به گزارش مشرق، یک سال و اندی به انتخابات مجلس یازدهم باقی مانده است. در همین رابطه، گروه ها و مجموعه های ذی نفع، آرام آرام خود را برای این هماورد سیاسی آماده می کنند. این آمادگی، صرفا جنبه تشکیلاتی و اجرایی ندارد بلکه واجد سوگیری های روانی نیز هست. بر همین اساس، چهره های تاثیرگذار جریان اصلاحات، این روزها با اظهار نظرات مختلف سعی در تاثیرگذاری روی افکار عمومی دارند؛ ترجیع بند این نظرات، حول انتقاد از دولت حسن روحانی و حتی برائت از آن جریان دارد. در ادامه این گزارش، علاوه بر پرداختن به دو محور ذکر شده یعنی انتقاد و برائت از دولت، برنامه جریان اصلاحات برای آینده را مورد مداقه قرار می دهیم.
بیشتر بخوانید:
تمسخر سریالی عارف توسط اصلاحطلبان
اصلاحطلبانی که باید از شورای سیاستگذاری بروند
سناریوی اول؛ انتقاد از ناکارآمدی دولت
اصلاح طلبان در ماه های اخیر انتقادات تند و تیزی به عملکرد دولت روا داشته اند. انتقاداتی که بیشتر حال و هوای اقتصادی داشت. این انتقادات هر چند با آغاز نوسانات بازار سکه و ارز در سال جاری، تشدید شده اما رصد مواضع فعالان این جریان، نشان می دهد که اصلاح طلبان از چند هفته یا چند ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ هجمه های خود علیه دولت مورد حمایت خود را آغاز کردند. هجمه هایی که موضوعاتی فی الجمله حضور مجدد افرادی نظیر رحمانی فضلی یا علی ربیعی در دولت دوازدهم یا حضور نداشتن زنان و اقلیت های دینی در کادر مرکزی دولت را در برمی گرفت.
حضرتی: برخی وزرای دولت رخوت وحشتناکی دارند
یک سال و چند ماه پس از گذشت آن فضاها، اصلاح طلبان نه تنها از میزان انتقادات خود نسبت به دولت اعتدال، فرونکاسته اند بلکه با گفتاری گزنده و نوشتاری توفنده، ناکارآمدی آن را به عیان به رخ مردم می کشند. الیاس حضرتی قائم مقام حزب اعتماد ملی و عضو فراکسیون امید در گفتگویی ضمن نقد آنچه وی کندی و رخوت وحشتناک برخی وزرای دولت نامید، اظهار داشت: این رخوت در شرایط عادی کشور نیز نباید اتفاق بیفتد چه برسد به وضعیت فعلی کشور که در یک جنگ تمام عیار اقتصادی قرار داریم.
وی درباره عملکرد دولت دوم حسن روحانی تاکید کرد: آقای روحانی با داشتن تجربه ۴ ساله و مجلس همراه، نتوانست کابینه ای قویتر از کابینه گذشته ارائه دهد و همین طور در شعارهایی که در ایام انتخابات داده بود و مردم بر اساس آن شعارها علاقهمند شده بودند که تلاش مضاعفی کنند و برای وی رأی جمع کنند، رئیس جمهور نسبت به آن شعارها هم چندان نتوانست در عمل اقدامات چشمگیری تا این لحظه داشته باشد.
کرباسچی: دولت حرفی برای گفتن ندارد!
همچنین، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در انتقاد به خالی بودن جایگاه سخنگویی دولت اظهار داشت: دولت سخنی ندارد که بگوید به خاطر همین سخنگو ندارد. اگر سخنی برای گفتن داشته باشد، حتما سخنگوی خود را پیدا میکند.
دبیرکل حزب کارگزاران درباره تبعات عدم حضور سخنگو در دولت تصریح کرد: یکی از تبعاتش این است که رابطه مردم با دولتشان قطع است. وقتی کسی نیست تا حرف دولت را بزند، مردم هم حرف دولت را نمیفهمند.
جدال کارگزاران و اعتدال و توسعه
پیش از این، حزب متبوع کرباسچی طی بیانیه ای به ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت واکنش نشان داده بود. حزب کارگزاران در این بیانیه تصریح کرد: با وجود آنکه انتظار میرفت در دولت دوم دکتر روحانی هماهنگی و کارآمدی ستاد اقتصادی دولت بیشتر شود، اما اصرار بر حفظ رئیس سازمان برنامه و بودجه سبب شد این اصلاح ضروری رخ ندهد. ما به جدّ معتقدیم سازمان برنامه و بودجه مغز متفکر اقتصادی دولت است و به همین علت برای اصلاح عملکرد دولت نیازمند به تغییر در این مدیریت و تنظیم دو نهاد دولتی دیگر؛ بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و نیز وزارتخانههای دیگر مانند وزارت صمت با این سازمان هستیم.
این بیانیه که به طور مشخص نوبخت دبیرکل حزب اعتدال و توسعه را نشانه رفت، بلافاصله منجر به عکس العمل این حزب شد. اعتدال و توسعه ای ها در جواب بیانیه کارگزارانی ها چنین نوشتند: جاخالی دادن های سیاسی در شرایط و مقاطع حساس که نیازمند ایثار و هزینه دادن است، از سوی این حزب امری مسبوق به سابقه است و این نگرانی پس از بیانیه دیروز این حزب بیش از گذشته تقویت شده که کارگزاران قصد دارد مانند برخورد غیرقابل دفاعش با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، با موضع گیری در برابر دولت اعتدال و رئیس جمهوری و بدون پرداخت هزینه، خود را برای سال ها و مقاطع بعدی سیاسی همچنان فعال نگه دارد.
کواکبیان: خجالت میکشم بگویم حامی دولت بوده ام
از سوی دیگر مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری و عضو فراکسیون امید در گفتگویی با انتقاد از عملکرد دولت تاکید کرد: اکنون در اجتماع میروم خجالت میکشم که بگویم حامی سرسخت این دولت بودم. بحث ما این است که دولت کنونی تکلیفش را باید با خودش مشخص کند واقعاً اگر وعدههایی به مردم داده شده و بر اساس آن وعدهها رای گرفته شده باید پای آن وعدهها بایستند.
اعتدال و توسعه عددی نیست!
کواکبیان در این گفتگو ضمن طعنه به حزب اعتدال و توسعه که تعدادی از چهره های شاخص اطراف رئیس جمهور از جمله محمود واعظی و محمدباقر نوبخت عضو آن هستند، اظهار داشت: واقعا من حزب اعتدال و توسعه را آن قدر عددی در مقابل احزاب نمیبینم و اکنون تعارف هم نکنیم، چون آقایان بر سرکار آمدهاند، شما بروید تاریخچه تحزب را در کشور ببینید که مثلا حزب اعتدال و توسعه چقدر جایگاه و چقدر نفر دارد و قطعا اگر این دولت برود، همه آنها به دنبال کارشان میروند.
عارف: مجبوریم صورت مان را با سیلی سرخ کنیم!
پیش از همه این ها، محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان و رئیس فراکسیون امید، شهریورماه سال جاری در اظهاراتی که در دیدار با اعضای یکی از احزاب اصلاح طلب عنوان شد، در انتقاد از دولت گفت: از مردم بابت مشکلات عذر خواهی میکنیم چون دولتی را روی کار آوردیم که نمیخواهد یا نمیتواند منویات اصلاحات را پیاده کند؛ البته منطقی هم نیست رو در روی آن بایستیم. ما مجبوریم صورتمان را با سیلی سرخ کنیم.
سناریوی دوم: برائت از دولت
حجاریان: وظیفه ای در قبال روحانی نداریم!
راهبرد دیگری که اصلاح طلبان به جد پیگیر آن هستند، جدا کردن راه و مسیر خود از دولت است. اصلی ترین سرفصل این راهبرد، نپذیرفتن مسئولیت عملکرد دولت و حواله دادن آن به غیر است. این راهبرد البته موضوع چندان تازه ای نیست؛ چه آنکه مرتضی حاجی از اعضای ستاد انتخاباتی روحانی، مردادماه سال گذشته، یعنی در کشاکش شکل گیری دولت دوازدهم، در اظهار نظری، مسئولیت عملکرد روحانی را صرفا بر عهده خود او دانست.
از این گذشته، سعید حجاریان از تئوریسین های اصلی جریان اصلاحات اخیرا در گفتگویی با تاکید بر اینکه روحانی به هیچ یک از شعارهای خود وفادار نمانده است، گفت: شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم. باید گفت که آقای روحانی خودش از خودش عبور کرده است! خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت. بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمیتوانستیم وظیفهای در قبال وی داشته باشیم.
تاجیک: صغری کبری غلطی چیده شد!
محمدرضا تاجیک از چهره های شناخته شده جریان اصلاحات که در دوران قدرتنمایی این جریان در قوه اجرایی کشور، سمت ریاست «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» را به عهده داشت، با انتقاد از تئوری حضور اصلاح طلبان در قدرت، تلویحا خواستار کناره گیری این جریان از قدرت و در نتیجه بری ماندن از عواقب ناکارآمدی دولت حسن روحانی شد؛ وی در این باره گفته است: برخی از اصلاحطلبان به این نتیجه و یا تئوری رسیدند که بقای اصلاحطلبی به قدرت گره خورده است، آنها میگفتند تا زمانی که ما به عنوان اصلاحطلب در بازی قدرت و سیاست مرسوم جامعه قرار داریم و از جایگاه تعیینکنندهای برخورداریم اصلاحات شکوفاست؛ به نظر میرسد به دلیل این صغری و کبرای غلطی که چیده شد، اصلاحطلبان جریان اصلاحات را به سمت قدرت هول دادند.
آفت است اگر تمامیت اصلاحطلبی را در قدرت خلاصه کنیم
تاجیک در همین باره تصریح کرده است: اصلاح طلبان به هر روشی متوسل شدند تا در بازی حضور و سهمی بیشتر را در قدرت داشته باشند، آن ها فکر میکردند هر چه سهم از قدرت بیشتر، حیات جریان نیز قدرت بیشتر میگیرد، غافل از اینکه قدرت در این شرایط، آفات خودش را دارد؛ وقتی تمامیت اصلاحطلبی را در قدرت خلاصه کردیم، بدیهی بود که هر آنچه ناشی از آفات قدرت است نیز به جریان اصلاحطلبی گسیل شده و این، جریان اصلاحطلبی را به حاشیه میکشاند.
پزشکیان: عملکرد دولت روحانی به پای اصلاح طلبان نوشته نمی شود
مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس که در دولت اصلاحات، سابقه تصدی وزارت بهداشت را دارد، اخیرا طی اظهاراتی اعلام کرد که عملکرد دولت روحانی به پای اصلاح طلبان نوشته نمی شود! پزشکیان در این باره گفت: عملکرد دولت روحانی نه زاییده جریان اصلاحات است و نه زاییده هیچ جریان دیگری، آنچه به عنوان عملکرد دولت روحانی از آن یاد می کنیم، در گام نخست حاصل سیاست گذاری و تصمیم های خود دولت است.
علوی تبار: نرمالیزاسیون شکست خورده است!
سال ۹۴ در حالیکه دو سال از آغاز به کار دولت یازدهم گذشته بود، سعید حجاریان طی مقاله ای به صورت بندی تحلیلی و ساختاربندی مفهومی از دولت حسن روحانی پرداخت. در آن مقاله حجاریان عنوان کرد که هدف دولت اعتدال، نه دموکراتیزاسیون که نرمالیزاسیون است. او در تشریح نرمالیزاسیون نوشت: هدف دولت روحانی از عادی سازی(نرمالیزاسیون) بازگرداندن عرصه عمومی کشور به شرایط غیراستثنایی و نرمال کردن فضاست. تا قبل از بیست و چهارم خرداد ۹۲ و انتخاب دولت اعتدال، ما در حادترین وضعیت استثنایی قرار داشتیم. روحانی انتخاب شد و حالا او با گفتمان اعتدال به دنبال نرمال کردن قدرت است.
حجاریان تاکید کرد: روحانی در گذر از شرایط استثنایی، می خواهد بگوید که زمین پیش روی ما مین گذاری شده است و تلاش دارد صرفا نقشه مین را به ما بدهد و بگوید کجاها مین است تا به آن سمت نرویم. با نرمالیزاسیون، فعلا باد موافقی وزیده است و مردم هم راضی ترند!
علیرضا علوی تبار از چهره های صاحب نظر در جریان اصلاحات در گفتگو با آخرین شماره ماهنامه اندیشه پویا با بیان اینکه در سال های ۹۲ و ۹۶ به حسن روحانی رای نداده است گفت: در هر دو سال مردم را دعوت کردم تا به آقای روحانی رای بدهند اما خودم رای ندادم. من شخصی را می شناسم با ویژگی های شخصی و به همین دلیل به او رای نمی دهم اما از طرف دیگر این شخص وجوهی دارد که در سطح عمومی می تواند تاثیر دیگری داشته باشد. امروز تجلی آن خصوصیات شخصی را که من از آن می ترسیدم دارید می بینید؛ در امتیاز دادن ها و انتخاب های شخصی.
علوی تبار با اشاره به شکست پروژه نرمالیزاسیون روحانی که حجاریان به آن اشاره کرد گفت: با وضعیتی که دوباره آمریکایی ها برای ما ساخته اند، انگار که داریم آن مسیر را برمی گردیم. نرمالیزاسیون موفق نبود و اکنون در حالت بحرانی است و ممکن است جان به در نبرد.
سناریوی سوم؛ مسیر «اصلاح اصلاحات»
اصلاحطلبان در کنار همه این رویکردها، گوشه چشمی هم به آینده دارند. آن ها نیک می دانند که دو سال دیگر، تقریبا در همین ایام، باید به جمع بندی نهایی پیرامون گزینه یا گزینههای مورد نظرشان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ برسند؛ پس از همین اکنون، چهره های درون اردوگاهی یا حتی برون اردوگاهی خود را به معرکه رایزنی کشانده اند.
از جمله این چهره ها که اصلاح طلبان امید زیادی به آن ها دارند، محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری است. حضرتی در این باره گفته است: «تا آنجایی که من خبردارم آقای عارف مصمم است در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شود، آقای جهانگیری قاعدتاً باید بیاید و علاوه بر این ها نفرات دیگری هم هستند.»
محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز از جهانگیری به عنوان «یکی از گزینه های مورد توجه» این حزب برای انتخابات آینده ریاست جمهوری یاد کرده است. البته عطریانفر علاوه بر جهانگیری، دور نام علی لاریجانی نیز خط کشیده است. عطریانفر در این باره گفته: «اگر دوستان اصلاحطلب به این اجماع برسند، همگی «وظیفه» داریم از آقای لاریجانی حمایت کنیم.»
پیش از این، محمود صادقی از اعضای فراکسیون امید درباره حمایت اصلاح طلبان از لاریجانی گفته بود: «این احتمال را رد نمیکنم که اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ ناگزیر به حمایت از فردی با ویژگیهای آقای لاریجانی شوند.»
البته همه اصلاح طلبان مانند عطریانفر و صادقی، نگاه مثبتی به علی لاریجانی ندارند. شاهد مثالش صادق زیباکلام. استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در این باره گفته: «معرفی لاریجانی به عنوان گزینه مطلوب اصلاح طلبان به معنی از بین بردن تتمه آبروی آن ها و زیر سوال بردن تمامی اقدامات و در واقع از بین رفتن آبروی آن هاست.»
اقبال برخی چهرههای اصلاحطلب به گزینه هایی مانند علی لاریجانی، در حالیست که وی دو سال پیش در جریان یک نشست خبری در پاسخ به سوالی مبنی بر مصادره او از سوی اصلاح طلبان گفت: «ما که اموال نیستیم بخواهند ما را مصادره کنند! افراد با فکرشان معرفی می شوند؛ آنها(اصلاح طلبان) نباید این طور فکر کنند.»
اصل ماجرا
با توجه به آنچه گفته شد، اصلاح طلبان در صددند تا حساب خود را از دولت روحانی جدا کنند. این امر با توجه به حمایت تام و تمام این جریان از روحانی در هر دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ تقریبا غیرممکن به نظر می رسد. ولو اینکه تصور کنیم اصلاح طلبان بتوانند مخاطبین خود را در القای این مساله که حساب کارشان از دولت جداست، اقناع کنند، باز هم کُمیت کار آن ها خواهد لنگید چون این جریان سیاسی، با داشتن عملکرد غیر قابل دفاع در شورای شهر تهران که منجر به حضور ۳ شهردار و ۲ سرپرست در یک سال اخیر در تهران شده یا با کارنامه ضعیفی که در فراکسیون امید از خود بر جای گذاشته اند، نخواهد توانست چهره ای حق به جانب در نزد افکار عمومی به خود بگیرد. محمد سلامتی دبیرکل سابق سازمان منحله مجاهدین انقلاب در این باره گفته است: «کارنامه روحانی به پای اصلاحطلبان هم نوشته شده و آن ها نمیتوانند از زیر بار آن شانه خالی کنند.»
سایت اصلاح طلب «عصر ایران» اخیرا با انتشار یادداشتی با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان نباید از تصمیمی که در حمایت از روحانی در سال ۹۲ اتخاذ کردند، شانه خالی کنند، نوشت: «اگر دست اصلاح طلبان پشت روحانی نبود، معلوم نبود آیا دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی میتوانست راهی پاستور شود یا نه. امروز جریان اصلاحات هم میتواند و هم باید روحانی را نقد کند. چندان جای دفاع باقی نمانده است اما این جریان حق ندارد از تصمیمی که در سال ۹۲ گرفت شانه خالی کند.»
دبیرکل جمعیت رهپویان هم معتقد است: «با نزدیک شدن به انتخابات آینده، اصلاحطلبان قصد دارند به دلیل ناکارآمدی دولت، سبد خود را از آن جدا کنند اما من فکر میکنم دیر شده و آقایان بسیار دیر از خواب بیدار شده اند.»
شاید پی بردن به این همین مسائل هم بوده که تعدادی از چهره های شهیر جریان اصلاحات از جمله تاجزاده و رضا خاتمی را به پیگیری مقوله «اصلاح اصلاحات» واداشته است. آنچه به عیان معلوم است، برخورد جریان اصلاحات با موانع متعدد از جمله کاهش اقبال عمومی است؛ شاید عبور از همه آنچه در طول سالیان اخیر، در دفاع از آن برآمده بودند، یکی از راهبردهای پیش رو اصلاح طلبان باشد که باید منتظر بود.