسمیت شناختن فسادهای آنچنانی، میشود جلوی این معضلات را گرفت؟ یا هدف از طرح این راهحلها، چیز دیگری است؟ آیا دغدغه امروز مردم، رفتن به کنسرت است؟
هیچ کس در این کشور ادعا نکرده که، با برخوردهای قهری، معضل فساد اقتصادی ریشهکن شده و اقتصاد رونق میگیرد، جز خود همین قماش حین زدن اتهام! برخورد قهری با دانهدرشتها، نمیتواند ریشه فساد اقتصادی را خشک کند اما آیا از میزان آن هم نمیکاهد؟! برخورد جدی با دانهدرشتها فقط باعث خنک شدن دل مردمی که چند شبه فقیرشان کردهاید، نمیشود، این برخوردها که در همه کشورها به رسمیت شناخته شده، اگر چه ریشه فساد را نمیخشکاند، اما هزینه را برای مفسدان اقتصادی بالا میبرد. به اندازه خود، موجب بازدارندگی میشود. اگر برخورد قهری موثر نبود، این همه قانون و زندان و مصادره اموال و اعدام در سرتاسر دنیا نه نوشته میشد، نه اجرا میگردید. همین تحریمهای ظالمانه اقتصادی مگر برخورد قهری نیست؟ مگر برخی از این جریانهای واداده را دشمن، با همین تحریمها دنبال خود نکشید و به هدف خود یعنی تضعیف توان هستهایمان نرسید؟! اگر برخورد قهری جواب نمیدهد، چرا تهدید توخالی دشمن را برخورد قهری و جنگ جا زدید و این همه امتیاز دادید؟! مگر با ترساندن مردم از همین برخوردهای قهری (تحریم و سایه جنگ و...) این همه امتیاز نقد به دشمن ندادید؟! مگر هزینه فایده نکردید و نگفتید، هزینه مقاومت بالاتر از سازش است؟!
تیتر زدیم دو لیبرال از دولت رفت، دو مفسد دانهدرشت اقتصادی هم اعدام شد، قیمت دلار کاهش پیدا کرد. روی این تیتر هم به دولت محترم توصیه کردیم، اگر سایر لیبرالها را که وصفشان در بالا رفت، از دولت بیرون بیندازید، و برخورد با مفسدان را ادامه دهید میتوان امیدوار بود اوضاع اقتصادی بهتر شود. کسانی که تنها هنرشان محکوم کردن یک طرح ، بدون ارائه طرحی جایگزین است! برافروختند. همانها که علت بیخاصیت شدن برجام را نوشتن یک شعار روی یک موشک میدانستند، نوشتند مگر با برخورد با مفسدان دانهدرشت اقتصادی، و اخراج مدیرهای ناکارآمد لیبرال، میتوان به اقتصاد رونق داد؟ چطور با نوشتن یک شعار روی یک موشک میتوان برجام را که، فتحالفتوح، بزرگترین پیروزی قرن....بود از خاصیت انداخت، با برخورد با گردنکلفتهای دانه درشت که بازار را ملتهب و به گرانی ارز و سکه دامن میزنند، نمیتوان اوضاع اقتصادی را بهتر کرد؟!
اما چرا چنین نسخه میپیچند؟ آدمی گاهی در شرایط «از اینجا رانده و از آنجا مانده» که قرار میگیرد، صدها وعده بر زمین مانده روی دستش میماند، سیاستهایش باعث افزایش ۶ برابری قیمت ارز میشود، از حریف رکب خورده و هیچ طرح جایگزینی آماده نمیکند، در برابر مردمی که مدام میپرسند«پس آن همه وعده چه شد؟» بعد هشتگ راه میاندازند«پشیمانیم» پاسخی ندارد، دو راه دارد. یا ضمن یک عذرخواهی از مردم با کمک نخبگان و کارشناسانی که کم نیستند مسیر را تغییر میدهد و خسارتها را جبران میکند، یا به حاشیهسازی دل میبندد. پیچیدن نسخههای عجیب و غریبی که بدانها اشاره شد، یعنی فعلا گزینه دوم ترجیح دارد!
برخورد قهری هم لزوما نمیتواند ریشه یک معضل اجتماعی و اقتصادی را بخشکاند اما همانطور که گفتیم، میتواند در کاستن از آن معضلات موثر باشد. به خشکاندن یک معضل (اینجا مشکل اقتصادی یا معضلات اجتماعی) میتوان با استفاده از راهکارهای مختلف و بعضا توامان، نزدیک شد اما نمیتوان آن معضل را صددرصد ریشهکن کرد. هیچ کشوری در دنیا بدون معضلات اجتماعی نیست. نخبگان هر جامعه با استفاده از روشهای مختلف که قطعا یکی از آنها، برخورد قهری است، این معضلات را تا حدود زیادی کنترل میکنند. اینکه بگوییم، اگر برخورد قهری با فلان مفسد اقتصادی و معضل اجتماعی موثر بود، این همه معتاد و مفسد نبود، دقیق نیست. اگر این برخوردها در کنار تلاشهای سایر مسئولین و مراکز فرهنگی و دینی و... باشد، قطعا از میزان این معضلات کاسته خواهد شد. آزاد کردن مشروبات الکلی و استاندارد کردن آنها، شاید از مرگ عده کمی جلوگیری کند، اما خود معضلات زیادی دارد. کافی است، به آمار و ارقام جرم و جنایتها و خسارتهایی که همین کشورهای غربی با پیچیدن چنین نسخههایی دچارش شدهاند، مراجعه کرد.
به گفته دانشمندان علوم اسلامی، یکی از اهداف مهم انبیاء و اولیای الهی از صدور احکام اسلامی، جلوگیری شیوع فساد و گناه برای رهایی مردم از معضلاتی است که بسیاری از جوامع غربی امروز به شدت گرفتار آنند. اینکه چطور عدهای برای مقابله با یک معضل، معضلی بزرگتر را تجویز میکنند، معمایی است که خود باید پاسخ گویند. گویی معتقدند، هدف وسیله را توجیه میکند.
اما نکته آخر. دغدغه اصلی جوانانی که شغل ندارند، یا شغل خود را بهدلیل سوء مدیریتها از دست دادهاند، کنسرت نیست. تماشای فوتبال از داخل استادیوم هم نیست. ضمن اینکه رفتن به استادیوم و کنسرت هم پول میخواهد! اگر هدف از تبلیغ این مسائل، حاشیه سازی و حواسپرتی نیست، و واقعا هدف شاد کردن آنهاست، هیچ جوانی بیشتر از داشتن یک شغل مناسب، داشتن مسکن مناسب و ازدواج با دختری که سالهاست بهدلیل فقر عقب افتاده، خوشحال نمیشود. تغییر اولویتها شاید برخی را سرگرم کند اما، شکمها را سیر نمیکند.