کد خبر 915770
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۷

انسان های ضعیف النفس، قافیه باخته و دارای معلولیت روحی، حق ندارند ادعای پیش آهنگی و مدیریت حرکت های عمومی را داشته باشند.

به گزارش مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:

 انسان های ضعیف النفس، قافیه باخته و دارای معلولیت روحی، حق ندارند ادعای پیش آهنگی و مدیریت حرکت های عمومی را داشته باشند. به این عبارات نگاه کنید؛ آیا ذرّه ای اقتدار روحی و عزت نفس در این جملات می بینید:

اگر شما (آمریکایی ها) با ما توافق نکنید، مردم ایران در انتخابات جور دیگری انتخاب می کنند؛ همچنان که قبلا موجب بازنشسته شدن من شد.

بیشتر بخوانید:

آقای صالحی! این خسارت را شما روی دست ملت گذاشتید

کجای دنیا شهرداری پایتخت را به فرد مسئله دار می‌سپارند؟

آمریکا کدخداست... با شعار نمی توان مقابل ابرقدرت ها ایستاد.

آمریکا ظرف پنج دقیقه می تواند توان نظامی و دفاعی ما را نابود کند.

خزانه خالی است.

اگر توافق نمی کردیم، جنگ می شد.

فشار اقتصادی غوغا می‌کند؛ حقوق من 3 هزار دلار بود، الان (به خاطر تحریم) 700 دلار شده است..

با توجه به تحولات مربوط به دنیای ارتباطات، به هیچ‌وجه دیگر این اختیار را نداریم که بگوییم کدام یک از این تحولات و دستاوردهای ناشی از آن خوب است یا بد، حلال است یا حرام.

ما نمی توانیم پیام رسان ها و شبکه های ملی اطلاعات و ارتباطات داشته باشیم؛ الا و لابد یاید سر سفره اطلاعات و ارتباطات دشمنان سر موضع ملت ایران بنشینیم.

ما فقط پخت آبگوشت بزباش را بلدیم و باید مدیر را از خارج بیاوریم.

ما نمی توانیم با پولشویی مبارزه کنیم؛ باید از FATF تمکین کنیم تا با پولشویی در کشور ما مبارزه کنند.

و...

دارندگان چنین منطق هایی البته قابل ترحم هستند اما هرگز کمترین صلاحیت برای ادا و اطوار روشنفکری، پیشاهنگی یا مدیریت را ندارند. اگر این منطق درست باشد شاهان وطن فروش و فاسد و مرعوب و ذلیل قجری یا پهلوی از همه روشنفکرترند که به کمترین بهانه ای، گوشه ای از حاکمیت و امنیت و منافع ملی را به دشمن اجنبی می بخشیدند.

از هیچ قوطی جمهوریت و دموکراسی و لیبرالیسمی، این نگاه منحط و مبتذل مبتنی بر خلع شخصیت از خویش و جامعه و مملکت در نمی آید. می توان نسخه ذلت و بردگی پیچید اما در آن صورت باید دور شعارهای آزادی و اختیار و وطن دوستی و پیشرفت و اقتدار را خط بکشند.

با معلولیت روحی و خود ناتوان پنداری نمی توان دم از شخصیت و تشخص زد. مدیریت بی شخصیت، جمع نقیضین  و محال است. بنابراین اگر فقدان شخصیت در این افراد واقعیت دارد، بنابراین آنها محال است مدیریت پیشرو و سازنده داشته باشند.