در افکار حلقه انحرافی، ظهور چیست و چگونه رخ می‌دهد؟ انسان کامل چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه ظهور را محقق خواهد کرد؟ رابطه بهار و ظهور چیست و چگونه جهان برای ظهور آماده می‌شود؟

سرویس سیاست مشرق - همواره یکی از مهمترین مدعاهای حلقه انحرافی شکل گرفته در دولت‌های دهم این بوده که انحراف یک برچسب است که مخالفین سیاسی آقای احمدی‌نژاد برای از میدان به در کردن وی و متفرق کردن هوادارانش ساخته‌اند و اساساً انحرافی در افکار و عقاید این حلقه وجود نداشته و این حلقه بهترین منادیان و معتقدان اسلام ناب، مکتب امام خمینی (ره) و گفتمان اتقلاب اسلامی بوده و هستند.

به تازگی کتابی به نام «روایت انحراف» توسط پژوهشگران «اندیشکده ولاء» و درباره عقاید و افکار حلقه موسوم به «حلقه انحرافی» تألیف شده است. در این کتاب که به زودی به زیور طبع آراسته و روانه بازار نشر خواهد شد، تلاش گردیده تا فراتر از تحلیل‌های سیاسی راجع به حلقه آقای احمدی نژاد و دوستانش، به بررسی افکار و عقاید وی و این حلقه پرداخته شود. کنکاشی که می‌تواند نسبت عقاید و افکار این حلقه با مکتب «اسلام ناب» را که انقلاب اسلامی تعین یافته وجه نهضتی آن در عصر کنونی است را مشخص نماید. وب‌سایت «خبری-تحلیلی مشرق» به مرور گزیده‌ای از این کتاب را برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی با جریان انحراف منتشر خواهد کرد.

آن‌چه پیش‌رو دارید بخش هشتم گزیده‌ای است که پیش از این هفت بخش از آن منتشر شده و آموزه‌های حلقه انحرافی درباره خدا و انسان و نسبت این آموزه‌ها با دین مبین اسلام و مکاتب غربی و الحادی بررسی گردید. در این بررسی‌ها مشخص شد که حلقه انحرافی، انسان را موجودی خداگونه دانسته و مأموریت او را تسخیر جهان می‌داند. در این بخش به بررسی جایگاه ظهور و مؤلفه‌های موعودگرایی خاصِ حلقه انحرافی خواهیم پرداخت.

درباره جریان انحرافی بیشتر بدانید:

روایت انحراف؛ نگاهی نو به افکار و عقاید حلقه بهار

چرا می‌توانیم مشایی را مروج «اومانیسم» بدانیم؟

احمدی‌نژاد و مشایی چه قرابتی با کابالا دارند؟

نگاه انحرافی احمدی‌نژاد و مشایی درباره انسان چگونه است؟

چرا از نظر مشایی با حذف انسان، خدا حذف می‌شود؟

آیا از نظر مشایی و احمدی‌نژاد؛ خدا با خلقت انسان، خدا آفرید؟

وقتی مشایی انسان‌ها را در مقام خالقیت قرار می‌دهد!

**********

ظهور انسان کامل

از مهمترین محورهای سخنان و اظهارات حلقه انحرافی در طی سالیان گذشته، صحبت درباره «موعود» و «انسان کامل» است. بحث ظهور انسان کامل یکی از موضوعات کلیدی تأکید شده توسط حلقه انحرافی است که بارها در سخنان رئوس این حلقه مطرح شده است و در ادبیات آنان جایگاهی اساسی دارد. مهمترین نمود این تأکید در تکرار دعای «اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه» توسط آقای احمدینژاد در سخنرانی‌های مختلف در مجامع داخلی و خارجی است.

مهدویت و انتظار ظهور امام زمان (عج) یکی از اعتقادات اساسی مسلمانان و به خصوص شیعیان است که زنده نگه داشتن آن همواره باعث افزایش امید به آینده و نیز موتور محرک انقلاب اسلامی بوده است. از این منظر در بدو امر، صحبت از موضوع «انتظار» توسط آقای احمدینژاد، نقطه روشنی بود که مورد حمایت و علاقه دوستداران انقلاب اسلامی قرار داشت، ولی با گذشت زمان و تغییر ادبیات این جریان از صحبت از امام زمان (عج) به عبارات جایگزین دیگری همچون «انسان کامل» و «بهار»، نقاط ابهام بزرگی در این موضوع خودنمایی کرد که سؤالات زیادی را به وجود آورد. سؤالاتی از قبیل اینکه در نگاه حلقه انحرافی چه نسبتی بین انسان کامل و امام عصر (عج) وجود دارد؟ ظهور چیست و چگونه رخ میدهد؟ رابطه بهار و ظهور چیست؟ و سؤالات متعدد دیگری.

مؤلفههای موعودگرایی بهاری

شیعه «امامت» را یکی از اصول مهم عقاید اسلامی دانسته و معتقد است که امامت یک مقام شامخ و موهبت خاص الهی است که خداوند بر بندگان خاص خود عطا فرموده است. در چهارچوب اعتقادی شیعه، امام، انسانِ کاملی است که کمالات انسانی در او به فعلیت رسیده، منزه از هر گونه نقص و سهو و خطا بوده، عالم به جمیع احکام دین و اسرار قرآن مجید و بیانگر حقیقت کتاب خدا و سنت رسول الله ﷺاست. امامان معصومین (علیهم‌السلام)، جانشینان پیامبر اکرم ﷺ بوده و بعد از شهادت یازدهمین امام، امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، یگانه فرزند برومند ایشان بنا به حکمت الهی، از دیدگان غایب گشته و با اراده پروردگار متعال در وقت معلوم، ظهور کرده و توحید و عدالت را در جهان برقرار خواهد نمود.

شیعیان در دوران انتظار، مأمور به رجوع به فقها[۱] و اقامه عدل و داد و زمینهسازی برای ظهور امام عصر (عج) هستند. لذا همواره شیعه نسبت به امام زمان (عج) به عنوان امام حیّ و موعود غایب، احساس و نگاهی متفاوت داشته و کوشیده است خود را در مسیر ظهور قرار دهد. در چنین زمینهای، انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسیده و نظام جمهوری اسلامی ایران حول «ولایت فقیه» و خواست مردم مسلمان ایران شکل گرفت.

در سال ۱۳۸۴ محمود احمدینژاد با بر سر دست گرفتن ارزشهای انقلابی همچون «عدالت» -که پیش از آن با مدیریت رهبر معظم انقلاب و تلاشهای بدنه جبهه انقلاب، گفتمانسازی شده بود- و با ایثارگریها و فداکاریهای بدنه انقلاب، موفق به جلب توجه توده مردم شده و به ریاست جمهوری رسید. ابتدائاً به نظر میرسید که احمدینژاد که با تابلو اصولگرایی و از دل جریان انقلابی سر برآورده بود، در پی تحقق آرمانهای انقلابی بوده و از سر دغدغه و آرمانگرایی به مطرحنمودن نام امام عصر (عج) در مجامع عمومی میپردازد؛ اما به مرور زمان مشخص گردید که تفاوتهای ظریف و دقیقی در نگاه او و حلقه یارانش به موضوع امام موعود (عج) و مهدویت با اندیشه ناب شیعی وجود دارد.

اسفندیار رحیممشایی نیز سخنان و مواضع خاصی در رابطه با موعودگرایی (و فراتر از آن در قبال توحید و انسان) دارد. دیدگاههای خاص او در سخنان و مواضع شخص محمود احمدینژاد نیز قابل مشاهده است؛ بنابراین تأمل در سخنان مشایی و احمدینژاد میتواند به درک بهتر نگاه حلقه انحرافی در موضوع «موعودگرایی» و تفاوتهای آن با اندیشه مهدویت در تفکر ناب شیعی کمک نماید. تشیع با تکیه بر منابع قرآن و حدیث، معتقد به منجی حی از نسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه‌السلام) و فرزند امام حسن عسکری (علیه‌السلام) است.

شیعه بنابر اقوال معصومین (علیهم‌السلام) معتقد است که امام دوازدهم، مهدیموعود (عج) است که در سال ۳۲۹ هجری قمری بعد از یک دوره زمانی که شیعیان از طریق نواب خاص، قادر به ارتباط با حضرت بودند و دوران «غیبت صغری» نام داشت، بنابر حکمت و امر الهی از دیدگان انسانها غایب گردیده و تنها با امر الهی در زمانی مشخص که فقط خداوند عزوجل نسبت به آن علم دارد، ظهور خواهند کرد. در توصیف امر ظهور، نشانههای آن، حوادث و وقایع بعد از ظهور، شیعه متکی به احادیث ائمه معصومین (علیهم‌السلام) است.

بحثهای آسمانی، بحثهای زمینی

مطالعه سخنان اسفندیار رحیممشایی نشان میدهد که وی با تخفیف بحثهای آسمانی و نیز احادیث و روایات با کمک بحثهای به زعم خودش زمینی و ذوقیاتی تحت عنوان عقل به مقوله ظهور و موعودگرایی ورود پیدا میکند. مشایی قائل به دو گونه بحث و مقوله در عالم است؛ «آسمانی» و «زمینی». وی با این دوگانهانگاری و تفکیک، اهمیت بالایی به تعیینکنندگی مقولات زمینی در فهم مسائل میدهد و معتقد است علوم مادی به انسان، امکان درک بیشتری نسبت به تحولات میدهد تا «بحثهای آسمانی»! وی در اینباره میگوید:

«در نظر داشته باشید که این بحثهای معنوی، اخلاقی، عرفانی و قرآنی بحثهای آسمانی است. این بحث‌ها، منطقی، فلسفی و کلامی هستند. این مباحث براساس آیات و روایات مطرح میشوند؛ اما نه تنها فارغ از بحث عقلی نیستند؛ بلکه به شدت عقلی و خردورزانهاند و صد در صد بر مبنای مسائل عقول و با پشتیبانی خرد و عقل انجام میشوند. با وجود این، در زمین بحث به گونهای دیگر است [و با مباحث آسمانی تفاوت دارد.] فیزیک و شیمی فهم اتفاقات را آسان میکند. درک تحولات به فهم فیزیکی و شیمیایی نیاز دارد. در زمین بسیاری از مقولات علمی هستند که بروز و ظهور این معنا را نشان میدهد؛ و [با کمک آن مقولات] میتوان آن را فهمید.»

مشایی معتقد است که ممکن است مبانی، مفاهیم و منطق الهی و توحیدی از نظر فهم مظاهر و مصادیق بروز و ظهور آن، در زمین منشاء اثر و تعیین کننده نباشد:

«ممکن است مبانی و مفاهیم آسمانی و منطق الهی و توحیدی که یک از هزاران آن عرض شد، در زمین منشاء اثر، جدی و تعیین کننده نباشد -البته از نظر فهم مظاهر و مصادیق بروز و ظهور آن- اما آنهایی که معادله زمین، رابطه انسان و زمین و کارکردهای متقابل آنها را میشناسند، به فهم جدی و قابل لمسی از جهانی شدن در زمین دست مییابند.»

از نظر مشایی فقط آنهایی که معادله زمین، رابطه انسان و زمین و کارکردهای متقابل آنها را میشناسند میتوانند به فهم دقیقی از جهانی شدن دست پیدا کنند. بدیهی است وقتی از نظر مشایی، مبانی و مفاهیم آسمانی و منطق الهی و توحیدی در زمین، منشاء اثر، جدی و تعیین کننده نیست، لازم نیست احادیث و کتب حدیثی، مختصات ظهور را تعیین کنند، بلکه برخی ذوقیات تحت عنوان عقل، خواهند توانست مختصات ظهور را ترسیم کنند:

«عصر ظهور از نشانههای ظهور است. بسیاری از نشانههای ظهور که گفته شده قطعی نیست؛ اما اینکه جامعه جهانی باید باشد تا مدیر جهانی بیاید این بحث دیگر، حدیث نمیخواهد، این را عقل میگوید؛ به عنوان مثل این میکروفون سخنان گوینده را به جریان الکتریکی تبدیل میکند و به همین وسیله و از طریق ماهواره سخنان میتواند در تمام دنیا پخش شود و همه آن را بشنوند.»

وی با تخطئه کتب حدیثی و کار محدثان، مقصود آنان را صرفاً نوشتن کتاب دانسته و آنان را به غافل کردن و پرهیز دادن مردم از سؤال درباره ظهور متهم میکند:

«چرا درباره امام زمان (عج) در اینترنت بحثهای درستی مطرح نیست؟ پاسخ این است؛ برای اینکه سازوکار ظهور را نمیشناسیم. ما همواره کتابهای حدیث را جمع کرده و بر آن حاشیه نوشتهایم. این نویسنده بر کتاب نویسنده دیگر حاشیه نوشته و آن نویسنده بر کتاب شخصی دیگر. در واقع ترتیبها را تغییر دادند و کتاب جدید نوشتند. مقصود نوشتن کتاب بود و کسی نباید سؤال کند که امام چگونه می‌آید، سازوکارش چیست؟ چه زمانی میآید؟ شرایط ظهور چیست؟ اگر ظهور شرایط ندارد، غیبت بیمعنا خواهد بود. غیبت به معنای این است که الان شرایط حضور ایشان فراهم نیست؛ مگر غیبت غیر از این است؟»

اسفندیار رحیممشایی در موارد متعددی به صراحت دین اسلام را ناتوان در زمینهسازی برای ظهور دانسته و با تأکید بر این که امروز قرائتهای مختلف از شریعتهای مختلف وجود دارد، خواستار عبور از نگاه شیعی شده و تکیه بر «مقولات مشترک بین انسانها» تحت عنوان «اشتراکات انسانی» را به جای آن تجویز میکند! در واقع وی به صراحت به جای تکیه بر اسلام یا شیعه، تکیه بر «باطن ادیان» را تنها راه ممکن برای تحقق ظهور معرفی میکند:

 «شریعتی که ما را به او میرساند، "مشترک انسانها" در جهان هست، وگرنه اگر یک شریعت ما را برساند، بقیه شرایع نرساند، خب معنایش این است که هیچ وقت کار او درست نمیشود [ظهور محقق نمیشود]، همین میشود که ما معتقدیم شیعه هستیم. پس معتقدیم که جهان اول باید مسلمان شوند بعد شیعه بشوند، بعد دوازده امامی بشوند بعد تازه بحث امام مطرح بشود، خب کی میشود؟ این راه نیست. این حرف درست نیست، کدام شریعت هست که امروز از آن یک قرائت موجود است، یک بحث دیگری باید شروع کنیم. هر شریعتی باشد، ما یک باطنی برای ادیان داریم باطنش چیست؟ همان هست که قرآن میفرماید، ان الدین عندالله الاسلام.»

با توجه به سخنان مشایی میتوان گفت که وی معتقد به اصالت «علم مدرن» و تقدس علوم پوزیتویستی، برتری عقل، ناتوان دانستن دین و منابع دینی مانند حدیث در موضوع مهدویت و عبور از دین اسلام و تشیع و رسیدن به یک دین موهوم تحت عنوان «اشتراکات انسانی» و «باطن ادیان» برای فهم منجی آخرالزمانی و امر ظهور است.

ادامه دارد...

[۱]. حضرت امام عصر (عج): أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فی‌ها إلی رُواةِ حَدیثِنا (أحادیثِنا)، فَإنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَیْکُمْ؛ بحارالانوار، مرحوم علامه مجلسی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۴، جلد ۲، صفحه ۹۰.