سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*********
چرا چنین نسخه میپیچند؟
جعفر بلوری در کیهان نوشت:
میگویند، مجرمهای دانهدرشت اقتصادی را که خون مردم را در شیشه میکنند، اعدام نکنید. مشروبات الکلی را آزاد کنید. به زنان بد کاره خیابانی کاری نداشته باشید و به شغلشان رسمیت ببخشید! حجاب را اختیاری و درِ ورزشگاهها را به روی دختران نبندید. کنسرتها را رونق داده و آن را به کف خیابانها و پارکها و... ببرید. مسکن مهر و غیر مهر نسازید، به سمت هیچ کشوری جز آمریکا و آن سه کشور بدعهد اروپایی نچرخید و...
استدلال میکنند، اگر برخوردهای قهری میتوانست این معضلات را حل کند، چنین معضلاتی نداشتیم. تولید مشروبات الکلی سالم راهحلشان برای جلوگیری از، نه شرابخواری که، مرگِ شرابخواری است که برای ارتکاب این گناه، محرم و صفر هم نمیشناسد.
از مشکلات اقتصادی که میپرسیم، میشنویم، کمی برای مردم آهنگ پخش کنید و کنسرتها را به کوچهها و خیابانها ببرید تا مردمی که با مشکلات اقتصادی و مسکن و ازدواج دست بهگریبانند، شاد شوند! معتقدند برجام هم، تنها راه بهبود شرایط اقتصادی است ولو آمریکا از آن خارج شده، و اروپا نیز روح و جسم آن را توأمان نقض کرده باشد و هر روز به شکلی به ریشمان بخندد.
این خلاصه تمام استدلال و راهحلشان است. حتی این اواخر به این نتیجه رسیدهاند که، اصلا، پیشرفت کار ایرانی جماعت نیست. باید مدیر را هم مثل مربی فوتبال از خارج (اشاره به غرب) وارد کنیم.
برای معضلهای اجتماعی و اقتصادی مثل فقر و فساد، نسخه «انحرافی» میپیچند؛ نوعی تلاش برای مسخ افکار و پرت کردن حواس. مثل بیماری که به شدت درد میکشد و به جای درمان، به او مُسَکن میزنند تا درد فراموش شود. درد هست فقط حس درد نیست! پس از مدتی که اثر مسکن رفت، دوباره درد، دوباره مسکن و دوباره روز از نو و روزی از نو!
چه کسانی چنین نسخههایی میپیچند؟ همان کسانی که عامل چنین وضعیاند. در لحنشان هم «شرمندگی» و پشیمانی نیست. لحنی است کاملا طلبکارانه. بدهکارانی که طلبکارانه حرف میزنند. مسئولیت دارند اما در نقش یک اپوزیسیون ظاهر میشوند. این معضلات حاصل 6 سال مدیریت همانهاست. لیبرالها را میگویم.
اما چرا چنین نسخه میپیچند؟ آیا برخورد قهری میتواند باعث ریشهکن شدن فساد اقتصادی شود؟ آیا با زیر پا گذاشتن احکام صریح قرآنی و اسلامی و به رسمیت شناختن فسادهای آنچنانی، میشود جلوی این معضلات را گرفت؟ یا هدف از طرح این راهحلها، چیز دیگری است؟ آیا دغدغه امروز مردم، رفتن به کنسرت است؟
هیچ کس در این کشور ادعا نکرده که، با برخوردهای قهری، معضل فساد اقتصادی ریشهکن شده و اقتصاد رونق میگیرد، جز خود همین قماش حین زدن اتهام! برخورد قهری با دانهدرشتها، نمیتواند ریشه فساد اقتصادی را خشک کند اما آیا از میزان آن هم نمیکاهد؟! برخورد جدی با دانهدرشتها فقط باعث خنک شدن دل مردمی که چند شبه فقیرشان کردهاید، نمیشود، این برخوردها که در همه کشورها به رسمیت شناخته شده، اگر چه ریشه فساد را نمیخشکاند، اما هزینه را برای مفسدان اقتصادی بالا میبرد. به اندازه خود، موجب بازدارندگی میشود.
اگر برخورد قهری موثر نبود، این همه قانون و زندان و مصادره اموال و اعدام در سرتاسر دنیا نه نوشته میشد، نه اجرا میگردید. همین تحریمهای ظالمانه اقتصادی مگر برخورد قهری نیست؟ مگر برخی از این جریانهای واداده را دشمن، با همین تحریمها دنبال خود نکشید و به هدف خود یعنی تضعیف توان هستهایمان نرسید؟! اگر برخورد قهری جواب نمیدهد، چرا تهدید توخالی دشمن را برخورد قهری و جنگ جا زدید و این همه امتیاز دادید؟! مگر با ترساندن مردم از همین برخوردهای قهری (تحریم و سایه جنگ و...) این همه امتیاز نقد به دشمن ندادید؟! مگر هزینه فایده نکردید و نگفتید، هزینه مقاومت بالاتر از سازش است؟!
تیتر زدیم دو لیبرال از دولت رفت، دو مفسد دانهدرشت اقتصادی هم اعدام شد، قیمت دلار کاهش پیدا کرد. روی این تیتر هم به دولت محترم توصیه کردیم، اگر سایر لیبرالها را که وصفشان در بالا رفت، از دولت بیرون بیندازید، و برخورد با مفسدان را ادامه دهید میتوان امیدوار بود اوضاع اقتصادی بهتر شود.
کسانی که تنها هنرشان محکوم کردن یک طرح ، بدون ارائه طرحی جایگزین است! برافروختند. همانها که علت بیخاصیت شدن برجام را نوشتن یک شعار روی یک موشک میدانستند، نوشتند مگر با برخورد با مفسدان دانهدرشت اقتصادی، و اخراج مدیرهای ناکارآمد لیبرال، میتوان به اقتصاد رونق داد؟ چطور با نوشتن یک شعار روی یک موشک میتوان برجام را که، فتحالفتوح، بزرگترین پیروزی قرن....بود از خاصیت انداخت، با برخورد با گردنکلفتهای دانه درشت که بازار را ملتهب و به گرانی ارز و سکه دامن میزنند، نمیتوان اوضاع اقتصادی را بهتر کرد؟!
اما چرا چنین نسخه میپیچند؟ آدمی گاهی در شرایط «از اینجا رانده و از آنجا مانده» که قرار میگیرد، صدها وعده بر زمین مانده روی دستش میماند، سیاستهایش باعث افزایش 6 برابری قیمت ارز میشود، از حریف رکب خورده و هیچ طرح جایگزینی آماده نمیکند، در برابر مردمی که مدام میپرسند«پس آن همه وعده چه شد؟» بعد هشتگ راه میاندازند«پشیمانیم» پاسخی ندارد، دو راه دارد.
یا ضمن یک عذرخواهی از مردم با کمک نخبگان و کارشناسانی که کم نیستند مسیر را تغییر میدهد و خسارتها را جبران میکند، یا به حاشیهسازی دل میبندد. پیچیدن نسخههای عجیب و غریبی که بدانها اشاره شد، یعنی فعلا گزینه دوم ترجیح دارد!
برخورد قهری هم لزوما نمیتواند ریشه یک معضل اجتماعی و اقتصادی را بخشکاند اما همانطور که گفتیم، میتواند در کاستن از آن معضلات موثر باشد. به خشکاندن یک معضل (اینجا مشکل اقتصادی یا معضلات اجتماعی) میتوان با استفاده از راهکارهای مختلف و بعضا توامان، نزدیک شد اما نمیتوان آن معضل را صددرصد ریشهکن کرد. هیچ کشوری در دنیا بدون معضلات اجتماعی نیست.
نخبگان هر جامعه با استفاده از روشهای مختلف که قطعا یکی از آنها، برخورد قهری است، این معضلات را تا حدود زیادی کنترل میکنند. اینکه بگوییم، اگر برخورد قهری با فلان مفسد اقتصادی و معضل اجتماعی موثر بود، این همه معتاد و مفسد نبود، دقیق نیست. اگر این برخوردها در کنار تلاشهای سایر مسئولین و مراکز فرهنگی و دینی و... باشد، قطعا از میزان این معضلات کاسته خواهد شد.
آزاد کردن مشروبات الکلی و استاندارد کردن آنها، شاید از مرگ عده کمی جلوگیری کند، اما خود معضلات زیادی دارد. کافی است، به آمار و ارقام جرم و جنایتها و خسارتهایی که همین کشورهای غربی با پیچیدن چنین نسخههایی دچارش شدهاند، مراجعه کرد.
به گفته دانشمندان علوم اسلامی، یکی از اهداف مهم انبیاء و اولیای الهی از صدور احکام اسلامی، جلوگیری شیوع فساد و گناه برای رهایی مردم از معضلاتی است که بسیاری از جوامع غربی امروز به شدت گرفتار آنند. اینکه چطور عدهای برای مقابله با یک معضل، معضلی بزرگتر را تجویز میکنند، معمایی است که خود باید پاسخ گویند. گویی معتقدند، هدف وسیله را توجیه میکند.
اما نکته آخر. دغدغه اصلی جوانانی که شغل ندارند، یا شغل خود را بهدلیل سوء مدیریتها از دست دادهاند، کنسرت نیست. تماشای فوتبال از داخل استادیوم هم نیست.
ضمن اینکه رفتن به استادیوم و کنسرت هم پول میخواهد! اگر هدف از تبلیغ این مسائل، حاشیه سازی و حواسپرتی نیست، و واقعا هدف شاد کردن آنهاست، هیچ جوانی بیشتر از داشتن یک شغل مناسب، داشتن مسکن مناسب و ازدواج با دختری که سالهاست بهدلیل فقر عقب افتاده، خوشحال نمیشود. تغییر اولویتها شاید برخی را سرگرم کند اما، شکمها را سیر نمیکند.
دوراهی سخت نتانیاهو تا 2019
صابر گل عنبری در خراسان نوشت:
به نظر میرسد فعلا بحران کابینه در اسرائیل که این روزها محافل سیاسی این رژیم را به خود مشغول کرده، به پایان رسیده باشد. نفتالی بنت، رهبر حزب راستگرای "خانه یهودی" و وزیر آموزش اسرائیل از فعالیت به عنوان وزیر دفاع پشیمان شد.
به این ترتیب نفتالی بنت و حزبش در ائتلاف دولتی باقی میمانند و دولت ائتلافی در اسرائیل میتواند با اکثریتی بسیار شکننده، یعنی تنها یک رای برتر در پارلمان (۶۱ کرسی از مجموع ۱۲۰کرسی موجود) به فعالیتهای خود ادامه دهد و در چنین شرایطی دیگر نیازی به انتخابات زودهنگام در این کشور نیست.
بنت ضمن انتقاد از نتانیاهو گفت: «با ماندن در کابینه تاوان سیاسی مشخصی خواهم داد، اما بهتر این است که نخست وزیر از طریق من در نبردی سیاسی برنده شود، ولی اسماعیل هنیه رهبر حماس علیه اسرائیل پیروز نشود.»پس از این موضع رهبر حزب خانه یهودی بعید است، موشه کحلون رهبر حزب راست میانه کولونا بخواهد از کابینه خارج شود.
احتمالا وی نیز چنین موضعی را بگیرد.نتانیاهو خوب می دانست که انتخابات زودهنگام به نفع حزبش یعنی حزب لیکود نیست. اگر در چنین شرایطی نتانیاهو بناداشت به این گزینه روی آورد، مورد بهرهبرداری انتخاباتی اپوزیسیون قرار می گرفت و مخالفان آن را پیروزی بزرگی برای حماس می دانستند و از این طریق در تبلیغات انتخاباتی، لیکود را به شدت زیر سوال می بردند که از یک گروه فلسطینی شکست خورده و در برابر آن ناتوان ظاهر شده است.
در این بین نتانیاهو سعی کرد که از طریق اهرمهای فشاری چون احتمال تصویب قانون خدمت سربازی یهودیان مذهبی (حریدیم) کج دار و مریز تا نوامبر 2019 دوام آورد و این دستاورد را نصیب خود کند که هفتمین دولت در تاریخ این رژیم است که توانسته تا پایان دوره خود دوام بیاورد. تاکنون در طول هفتاد سال گذشته فقط شش دوره از 20 دوره کنست تا پایان چهار سال دوره قانونی خود دوام آورده و منحل نشده است.
واقعیت این است که بنیامین نتانیاهو در داخل "سیاستمدار قهاری" است و به قول معروف رگ خواب راست میانه و افراطی اسرائیلی در دستان اوست. سه سال لیبرمن را در وزارت نشاند و او را سیبل انتقادات از خود قرار داد؛ بدون این که اختیارات کافی به او در پروندههای حساسی چون تعامل با غزه داده باشد. اکنون هر چند نتانیاهو از انتقادات تند احزاب و معترضان اسرائیلی در امان نمانده، اما بیشتر حملات متوجه لیبرمن گشته و به شکست متهم شده است.
وی خوب میداند که اگر شیرازه کابینهاش از هم می پاشید هم حزب لیکود در انتخابات آینده با مشکل مواجه می شد و هم آرزویش برای داشتن طولانیترین دوره حکمرانی پس از بن گوریون (14 سال) بر باد میرفت و دیگر نمیتواند افتخار هفتمین انتخابات سرموعد کنست در طول تاریخ هفتاد ساله آن را نصیب خود کند.
از این رو، برای حفظ دولتش، نهایت تلاش خود را کرد؛ اما نه امتیازی به راست افراطی چون حزب خانه یهودی داد و نه به راست میانه کولونا. در عین حال، هم خود جای لیبرمن را در وزارت گرفت و این پست را نیز به کسی نداد. اما احتمالا چون به مشکل قانونی برخورد کند از خیر وزارت خارجه بگذرد و آن را واگذار کند.
در کنار آن، توانست دو طیف دستراستی را در وضعیتی دشوار قرار دهد که به جای دیکته کردن خواستههایشان، دیکتههای نتانیاهو را بپذیرند. وی با طرح حساسیت اوضاع منطقه، بحث ایران، عادیسازی روابط، احتمال تکرار تجربه فروپاشی کابینه اسحاق شامیر در سال 1992 و سرکار آمدن چپیها و اسلویی دیگر در صورت فروپاشی کابینه، بدنه راست جامعه اسرائیلی را مخاطب قرار داد و از این طریق به احزاب راستگرا فشار آورد.
آنها هم از بیم این که مبادا با خروجشان از کابینه و فروپاشی آن، پیشبینی نتانیاهو مبنی بر احتمال سرکار آمدن چپیها از طریق یک ائتلاف گسترده و رخ دادن اسلویی دیگر با فلسطینیها درست از آب درآید، و این گونه مسئولیت این اتفاق بر گردن آنها بیفتد، فعلا پذیرفتهاند با همین شرایط در کابینه بمانند و با نتانیاهو کار کنند. از این رو، نتانیاهو با حربه احتمال پیروزی چپیها در انتخابات آینده و تکرار اسلو در صورت فروپاشی دولت راستگرای تحت رهبری خودش توانسته است راستگرایان را فعلا متقاعد به ماندن در کابینه کند.
رهبر حزب خانه یهودی همچنین دیروز تاکید کرد: «نتانیاهو با هدف ایجاد تغییری امنیتی وزارت دفاع را بر عهده گرفته است و اگر در تصمیمات خود جدی باشد ما هم همه خواستههای سیاسی خود را کنار میگذاریم و به بازیابی قدرت بازدارندگی اسرائیل کمک میکنیم». این سخن بنت "بو دار" است و این احتمال را تقویت میکند که منظور وی از این تغییر امنیتی در تعامل با غزه است.
به همین خاطر، ممکن است بنیامین نتانیاهو در روزها و هفتههای آینده به بهانههای مختلف بخواهد برای راضی کردن راستگرایان افراطی کابینه و خواباندن اعتراضات اسرائیلیها به آتش بس با نوار غزه به اقدامات و حملات محدودی علیه آن دست بزند.
به هر حال، با این که استعفای لیبرمن و عملی نشدن وعدههایش به ویژه ترور اسماعیل هنیه یک نوع پیروزی برای مردم تحت محاصره در نوار غزه و حماس بود، اما وضعیت پیشآمده پس از آن احتمالا کمکی هم به کاهش محاصره این منطقه نخواهد کرد ؛ به این دلیل که نتانیاهو در گذشته لیبرمن را سیبل انتقادات اسرائیلیها به خاطر شیوه تعامل با نوار غزه کرده بود، اما حال که خود جای او را گرفته است، یا باید در یک سال آینده انتقادات راست افراطی را به جان بخرد و تفاهمات با غزه را پیش ببرد یا بر عکس آن عمل کند که در هر دو صورت با دشواری هایی روبه روست.
گزینه جنگ با غزه هم کار آسانی نیست .علاوه بر این ها افکار عمومی سرزمینهای اشغالی تاثیرات قابل توجهی در نتیجه عملیات پرتاب موشک کورنت و انتشار فیلم عملیات العلم(پرچم) و نوع موشک باران شهر عسقلان و شکست سامانه گنبد آهنین در این عملیات دریافت کردند.
در این وضعیت، بعید است نتانیاهو راهی را در پیش بگیرد که تاوان آن را در انتخابات 2019 بپردازد. به رغم آن که به نظر می رسد نتانیاهو فعلا توانسته است دولت خود را از سقوط برهاند اما حرکت او روی گسل های شکننده اختلافات داخلی در کابینه اش و همچنین رشد رویکردهای افراط گرایانه تر در اسرائیل و آن چه وی سعی دارد با همراهی دولت ترامپ به عنوان «معامله قرن» پیش ببرد، دشوار و پرچالش خواهد بود.
سفر جرمی هانت؛ دغدغهها و ملاحظات
نصرالله تاجیک در ایران نوشت:
وزیر امور خارجه انگلیس در شرایطی به تهران سفر کرده است که گفتوگو پیرامون مسائل منطقهای و تقویت روابط دوجانبه تهران- لندن در صدر موضوعات طرفین قرار دارد.
بی تردید مهمترین وجه این حضور را باید به پیگیری اهداف منطقهای انگلیس در راستای کاستن از بحرانهای منطقه ناظر به موضوع یمن دانست. زیرا انگلیس درصدد هماهنگی منطقهای و بینالمللی ارائه پیشنویس قطعنامهای به شورای امنیت سامان ملل است. جرمی هانت پیش از حضورش در تهران به ریاض و ابوظبی نیز سفر کرده بود و در خلال دیدارهایی که با مقامهای این کشورها داشته، کوشیده راه حلهای سیاسی برای فرو نشاندن جنگ نظامی یمن بیابد.
راه حلی که دستیابی و اجرای آن را فارغ از کمک و مشارکت مؤثر ایران نمیداند. تکاپوی لندن درباره حل مسأله منطقهای خاصه زمانی افزون شد که ریاض در حل و فصل بحران دچار مشکل شد و نسخه جنگ نظامی این کشور تنها به تعمیق بحران و ناکامی بیشتر آن درباره اهداف منطقهایاش انجامید. در چنین شرایطی است که وزیر خارجه انگلیس که حزب و کشورش با چالشهای برگزیت دست و پنجه نرم میکند، تلاش میکند از پیشینه نفوذ و لابیگری بریتانیا در میان کشورهای منطقه برای فرو نشاندن بحرانها و تقویت مناسبات دوجانبهاش با قدرتهای مهم منطقه از جمله عربستان و جمهوری اسلامی بهره گیرد.
وجه مهم دیگر سفر وزیر خارجه انگلیس ناظر به تقویت مناسبات دوجانبه تهران- لندن است. رابطه دو کشور بعد از وقوع انقلاب اسلامی یک رابطه ثابت و رو به رشد نبوده و همواره با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. فقدان اعتماد میان طرفین بعضاً به بروز رویدادهای تنشزا در صحنه دیپلماتیک دو کشور انجامیده است. حوادثی که گرچه حتی به قطع رابطه رسمی در مقاطعی از تاریخ مناسبات دو کشور انجامیده اما مجموعه موضوعات و منافع مشترکی که همواره در این رابطه وجود داشته، باعث شده طرفین به رغم وجود مشکلات، بکوشند از هر فرصتی برای تقویت رابطه دوجانبه بهره گیرند.
جایگاهی که ایران در منطقه دارد و از سوی دیگر اهداف اقتصادی که انگلیس در پی رابطه با تهران بویژه در دوران پس از برجام جستوجو میکند، باعث شده تا این کشور در مقابل خروج امریکا از این توافق ایستادگی کند. اقدامی که با وجود روابط نزدیک ترزا می نخست وزیر انگلیس و دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا صورت گرفته و منجر به آن شده که دولتمردان امریکا برای پیگیری سیاست تحریمشان علیه ایران حتی از سوی یکی از نزدیکترین متحدان اروپایی خود همراهی نشوند.
اما وجود منافع مشترک در مناسبات فی مابین تهران - لندن از جمله موضوع برجام و منافع اقتصادی در حالی است که همچنان سایه برخی موضوعات سیاسی بر این رابطه سنگینی میکند. چنان که موضوع خانم نازنین زاغری (شهروند ایرانی- بریتانیایی زندانی در ایران) یکی از این دست مسائل است که طی ماههای گذشته در رأس محور رایزنی مقامهای ایران و انگلیس قرار داشته است و حتماً در خلال سفر جاری جرمیهانت به تهران نیز مورد بحث قرار میگیرد.
از سوی دیگر ایران نیز انتظار دارد هم مطالبات پیشین که ناشی از عدم ایفای تعهدات انگلیس در زمینه فروش تانکهای اصلاح شده چیفتن و همچنین نقش پذیری بیشتر انگلیس در تأسیس سامانه تبادل مالی مستقل از امریکا و اقتصاد بدون دلار (تعبیه کانال SPV) را با جدیت دنبال کرده و در تلاش مشترک برای عملیاتی کردن آن نقش بیشتری پیدا کند.
پس به نظر میرسد که دو طرف برای ترمیم و تقویت رابطه دوجانبه نیازمند توجه جدی به رفع چنین ملاحظات و دغدغههای موجود در رابطه هستند. این تلاش بویژه در شرایط کنونی که کشورهای اروپایی از جمله انگلیس با ایستادگی در مقابل کارشکنیهای قابل انتظار امریکا به دفاع از مناسبات اقتصادی و سیاسیشان با جمهوری اسلامی برخاستهاند، حل موضوعات لاینحل را بیش از پیش ضروری مینماید. یعنی اگر دو کشور انتظار دارند که روابط را از سطح کنونی ارتقا داده و به سطح بالاتری برسانند، خوب است دغدغههای یکدیگر را با رویکرد انسانی و استراتژیک دنبال کنند.
دستورِ کارهای هانت در تهران
هادی محمدی در جوان نوشت:
مقامات ارشد غربی در رفتاری هوشمند و برنامهریزی شده، معمولاً به تهران سفر نمیکنند و بیشتر از مقامات درجه ۲ و ۳ در دیپلماسی با تهران بهره میگیرند.
بهویژه انگلیسیها که در رؤیای بازگشت دوران طلایی نفوذ و سیطره پنهان عصر پهلوی رفتار متکبرانه خود را حفظ کردهاند و امیدوارند با شبکه وسیع باقیمانده ماسونهایشان و دلباختگان به غرب رویکردهای سیاست داخلی و خارجی تهران را در مسیر مطلوب خود قرار دهند، متفاوتتر از بقیه اروپاییها عمل میکنند.
سفر جرمی هانت به تهران بلافاصله پس از سفر به ریاض که با هدف پیشبرد راهبرد جدید غربی در یمن و ممانعت از شکست و رسوایی در جنگ جنایتکارانه و کشتار و ویرانی چهارساله و بینتیجه آنها صورت میگیرد با دو هدف و یک چماق همیشگی دنبال میشود.
انگلیسیها همیشه در اروپا و در کنار امریکا، یک حق ویژه برای خود در قبال سیاستهای غربی در مورد ایران قائل بودهاند و خود را پیشران اصلی معرفی کردهاند و امروز اروپا در یک نگاه خوشبینانه، در بازی اجرای تعهدات غربی در برجام به بنبست نزدیک میشود و کاسبان برجام در تهران و معماران مذاکره روی منافع ملی و قدرت ملی، پاسخی برای مردم ایران ندارند و دیپلماسی اعتماد به غرب با بحران روبهرو است.
اروپاییها پس از ماهها وعده و وعید برای باقی ماندن در تعهدات برجام در قبال مناسبات اقتصادی و مالی با تهران از زبان موگرینی اعلام کردهاند که تاریخی برای اجرایی کردن طرح خود ندارند و احتمال تعدیل در اجرای تعهدات برجامی ایران بیش از پیش قوت گرفته است.
انگلیسیها با سفر جرمی هانت با یک دستور کار ماهرانه، ترجمه تعهدات صددرصدی ایران را با پیوند زدن به معاهده پاریس! و طرح سیاسی مشکوک و تحمیلی یمن گره زدهاند تا قبل از دادن هرگونه قولی برای اجرای تعهدات برجامی اروپایی، بازهم در مسائل منطقهای و حقوق بشری با چماق جاسوسان دستگیر شده انگلیسی و معاهده پاریس با محتوای تخریب اقتصاد ایران، امتیاز دریافت کنند.
حال آنکه انگلیسیها در ابتداییترین تعهدات برای پرداخت بدهی به تهران تا امروز بهانهجویی کرده و حاضر نیستند از راهبرد پلکانی و تدریجی امتیازگیری برای قبول تعهدات خود دست بردارند.
جرمی هانت با حضور در تهران با یک مصاحبه از روز قبل از سفر به تهران برنامهریزی شده، با امنیتی کردن مسئله هستهای ایران و بیثبات دانستن سیاست منطقهای ایران و ضرورت آزادی جاسوسان انگلیسی و مشروط کردن وظایف بدیهی اروپا به امتیازهای جدید از تهران، تحت عنوان تعهدات صددرصدی، قصد دارد سه هدف بزرگ را محقق کند.
ابتدا اینکه از احتمال کاهش و تعدیل اجرای تعهدات برجامی جلوگیری کند، ثانیاً اینکه برای نجات آل سعود و بنسلمان و پروژه امریکایی- اسرائیلی در یمن، همراهی ایران در نشست سیاسی سوئد را جلب نماید و ثالثاً اینکه اجرای تعهدات اروپایی برجام را منوط و در پیوند با مسائل منطقهای و حقوق بشری! و مهمتر از همه باقی ماندن اقتصاد ایران در گروگان غربی- اروپایی با تعهدپذیریهای گوناگون تهران معرفی کند.
این باجخواهی انگلیسی که یک گستاخی مستمر انگلیسی است، با وعدههای جدید، به لیبرالهای به بنبست رسیده داخلی هم دستاویزی خواهد داد تا سیاست انتظار در قبال اروپا را برای افکار عمومی داخلی، حفظ کرده و فرصت جدیدی برای تنفس سیاسی خود پیدا کنند.
هفت تپه و 9 نکته
صادق وفایی در رسالت نوشت:
اعتراض کارگران کارخانه نیشکر هفتتپه شوش حالا وجههای نمادین به خود گرفته و هفت تپه به یک ماجرای ملی تبدیل شده است. کارگران کارخانه دو هفته است که در اعتراض به حقوق معوقه و همچنین مشکلات دیگری که دارند جلوی ساختمان فرمانداری شوش تحصن میکنند، شعار میدهند و مدعی هستند که این تحصن به شکلی مسالمت آمیز برگزار میشود و هیچ کار غیرقانونی در آن صورت نمیگیرد.
در عین حال، به حضور پلیس و فعال نبودن صداوسیما در این ماجرا هم اعتراض دارند. اعتراض کارگران این کارخانه در سالهای اخیر هم سابقه داشته است ولی این بار با گذشته تفاوتهای زیادی دارد.
یک. ابعاد رسانهای ماجرا با گذشته تفاوتهای جدی دارد. به غیر صداوسیما، روزنامهها و فضای مجازی به شکل جدی پیگیر ماجرا هستند. تصور افکار عمومی این است که این ماجرا اختصاص به یک گروه و جناح سیاسی خاص ندارد. بلکه تخلفی صورت گرفته است که حالا کارگران را به جایی رسانده که با خانواده به تحصن میآیند.
دو. دولت به دلیل همین تفاوتها بالاخره اعلام کرد که حقوق کارگران را به زودی پرداخت خواهد کرد. اما کارگران و افرادی که به عنوان لیدر این اعتراضات شناخته میشوند میگویند اعتراضشان فقط با پرداخت حقوق نیست که در سه سال گذشته این تاخیر در حقوق بارها اتفاق افتاده و با تحصن و اعتراض بالاخره حل شده است. آنها خواستار پس گرفتن کارخانه توسط دولت هستند.
سه. لیدرهای کارگران معتقدند که در روند واگذاری تخلفهایی صورت گرفته است، چیزی که حتما باید در دادگاه ثابت شود. به غیر از این ماجرا به نظر میرسد که بخشی از درخواست کارگران فراقانونی است که قوه قضائیه و دولت باید با هم در این باره تصمیم بگیرند. بعضی معتقدند یکی از دلایل عدم ورود دستگاهها این است که موردهای مشابه دیگری هم وجود دارد که از شروع ماجرا در مورد آنها نیز حساسیت وجود دارد.
چهار. یکی از اعتراضات کارگران به مسئولین محلی و کشوری است که چرا در این ماجرا کسی برای شنیدن حرف آنها نیامده است. در حالی که تمام سعی خود را کردهاند که کسی از آنها سوء استفاده نکند.
پنج. در عین حال که معترضین معتقدند اعتراضشان کاملا صنفی و کاری است، ولی به نظر میرسد شباهتهای زیادی به جنبشهای کارگری کمونیستی و چپ داشته باشند. این ماجرا در شعارها و حتی مدل کمیتههای آنها نیز مشهود است. چیزی که شاید دستگاههای امنیتی را نگران کند. با این همه این ماجرا هم چیزی از مشکلاتی که برای مردم به وجود آمده است کم نمیکند.
شش. بعد از بازداشت چند نفر از لیدرهای تحصنکنندگان ماجرا وارد فازهای جدید خود میشود. با این که دولت قول داده است که بدهی کارخانه را پرداخت خواهد کرد، معلوم نیست ادامه ماجرا به چه شکل خواهد بود.
هفت. برخی از نمایندگان مجلس اعلام کردند که سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده است که رئیس کارخانه فراری است و همزمان شایعاتی مبنی بر نسبت فامیلی روسای کارخانه با یکی از مقامات دولتی منتشر شده است، چیزی که به نظر میرسد سریعتر باید صحت آن بررسی شود.
هشت. با توجه به تحریمها و همچنین ضعفهای دولت در حوزه تولید، پیشبینی می شود از این دست اتفاقات و تحصنها هر روز بیشتر از قبل شود و دولت و رسانهها باید فکری برای مدیریت آنها کنند.
نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت. چیزی به عنوان مثال در این روزها در بیبیسی و آمد نیوز دیدیم. یعنی پوشش لحظه به لحظه و از نزدیک ماجرای هفت تپه، در حالی که صداوسیما کمترین حضوری در این میدان ندارد و مخاطبان برای این که بفهمند در آنجا چه میگذرند در بهترین حالت مجبورند به شبکههای اجتماعی سر بزنند تا از ماجرا خبر دار شوند.
نه. ماجرای هفت تپه به زودی تمام خواهد شد. اگر از این اتفاق تجربه نگیریم و رویکردها را اصلاح نکنیم ممکن به مشکلات لاینحلی برای کشور تبدیل شوند.