کد خبر 926522
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۹

آیت‌الله شریعتی نیاسر از شاگردان قدیمی امام خمینی به بیان خاطراتش از همراهی با امام راحل و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای پرداخت.

به گزارش مشرق، مسجد سلماسی قم برای بسیاری از اساتید پا به سن گذاشته حوزه علمیه خاطرات فراوانی را زنده می‌کند چرا که اولین درس خارج فقه امام خمینی در این مسجد بیان شد. مسجدی که اولین حلقه درس امام را شاهد بود و روز به روز بر افراد این حلقه افزوده می‌شد.

بیشتر بخوانید:

جوانی ۲۵ ساله که رساله امام خمینی را گردآوری کرد

آیت‌الله شریعتی از جمله شخصیت‌های حوزوی است که مبدأ آشنایی‌اش با امام، به مسجد سلماسی و مسجد محمدیه برمی‌گشتو می‌گوید "در مسجد محمدیه که درس ایشان بودیم، تعدادمان کم بود و شاید ۱۰ نفر بیشتر نمی‌شدیم… بسیار بسیار درس ایشان قابل استفاده بود."

آیت‌الله حاج شیخ حسن شریعتی نیاسر در ۱۳۱۲ در نیاسر کاشان به‌دنیا آمد. پدر، جد پدری و بسیاری از افراد خاندان وی همگی از علما و شخصیت‌های برجسته منطقه‌شان بودند. وی دروس مقدماتی را در کاشان گذراند و پس از آن رهسپار قم شد و در این شهر دروس سطح را نزد اساتید بزرگی همچون آیات امام موسی صدر، شهید صدوقی، شهید مطهری، میرزا جواد تبریزی، آقای مشکینی و… فرا گرفت.

پس از اتمام دروس سطح، در درس خارج آیت‌الله العظمی بروجردی حضور یافت و همچنین از درس خارج فقه و اصول امام راحل استفاده کرد. وی مدت کوتاهی هم به مشهد مقدس رفت و بخشی از سطح عالی را در محضر مرحوم آیت‌الله شیخ هاشم قزوینی و آیت‌الله میلانی تحصیل تلمذ کرد.

در سال ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیلات و استفاده از محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف، راهی عراق شد و بعد از درگذشت آیت‌الله بروجردی به قم بازگشت. آیت‌الله شریعتی از مبارزان انقلابی بود و پس از انقلاب مسئولیت‌های مختلفی همچون بازرسی و نظارت امور قضایی و انتظامی، مسئولیت اخذ امتحان از طلاب و فضلای حوزه علمیه و حضور در دیوان عالی کشور را عهده‌دار بود.

وی پدر شهید است و درباره شهادت فرزندش مجتبی شریعتی نیاسر می‌گوید "برنامه‌ی ازدواج را برای وی فراهم کردیم. ۲۵ روز این عروس و داماد باهم بودند اما بدون اطلاع دادن دوباره به جبهه رفت، من تعجب کردم! هشتمین بارش بود که رفت و دیگر هم نیامد، رفت و شهید شد. بعد از سالیان سال ما احتمال می‌دادیم که این اسیر شده باشد، بعدها چند نفر آمدند و نامه‌ای آوردند، نوشته بودند که در تپه‌های پیرانشهر شهید شده، گفتم پس چرا جنازه را نیاوردید، گفتند در تیررس دشمن بود، بعد از ۱۲ سال از این جریان که گذشت، جنازه ایشان را آوردند، روی سنگ قبرش نمی‌دانستیم چی بنویسیم، من گفتم که وی حنظله‌ی زمان بوده است…"

متن زیر مشروح گفتگو با آیت‌الله شریعتی نیاسر شاگرد قدیمی امام است که در ادامه می‌خوانید:

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، مبدأ آشنایی شما با حضرت امام از چه زمانی بود و چه زمانی به درس امام خمینی می‌رفتید؟

آیت‌الله شریعتی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. در حوزه‌ی علمیه قم، طلبه‌ای مشغول تحصیل بودیم تا رسیدیم به درس خارج و یکی از دروس که برای خودمان به‌عنوان درس رسمی و اساسی انتخاب کردیم، درس حضرت امام در مسجد سلماسی بود. در درس اصول ایشان جمعی از علمای بنام تشریف می‌آوردند، بعضی درس‌ها از نظر کمیت ممکن بود تعدادش یک مقداری بیشتر یا مساوی باشد ولی از نظر کیفی و از نظر کمی هم درس ایشان درسی بود که فوق‌العاده بود

در مسجد سلماسی درس اصول می‌دادند و در مسجد محمدیه هم درس فقه و من در هر دو بحث شرکت می‌کردم و بسیار بسیار درس ایشان قابل استفاده بود. همه‌ی خلق خدا می‌دانند امام در بیان هیچ کمبودی نداشت، نظرات ایشان را با نظرات اساتید دیگر چه قم، چه نجف مقایسه می‌کردیم چون شأن طلبه به همین است که مسائل علمی را با یکدیگر بررسی می‌کند و نقد می‌کند. ایشان حرف‌های اساتید به‌نام نجف را ذکر می‌کردند و بعد انتقاد می‌کردند، ایراد می‌گرفتند، ایشان در بحث اصول فقه قوی بود و یک فقیه به تمام معنا بود. تنها تکیه‌گاه ایشان آیات قرآنی بود، در مسجد محمدیه که درس ایشان بودیم، تعدادمان کم بود شاید ۱۰ نفر بیشتر نمی‌شدیم.

ایشان حرف‌های اساتید به‌نام نجف را ذکر می‌کردند و بعد انتقاد می‌کردند، ایراد می‌گرفتند، ایشان در بحث اصول فقه قوی بود و یک فقیه به تمام معنا بود. تنها تکیه‌گاه ایشان آیات قرآنی بود، در مسجد محمدیه که درس ایشان بودیم، تعدادمان کم بود شاید ۱۰ نفر بیشتر نمی‌شدیم.

علاوه بر شما، چه کسانی در مسجد محمدیه شاگرد امام بودند؟

آیت‌الله شریعتی: بنده بودم و یک آقایی بود به نام شهیدی داماد مرحوم آیت‌الله حجت، آقای میرغفاری بود که خیلی سید اهل پشتکار و درس‌خوانی بود و خیلی هم اعتقاد علمی به مرحوم امام داشت. ما ۳ نفر بعد از درس امام، همان تدریس ایشان را ما به بحث می‌گذاشتیم، درس ایشان خیلی مفید بود و برای ما قابل استفاده بود.

شما در آن زمان، علاوه بر درس امام، درس مرحوم آیت‌الله بروجردی هم می‌رفتید؟؟

آیت‌الله شریعتی: محضر آیت‌الله بروجردی هم بله، تقریباً یکسال و خرده‌ای، قریب ۲ سال توفیق پیدا کردم درس ایشان می‌رفتم، البته ما که درس ایشان می‌رفتیم مقدمه‌ی امتحان هم بود. زمان آیت‌الله بروجردی برنامه امتحان برای سنجش طلاب معمول شد، آن هم از طرف ایشان، اگر غیر از ایشان بود شاید نمی‌توانست به هدفشان برسند، چون خیلی از علما مخالفت می‌کردند.

آیت‌الله بر روی برنامه امتحان تاکید کرد و تثبیت شد و ما هم در درس ایشان در آن مدت کوتاه که توفیق داشتیم شرکت کردیم. برای امتحان هم موظف بودیم یک جزوه ولو مختصر از درس خارج مرحوم بروجردی بنویسیم و آن را به ممتحنین ارائه بدهیم، شبانه هم از ما مطلبی می‌خواستند که ببینند آیا مطابق با آن نوشتار هست یا آن نوشتار از شخص دیگری گرفته شده، شکر خدا در آن امتحان قبول شدیم و عنایات مرحوم آیت‌الله بروجردی هم شامل حال ما بود.

برخی مدعی هستند در زمان حیات مرحوم آیت‌الله بروجردی، بر سر ماجرای فدائیان اسلام بین امام و مرحوم بروجردی اختلاف نظری پیش آمد و حتی حضرت امام تا مدتی در بیت آیت‌الله بروجردی حضور پیدا نمی‌کردند. رابطه این دو بزرگوار با یکدیگر به چه نحو بود؟

آیت‌الله شریعتی: نه آنچنان نبود. طبیعی است که جو تاثیر می‌گذارد، یک جو کاذبی بود ولی به هر حال امام درس مرحوم آیت‌الله بروجردی هم این اواخر احتراماً می‌آمد ولی بین ایشان و آیت‌الله بروجردی ما چنین چیزی {اختلافی} احساس نمی‌کردیم ولی خب در بین مردم ممکن بود چنین حسی تصور شود، چون فدائیان اسلام آن زمان یک مقداری از دید بعضی‌ها تندروی می‌کردند.

آیت‌الله بروجردی هم یک مرجع تقلید بود که باید شئون مرجعیت خودش را حفظ می‌کرد. شاه هم حرمت آقای بروجردی را تا حدی که برای حکومت خودش ضرورت داشت مجبور بود حفظ کند.

امام درس مرحوم آیت‌الله بروجردی هم این اواخر احتراماً می‌آمد ولی بین ایشان و آیت‌الله بروجردی ما چنین چیزی {اختلافی} احساس نمی‌کردیم ولی خب در بین مردم ممکن بود چنین حسی تصور شود، چون فدائیان اسلام آن زمان یک مقداری از دید بعضی‌ها تندروی می‌کردند..

شما با مجموعه فدائیان اسلام و مرحوم شهید نواب صفوی هم ارتباطی داشتید؟ رابطه شما با ایشان چگونه بود؟

آیت‌الله شریعتی: من به فدائیان خیلی علاقه داشتم، اما جزوشان نبودم، یادم نمی‌رود که یک روز دیدم فدائیان اسلام اعم از لباس شخصی‌ها، روحانی‌ها و… یک کلاه مخصوص برای خودشان انتخاب کرده بودند که این نشانه‌ی این است که عضو فدائیان هستند. من به یکی از دوستان نزدیک خودم که از فدائیان اسلام و عضو تقریباً اساسی هم بود، گفتم "این علامت اگر نبود، ابهت فدائیان اسلام بیشتر بود! " عظمت فدائیان اسلام در نظر عمده‌ی مردم بیشتر بود، چرا؟ برای اینکه به هر کسی می‌رسیدند خیال می‌کردند این یک فدائی اسلام است، اما حالا که این علامت خاص را برای خودشان انتخاب کردند، نشان می‌دهد که فقط اشخاص خاصی فدایی هستند و دیگران نیستند.

شما چه سالی برای ادامه تحصیل به نجف رفتید؟

آیت‌الله شریعتی: ۴،۵ سال من نجف بودم، ۲۳ سالم بود بعد از آنکه درس خارج را در قم امتحان دادیم و ۶ سال هم بعد از امتحان خارج، درس‌های مختلف شرکت می‌کردیم توفیق بالایی نصیبم شد و هوای نجف به سرم افتاد. ما فوت آقای بروجردی نجف بودیم، چهلم ایشان به ایران آمدیم. الان شاید بیش از ۵۵ سال می‌شود که ایران هستم. در نجف مرحوم بروجردی نماینده تام‌الاختیاری داشت به نام آشیخ نصرالله خلخالی که همه‌ی اختیارات با او بود و مجالس مختلفی در نجف برای آیت‌الله بروجردی برگزار شد.

ماجرای مدرسه فیضیه که اتفاق افتاد، شما در قم تشریف داشتید؟

آیت‌الله شریعتی: ماجرای فیضیه که اتفاق افتاد، من در متن جمعیت بودم، حاجی انصاری از وعاظ معروف قم منبر رفت و مجلسی بود از طرف آقایان مراجع برگزار شده بود. حاجی انصاری منبری حرفه‌ای بود، خیلی مسلط بود، این کماندوها به صورت جدا از هم در لباس معمولی در جمعیت متفرق بودند، آقای انصاری یک مقداری که سخنرانی را ادامه داد، یک گوشه‌ی مجلس یک صدایی بلند شد، حاج آقا انصاری برای اینکه مجلس متشنج نشود گفت "چیزی نیست! " به این شکل توجه مردم را به خودش متوجه کرد، باز ادامه داد به صحبت کردن، یک گوشه‌ی دیگر این مدرسه، یک حرکت نامطلوبی انجام شد که باعث تشنج عده‌ای شد، باز آقای انصاری با یک علت دیگر مردم را متوجه منبر کرد. خلاصه دو سه بار این اتفاق افتاد که یک مرتبه فراگیر شد و هرج و مرج قابل کنترل نبود.

قسمت عمده‌ای از منبر ایشان تمام شده بود که جمعیت ریخت به هم و آیات عظامی که در مدرسه بودند خیلی در خطر بودند.

علاوه بر آیت‌الله گلپایگانی، مراجع دیگری هم در مدرسه حضور داشتند؟

آیت‌الله شریعتی: بله. کماندوهایی که بیرون مدرسه بودند، ریختند در مدرسه و جمعیت آنها خیلی زیاد بود و ضرب و شتم‌ها شروع شد، علمایی که به نام بودند بعضی از مردم دورشان حلقه زدند و در یکی از حجره‌ها حفظ‌شان کردند. عده‌ای از کماندوها هم بالای پشت بام رفتند، بعضی از طلبه‌هایی که فرار کرده بودند از بالای پشت بام پرتاب می‌کردند، واقعاً اگر آن موقع وسیله‌ی عکسبرداری در اختیار ما می‌بود، صحنه‌ی خیلی عجیبی ثبت می‌شد!

از امام درخواست کردند، اجازه بدهید در منزل را ببندیم چون این‌ها (ساواکی‌ها) حالیشان نیست، وقتی که از فیضیه خارج شدند ممکن است راه بیفتند بیایند اینجا و خطر ایجاد کنند، آن صحنه هم قابل توجه بود. امام فرمود درِ منزل من نباید بسته باشد...

چقدر عمامه و عبا، قبا ریخته بود، موج تشنج و درگیری توسعه پیدا می‌کرد، به همان اندازه که توسعه پیدا می‌کرد بنده هم به همان نسبت عقب‌نشینی اختیار می‌کردم که گرفتار این موج نشوم، همینطور عقب‌نشینی کردیم تا رسیدیم به مدرسه‌ی دارالشفاء که دیدیم جای ماندن نیست. از مدرسه فرار کردیم و با یکی دو نفر از بچه‌ها گریه‌کنان رفتیم منزل حضرت امام.

حالات امام واقعاً عجیب بود. انصافاً این مرد ذخیره‌ی الهی برای این انقلاب در این قرن بود. رفتیم منزل امام، درِ خانه باز بود، دیدیم امام آنجا نشسته و تعدادی هم دور امام هستند، از جمله رهبر عزیز و فرهیخته ما، آقای خامنه‌ای، مرحوم آیت‌الله لواسانی، آقای خلخالی، آقای سدهی و…. رفتیم خدمت امام و گریه‌کنان جریان را برای آقایانی که آنجا بودند تعریف کردیم. از امام درخواست کردند، اجازه بدهید در منزل را ببندیم چون این‌ها (ساواکی‌ها) حالیشان نیست، وقتی که از فیضیه خارج شدند ممکن است راه بیفتند بیایند اینجا و خطر ایجاد کنند، آن صحنه هم قابل توجه بود.

امام فرمود درِ منزل من نباید بسته باشد، دوباره التماس کردیم اجازه بدهید در منزل را ببندیم، کماندوها این چیزها را نمی‌فهمند، امام با لحن تندتری فرمودند "در منزل نباید بسته باشد"، و فرمودند اگر می‌خواهید در منزل را ببندید من می‌روم در صحن {حرم حضرت معصومه} می‌نشینم.

شما پیش از انقلاب در درس مرحوم آیت‌الله شریعتمداری و آیت‌الله منتظری هم شرکت داشتید؟

آیت‌الله شریعتی: آن زمان آقای شریعتمداری مقبول عامه بود و از نظر اخلاقی هم خیلی بردبار بود، برخی گرایش زیادی نسبت به ایشان داشتند، بخصوص افرادی که همزبانش بودند. در درس ایشان که می‌رفتیم خیلی از آیات عظام فعلی می‌رفتند مثل آقای سبحانی یا آقای موسوی تبریزی و… به‌هرحال وجهه‌ی ایشان خیلی مقبول بود، بعد هم که آن مسائل پیش آمد و محاکمه‌ی آقای شریعتمداری موجب شد نظرها نسبت به وی عوض شود.

در درس آیت‌الله منتظری هم شرکت نمی‌کردم اما همسایه ما بودند. از نظر علمی انسان فاضلی بود و امام هم توصیه کرد در این جریانات سیاسی بهتر است دست از این مسائل بردارید و به مسائل حوزوی و علمی بپردازید. ایشان اطرافیانی داشت که به او خیانت می‌کردند و خود ایشان هم فریب می‌خورد.

آیت‌الله منتظری از نظر علمی انسان فاضلی بود و امام هم توصیه کرد در این جریانات سیاسی بهتر است دست از این مسائل بردارید و به مسائل حوزوی و علمی بپردازید. ایشان اطرافیانی داشت که به او خیانت می‌کردند و خود ایشان هم فریب می‌خورد.

قبل از انقلاب با آیت‌الله خامنه‌ای هم ارتباطی داشتید؟ نظر شما به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین شاگردان امام خمینی، درباره توان علمی و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای چیست؟

آیت‌الله شریعتی: بعد از انقلاب که در مجلس خبرگان بودیم، مرتب خدمت ایشان می‌رسیدیم، ایشان قم هم که آمدند ما در خدمت ایشان بودیم، مسائلی هم بود با ایشان مطرح می‌کردیم. رهبر فعلی انقلاب واقعاً شایسته‌ترین فرد برای رهبری از جمیع جهات است.

مرحوم امام امتیاز بالایی که بین اعلام معاصر خودش داشت، این بود که جامعیت او منحصر به ایشان بود. شما نمی‌دانم با عالم طلبگی تا چه حد مأنوس بودید، حوزه‌ی علمیه نجف اگر یک عالمی می‌آمد آنجا و می‌خواست کرسی تدریس برای خودش باز کند به این سادگی نبود، مرحوم امام وقتی نجف رفت با وجود امثال آیات عظام حکیم، خویی و… توانست تدریسش را رونق بدهد و مسئله‌ای که خیلی مطرح نمی‌شد، ولایت فقیه بود که ایشان آنجا شروع کردند، این بزرگترین آیت و دلیل بر عظمت علمی مرحوم امام بود، اگر نبود مردم زیر بار گفتار او نمی‌رفتند.

آیت‌الله خامنه‌ای انصافاً از نظر استعداد بسیار فوق‌العاده است، شما می‌بینید حضرات مختلف، گروه‌های مختلف وقت می‌گیرند خدمت ایشان می‌روند و چقدر زیبا با اقشار مختلف صحبت می‌کند، ما در خبرگان هم که بودیم، می‌دیدیم گرچه ایشان در حوزه‌ی علمیه قم نیست اما انگار حوزه‌ی علمیه را نزد ایشان بردند! خیلی مسلط هستند، تمام اوقات ایشان مشغول تدریس حوزوی نیست اما آنچه را که هست فهمیده و خوب هم می‌فهمد. ایشان شایسته‌ترین فرد برای رهبری هستند، خداوند ایشان برای امت اسلامی بعد از امام خمینی ذخیره کرده بود.

منبع: تسنیم

برچسب‌ها