سرویس سیاست مشرق - بعد از فتنه ۸۸ همواره این واقعیت در میان تحلیلگران و نخبگان سیاسی مطرح میشود که با انجام اقدامات خلاف امنیت ملی و غیر قانونی جریان اصلاحات عیله جمهوریت و همچنین اسلامیت نظام، این جریان دیگر صلاحیت ورود به مناصب حاکمیتی و دولتی را ندارد، در مقابل اما اصلاحطلبان تا همین امروز، به دنبال سرپوش گذاشتن بر رفتارهای غیر قانونی در سال ۸۸ هستند و با عبارتهایی همچون "آشتی ملی"، "وحدت ملی" و اینکه هر دو طرف در این ماجرا ضربه دیدند و باید پرونده ۸۸ را ببنیدم، به دنبال تطهیر و پاکسازی رفتار خود بوده و هستند.
اما در این میان و در زمان حال، افرادی که در جریان اصلاحات از شأن و قربی برخوردار هستند، اظهاراتی بر زبان جاری میکنند که نشان میدهد اصلاحات همان راه و روش را طی میکند؛ چه در قدرت باشد یا نباشد.
به سؤال و جوابهای حجاریان با یک وبسایتتازه تأسیس این جریان توجه کنید:
سؤال: با توجه به وضعیت کنونی نیروهایی که پروژه اصلاح را نمایندگی میکنند و همچنین عواملی که اصلاحناپذیری را ترویج میکنند، استراتژیهای شما برای پیشبرد پروژه اصلاح چیست و تاکتیکهایتان کدامند؟
حجاریان: تاکتیک اصلی اصلاحات، سازماندهی نیروها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج تودهای و انواع سازمانهای مردمنهاد متجلی میشود و حتی بعضی مواقع میتوان به نافرمانی مدنی فکر کرد.
اساساً معتقدم فشار از پایین با انتخابات پدید نمیآید. پس باید گفت، پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است؛ زیرا انتخابات بهمعنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقه بگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم. این گفتمان باید تحکیم و ترویج شود.
سؤال: با توجه به جو غالب مبنی بر امتناع پروژههای اصلاحی و همچنین بحران نمایندگی جریانهای حاضر در سیاست ایران، چگونه میتوان اصلاحات را در قالب یک گام موجه و مقبول به پیش برد و شبکه حامیان آن را بسیج و به ادامه راه ترغیب کرد؟
حجاریان: در ابتدا باید بگویم، من همواره با لگالیسم مخالف بودهام. لذا معتقدم با مکانیزمهایی فراتر از احزاب برآمده از کمیسیون ماده ۱۰ میتوان به مصاف بحران نمایندگی رفت و به شبکههای اجتماعی مستقل فکر کرد. حال شاید پرسیده شود، نافرمانی مدنی را گروههای دیگری بهجز اصلاحطلبان هم میتوانند نمایندگی کنند و نیازی به اصلاحطلبان نیست. در پاسخ باید گفت، نافرمانی مدنی در خلاء شکل نمیگیرد. پیش از آن، ابتدا باید تجمع سلولی داشت و اقداماتی مانند کتابخوانی، جزوهخوانی و… صورت داد و سپس تجمعهای موضوعی و بعد هم تجمعهای سراسری انجام شود.
بعد از اینهاست که نوبت نافرمانی فرامیرسد. در نافرمانی مدنی، افراد با علم به جریمه شدن دست به عمل میزنند. مثلاً حکومت رفتن به یک مجلس ختم را منع میکند، ولی همگی به شکل سازمانمند به مجلس میروند به قیمت آنکه همگی دو ماه زندان بروند و آزاد شوند. اینها همچنان در ظرف پروژه اصلاحات میگنجد ولی شرط آن ابتکار، سازمانمندی و تحلیل درست از شرایط است. دختران خیابان انقلاب نافرمانی مدنی میکنند اما چون سازمان ندارند و سراسری نیستند، به نتیجهای نمیرسند. اکنون، کف هزینه سیاسی تغییر کرده است؛ پیشتر ترس از ستارهدار شدن وجود داشت و هنوز هم رگههایی از آن وجود دارد ولی میتوان بهکمک مجربترین و با کیفیتترین اساتید، کلاس آنلاین رایگان برگزار کرد و فارغالتحصیلان را برای ادامه تحصیل به دانشگاههای معتبر خارجی معرفی کرد.
به نظر میرسد اظهارات فوق به روشنی نشان میدهد که در نگاه اصلاحات، هدف وسیله را به راحتی توجیه میکند و در این قرائت، رسیدن به قدرت از طُرُق دموکراتیک دیگر این جریان را ارضا نمیکند و باید از دوزهای بالاتری آرامش کردن روح سرکش اصلاحات و همچنین ماندن در عرصه قدرت استفاده کرد.
بیشتر بخوانید:
*حجاریان و دوستان اصلاحطلب او طی ۶ سال گذشته بارها و بارها بر نبود دورنمای روشن، بحرانی بودن شرایط کشور و شکلگیری شکاف در جامعه ایرانی اصرار و تأکید کردهاند و حتی بصورت تلویحی از سقوط نظام بواسطه این مقولات نیز سخن گفتهاند.
در واقع، صحبتهای بالا هیچ نکته تازهای ندارد الا اینکه فرماندهای که چند سال قبل فرمان لزوم حضور خیابانی مردم را صادر کرده بود. حالا زمان حمله را نیز صادر کرده و از انتخابات سال ۱۴۰۰ بعنوان موعد رویارویی مردم و نیروهای نظامی سخن گفته است!
اصلاحات با این اظهارات آخرین میخ را بر تابوت اعتماد حداقلی مقامات نظام کوبیدند و دیگر نباید انتظار داشته باشند که نظام آنها را جدی بگیرد و البته در عرصه نافرمانی مدنی، نظام کاملاً با عقل و منطق و در جای خودش با ابزارهای مناسب، نافرمانی تصنعی مورد رضایت جریان نفاق و برانداز را خاموش خواهد کرد. با توجه به اظهارات این فرد، آیا بازی دادن به جریان اصلاحات در عرصه تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا با عقل و منطق همخوانی دارد؟